باهنر در ابتدای برنامه در واکنش به این سوال که آیا قبول دارید خیلی سیاسی هستید، گفت:« نمی دانم سیاست ورزی را چطور باید تعریف کنیم. این واژه ها در علم سیاست تعریف دیگری دارد اما متاسفانه بعضاً در عرف معنای دیگری پیدا کرده اند. در گذشته نه چندان دور وقتی می خواستند یک نفر را شکنجه کنند می گفتند فلانی را سیاست کنید. یک زمانی هم هست که ما همه ابعاد کشور را سیاسی می دانیم. کما اینکه واژه هایی مثل سیاست فرهنگی، سیاست اجتماعی، سیاست بین الملل و... را هم داریم. سیاست اگر حکومت داری و اداره مطلوب کشور هست، باید بگویم ما از اوایل انقلاب عمدتاً مشغول اینگونه امور بوده ایم. حالا اینکه ما چقدر در این مسیر موثر و موفق بوده ایم یک بحث دیگر است.»
وی افزود:«اگر می خواهیم سیاست را در کنار یا مقابل فرهنگ و اقتصاد و برنامه ریزی و... قرار دهیم باید بگویم که عمده وقت من در مجلس صرف مسائل اقتصادی شده است.در واقع بیشتر وقت من در مجلس شورای اسلامی در فضای برنامه ریزی و تصویب قوانین برنامه و بودجه صرف شده تا قوانین سیاسی کشور. البته کلیت مجلس به همین شکل است. شاید بالای 90 درصد از تصمیمات مجلس، به معنای عرفی کلمه، سیاسی نیست. تصمیمات کارشناسی است.»
نائب رئیس مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه اگر دقت کنیم می بینیم که فعالیت های سیاسی فراکسیون ها در موارد معدودی نمود می کند، ادامه داد:«وقتی طرح ها ولوایح بسیار مهمی مطرح می شود که نمایندگان احساس می کنند این طرح غیر از خواص طبیعی خود، آثار جانبی دیگری هم دارد، نگاه سیاسی هم در کنار نگاه کارشناسی به نمایندگان مجلس کمک می کند. اما همانطور که گفتم عمده تصمیمات مجلس، تصمیمات کارشناسی است.»
محمدرضا باهنر در پاسخ به اینکه آیا خودتان را یک انسان تشکیلاتی می دانید، گفت:«مشکلی که ما با دو-سه رئیس جمهور اخیر که همه آن ها زحمت های زیادی کشیده اند و انشالله سلامت باشند، داشتیم این بود که این عزیزان بلافاصله بعد از اینکه به ریاست جمهوری رسیدند اعلام کردند که ما وابسته به هیچ گروه ، جریان و حزبی نیستیم و عموماً می خواستند به نوعی از کارهای تشکیلاتی سیاسی اعلام برائت کنند. در حالی که در واقعیت ماجرا به این شکل نیست.»
وی افزود:«رئیس جمهور منتخب (دکتر روحانی) گفته اند من وامدار کسی نیستم اما بعضی ار روسای جمهور از ریشه کارهای حزبی را کارهای نادرست و قبیله ای ترجمه کردند. این در حالی است که بنده معتقدم نظام مردم سالاری دینی ما که برای مستقر شدنش تلاش زیادی شده، بدون داشتن چند حزب فراگیر،جامع، پاسخگو و شناسنامه دار به نوعی ابتر است. این موضوع در آینده می تواند باعث بروز مشکلات زیادی شود که کمترین آسیب آن را می توان کاهش حداکثری بهره وری از نیروی انسانی عنوان کرد. اگر حزب داشته باشیم می توانیم بهره وری از نیروی انسانی، فرصت ها و امکانات به حداکثر ممکن برسانیم.»
