سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۴ تير ۱۳۹۲ - ۰۹:۳۳
از الماس‌تراش و جلیقه تا نفوذی و دیوار آتشین؛

پخش چهار فیلم یهودی ـ صهیونیستی از شبکه نمایش

هر کدام از این فیلم‌های چهارگانه می‌توانست با یک تحلیل مختصر از شبکه‌های مختلف سیما پخش شود تا وجهه آموزشی و آگاهی‌بخشی تلویزیون نیز حفظ گردد اما اکثر مدیران دوبله و پخش در سیما ترجیح می‌دهند برخی جزئیات سیاسی و نشانه‌های یهود و مسیحیت در فیلم‌‌ها را حذف کنند و اینچنین خود در حاشیه امن بایستند. آنها با این حذف و تغییرها، عملاً تماشاگران ایرانی را فریب می‌دهند و تحمیق می‌کنند.
کد خبر : ۱۲۳۰۷۳
صراط در یک ماه اخیر، چهار فیلم یهودی صهیونیستی از شبکه نمایش پخش شد که بسیار قابل تأمل بود. این فیلم‌ها قبلاً در شبکه‌های دیگر سیما، دوبله و پخش شده‌اند و شبکه نمایش فقط آنها را بازپخش کرده است. مروری بر این فیلم‌ها نشان می‌دهد که مدیران مختلف سیما، که این فیلم‌ها از چشم ناظر آنها عبور کرده (از خرید فیلم تا دوبله، پخش و بازپخش) حساسیت و سواد کافی ندارند یا اینکه مخاطبان سیما را احمق پنداشته‌اند.

شبکه نمایش اخیراً چهار فیلم صهیونیستی را پخش کرده است که در ذیل نگاهی مختصر به آنها خواهیم داشت. این فیلم‌های به ترتیب پخش عبارتند از:
الماس تراش/ ویلیام تانن (2005) The Cutter (26 خرداد، ساعت 23)
جلیقه/ جان می‌بری (2005) The Jacket (6 تیر، ساعت 23)
نفوذی/ اسپایک لی (2006) Inside Man (17 تیر، ساعت 21)
دیوار آتشین/ ریچارد لانکرین (2006) Firewall (20 تیر، ساعت 23)
 
الماس تراش (2005)  
یک گروه از عرب‌ها، مقبره هارون نبی(ع) را در صحرای سینا پیدا می‌کنند و گردن بند الماس او را می‌دزدند. درست در همین وقت یک فرد غریبه با یک کایت سرمی‌رسد و با کشتن آنها گردن بند را به امریکا می‌برد. دزدان الماس همچنین یک پیرمرد الماس تراش یهودی به نام اسحاق را می‌ربایند تا الماس‌ها را تراش بدهد. جان شپارد (چاک نوریس) یک کارآگاه رزمی‌کار است که برای پیدا کردن اسحاق استخدام می‌شود. او که متوجه موضوع شده برای فهمیدن ارزش الماس‌ها به کتابخانه ملی می‌رود و می‌فهمد که گردن‌بند کهانت هارون(ع) دوازده قطعه الماس به نشانه دوازده سبط یهود، داشته است. اسحاق در مدت اسارت خود به یاد دوران اردوگاه‌های نازی می‌افتد. نهایتاً شپارد محل اختفای دزدان را پیدا کرده و ضمن نجات پیرمرد، الماس‌ها را نیز پس می‌گیرد.
 
چند نکته درباره الماس تراش
1. فیلم علاوه بر اینکه غارت میراث یهود را مورد تأکید قرار می‌دهد همچنین بر ظلم نازی‌ها بر این قوم در دوران جنگ جهانی دوم تصریح می‌کند.

2. در تورات کنونی مکان دفن حضرت موسی و حضرت هارون مشخص نشده است. لذا یهودیان کنونی نیز از مقبره آنها خبر ندارند و فقط می‌دانند که این مقبره‌ها در شبه جزیره سینا هستند. در روایات شیعه آمده است که خداوند آرامگاه این دو پیامبر خود را مخفی کرد تا یهودیان آنجا را بتکده نکنند.

