صراط: به نقل از پایگاه خبری لبنانی النشره، درگیریهای مسلحانه شدیدی که میان گروههای مسلح وابسته به «ارتش آزاد سوریه» و گروههای سلفی جهادی مسلح که مدتی است، در مناطق و شهرهای مختلف استان «ادلب»، در شمال غربی سوریه شاهد آن هستیم و خبرهای آن در منابع مختلف خبری منتشر میشود، اولین خبر در نوع خود نبوده و نیستند، چراکه مناطق و شهرهای مختلف سوریه نیز شاهد وقوع چنین درگیریهای مشابهی میان گروههای وابسته به «ارتش آزاد سوریه» و گروههای سلفی جهادی مسلح بودهاند.
در واقع اگرچه طی ماههای گذشته چنین درگیریهای مسلحانهای میان گروههای مسلح در سوریه به وقوع پیوسته بود، اما واقعیت امر این است که این درگیریها از ماه آوریل گذشته تاکنون و همزمان با شکستهای سنگین این گروهها از ارتش سوریه در مناطق مختلف کشور به شکل چشمگیری افزایش یافته است.
به همین دلیل میتوان گفت که ماه عسل گروههای مسلح وابسته به «ارتش آزاد سوریه» متشکل از نظامیان جدا شده از ارتش و نظام سوریه و داوطلبان سوری از یک سو و گروه «جبهه النصره» و «امارت اسلامی عراق و شام» که اغلب عناصر آنها را تروریستهای سلفی جهادی تابع کشورهای عربی و غیر عربی و غربی و به طور کلی غیر سوری تشکیل میدهند، از سوی دیگر بدون بازگشت پایان یافته است.
دلایل زیادی برای بروز این اختلافات مانند اختلاف بر سر تقسیم غنایم و یا زنان و غیره بیان شده است، اما بارزترین دلایل واقعی و حقیقی این اختلافات را باید در موارد زیر ملاحظه کرد:
یک: تحمیل افکار و عقاید دینی خود
اقدام اسلامگرایان به تحمیل افکار و اعتقادات و باورهای مذهبی و دینی خود بر همگان، بدون استثنا در مناطقی که به کنترل و تسلط این گروهها در آمده است، از جمله مهمترین دلایل بروز این اختلافات است. این مسئله باعث اهانت به اعتقادات مسیحیان و حتی توهین به اعتقادات و باورهای خود مسلمانان و تعدی به آنها شده است. عناصر این گروهها از بازداشت و حتی به کشتن هر فردی که به مخالفت با آنان برمیخاست، واهمه نداشتند، حتی اگر این افراد از عناصر گروههای وابسته به ارتش آزاد سوریه باشند. ترور «محمد کمال الحمامی»، از بارزترین فرماندهان نظامی ارتش آزاد سوریه و از سرکردگان گروههای وابسته به این ارتش دلیل این مدعاست، به گونهای که کشته شدن وی باعث انفجار اوضاع بین این گروهها شد.
دوم: انتخاب امرای محلی برای مناطق تحت کنترل
دومین دلیل بروز اختلافات میان گروههای وابسته به ارتش آزاد سوریه با جبهه النصره و امارت اسلامی عراق و شام را باید در اقدام گروههای وابسته به جبهه النصره و امارت اسلامی عراق و شام در برپایی امارتهای اسلامی و تعیین امرای محلی در مناطقی که به تسلط و کنترل خود در آورده بودند، دانست اگرچه این امارتها و امرا سازماندهی امور معیشتی مردم این مناطق مانند توزیع آب و غذا و فراهم آوردن خدمات و کمکها در مواردی رضایتبخش عمل میکردند، اما دخالت آنها در جزییترین و کوچکترین و خصوصیترین امور مردم و برپایی دادگاههای میدانی، خشم و غضب بسیاری از اهالی این مناطق را بر انگیخت و موجب شد، حتی فریاد معارضان نظام نسبت به این اقدامات هم به هوا بلند شود و آنها در تظاهراتهای مختلفی که علیه این گروهها برگزار کردند، فریاد زدند که آنها خواهان حاکمیت جبهه النصره و امارت اسلامی عراق و شام بر مناطقشان نیستند که هیچ سنخیتی با مفهوم دموکراسی و آزادی ندارند و سکولاریزم را کفر میدانند.