باهنر در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود راجع به اینکه در ایام انقلاب
مشغول چه کاری بوده هم خاطرنشان کرد:«من در آن ایام قطعاً از برادرم (شهید
باهنر) عقب تر بودم. از لحاظ سنی من 18 سال کوچکتر از ایشان بودم. دانشگاه
که قبول شدم، در منزل شهید باهنر مستقر شدم. این کار هم چندان معمولی نبود
چون ایشان ازدواج کرده بودند و صاحب خانواده بودند و من به عنوان یک جوان
شهرستانی آمده بودم. جا دارد از همسر شهید باهنر یاد کنم که در آن ایام
خیلی لطف داشتند. به هرحال این یک کار خارج از عرف بود که ما حدود 3-4 سال
در کنار شهید باهنر و خانواده ایشان زندگی کردیم.»
وی ادامه داد:«قبل از قبولی در دانشگاه، در جلسات مذهبی کرمان که بوی
سیاسی می داد شرکت می کردیم. اما فعالیت های رسمی سیاسی ام از دانشگاه علم و
صنعت تهران آغاز شد. من مهر سال 50 وارد دانشگاه شدم و خیلی زود یعنی بهمن
یا اسفند همان سال دستگیر شدم.»
باهنر افزود:«آن روزها با عده از دانشجویان دانشگاه های شاخص تهران قرار گذاشتیم به بازار برویم وعلیه شاه و به نفع حضرت امام تظاهرات کنیم. کسانی که آن روزها را درک کرده اند می دانند که سال 50 برای علنی کردن این نوع تلاش ها خیلی زود بود. در هر صورت به یکی از مناطق شلوغ بازار بزرگ تهران رفتیم و با یک برنامه از قبل تعیین شده، تظاهرات را آغاز کردیم. ما حدود 10 دقیقه فرصت کردیم و شعارهایمان را دادیم اما خیلی زود ماموران ساواک و شهربانی رسیدند و یک عده از جمله من را دستگیر کردند.»
نایب رئیس مجلس گفت:«آن روزها من 19 ساله بودم. محل اولین بازجویی ما در محل فعلی موزه عبرت است. ما 100-150 نفر بودیم اما در نهایت فقط توانستند 7-8 نفر ما را دستگیر کنند. دلیل اینکه توانستد من را دستگیر کنند هم این بود که من راه های فرعی بازار را نمی شناختم و در تعقیب و گریزهایی که بود گیر افتادم.»
محمدرضا باهنر در بخش دیگری از مصاحبه خود با برنامه شناسنامه در مورد رابطه خود با شهید باهنر هم اینگونه گفت:«هر وقت با این سوال مواجه می شوم که چه نسبتی بین تو و برادرت وجود دارد می گویم میان ماه من تا ماه گردان تفاوت از زمین تا آسمان است. بنده اصلاً خودم را باشهید باهنر قابل مقایسه نمی دانم. بعد از شهادت ایشان همسر ایشان می گفت بیا تهران تا بتوانی کارهای شهید باهنر را دنبال کنی. اما من حتی تصورش را هم نمی دانستم داشته باشم که بتوانم کارهای شهید باهنر را دنبال کنم. همین الان هم چنین تصوری ندارم.»
وی افزود:«زمانی که شهید باهنر نخست وزیر بودند، من معاون سیاسی استاندار کرمان بودم. بعد از ماجرای هفت تیر به تهران آمدم و به دیدار شهید باهنر رفتم.بعد از درخواست های مواردی که به کرمان مربوط بود خدمت ایشان عرض کردم می دانم شما هم عدالت دارید و هم دوست دارید به نقاط محروم رسیدگی کنید، به همین دلیل وقتی خدمت شما می رسم فقط مطالب را بیان می کنم و مطمئنم شما اگر توان داشته باشید امکانات مورد نیاز را به شهر کرمان خواهید داد. یادم است که شهید باهنر می گفت اصلاً این تصور را نداشته باش. سر ما آنقدر شلوغ است که تا ما را تحت فشار قرار ندهید، معلوم نیست که بتوانیم نسبت به وضعیت شما رسیدگی داشته باشیم. تو هم مثل بقیه بیا و کارهایت را پیگری کن انشالله شاید بتوانیم بودجه ای برای مسائل کرمان اختصاص دهیم.»
