صراط: هفته پيش مهمان جمعي بودم كه برخي از نزديكان آقاي روحاني نیزحضور داشتند. بحث البته به انتخابات رياستجمهوري، نتايج آن و سپس كابينه احتمالي كه قرار است بر سر كار آيد، كشيده شد. اينكه چه كساني ميتوانند كنار روحاني قرار بگيرند و با كليد او قفل مشكلات كشور را يك به يك باز كنند، مطرح شد. از آنجايي كه هركس سخني ميگفت و گاه اين سخنها از همهكس و همهچيز بود، لازم است براي بيان برخي از آنها، يك دستهبندي صورت بگيرد و براي آنكه دستهبندي صورت بگيرد، لازم است كمي به عقب برگرديم. به مناظره سومي كه كانديداهاي انتخابات برگزار كردند. چه شد كه ناگهان دكتر حسن روحاني، خوش درخشيد، شوري آفريد و برخي گمانهزني كردند كه او پيروز انتخابات است. پس كمي تأمل كنيد.
برخي به شوراي عالي امنيت ملي رفتند و دنبال سندي گشتند كه روحاني در مناظره سوم بيان كرده بود. آنجا كه از پيشنهاد قاليباف درباره حمله گازانبري به دانشجويان سخن گفته بود
پوشيده نيست كه هركس در انتخابات شركت ميكند، قصد اول و نهايي او پيروزي در انتخابات است. اما ياران حسن روحاني هيچ تصوري از پيروزي او در ابتداي كار نداشتند. پيش از انتخابات، نظرسنجيها و نظرسازيها با يكديگر تركيب ميشد و از صدرنشيني محمدباقر قاليباف و پيشروي سعيد جليلي خبر ميداد. در خوشبينانهترين آنها، گفته ميشد كه حسن روحاني در جايگاه سوم است و البته در ميان علياكبر ولايتي كه در رتبه چهارم قرار گرفته بود، به روحاني نزديكتر ميشود و ميرود كه جايگاه سوم را نيز تصاحب كند.
شوري كه با كانديداتوري اكبر هاشميرفسنجاني در بدنه اجتماعي و طبقه متوسط و حتي روستايي به وجود آمده، رنگ باخته بود. فضا بين يأس و اميد بود. «يأس» از آن جهت كه اميدي به نتيجه انتخابات نميتوان داشت زيرا نه حسن روحاني و نه عارف حائز رأي اكثريت نبودند و «اميد» از آن بابت كه بلكه اكبر هاشميرفسنجاني، پس از درخواستهايي كه برخي از جمله دفتر امام داشتند، تأييد صلاحيت شود.
بدنه اصلاحطلبان نيز تلاششان بر حمايت يكي از دو كانديدا بود و طبيعي بود كه نظرها بيشتر بر حسن روحاني باشد تا محمدرضا عارف. مناظره اول و دوم اقتصادي و فرهنگي بود. تيمي از ياران روحاني در مركز تحقيقات استراتژيك روزانه و گاه ساعات بسياري با او جلسه برقرار ميكردند. بر سر تكتك واژههاي احتمالي كه قرار است بيان شود، گفتوگو ميكردند، گروهي از آنها، آمارهاي واقعي را اخذ كرده و به روحاني داده بودند. نه آنكه مانند برخي ديگر از كانديداها، كاغذهاي خود را زيرو رو كند تا بلكه آماري بيابد و بيان كند. قرار بر اين بود كه تمايز دكتر روحاني با ديگران اشراف او بر آمار و ارقام باشد. مستند سخن بگويد. مطول حرف نزند. پاسخ اصلي پرسش را بدهد و مجري را به قول معروف نپيچاند. چنين بود كه وقتي در يكي از مناظرهها درباره گردشگري پرسش شد، او بيهيچ تعللي آماري را بيان كرد كه تصويري واقعي از ورود گردشگر به داخل ايران بود. نشان داد كه با چنين وضعي نميتوان اميدي به تصاحب ارزي كه گردشگران خارجي به ايران ميآورند، داشت و اگر لازم است كه صنعت گردشگري رونق بگيرد، اتفاقاتي بيفتد. در حوزههاي اقتصادي نيز او چنين سخن ميگفت. در حوزه هستهاي خود او از همه بيشتر بر پرونده اشراف داشت چه اتفاقاتي افتاده، چه مسيري طي شده و اكنون در كجاي كار هستيم. در سياست نيز او مرد ميداني بود كه سالها جامه آن را به تن كرده بود.