3. فیلم ارزش هنری ندارد و جزو فیلم‌های درجه سه محسوب می‌شود.

4. چاک نوریس بازیگر کاراته‌باز دهه‌های 1970 و 1980 با این فیلم دوباره به سینما بازگشت. جالب توجه این است که بن افلک در فیلم آرگو بر اساس چهره و موی چاک نوریس گریم شده است تا تصویر این قهرمان دهه 1980 را به ذهن تداعی کند.

5. این فیلم نخستین بار در 4 آبان 1385 در تعطیلات عید فطر شبکه سوم سیما پخش شده است.
 
 
جلیقه (2005)
جک استارک (آدریان برودی) در جنگ اول امریکا با عراق در سال 1991 به یک کودک دوازده ساله عراقی پناه می‌دهد اما پسر فوراً طپانچه‌ای از جیبش بیرون آورده و به او شلیک می‌کند. جک در سردخانه زنده می‌شود و بهبود می‌یابد. او در مسیر خود اتومبیل در راه مانده یک مادر الکلی و دختر هفت ساله‌اش جکی را می‌بیند و آن را تعمیر می‌کند. قبل از رفتن، دختر که به او علاقمند شده پلاک جنگی او را برای خود برمی‌دارد. کمی جلوتر جک به یک جرم واهی دستگیرشده و به آسایشگاه روانی فرستاده می‌شود. توماس بیکر (کریس کریستوفرسون) یک پزشک عجیب در آنجا است که بیماران را تحت آزمایش خوکچة هندی قرار می‌دهد. او با پوشاندن یک جلیقه به بیماران، آنها را به مدت چند ساعت در کشوهایی تاریک قرار می‌دهد (این کشوها شبیه است به جایی که در سردخانه‌ها جنازه‌ها را قرار می‌دهند).

جک در مدتی که در قفسه است به طور ذهنی به گذشته و آینده سفر می‌کند. او از سال 1992 به سال 2007 می‌رود و جکی (کایرا نایتلی) را می‌بیند که مادر سیگاری‌اش منزلشان را سهواً آتش زده و خود نیز مرده است. او پلاک‌های خود را در خانه او پیدا می‌کند و از او می‌شنود که جک در اول ژانویه سال 1993 در تیمارستان مرده است. لذا می‌فهمد که فقط چهار روز تا مرگ خود فاصله دارد. در نوبت بعد دکتر بیکر را می‌بیند که از کلیسا بیرون می‌آید و به دلیل جرایمی که علیه بیمارانش مرتکب شده شدیداً الکلی گشته است.



در زمان حال، دکتر بت لورنسون (جنیفر جیسون‌لی) که با روش‌های دکتر بیکر مخالف است در این تیمارستان برای او دل می‌سوزاند. او همچنین پزشک معالج یک پسر بچه به نام بابک یزدی است. کمی بعد می‌فهمیم که بابک، همان پسر بچة دوازده سالة ابتدای فیلم است که به جک شلیک کرده بود و حالا برای مداوا به امریکا آمده است! (احتمالاً پس از شلیک، سربازان امریکایی او را نواخته‌اند و این چیزی است که در فیلم نشان داده نمی‌شود). جک به دکتر لورنسون توصیه می‌کند که به بابک شوک الکتریکی بدهد. وقتی بابک بهبود می‌یابد او به جک اعتماد می‌کند و او را به منزل جکی و مادرش می‌برد. جک به زن به طور کتبی توصیه می‌کند که مراقب باشد تا منزلش به سبب آتش سیگار نسوزد. جک به وقت برگشت به تیمارستان زمین می‌خورد و ضربه مغزی می‌شود، درست همانطور که جکی گفته بود و در همان روز. جک از دکتر لورنسون می‌خواهد که او را در همان قفسه قرار دهد. در آخرین لحظات جک باز هم به آینده سفر می‌کند. او جکی را می‌بیند که وی را به یاد نمی‌آورد ولی با او احساس قرابت دارد. چند لحظه بعد جکی با مادرش تلفنی صحبت می‌کند و ما می‌فهمیم که او زنده است.
 