باهنر ادامه داد:«آن شب در نخست وزیری بودیم که ایشان بعد از 10-15 روز قصد داشت به خانه برود. به من گفتند بیا با هم برویم. از میدان پاستور حرکت کردیم و تقریباً به میدان توحید که رسیدیم صدای تیر شنیده شد. تیم حفاظت تشخیص داد ایشان به سمت خانه نرود و به نخست وزیری بازگردد. وضعیت به این شکل بود و احتمال ترور اشخاص سیاسی یک احتمال بسیار بالا بود.»
وی در مورد اینکه خبر شهادت برادر را چطور شنیدید هم گفت:«من خیلی زودتر از خانواده ایشان از شهادت برادر باخبر شدم. حدود ساعت 5 بعد از ظهر از شهادت ایشان مطمئن شدم اما این خبر تا ساعت 7 صبح روز بعد برای مردم تایید نشد.»
برادر شهید باهنر در بخش دیگری از برنامه در مورد نخستین سمت سیاسی خود هم اظهار داشت:«اوایل انقلاب به نوعی آچار فرانسه کمیته انقلاب کرمان بودم. آخرین سمتم قبل از معاونت سیاسی استانداری کرمان، حضور در سازمان زمین شهری کرمان بود.»
باهنر که دوره دوم مجلس وارد این نهاد قانون ساز کشور شده در پاسخ به این سوال که فکر می کنید چند درصد از آرای شما مربوط به نسبت برادری با شهید باهنر بود هم گفت:«قطعاً بالای پنجاه درصد. البته من معاون سیاسی استاندار کرمان بودم و از بافت همین شهر هم کاندیدا شده بودم. در نهایت فکر می کنم درصد بالایی از آرای آن دوره را مدیون شهید باهنر هستم. در خیلی دیگر از امور هم خودم را مدیون ایشان می دانم.»
محمدرضا باهنر نقاط ضعف قوت مجلس دوم تا پنجم را نیز اینطور بیان کرد:«مجلس دوم عمدتاً درگیر مسائل مربوط به دفاع مقدس بود. در مجلس سوم اما اتفاقات زیادی افتاد. در این دوره حادثه بزرگ رحلت حضرت امام و رهبری مقام معظم رهبری را تجربه کردیم، قانون اساسی در این دوره اصلاح شد، آقای هاشمی به عنوان اولین رئیس جمهوری که نخست وزیر نداشت در این دوره انتخاب شد.»
وی افزود:«بعد از پایان جنگ حضرت اما چند نفر را مامور کردند که بنشینند و سیاست های بازسازی اقتصادی کشور را بنویسند. مقام معظم رهبری خطاب نامه امام بودند که امام از ایشان خواسته بود به کمک آقای هاشمی (رئیس مجلس وقت)، آقای موسوی اردبیلی(رئیس قوه قضاییه وقت) و به کمک آقای مهندس موسوی(نخست وزیر) و با حضور سید احمد خمینی (به نمایندگی از امام) این کار را انجام دهند. این سیاست ها که نوشته شد، مقدار زیادی از بحث های ما با تئوریک ما چپ های اقتصاد حل شد.»
باهنر ادامه داد:«ما از قدیم الایام به عنوان راست اقتصادی به حساب می آمدیم و دوستان سازمان مجاهدین انقلاب و ... جزو چپ های اقتصاد محسوب می شدند. خواستگاه دولت جنگ هم خواستگاه چپ روانه اقتصاد بود. سال 76 بود که با اوج گیری اختلافات، چپ و راستی فرهنگی و اجتماعی و سیاسی هم مطرح شد. اما اصل اختلاف از مباحث اقتصادی بود که شروع شد.»
محمدرضا باهنر با بیان اینکه در تمام طول جنگ به عنوان نماینده مجلس فعالیت می کردم و نتوانستم در جبهه ها حضور داشته باشم، گفت:«البته به جبهه ها زیاد سرکشی می کردم اما به عنوان نماینده مجلس نمی توانستیم تفنگ روی دوش بگیریم و بجنگیم. این موضوع مانع از رفتن ما به جبهه می شد. قبل از اینکه وارد مجلس شوم با حاج قاسم سلیمانی صحبت کردم و گفتم اجازه بده چند ماه مثل یک بسیجی به جبهه بروم و چند ماهی را به جهاد و جنگ مشغول باشم. ایشان گفت تو دیگر نمی توانی یک بسیجی باشی. گفتم چرا؟ ایشان پاسخ داد تو به عالم مدیریت و سیاست وارد شدی و دیگر نمی توانی یک بسیجی عادی باشی.»