پس بيدليل نبود كه در مناظره سوم، او خوش درخشيد. حاصل آن جلسات در اين مناظره به بار نشست. به او گفته بودند كه «رقابت» يك علم است كه بايد اصول آن را آموخت و دانست كه در ميدان چگونه سخن گفت. جملات «كليدي» بايد بيان شود. جملاتي كه كوتاه و موثر باشد تا به سرعت در دهان مردم كوچه و بازار بچرخد. آنها آن را بيان كنند و يادآوري كنند كه كداميك از كانديداها چنين سخن را خطاب به كداميك از كانديداها گفته است.
پس آنگاه كه محمدباقر قاليباف تصميم گرفت با يك حمله «گازانبري» به حسن روحاني، تخريبهاي بيبيسي و صداي آمريكا را در مورد خود بياثر كند، نميدانست كه با پاتك روحاني مواجه خواهد شد و كليديترين جمله مناظره سوم كه «من سرهنگ نيستم» بيان ميشود. چنانكه اين جمله نام فيلم بعدي روحاني را از آن خود كرد و پيش از آنكه مناظره سوم، به پايان برسد، با شتاب غريبي افول محمدباقر قاليباف در نظرسنجيها آغاز شد.
البته نزديكان روحاني در آن جمع ميگفتند كه برخي به شوراي عالي امنيت ملي رفتند و دنبال سندي گشتند كه روحاني در مناظره سوم بيان كرده بود. آنجا كه از پيشنهاد قاليباف درباره حمله گازانبري به دانشجويان سخن گفته بود. از قرار معلوم وقتي اين گروه كه مخالف روحاني بودند و دنبال سندي عليه او ميگشتند به چنين سندي نيز برخوردند.
يكي از اصولگرايان ميگفت: دو هفته قبل از انتخابات كه قاليباف را ديده بود، او خيلي خوشحال بود. هواداران و خصوصا يارانش از او خوشحالتر. آنها انتخابات را از پيش، تمام شده به نفع خود ميدانستند. اين دوست به او گفته بود: اوضاع خوبه؟ و قاليباف خوشحال گفته بود كه ما مرد خون و ميدانيم. كه يعني هم در جنگ پيروز بوديم و هم در اين ميدان. شايعات درباره ياران قاليباف البته فراتر بود. ميگفتند كه برخي حتي پستهاي كابينه را نيز تقسيم كردهاند.
با اين حال مناظره سوم، قدم اول پيروزي حسن روحاني بود. او توانسته بود با همت و ابتكار خود و البته مشاورانش، سهم درخور توجهي را از اين پيروزي كسب كند. نظرها به او هنگامي بيشتر شد كه دو فيلم تبليغاتي عارف و روحاني پخش شد. حسن روحاني در فيلم خود از «زمستان» سخن ميگفت و از ناجوانمردانه بودن هوا كه اشاره مستقيمي به اوضاع و احوال كنوني كشور داشت و عارف از بهاري بودن هوا. عارف در فيلم دوم تبليغاتي خود با همسرش قدم ميزند و ميگويد: به به چه هواي بهاري.
تفاوتها در ميان اين دو نامزدي كه از سوي اصلاحطلبان و اصولگرايان اصيل كه نميخواستند به قاليباف و جليلي و ديگران رأي بدهند، در اين نكات ريز و چشمگير خود را نشان ميداد.
محمود احمدينژاد در ديداري كه با روحاني داشته به او گفته است مناظره سوم را به اتفاق الهام ديده و پس از ماجراي حمله گازانبري که از سوي روحاني بيان شده، گفته بود كه انتخابات تمام و روحاني در مرحله اول پيروز است
شايد بد نباشد كه از مناظره سوم كمي فاصله بگيريم و به حواشي پيروزي و خبرهايي كه اين روزها ردوبدل ميشود، بپردازيم.
