صراط: یادش بهخیر معلمی داشتیم که در برابر هر غلط املایی یک بار خودکار میگذاشت لای انگشتانمان و اشکمان را در میآورد. آن روزها ما خیلی از دست آن معلم عصبانی بودیم و دوست داشتیم هر چه زودتر بزرگ بشویم تا بتوانیم خودکار لای انگشتانش بگذاریم و تقاص بگیریم! روزها گذشت و ما بزرگ شدیم و معلممان پیر، اما هرگز دلمان نخواست از او انتقام بگیریم و اتفاقا هر بار که او را دیدیم، گفتیم: خدا خیرتان بدهد که در املا به ما سخت گرفتید!
واقعا گاهی غلطهای املایی خیلی خیلی گلدرشت و نابخشودنی است! مثلا همین «شعلهزرد» و «حلیم». از آنجا که با فرارسیدن ماه مبارک رمضان بسیاری از مردم در کنار شغل خود، آش و «شلهزرد» و «هلیم» هم میفروشند، آمار این غلطها سر به فلک میکشد. یعنی «حلیم» و «شعلهزرد» یا «آش شعلهقلمکار» از در و دیوار شهرها نمایان است. حالا شاید شما بگویید بر یک کاسب واجب نیست بداند هلیم درست است، و حلیم سالهاست غلط مصطلح است؟ ولی من عرض میکنم شعله چه؟ شعله بههیچوجه غلط مصطلح نیست و غلط اندر غلط است! واقعا کسی که مینویسد «شعلهزرد موجود است»، یک دقیقه با خودش فکر نمیکند که شعلهزرد یعنی چه؟
من فکر میکنم برای حل این مشکل همه وظیفه داریم که وقتی جایی غلطی دیدیم، تذکر بدهیم. آنقدر تذکر بدهیم تا همه بدانند. بنده خودم آنقدر شعله و حلیم را تذکر دادهام که میترسم از خیابان رد بشوم، از ترس این که توی همان دیگ «شعله» و «حلیم»شان پخته بشوم.
باقی بقایتان!
رضا ساکی