نایب رئیس مجلس در بخش دیگری از مصاحبه خود با برنامه شناسنامه در مورد انتخابات 76 و اینکه چند درصد شکست آقای ناطق نوری را محتمل می دانسته اظهار داشت:«احتمال شکست آقای ناطق بسیار پایین و نزدیک به صفر بود. سال 74 که انتخابات مجلس پنجم برگزار شد، همه اصولگرایان برای انتخابات ریاست جمهوری 76 روی آقای ناطق نوری تفاهم کردند و هیچ رقیبی برای ایشان وجود نداشت. چهره های ریاست جمهوری هم در آن ایام کاریزماتیک بودند. مثلاً زمانی که مقام معظم رهبری کاندیدای ریاست جمهوری شدند رقیب نداشتند و حتی کسانی که در کنار ایشان نامزد بودند هم می گفتند ما به این آقا رای خواهیم داد. یا آقای هاشمی در دوره اول رقیبی نداشتند.»
وی افزود:« در دوره آقای هاشمی آقای احمد توکلی به صورت جدی وارد میدان شدند و 6-7 میلیون هم رای آوردند. باتوجه به این که چهره های کاریزماتیک اندکی از اوایل انقلاب باقی مانده بودند همه ما تقریباً مطمئن بودیم آقای ناطق نوری در انتخابات پیروز خواهند شد. کما اینکه رقبا هم باور نمی کردند در این انتخابات پیروز شوند. بعد از انتخابات که به دیدار آقای خاتمی رفتم به ایشان گفتم به شرط دفاع از اصول حاضریم به شما کمک کنیم.»
باهنر ادامه داد:«در دیداری که با آقای خاتمی داشتم گفتم در زمینه های مختلف چه برنامه هایی دارید که ایشان زدند زیر خنده و گفتند چه برنامه ای؟ مگر من فکر می کردم که رئیس جمهور خواهم شد؟ گفتم پس چرا کاندیدا شدید؟ ایشان در پاسخ گفتند کاندید شدم و حس کردم 5-6 میلیون نفر که از نظام دلخور هستند به من رای خواهند داد و دور هم جمع می شویم و یک حالی می کنیم.»
وی افزود:«بعد از اینکه یکی- دو سال از دوران ریاست آقای خاتمی گذشته بود، در جلسه ای بنده انتقاداتی را نسبت به بچه های تحکیم وحدت و... انجام دادم. آقای خاتمی آنجا به صراحت گفتند که من به این ها گفتم شما 2،3 یا 5 میلیون رای دارید. بیایید و رای هایتان را ببرید و بگذارید خاتمی با بقیه 15 میلیون رای خود حکومت کند.»
باهنر با بیان اینکه همه می دانستم آرای آقای خاتمی حزبی نیست، اظهار داشت:« یک مقدار از آرای آقای خاتمی رای منفی به دوره آقای هاشمی بود، یک مقدار هم به محبوبت شخصی ایشان باز می گشت و یک مقدار از رای ایشان هم به این دلیل بود که مردم حس می کردند باید در قوه مجریه یک نوع تغییر ایجا شود. در انتخابات 76 طی 15-20 روز یک نوع سونامی راه افتاد و باعث شد آقای خاتمی به ریاست جمهوری برسند.»
وی ادامه داد:«سال 76 یک سونامی به نام اصلاح طلبی آمد. آقای خاتمی و دوستانشان یا نخواستند و یا نتوانستند میدان را به معتدلین اصلاح طلب بسپارند. میدان به دست رادیکال های اصلاح طلب افتاد. کسانی که بدترین حرف ها را در مورد آقای هاشمی بیان می کردند و بدترین هجمه ها را به سمت ایشان روانه کردند. بعد از هشت سال مردم فهمیدند مردم این اندازه از تغییر را نمی خواستند. مردم افراط را دوست ندارند، فرقی ندارد که کدام جناح باشد. من فکر می کنم مردم هشت سال رادیکال های اصلاح طلب را تجربه کردند و هشت سال هم رادیکال های تحت نام اصولگرا)البته آقای احمدی نژاد از همان ابتدا خودشان را اصولگرا نمی دانستند) را تجربه کردند.»