اگرچه يكي از دوستان روحاني ميگفت كه محمود احمدينژاد نيز در ديداري كه با آقاي روحاني داشته به او گفته است كه مناظره سوم را نديد ولي بعداً تكرار آن را به اتفاق غلامحسين الهام و يكي دو نفر ديگر ديده و پس از آنكه ماجراي حمله گازانبري و جمله «من سرهنگ نيستم» از سوي روحاني بيان شده بود، احمدينژاد روي پاي الهام زده و گفته بود كه انتخابات تمام شد. روحاني در مرحله اول پيروز است.
اگرچه در همان زمان برخي از شايعات حکایت از آن داشت كه احمدينژاد به محسن رضايي وعده كمك داده بود يا حتي ملكزاده معاون احمدينژاد به ديدار ولايتي رفته و به او گفته بود كه هم دولت از او حمايت ميكند و هم وضع او درنظرسنجيها خوب است. با اين حال آنچه اعلام شد اين بود كه احمدينژاد گفت حاضر نيست از هيچ كانديدايي حمايت كند. اگرچه طبق همان شايعات، برخي از اطرافيان او تلاش ميكردند، همزمان با برخي از كانديداهاي اصولگرا، آشكار و پنهان ارتباط بگيرند. چنانكه محمد حسيني وزير ارشاد به ميتينگ انتخاباتي سعيد جليلي رفت يا روابطي كه از ملكزاده بيان ميشد.
درخصوص اطرافيان احمدينژاد نيز شايد بد نباشد يك خبر ديگر نيز منتشر كنيم. از قرار معلوم هنگاميكه صلاحيت اسفنديار رحيم مشايي اعلام و خبر منتشر شد، شب همان روز، او تصميم گرفته بود كه مصاحبهاي با يكي از روزنامههاي اصلاحطلب داشته باشد. دفتر او با اين روزنامه تماس ميگيرند و خواهان قراري براي مصاحبه ميشوند. اما مديران اين روزنامه، از پذيرش آن سر باز ميزنند و گفتوگو و انتشار مصاحبه با مشايي را به صلاح و مصالح وضع موجود نميدانند.
اطرافيان روحاني درباره معاونت مطبوعاتي نيز به دنبال يك گزينه مناسب بودند. از قرار معلوم شخص روحاني به دنبال فردي همچون مرحوم احمد بورقاني ميگردد
اكنون طبيعتاً همه منتظر كابينه هستند. گمانهزنيهاي بسياري صورت گرفته و مطبوعات نيز اسامي برخي از افراد را با لابيهاي پنهان منتشر كردهاند تا يك فرد را براي يك وزارتخانه «جا بيندازند». اما دفتر حسن روحاني خواستار آن شد كه گمانهزنيهاي اينچنيني پايان يابد. با اين حال نميتوان مطبوعات بر حذر داشت. چراكه رفت و آمد اين روزها به ساختمان مركز تحقيقات استراتژيك بسيار بيشتر از گذشته است.
در آن جمعي كه اطرافيان آقاي روحاني حضور داشتند، سخن از ليستهاي مختلفي بود كه به دكتر روحاني ارائه شده است. ليستي كه آقاي ناطقنوري داده ليستي كه برخي از اعضاي جامعه روحانيت ارائه دادهاند، ليستي كه توسط دوستان روحاني تهيه شده و چند ليست ديگر. منتها هيچكدام از اين ليستها نهايي نيست. برخلاف تصور عموم و برخي شايعات كه هاشمي و خاتمي نيز ليستهايي را به روحاني دادهاند، يكي در آن جمع گفت كه چنين نيست و آن دو هيچ ليستي ارائه نكردهاند.
با اين حال كثرت نيروهايي كه معرفي شدهاند، جالب است. قرار شده نام معرفيشدگان در چهار كميته مطرح و سوابق و توان مديريتي آنها توسط كارگروههايي كه اين كميتهها راهاندازي كردهاند، بررسي شود. افراد معرفي شده حداقل بايد چند شاخصه داشته باشند. حذف نظر از موارد كليدي كه پايبندي به نظام جمهوري اسلامي و وليفقيه و قانون اساسي است، نامزدها بايد يك ميانگين سني داشته باشند.