چند نکته درباره جلیقه
1. فیلم جلیقه، یک سرباز مهاجم امریکایی در عراق را در شمایل مسیح‌گونه به تصویر می‌کشد (مسیح با قرائت مسیحیان). جک کسی است که از مرگ واهمه ندارد و حتی قاتل خود را می‌بخشد و راه درمان او را به پزشک معالجش نشان می‌دهد. جک همچنین یک پزشک مسیحی بد را مجازات کرده و به یک خانواده خوب مسیحی نیز کمک می‌کند.

2. فیلم جلیقه بچه‌های مسلمان را تروریست نشان می‌دهد ولی عجیب این است که نام این پسر عرب بابک یزدی است.

3. تنظیم نهایی فیلمنامه جلیقه بر عهده یک فیلمساز و نویسنده ایرانی به نام معصومه تاج الدین بوده است. او متولد 1357 در تهران است و در هالیوود به نام «مصی» (Massy Tadjedin) شهرت دارد.


 
4. یادم هست وقتی این فیلم در 28 بهمن 1386 از برنامۀ سینماماورا در شبکه چهارم سیما پخش شد جناب اکبر عالمی اشاره نکرد که این دو پسربچه (در عراق و امریکا) در واقع یک نفر هستند. لذا بدون توجه به این موضوع، فیلم را ستایش می‌کرد.

5. دکتر بیکر به عنوان یک مسیحی شرور، نمادی از هیتلر است. همچنین آن کشوهایی که او بیماران خود را درون آن می‌گذارد نیز تمثیل‌هایی هستند از کوره‌های آدم‌سوزی، که ادعا می‌شود در زمان جنگ دوم جهانی آلمان‌ها از آنها برای کشتن یهودیان استفاده می‌کرده‌اند.

6. آدریان برودی بازیگر نقش اول جلیقه، یهودی‌زاده است.  او با فیلم پیانیست/ رومن پولانسکی (2002) به شهرت رسید و انتخاب او برای این نقش به همین دلیل بوده است تا مخاطب را به یاد کاراکتر یهودی او در فیلم پولانسکی بیاندازد. آدریان در فیلم پیانیست در نقش یک یهودی منفعل و گریزان از جنگ که به هر قیمتی در صدد حفظ جان خود است ظاهر شده بود و در این فیلم در نقش یک سرباز فعال که حتی پسرک قاتل خود را عفو می‌کند.

7. فیلم جلیقه، محصول وارنر ایندیپندنت پیکچرز است که یکی از شعب کمپانی بزرگ برادران وارنر محسوب می‌شود. کمپانی برادران وارنر در سال 1923 توسط چهار برادر یهودی به نام‌های هری، آلبرت، سام و جک وارنر بنیان گذاشته شده است. این کمپانی در این نود سال بیش از 3900 فیلم تولید کرده است.  
 
 
نفوذی (2006)
یک سرقت بانک متفاوت. دالتون راسل (کلیوْ اُوِن) قصه دزدی خود از بانک را می‌گوید که به کمک همکارانش به سراغ صندوق امانات بانک رفته‌اند تا اسناد دخالت رئیس بانک در ماجرای هولوکاست را خارج کنند. کارآگاه فرایزر (دنزل واشنگتن) که ماجرا را دنبال می‌کند بعد از فرار سارقان متوجه می‌شود که از پول‌های بانک چیزی کم نشده است. لذا با کمی کاوش پی به ماجرای پشت پرده می‌برد. از طرفی مادلین وایت (جودی فاستر) که از طرف رئیس بانک آرتور کیس (کریستوفر پلامر) به عنوان رفع و رجوع کننده ماجرا استخدام شده است نیز نیت سارقان را کشف کرده و رئیس بانک را ملامت می‌کند.
 

چند نکته درباره نفوذی
1. این فیلم در ضمن آنکه به مظلومیت یهود در ماجرای هولوکاست تأکید می‌کند بر سلطه آنها در جهان نیز تصریح دارد که حتی صندوق امانات اختصاصی یک رئیس بانک نیز جای امنی برای پنهان کردن اسناد از چشم یهود بین الملل نیست.