باهنر افزود:«بعد از این تجارب، مردم از این افراط و تفریط ها به نقطه اعتدال پناه آورده اند. باتوجه به شعارهای جناب آقای روحانی مردم به دنبال حکومت فراجناحی، معتدل و مدبری هستند که مشکلات زندگی آن ها را در کنار دفاع از ارزش ها حل کند.»
محمدرضا باهنر در ادامه صحبت هایش در مورد اینکه آیا گرایش دولت سازندگی و آقای هاشمی در انتخابات 76 به سمت آقای خاتمی بود یا خیر اظهار داشت:«نه اینطور نبود. آقای هاشمی در مورد اینگونه مسائل خیلی با احتیاط اظهار نظر می کردند. در انتخابات 76 آقای ناطق و آقای هاشمی خیلی بهم نزدیک بودند، اینقدر بهم نزدیک بودند که حتی یک جاهایی مردم حس می کردند اگر آقای ناطق انتخاب شود قدم به قدم کارهای آقای هاشمی را دنبال خواهد کرد. از طرف دیگر آقای خاتمی با آقای هاشمی فاصله زیادی داشت. کما اینکه بعدها طرفداران آقای خاتمی بودند که آقای هاشمی را به حد فجیع که حرمت او را شکستند و... رساند.»
وی ادامه داد:«آقای هاشمی در ایام نزدیک به انتخابات و در خطبه های نماز جمعه یک جوری صحبت کردند که از طرف مردم اینطور ترجمه شد که آقای هاشمی علاقمند است که آقای خاتمی رئیس جمهور شود. من نمی دانم آقای هاشمی خودشان این اراده را داشتند یا خیر اما حس مخاطب این بود. آقای ناطق معتقد بودند که آقای هاشمی دقیق عمل نکردند، یعنی برداشت نهایی جامعه از آقای هاشمی این شد که ایشان طرفدار خاتمی است.»
باهنر در بخش دیگری از صحبت هایش با رد این نظر که دولت اصلاحات متولد دولت سازندگی است، گفت:«دولت اصلاحات برعلیه و در مقابل دولت سازندگی رای آورد. تقریباً همه می دانستند آقای ناطق دنباله روی آقای هاشمی است. البته اگر آقای هاشمی هم از آقای ناطق حمایت می کردند به این معنا نبود که آقای خاتمی رای نمی آورد اما در این مورد هیچ کس تردید ندارد کسانی که دوم خرداد برنده انتخابات شدند بیشترین حملات را به آقای هاشمی داشتند و در برخی موارد تا داغون کردن ایشان پیش رفتند.»
مهندس باهنر راجع به مجلس ششم هم گفت:«هیچ کدام از ما در مجلس ششم رای نیاوردیم و مجلس ششم مجلس اصلاح طلب شد. مجلس ششمی ها آنقدر تندروی کردند و این موضوع باعث شد مردم برای یک دوره دیگر این ترکیب را تحمل نکنند.»
نایب رئیس مجلس در مورد پیوند هاشمی، خاتمی و ناطق نوری گفت:«فکر می کنم اگر جریان اصولگرایی و اصلاح طل را به دو گروه رادیکال و میانه رو تقسیم کنیم، این سه نفری که اسم بردید، جزو میانه روهای دو جریان هستند که خیلی راحت می توانند با هم کار کنند. در انتخابات مجلس نهم رقابتی بین اصولگرایان بود که میانه روها مورد توجه مردم قرار گرفتند.»
وی با بیان اینکه اعتدال به معنای پشت کردن به ارزش ها نیست اظهار داشت:« اخیراً برخی مراجع از دکتر روحانی خواسته اند که اعتدال را تعریف کنند. من هم این درخواست را از ایشان دارم. مشکلی در دوره اصلاح طلبی بود که از جامعه مدنی تعریف درستی وجود نداشت و بر سر معنای آن اختلافات زیادی وجود داشت. برای اینکه با این مشکلات مواجه نشویم بهتر است آقای روحانی هرچه زودتر اعتدال مد نظرشان را تعریف کنند تا خدایی ناکرده مورد سوء استفاده قرار نگیرد.»