آنطور كه يكي از اطرافيان روحاني ميگفت قرار نيست اين كابينه، كابينه بازنشستگان باشد. همچنين قرار نيست جايگاه بيتجربهها باشد. طرحي كه تاكنون به آن رسيدهاند «كابينه تلفيقي» است. نيروهاي جوان در كنار باتجربهها قرار ميگيرند. به اين ترتيب در برخي از وزارتخانههاي مهم و حساس، مانند وزارت كشور، اطلاعات، نفت و خارجه نيروهاي پخته و باتجربه كه ملاحظات را درك ميكنند و عجولانه تصميم نميگيرند، متصدي وزارتخانه خواهند شد و در كنار آنها، نيروهاي جواني قرار ميگيرند كه بتوانند كارهاي اجرايي را از پيش ببرند.
درعينحال در وزارتخانههايي مانند بهداشت كه عملاً فعاليتها بيشتر اجرايي است، نيروهاي جوان متصدي امور ميشوند و در كنار آنها معاونين باتجربه قرار ميگيرند.
يكي از افرادي كه در اين جمع بود خبر داد كه حتي معاونتهاي كليدي نيز با نظر روحاني انتخاب خواهد شد و به همين علت، تلاش ميشود كابينه يكدست، با گفتمان اعتدال و تدبير، كار را پيش ببرند تا اميد به وجود آمده به يأس تبديل نشود.
درباره تركيب نهايي كابينه نميتوان به صراحت و قطعيت سخن گفت اما ميتوان از برخي افراد كه شانس بيشتري براي برخي وزارتخانهها دارند، نام برد. مثلا علياكبر صالحي كه اكنون وزيرخارجه است به احتمال بسيار به سازمان انرژي اتمي منتقل ميشود. طيف روحاني و هاشمي از عملكرد صالحي راضي به نظر ميرسند و او نيز همكاريهاي خوبي با حسن روحاني داشته است.
براي معاونت اول هنوز چند گزينه مطرح است. اگرچه محمدرضا عارف هيچ شانسي ندارد. تقريبا نام او نهتنها به عنوان معاونت اول، بلكه براي هيچ وزارتي تاكنون مطرح نشده است. اما نام اسحاق جهانگيري، وزير صنعت دولت خاتمي در اين ميان مطرح شده و گزينه ديگر محمد فروزنده، مدير فعلي بنياد مستضعفان است. اما به نظر ميرسد نظرها بيشتر به جهانگيري معطوف است تا فروزنده. نام فروزنده، توسط خود روحاني مطرح شده و فروزنده از قرار معلوم در دوران تبليغات،به كمك حسن روحاني آمده است.
براي وزارت اطلاعات، دو گزينه مطرح شده است؛ اول حجتالاسلام يونسي، و دوم حجتالاسلام شفيعي. مصطفی پورمحمدي هم گفته كه حاضر است هر كمكي به اين دولت بكند. او ميخواهد در سازمان بازرسي كل كشور بماند. علي يونسي نيز براي وزارت كشور مطرح است. اگرچه اغلب سياسيون از دوره تصدي او در وزارت اطلاعات خرسند هستند، اما تمايل دارد كه به وزارت كشور برود.
براي وزارت ارشاد نيز نام رضا صالحي بيشتر از ديگران به گوش ميرسد. نيروي جواني كه از نزديكان حسن روحاني است. به موازات او، حسامالدين آشنا نيز از سوي برخي ديگر مطرح شده است. برخي از نامهايي مانند احمد مسجدجامعي، سيدمحمد بهشتي و حتي محمدعلي زم نام ميبرند، اما يكي از اطرافيان روحاني گفت: اگرچه احمد مسجدجامعي گزينه مناسبي براي وزارت ارشاد است، اما نبايد شوراي شهر را از نيروهاي كيفي همچون مسجدجامعي خالي كنيم. اين همان اتفاقي است كه در شوراي شهر اول تهران نيز رخ داد.