2. نفوذی را اسپایک لی، کارگردان سیاهپوست امریکایی ساخته است که ساخت فیلم مالکوم ایکس (1992) را نیز در کارنامه دارد. (لی توانسته بود نورمن جویسون یهودی را از ساخت فیلم مالکوم ایکس منصرف کند با این توضیح که فیلم یک سیاهپوست را باید یک سیاهپوست بسازد).

3. اسپایک لی در سال 1990 فیلمی درباره موسیقی سیاهپوستان، به نام «بلوز بهتر مو» Mo' Better Blues ساخت که در آن دو برادر صاحب کلوب، شبیه یهودی‌ها تصویر شده بودند. همان وقت چند انجمن یهودی در امریکا اسپایک لی را به فعالیت علیه یهودیان متهم کردند. اما او نپذیرفت که درباره یهودیان خطایی مرتکب شده و باید عذرخواهی کند. لذا به نظر می‌رسد که ساخت فیلم نفوذی که به نفع هولوکاست است، در جبران خطایی بوده که او از منظر یهودیان مرتکب شده است.



4. فیلم نفوذی محصول کمپانی یونیورسال است که در سال 1912 به دست کارل لیمل (Carl Laemmle) یهودی بنیان گذاشته شد. این کمپانی اکنون تحت مدیریت یک یهودی دیگر به نام رونالد میِر (Ronald Meyer) اداره می‌شود. تهیه فیلم‌های اسپیلبرگ از مهم‌ترین فعالیت‌های یونیورسال بوده است، فیلم‌هایی مانند آرواره‌ها (1975)، ئی.تی (1982) و پارک ژوراسیک (1993) که در زمان خود رکورد شکن بودند. این کمپانی در این یکصد سال، قریب 3500 فیلم تولید کرده است.  

5. راسل گیوریتس فیلمنامه نویس نفوذی بوده است و او طبق اخبار واصله، قسمت دوم آن را نیز آماده کرده و قرار است که اسپایک لی آن را بسازد.

6. این فیلم نخستین مرتبه در 17 آذر 1385 از برنامه سینما 4 پخش شد.
 
 
دیوار آتشین (2006)
یک گروه دزد حرفه‌ای به خانه جک استنفیلد (هریسون فورد) وارد می‌شوند. آنها جک، بچه‌ها و همسرش بث (Beth) را به اسارت می‌گیرند. سپس جک را به بانکی که جک در آن یک مدیر رده بالا است می‌برند و از او می‌خواهند تا چند میلیون دلار را به طور الکترونیک به حساب آنها منتقل کند. جک نهایتاً با شجاعت بسیار، خود و خانواده‌اش را نجات می‌دهد و پول‌ها را نیز برمی‌گرداند.

 

چند نکته درباره دیوار آتشین
1. فیلم دیوار آتشین، قصه خود را به طور سمبلیک و نمادین بازگو می‌کند. خانه جک در این فیلم در واقع نماد کشور فلسطین اشغالی است. نشانه‌‌هایی وجود دارد که فیلم در واقع ماجرای امنیت دولت جعلی اسرائیل را مطرح می‌کند. همچنین فیلم پرفروش تنها در خانه (1990) نیز به شکل نمادین قصه مشابهی را بازگو می‌کرد. در آنجا یک پسر بچه از عهده دفاع از خانه در برابر هجوم دزدان برمی‌آمد. قسمت چهارم تنها در خانه با هنرپیشه‌هایی جدید در سال 2002 ساخته شد.

2. نام همسر جک در فیلم دیوار آتشین، «بت» است، که مخفف نام «الیزابت» می‌باشد. اليزابت/ الیصابات يك نام يهودي است. در تاریخ یهود، مادر حضرت يحيي(ع) (همسر حضرت زكريای نبی(ع)) به الیصابات مسمي بوده است (انجيل لوقا 1/ 5). کلمه «بت» در زبان عبری معادل است با «بیت» (خانه) در زبان عربی. به این طریق فیلم بر لزوم امنیت «خانه» تأکید دارد.

3. فیلم محصول کمپانی برادران وارنر است که در فوق به مناسبت فیلم جلیقه شرحی درباره آن داده شد.