باهنر ادامه داد:«مساله 24 خرداد کاملاً قابل تحلیل است. مردم از افراط گری اصلاح طلبی و اصولگرایی به سوی یک نوع اعتدال پناه آوردند.»
مهندس باهنر در بخش دیگری از گفت و گوی خود با رنجبران اظهار داشت:« اگر مناظره های تلویزیونی را مرور کنیم می بینیم مشکلات بین برخی اصولگرایان خیلی بیشتر از مشکلات بین اصولگرایان و اصلاح طلبان بود. علت این است که اصولگرایی و اصلاح طلبی تعریف جامعی از خود نداشته. فکر می کنم برای اینکه بتوانیم یک نظام پایدار،مستمر و با بهره وری بالا داشته باشیم باید به سمت ایجاد چند حزب قدرتمند، شناسنامه دارد و پاسخگو حرکت کنیم.»
وی افزود:«چهارسال آینده را دوره خوبی می دانم و آن را یک فرصت طلایی می دانم. الان بیش از 100 حزب از لحاظ قانونی به ثبت رسیده اند اما حزبی که نتواند یک نماینده به مجلس بفرستد کارآیی لازم را ندارد. ما به چند حزب فراگیر با مواضع، شناسنامه و رهبران روشن و مشخص نیاز داریم.»
باهنر در بخش دیگری از برنامه در مورد شاخصه های طیف تندرو و معتدل اصولگرایی گفت:«بیان ساده اش این است که ما آن ها را اصولگرا می دانیم اما آن ها ما را اصولگرا نمی دانند. دایره اصولگرایی این دوستان آنقدر محدود است که در نهایت مجموعه ای کوچکی در کنار هم باقی می مانند اما ما این دایره را قبول نداریم. این ظلم به اصواگرایی است که بگوییم 90 درصد از مردم اصولگرا نیستند.»
وی در مورد رابطه اش با احمدی نژاد هم گفت:«آشنایی ما به خاطر انقلاب بود نه به خاطر دانشگاه! اوایل انقلاب با هم آشنا شدیم و بعد از انقلاب حزب جامعه اسلامی مهندسین را تاسیس کردیم که ایشان هم به این حزب اضافه شدند.»
باهنر افزود:«من هنوز هم به آقای احمدی نژاد علاقمندم و معتقدم در دوره خدمتشان زحمات زیادی کشیدند اما نتایج خدمت ایشان می توانست ده ها برابر بهتر از وضع موجود باشد.»
نایب رئیس مجلس گفت:«من با آقای ثمره هاشمی (خواهر زاده مهندس باهنر)
اصلاً بحث سیاسی نمی کردم. شاید در طول این هشت سال نیم ساعت هم با یکدیگر
بحث سیاسی نداشتیم چون حس می کردم ایشان تحت تاثیر شدید افکار آقای احمدی
نژاد است و من هم با خودم گفتم اگر قرار است دعوایی انجام دهیم بهتر است با
خود ِ آقای احمدی نژاد دعوا کنیم، چرا با خواهرزاده مان دعوا کنیم
(خنده).»
وی در مورد نقاط قوت و ضعف دولت هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد هم اظهار
داشت:«آقای هاشمی به دنبال عمران و سازندگی کشور بود. ایشان اشتباه اقتصادی
که مرتکب شد این بود که سیاست های پولی را آورد در خدمت سیاست های مالی.
ترجمه این کار این است که ایشان از سیستم بانکی برای پیشبرد کارهای دولت
کمک گرفت. آقای هاشمی و حتی دولت های بعدی این تصور را داشتند که دولت
اختیار دار پول های موجود در بانک هاست در حالی که ما می گفتیم این تصور
اشتباه است و مردم صاحب این پول ها هستند.»