عدهاي به دولت سيدمحمد خاتمي رفتند، عدهاي در انتخابات مجلس ثبتنام كردند و عدهاي كه حايز رأي اكثريت نشده بودند و در رتبههاي بعدي بودند با انصراف اعضاي اصلي به شوراي شهر تهران راه پيدا كردند و نتيجه، آن شد كه ديديم.
در اين ميان اگرچه باب نيست، اما اطرافيان روحاني درباره معاونت مطبوعاتي نيز به دنبال يك گزينه مناسب بودند. از قرار معلوم شخص روحاني به دنبال فردي همچون مرحوم احمد بورقاني ميگردد. نيرويي جامع و كيفي كه برخاسته از متن روزنامهنگاران بود. نه تشنه شهرت بود، نه در دام افراط افتاد و نامش نيز جاودانه شد. آنها از همان روزهاي اوليه به دنبال چنين نيرويي هستند تا امور مطبوعات را به دست او بدهند.
عدهای معتقدند نبايد شوراي شهر را از نيروهاي كيفي همچون مسجدجامعي خالي كنيم. اين همان اتفاقي است كه در شوراي شهر اول تهران نيز رخ داد
البته وضع كنوني برخورد حاکمیت با مطبوعات نيز مورد تاييد روحاني نيست. يك از اطرافيان او تعريف ميكرد كه در ديداري كه محمد حسيني وزير ارشاد با روحاني داشت، دكتر روحاني از او درباره دو موضوع پرسش كرده بود؛ اول چگونگي وضعيت مطبوعات و صدور مجوز براي روزنامه و مجله و سپس وضعيت خانه سينما. به گفته او، اين نشان ميدهد كه روحاني علاقهمند است كه روزنامههاي جديدي توسط بخش خصوصي منتشر شود.
اتفاق ديگري كه اين روزها رخ داده، يك دستور كاري است كه روحاني به كارگروهها داده است كه در كنار بررسي وضعيت كانديداها، وضعيت وزارتخانهها را نيز بررسي كنند. چالشهاي هر وزارتخانه بررسي و يك برنامه 100روزه براي خروج از مشكلات فعلي ارائه شود. در اين ميان برخي پيشنهادها نيز ارائه شده است. مثلاً پرونده هستهاي از شوراي عالي امنيت ملي به دفتر رئيسجمهور منتقل شود. در آنجا مسوولي براي آن انتخاب ميشود و او تحت نظر مستقيم روحاني، كار را آغاز ميكند. به اين ترتيب، ممكن است علياكبر ولايتي به دبيري شوراي عالي امنيت ملي منصوب شود، محمود واعظي به وزارت خارجه برود و روحاني خود مسووليت اصلي پرونده را برعهده بگيرد. يكي از دوستان روحاني ميگفت به او مشورت دادهاند كه از هماكنون نمايندگاني را انتخاب كند و به فرانسه و آلمان بفرستد. ضمن آنكه روحاني قصد دارد سطح مذاكرات را از كارشناس و نمايندگان فعلي به روساي 5 كشور اروپايي افزايش دهد و خود نيز در آن جلسات مستقيما شركت كند.
محمدرضا عارف هيچ شانسي برای تصدی مقام دولتی ندارد. تقريبا نام او نهتنها به عنوان معاونت اول، بلكه براي هيچ وزارتي تاكنون مطرح نشده است
آنچه خوانديد، سخناني بود كه برخي از اطرافيان دكتر روحاني بيان ميكردند. طبيعي است كه هيچيك از آنها نميتواند حكم قطعي داشته باشد. با اين حال قرين اين واقعيت است كه روحاني تصميم دارد كشور را از مشكلاتي كه برايش به وجود آمده بيرون بكشد. در اين راه از نيروهاي اصيل دو جناح اصلي كشور استفاده خواهد برد و آن كساني كه به قول خودش «بيبليت» سوار اين قطار شده و كشور را به اين نقطه رساندهاند، از قطار دولت پياده خواهند شد. قطار بايد به ريل بازگردد و به مسير سابق خود كه هدفش شكوفايي اقتصادي و رفاه اجتماعي بود، بازگردد.