صراط: ماه مبارک رمضان، ماه مهمانی خداست؛ ماه تمرین انسانیت و معنویت بوده و به معنای کل، ماه خودسازی است. اما گاهی اوقات اهداف این ماه فراموش میشود و سفرههای رنگین افطار و سحری، این ماه را از معنویتی که باید باشد، دور میکند.
نسیم خنک غروب وزیدن که گرفت، همراه با طنین دلانگیز اذان همه دلتنگیهایت سرشوق آمدند، چشمانت ملتمس لحظاتی بودند که چند روز میشد انتظارش را میکشیدی، چشم انتظار روزهای خوب، روزهای به یادماندنی.
روزهای پایانی شعبان، بوی آمدن ماه خدا را میداد، ماهی که همه کوچک و بزرگ، دارا و ندار، زن و مرد چشم امید به کرم او دارند و سرسفره او متنعم میشوند، روزهایی که همه لحظههایش فرشتهها بال میگسترند و انسان سرشار از نسیم الهی عبودیت خود را به رخ همه مخلوقات میکشد.
بازهم با حلول ماه مبارک رمضان، مردم، مومنتر و مهربانتر از همیشــه شــدهاند. سحرگاهان از خــواب عمیــق برمیخیزند و پس از خوردن ســحر دست به ســوی خالق هستی دراز میکنند تا آنها را در طــول این ماه پربرکت و عزیز برای پاس داشتن نعمتهای الهی، پرهیز از گناه و خبر گرفتن از بیپناهان و گرسنگان یاری دهد.
برخی از مردم با شــرکت در دورههای قرآنی، کمک بــه نیازمندان، صدقه دادن و افطاری دادن تلاش میکنند تا توشــه بیشتری برای آخرت خود ذخیره کنند، امــا در این میان، حکایت افطاری دادن برخی افراد، با حاشیههایی همراه است که جای تأمل دارد.
با دهان روزه در حالی که گلویش از شدت تشنگی و هوای گرم، خشک شده است، زیر آفتاب داغ تابستان بــه چندین مغازه مراجعه میکند تا سرویس ظرفهای مورد نظرش را پیدا و آنها را یک دست و هماهنگ کند.
یک هفتهای است که تمــام ذهن او معطوف گستردن سفره افطاری برای اقوام خود شــده است، سفرهای رنگین با ظروفی زیبا و جدید!
او تلاش میکند تا سفره افطاریاش باشکوهتر و پرهزینهتر از فامیلها و همسایهاش باشد. برای آمدن روز مهمانی لحظهشــماری میکنــد، او میخواهد سنگ تمام بگذارد، لباس فاخری بپوشد و با لبخند به همه خوشآمد بگوید و در دل خود مرتب دعا میکند مهمانها آن همه تدارک و بریز و بپاش را متوجه شوند و او را تحسین کنند.
اما هرچه فکر میکنی نمیتوانی خود را قانع کنی که چرا در چنین روزهایی که نفس کشیدن انسان هم عبادت است عدهای هنوز ثواب افطاریهایشان را در سفرههای تجملاتی میجویند، غافل از اینکه در نزدیکی خانه خود و حتی در میان اقوامشان افرادی هستند که ثواب افطاری آنها دلچسبتر و شیرینتر است.
صد حیف که برخی ثواب افطاری را در افطار دادن میدانند؛ نه چگونگی آن و از آن بدتر که چقدر در این ماه که ماه برکت خداست نعمات خدا بیهیچ دلیلی اسراف میشود، ماهی که باید در آن با مصرف درست و حس تشنگی و گرسنگی به یاد تشنگی و گرسنگی افراد درمانده و بیبضاعت و یاد تشنگی و گرسنگی روز قیامت باشیم.
گویی ماه رمضان، ماه مسابقه چشم و همچشمی تعدادی از خانوادههاست برای گستردن سفرهای که روزها برای آن وقت صرف میشود و هزینه زیادی که بعد از گذشت نیم ساعت از اذان مغرب، غلو نیست اگر بگویی سه چهارم آن سهم زبالهدان منازل یا سالنهای غذاخوری است.
با همه دلتنگیهایت کنار میآیی، اما با این دغدغه همیشه درگیر و پریشانی که چگونه میتوان از چنین معضلی پیشگیری کرد، معضلی که امروز در بافت فرهنگی جامعه برای خود جا باز کرده و دامنهاش هر روز وسیع و وسیعتر میشود.
مگر نه اینکه در احادیث ما و در روایات متعدد بر صرفهجویی تأکید شده و اطعام مسکینان و درماندگان در این ماه از اهمیت بسیاری برخوردار است.
افسوس سرسفرههای افطاری کسانی دعوت میشوند که برای تضمین بسیاری از امورات خود آنها را میهمان میکنیم؛ غافل از اینکه همه امور دست خداست.
چند روزی است که همه دغدغه تو را دارند و از آن دلتنگند، چند روزی است که همه دلتنگیهایشان را مانند تو به لحظهها میسپارند تا شوق نگاهشان یاکریمان قنوتشان را از ربنای عاشقیشان پرکند، چند روزی است که همه چون تو سر از پا نمیشناسند تا دلربایشان را به رخ ماه نو کشند، چند روزی است که .... .
اما در شرایطی که مردم بیش از اینکه به اجر و ثواب روزهداری در این ماه فکر کنند به پیشتازی در بازار چشم و همچشمی و پهن کردن سفرههای رنگینتر میاندیشند، خوب این وظیفه رسانه ملی است که با الگوی سفرههای ساده به فرهنگسازی در این خصوص بپردازد. اما متأسفانه در تمام برنامههای تلویزیونی نه تنها سفرههای ساده افطار تبلیغ نمیشود، بلکه از آگهیهای بازرگانی گرفته تا سریالهای مناسبتی این ماه، همه و همه به القای سفرههای رنگارنگ افطار میپردازند و مردم با دیدن چنین سفرههای رنگینی حتی اگر سفرههایشان ساده باشد، سعی میکنند که سفرههایشان را به مدل سفرههای تلویزیونی نزدیک کنند و در این مسیر متحمل هزینههای طاقتفرسایی میشوند.