4. هریسون فورد که در این فیلم نقش اصلی را دارد یک بازیگر یهودی است.    او در فیلم مهاجمان صندوقچه گمشده (1981) ساخته اسپیلبرگ نیز نقش اصلی را عهده‌دار بود. او در آن فیلم مأمور یافتن صندوقچه عهد یا الواح گمشده تورات است.

5. فیلم دیوار آتشین نخستین مرتبه در تاریخ 16 شهریور 1385 از شبکه سوم سیما پخش شده است.
 

و اما بعد...

راقم در زمستان 1385 فهرستی از فیلم‌های یهودی و سمبلیک پخش‌شده از سیما به مدیر وقت تأمین برنامه خارجی سیما ارائه کردم. همان زمان مطلع شدم که کارکنان این مرکز که فیلم‌ها را قبل از خرید بازبینی می‌کنند، به ازای هر فیلم فقط دو هزار تومان دریافت می‌دارند! احتمالاً آن بازبین‌ها نیز مجبورند فیلم‌ها را با دور تند مرور کنند و فقط حجم صحنه‌های غیراخلاقی را مورد توجه قرار دهند. آیا برای بازبینی فیلمی که چند هزار دلار خریداری می‌شود باید دو هزار تومان پرداخت کرد؟ (جالب اینکه مشابه همین قیمت‌ها در خصوص بازخوانی و تصویب فیلمنامه‌هایی که برای ساخت انتخاب می‌شوند برقرار است. یعنی فیلمنامه تله‌فیلمی که حداقل یکصد میلیون تومان هزینه می‌برد با حدود پنج هزار تومان ارزیابی اولیه می‌شود!)

بعد از خرید، مترجمان و مدیران دوبله داستان برخی فیلم‌ها را تغییر می‌دهند تا مثلاً تبلیغ کننده یهود نباشد. به این ترتیب حتی فیلمی مثل اعتراض/ ادوارد زوییک (2008) Defiance نیز می‌تواند با تغییر برخی دیالوگ‌ها و داستان، از شبکه چهار درست چند روز قبل از روز قدس در سال 1388 پخش شود. این فیلم داستان دو برادر یهودی در جنگ جهانی دوم است که حدود هزار نفر از همکیشان خود را در فرارشان از دست نازی‌ها در اروپای شرقی رهبری می‌کنند. یادم هست که کمپانی پارامونت پخش این فیلم را سه ماه به عقب انداخت و فیلم نهایتاً در ژانویه 2009 همزمان با جنگ غزه به طور جهانی و گسترده پخش شد تا یک نوع جنگ روانی برای مظلومیت یهود باشد. نقش اول این فیلم را دانیل کریگ (بازیگر قسمت‌های اخیر نقش جیمز باند) بر عهده داشته است.  

به نظر ما هر کدام از این فیلم‌های چهارگانه فوق می‌توانست با یک تحلیل مختصر از شبکه‌های مختلف سیما پخش شود تا وجهه آموزشی و آگاهی‌بخشی تلویزیون نیز حفظ گردد. اما اکثر مدیران دوبله و پخش در سیما ترجیح می‌دهند برخی جزئیات سیاسی و نشانه‌های یهود و مسیحیت را در فیلم‌ حذف کنند و اینچنین خود در حاشیه امن بایستند. آنها با این حذف و تغییرها، عملاً تماشاگران ایرانی را فریب می‌دهند و تحمیق می‌کنند. پیشنهاد بنده در آبان سال گذشته به معاون شبکه نمایش آن بود که در صبح‌های جمعه، برنامه‌ای تولید و پخش کنند که پس از نمایش فیلم، به نقد صحیح فیلم‌هایی از این قبیل نیز توجه نشان دهد. ایشان از این طرح استقبال کرد اما هیچ وقت به مرحله اجرا نرسید.

ممکن است برخی مدیران تلویزیون جواب دهند که رسانه ملی آذر سال 1391 که دولت بودجه‌اش را قطع کرده با بحران مالی روبرو بوده است. اما همانطور که دیدیم این فیلم‌ها عمدتاً در سال‌های 1385 و 1386 خریداری، دوبله و پخش شده‌اند. پس لطفاً پیدا کنید پرتغال فروش را.
منبع: مشرق