شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۳ مرداد ۱۳۹۲ - ۰۹:۳۲

هفت توفیق اجباری دولت آینده

دولت آینده از این توفیق اجباری برخوردار است که زیر ذره‌بین رسانه‌ها باشد. موضوعی که هرچند به ظاهر چندان خوشایند نیست، ولی موهبتی بزرگ برای دولت آینده است تا از نظرات طیف‌های گوناگون جامعه و دریافت بازخوردهای صحیح بهره‌مند شود.
کد خبر : ۱۲۵۲۳۸
صراط هفته گذشته، به بررسی هفت مشکل اقتصادی داخلی پیش‌روی دولت آینده پرداختیم. اینک با نگاهی به نیمه پرلیوان به بررسی فرصت‌ها و امیدهای پیش‌روی دولت آینده می‌پردازیم، هر چند که عمده این فرصت‌ها از جنس توفیق اجباری هستند:

1- امکان نقد شدن: یکی از موهبت‌هایی که دولت در هشت سال اخیر تا حدود زیادی از آن محروم بود، امکان نقد و سوال از عملکرد اقتصادی بود.

فضای نه چندان مناسب رسانه‌ای به گونه‌ای بود که حتی پرسش و تردید درباره آمارهای اقتصادی دولت نیز، تحمل نمی‌شد تا چه رسد به نقد عملکردها و رویه‌ها. اقدامات جزئی و عادی دولت در گزارش‌های اغراق‌آمیز صدا و سیما و سایر رسانه‌ها پوشش داده می‌شد و فرصتی برای انتقاد و اعلام خطر درباره برخی سیاست‌ها و اقدامات مخرب وجود نداشت.

دولت آینده از این توفیق اجباری برخوردار است که زیر ذره‌بین رسانه‌ها باشد. موضوعی که هرچند به ظاهر چندان خوشایند نیست، ولی موهبتی بزرگ برای دولت آینده است تا از نظرات طیف‌های گوناگون جامعه و دریافت بازخوردهای صحیح بهره‌مند شود.

2- عدم‌مطالبه نفت بر سر سفره: اگر شعارهایی چون حضور نفت بر سر سفره مردم تا هشت‌سال پیش دارای جذابیت و اقبال عمومی بود، اما خوشبختانه دیگر پیامد این شعارها برای مردم مشخص شده‌ است. دولت این فرصت را دارد که با استفاده از روش‌های علمی و تجربیات جهانی و به دور از این نوع شعارها به پیاده‌سازی سیاست‌های خود بپردازد.

3- آشتی با علم اقتصاد: روحیه غرب‌ستیزی دولت فعلی موجب شده‌ بود دستاوردهای علمی غرب در حوزه اقتصاد نیز نفی شود. کار به جایی رسیده‌ بود که رییس وقت سازمان برنامه سابق، رسما اعلام می‌کرد رابطه‌ای بین نقدینگی و تورم وجود ندارد و این اصل بدیهی اقتصاد را نفی می‌کرد! دولت آینده می‌داند که علم و تجربه چند صد ساله بشر را نمی‌توان نادیده گرفت.

4- تجربه دور بودن از قدرت: دولتمردان فعلی، به قدری موضوعاتی چون پیشرفت‌های اقتصادی را در تریبون‌های عمومی تکرار کرده بودند و به قدری بازتاب سخنان خود را در رسانه‌ها شنیده بودند که خود نیز باور کرده بودند که کشور به لحاظ اقتصادی واقعا در شرایط رشد و پیشرفت قرار دارد. این موضوع را در برخوردهای نزدیک و شخصی با این افراد می‌توان حس کرد. دولتمردان آینده از این توفیق اجباری برخوردار بوده‌اند که هشت سال به دور از قدرت و در بطن جامعه و اقتصاد نتایج سیاست‌های دولت را از نزدیک لمس کنند.

5- شفای بیماری هلندی: برای یک دهه، به‌‌رغم تورم بالا در اقتصاد، نرخ ارز با فشار درآمدهای نفتی پایین نگاه داشته شده بود و تقویت مصنوعی ارزش پول ملی، موجب تشدید بیماری هلندی شده‌بود. دولت بعدی حداقل از این جهت خوش‌شانس است که پتانسیل نرخ ارز تا حدود زیادی در دولت قبلی تخلیه شده است و تولیدات داخلی و صادرات در موقعیت رقابتی قرار دارند.

6- نیروهای کارشناسی جوان: وضعیت نامناسب بخش خصوصی در سال‌های اخیر باعث شد عملا امکان چندانی برای اشتغال نیروهای تحصیلکرده (به ویژه در حوزه‌ علوم انسانی) در بخش خصوصی وجود نداشته باشد و بخشی از این نیروها جذب دستگاه‌های دولتی شدند (البته بسیاری نیز کشور را ترک کردند) از این حیث دستگاه‌های دولتی دارای پتانسیل عظیمی به لحاظ نیروهای کارشناسی هستند هرچند که در این سال‌ها کمتر مورد توجه مدیران «اتوبوسی» قرار گرفته‌اند.

7- خواست عمومی برای روابط بهتر با دنیا: پارادایم فکری دولت کنونی، نفی وضعیت فعلی دنیا و اصرار بر تغییر مدیریت دنیا بود، اما جای چنین نظریه‌هایی در اندیشکده‌ها و پژوهشکده‌ها است و نه در عرصه روابط عملی با دنیا. اکنون همگان می‌دانند که سیاست خارجی، عرصه ماجراجویی و آزمایشگاه نظریه‌های ناپخته نیست.