سوم : نبود هماهنگی در میدان نبرد
با وجودیکه گروههای مختلف مسلح از پیروزیها و موفقیتهای دیگر گروههای مسلح نظام سوری در برابر ارتش سوریه استقبال و آن را به یکدیگر تبریک میگفتند، اما هیچگونه هماهنگی میان عناصر و گروههای مسلح وابسته به جبهه النصره و امارت اسلامی عراق و شام و ارتش آزاد در عملیات خود در جبهههای مختلف نبرد مشاهده نمیشد، به طوریکه اگر ارتش سوریه در منطقهای ضعیف میشد، نیروهای جبهه النصرة یا امارت اسلامی عراق و شام، برای نبرد نهایی و به دست آوردن کنترل آن منطقه وارد عمل میشدند، حتی اگر این مناطق جزو محدوده گروههای وابسته به ارتش آزاد سوریه باشد. این موضوع همواره با تلاش گروههای وابسته به جبهه النصرة یا امارت اسلامی عراق و شام برای قانع کردن عناصر مسلح وابسته به ارتش آزاد سوریه برای پیوستن به آنان منتهی میشد که با پیشنهاد پرداختهای بیشتر و شست و شوی مغزی عناصر مسلح ارتش آزاد صورت میگرفت و خشم و غضب سرکردگان گروههای مسلح وابسته به ارتش آزاد سوریه از جبهه النصرة و امارت اسلامی عراق و شام را به دنبال داشت.
چهارم : مشروط شدن کمکهای نظامی کشورهای غربی به ارتش آزاد
تعداد زیادی از کشورهای غربی تاکید کردند که کمکهای نظامی و مالی آنها زمانی به گروههای وابسته به ارتش آزاد سوریه تعلق خواهد گرفت که آنها به تسلط و حاکمیت گروههای وابسته به جبهه النصرة و امارت اسلامی عراق و شام بر مناطق تحت کنترل و تسلط شان پایان میدادند. این موضوع موجب شده بود که فرماندهی ارتش آزاد سوریه به این باور برسد که هیچ راهی برای دستیابی به کمکها و حمایتهای نظامی غرب در مناطقی که هم گروههای وابسته به ارتش آزاد و هم گروههای وابسته به جبهه النصرة یا امارت اسلامی عراق و شام، هر دو بر آن کنترل و تسلط داشتند، وجود ندارد. از این رو درگیریهایی میان دو گروه که در جبههای واحد قرار داشتند، به وقوع پیوست.
پنجم: تضاد و تعارض منافع کشورهای حامی گروههای مسلح
تضاد و تعارض منافع کشورهای حامی گروههای مسلح در سوریه و تلاش هریک از آنان برای ارائه کمکهای مالی و نظامی به گروه مسلح مورد حمایت خود باعث شد تا گروههای مسلح در سوریه به گروههای مختلف مورد حمایت قطر، عربستان سعودی و ترکیه تقسیم شوند.
از آنچه گذشت، میتوان نتیجه گرفت که گروههای مسلح در سوریه این روزها در وضعیت مناسبی قرار ندارند و مناطق تحت سیطره و کنترل آنان تحت حملات شدید ارتش سوریه قرار دارد. این مناطق همچنین از مشکلات بزرگ و شدید مالی و همچنین تشدید درگیریها میان ارتش آزاد سوریه و گروههای وابسته به جبهه النصره و امارت اسلامی عراق و شام رنج میبرند.
این درحالی است که اختلافات این گروهها پا را از درگیریهای مسلحانه و اختلافات سیاسی فراتر نهاده و این اختلافات به اختلافات اساسی و عمیق در اهداف اصلی و نهایی این گروهها و کشورها و طرفهای حامی آنها تبدیل شده است.
آنچه مسلم است، اینکه این اختلافات به هیچ وجه به نفع گروههای مسلح در سوریه نیست و شرط کشورهای غربی برای خارج کردن عناصر و گروههای وابسته به جبهه النصره و امارت اسلامی عراق و شام از مناطق تحت نفوذشان جهت بهره مندی و استفاده از کمکهای نظامی توسط ارتش آزاد سوریه بهانهای بیش برای از بین بردن این گروههای مسلح به دست گروههای مسلح دیگر (ارتش آزاد سوریه) نیست، حال باید دید که ارتش آزاد سوریه آیا در این امر موفق خواهد بود؟ یا گرفتار جنگی داخلی خواهند شد که خروج از آن برایش جز با نابودیش ممکن نیست؟