باهنر ادامه داد:«مثلاً یک بانک کاملاً دولتی مثل بانک ملی را در نظر بگیرید. تا سال گذشته حداکثر هشت درصد از دارایی های این بانک متعلق به دولت است و 92 درصد از منابع آن متعلق به مردم است. دولت حق ندارد برای این منابع تصمیم بگیرد، آن هم تصمیمی که به نفع دولت است. یکی از اشتباهات آقای هاشمی این بود که می خواست باپول بانک ها کار عمرانی انجام دهد. به نظر من با پول بانک ها نمی توان کار عمرانی کرد و باید با توجه به درآمد دولت به کارهای عمرانی پرداخت.»
مهندس باهنر همچنین گفت:«آقای خاتمی در چهار سال ابتدا گرفتار دعواهای سیاسی بود و کارهای عمرانی و اقتصادی به نوعی مسکوت باقی مانده بود. دوره دوم ایشان خیلی بهتر از دور اول بود و ایشان وارد کارهای اقتصادی و عمرانی شد و یک سری کارها را پیش برد. در مجموع آقای خاتمی در دوره دوم خیلی دقیق تر و منطقی تر کار کرد.»
وی ادامه داد:« آقای احمدی نژاد بسیار پرتلاش و علاقمند برای خدمت رسانی به مردم بودند. ایشان به هیچ وجه خرد جمعی را قبول نداشت و سیاست راهبردی هم در کارش نداشت. ایشان می خواست مسائل مملکت را پروژه ای حل کند.»
باهنر در پاسخ به اینکه بین لاریجانی و حدادعادل کدام یک در تعامل با احمدی نژاد موفق تر بودند گفت:«اصطکاک هایی که در زمان آقای حدادعادل بود قطعاً از اصطکاک های دوران آقای لاریجانی کمتر بود. اما این که آیا کارهای خلاف قانون آقای احمدی نژاد در دوره آقای حداد کمتر بود یا خیر چیزی است که ما روی آن حرف داریم.»
وی ادامه داد:«مجلس باید به وظایف خود به طور کامل عمل کند. مجلس حق گذشت ندارد. البته مجلس می تواند هدایت و راهنمایی نماید اما مجلس نمی تواند خارج از موازین قانونی به دولت اجازه دهد برخی قوانین را اجرا نکند.»
باهنر در ادامه برنامه در مورد ورود به انتخابات ریاست جمهوری گفت:«من این سیاست که همه باید وارد میدان شوند و در نهایت یک نفر به عنوان نامزد نهایی معرفی شود را درست می دانسته و می دانم. آن موقع یک گروه پنج نفره بود و یک گروه سه نفره! ما اصراری نداشتیم که نامزد نهایی اصولگرایی حتماً از گروه پنج نفره ما انتخاب شود بلکه می گفتیم همه در کنار هم کار کنیم و در نهایت یک نفر به عنوان کاندید نهایی به مسیر ادامه دهد. زمانی که من حس کردم نباید ادامه دهم و یک نفر دیگر انتخاب شد، انصراف دادم.»
باهنر در واکنش به این نظر که برخی می گویند آقای ولایتی بیشتر از اینکه به آقای قالیباف نزدیک باشد، به آقای روحانی نزدیک بود، گفت:«نه، این نظریه را قبول ندارم. آقای ولایتی با آقای قالیباف و آقای حداد عادل اختلاف داشتند اما اینطور نبود که پشت پرده زد و بندی انجام شده باشد.»
باهنر در واکنش به این سوال که شما در مصاحبه ای گفته بودید دولت آقای
روحانی، دولت ژنرال هاست، آیا شما هم جزو این ژنرال ها خواهید بود؟
گفت:«اگر ژنرالی باشم، در مجلس ژنرالم. البته منظور من از ژنرال بچه های
سپاه و ارتش نبود من معتقدم آدم های متخصص باید در راس وزارتخانه ها باشند.
در واقع معتقدم دولت را باید با مدیران مجرب و کارآمد اداره کرد.»
وی ادامه داد:«مجرب ترین، متخصص ترین، کارآمدترین و متعهدترین انسان باید به وزارت برسد. نه اینکه بگوییم فلانی بچه خوبی است بیاید وزیر شود.»