بیشترین رقابت برای جذب مخاطب در این ۳۰ روز، بر سر مجموعهای است که بتواند سهم قابل توجهی از مخاطبان را پای تلویزیون نگه دارد. به همین دلیل مسئولان هر شبکه سعی میکنند بهترین هایشان را برای ماه رمضان روی آنتن بفرستند. بهترینهایی که همراه حضور ستارهها و تیمهای حرفهای است.
امسال دو مجموعه طنز روی آنتن رفته. «دودکش» را محمدحسین لطیفی با تیمی از بازیگران دوست داشتنی و موقعیتهای طنز ساخته. همان طور که پیشبینی میشد زوج هومن برقنورد و بهنام تشکر برگ برنده «دودکش» هستند.برقنورد که در سالهای اخیر به یکی از بازیگران پرکار تلویزیون تبدیل شده، کوشیده هر نقش را تازه و متنوع بازی کند، حتی نقشهایی که در نگاه اول شبیه هم به نظر میرسند.
برقنورد به دلیل فیزیکش بیشتر نقشهایی را بازی کرده که نیاز به بازی بیرونی دارند. خرده خلافکارهای ساده دل، لمپنهای پرادعا و... اما در «دودکش» او نقش پدری را بازی میکند که با وجود رفتارهای برون گرایانه، حلقه اتصال یک خانواده است. مردی مهربان و خانواده دوست که مشکلات زندگی و بیدست و پایی اطرافیانش رهایش نمیکند.برزو نیک نژاد نویسنده «دودکش» بیشترین تکیه کلامها را برای شخصیت فیروز (هومن برقنورد) نوشته.
در مجموعههای طنز تلویزیونی تکیه کلامها و جا افتادن آنها میان مردم نشان دهنده ارتباطی است که با یک شخصیت برقرار کردهاند. هومن برقنورد با لحنی دوست داشتنی کلماتی را پشت سر هم ردیف میکند که برای مخاطب شیرین است.
بازی او اندکی اغراق دارد که متناسب با فضای قصه و مجموعه است، البته برقنورد ماهرانه این اغراق را طوری بازی میکند که شخصیت فیروز را کاریکاتور میکند و به آن تصنع نمیدهد. ستاره شبکه یک در ماه رمضان این بازیگر است که یک تنه عاملی است برای دنبال کردن مجموعه تازه محمدحسین لطیفی.بازی متفاوت مهدی سلطانی در «مادرانه» از همان بخشهای اول، بینندگان این مجموعه مناسبتی را تحت تاثیر قرار داد.
سلطانی بر خلاف برقنورد با نقشی یکدست و ساده روبهرو نبوده، اردلان شخصیتی است پیچیده که میتواند بیننده را شوکه کند. پدری مهربان، عاشقی دلسوخته، در عین حال مردی سختگیر و خشک با گذشتهای تیره و تار. سلطانی این تلخی و پیچیدگی را در لحن، میمیک و چهرهاش بازتاب داده است. همان طور که نمیتوان «دودکش» را بدون هومن برقنورد متصور شد، تصور «مادرانه» بدون مهدی سلطانی امکانپذیر نیست.
تسلط او روی بدن و بیانش زندگی به اردلان داده است، سیمای این بازیگر را در بخشهای مختلف قصه به یاد بیاورید تا ببینید چطور قدرت، رنج و اندوه را بدون تصنع و در مرزی باریک نشان میدهد.سلطانی از آن دست بازیگرانی است که میتواند یک نقش معمولی را به نقشی قابل دیدن تبدیل کند، اما برای بازی در شاهنقش ساخته شده، توانایی او در نقشهای معمولی هدر میرود. او برای این ساخته شده که صحنه و سکانس را از آن خود کند و نقشهای ویژه هر لحظه این امکان را به او میدهند.
مثل لحظه ابراز علاقه اردلان به مریم در میان هیات مدیره دبیرستان رها یا سکانس کوتاه اولین تماس تلفنی بین اردلان و مریم در تاکسی. سلطانی با چشمها و صورتش عشق را بازی میکند. عشقی را که از پس سالها هنوز زنده و نجات دهنده است. پس از درخشش در مجموعه «در مسیر زاینده رود» در سال ۸۹ مهدی سلطانی برای دومین بار در مجموعهای مناسبتی ستاره میشود و به محبوبیت میرسد. اگر علاقه مردم به مجموعههای ساده و طنز نبود، بازی دشوار سلطانی در «مادرانه» بیش از این دیده میشد.برنامههای ترکیبی رمضانی امسال در غیبت مجریهای محبوب و سرشناس، چهرههایی تازه را معرفی کردهاند که البته هیچ کدام درخشش ستاره را نداشتند. اما احسان علیخانی در جهشی قابل توجه گوی سبقت را از رقبای دیگرش برده است.
«ماه عسل» که امسال پس از یک دوره غیبت دوباره به علیخانی رسیده فرصتی بوده که او و تیمش قدرتشان را در رسانه به رخ بکشند. «ماه عسل» امسال میزبان چهرهها و میهمانانی شده که از جنس زندگی و مردم کوچه و بازار هستند. شخصیتهایی که داستانهای پرفراز و نشیب و دراماتیک زندگی شان بیش از هر مجموعه یا فیلم سینمایی میتواند تاثیرگذار باشد. پیدا کردن آنها، حضورشان مقابل دوربین و ایجاد فضایی راحت و صمیمی برای حرف زدن امتیاز «ماه عسل» امسال است. برنامهای که مجریاش را از روزهای رکود گذشته جدا میکند و به یک چهره شاخص در برنامه سازی تلویزیون تبدیل میکند.
علیخانی با تجربهای که بهدست آورده، با کمترین میزان تفرعن، راحت و صمیمی مقابل میهمانانش مینشیند و رازهای آنها را واکاوی میکند تا از دل آنها به این حقیقت بزرگ برسد که زندگی با همه فراز و فرودش ادامه دارد. او به دلیل تجربه چند سالهاش در رسانه امسال با فاصله از دیگر مجریان تلویزیون عملکرد بهتری داشت و برنامهای را که با امضای خود روی آنتن فرستاد به یکی از بهترینهای تلویزیون تبدیل کرد.