صراط: سعید نعمتالله که نویسنده سریالهایی چون «زیر هشت»، «جراحت» و «دیوار» بوده است، در عین حال افزود: هیچ وقت قصههای معمایی ننوشتهام و چیزی برای مخفی کردن ندارم که بگویم. پایان داستان قابل حدس نیست و اینکه چه میشود.
کارگردان سریال «مادرانه» نیز معتقد است: با ساخت این سریال قصد رقابت نداشتیم. دوست داشتیم کار نمایشای بسازیم که مخاطب ببیند و با آن ارتباط برقرار کند هر چند این سریال اگر در هر زمان دیگری هم پخش میشد مخاطب خودش را پیدا میکرد.
تهیهکنندهی این سریال نیز اظهار کرد: سکانسهایی در این سریال میبینید که اگر در سریالهای دیگر پخش میشد، سانسور میشد.
***
در نشست سریال «مادرانه» که عصر چهارشنبه، نهم مرداد ماه با حضور جواد افشار (کارگردان)، سعید نعمتالله (نویسنده)، محمدرضا شفیعی (تهیهکننده)، خشایار موحدیان (تدوینگر) و عباس غزالی، شقایق فراهانی و هستی مهدویفر (بازیگران این سریال) برگزار شد، به مباحثی مربوط به شخصیتهای داستان، کمترین ممیزیهای که بر سر راه این سریال بوده است، بحث محتوایی قصهی «مادرانه»، بحث رقابتی بودن این سریال با سایر سریالهای دیگر و اینکه چرا همه منتقدان فوتبال میبینند، پرداخته شد.
*** قرار نیست خودرو تولید کنم که کار حتما جدید باشد
سعید نعمتالله با اشاره به اینکه لزوما هر کاری نباید بهتر از کار قبلی یک فرد باشد، گفت: هر قصهای لحن و حال خودش را دارد، قصهی «مادرانه» نیز لحن و حال خودش را دارد. در این سریال چیزی برای مخفی کردن نداشتم و هیچ وقت قصههایم را معمایی ننوشتهام که بگویم پایان داستان قابل حدس نیست و اینکه چه میشود.
این نویسنده با اشاره به اینکه زمانی که صحبت از نمایش میشود غلو کردن از عنصرهای اصلی آن است، افزود: از هملت بگیرید تا سینما و تلویزیون، غلو عنصر اصلی هنرهای نمایشی است در نتیجه خیلی فرقی نمیگذارم بین اینکه غلو نکنیم.
او با بیان این پرسش که چرا نباید غلو کنیم با طرح مثالهایی گفت: پلنگ صورتی بارها توسط یک ماشین له میشود و یا در یک مجموعهی نمایشی آدمی از بلندی خودش را پایین پرت میکند و یا اینکه دو نفر که دشمن هم بودهاند عاشق هم میشوند در نتیجه من از غلو همه استفادههایم را میکنم.
نویسندهی سریال «مادرانه» با بیان اینکه اصولا آدمی خاکسترینویس است، میگوید: اصولا منفی و مثبت نمینویسم. هر چند مثبتنویسی دلایلی دارد و آن این است که به هر حال ما از کشور دیگری نیامدهایم و میدانیم در چه شرایط و ضوابطی زندگی میکنیم. اگر دقت کرده باشید متوجه میشوید که با سریال سیروس مقدم چه کردند. او هنوز هم تاوان پس میدهد. در ارتباط با نقشهای منفی نیز باید بگویم کاراکتر منفی ندارم و همهی شخصیتهایم خاکستری هستند اما اگر غلوی هم در آنها اتفاق افتاده است، صحیح است در نتیجه اگر جایی احساس کردید که غلو وجود دارد خیلی سخت نگیرید.
*** یک خروار قصه داشتیم
سعیدنعمتالله در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه در این سریال بیشتر چرا شخصیتپردازیها مورد توجه قرار گرفت تا خود قصه؟ اظهار کرد: ما در این سریال یک خروار قصه داشتیم که نمیدانستیم این قصهها را چطور تمام کنیم. این سوال در پاسخاش دو نوع دلیل دارد؛ شاید یک دلیل آن به این مربوط شود که منتقدان تندتند مینویسند تا فوتبال ببینند یا اشتباه از طرف من بوده است که فکر میکردم قصه نوشتهام.
*** ترکیب عناصر دراماتیک در «مادرانه» درست است
جواد افشار نیز به عنوان کارگردان این سریال در پاسخ به پرسش بالا شرکت کرد و گفت: قصه ترکیبی از حرفهای شخصیتها و موقعیتهای قصه است که به مخاطب ارائه میشود شما نمیتوانید فرض را بر این بگیرد که ما در این سریال حرف زدهایم و قصهای نداشتهایم و اگر قصهای گفتهایم نباید حرف بزنیم در صورتی که اینها لازم و ملزوم یکدیگرند. کاراکتر باید حرف بزند، رفتار کند تا بفهمیم چه قصهای را باید بیان کنیم. اینها جزو عناصر یک درام است و من احساس میکنم ترکیب عناصر دراماتیک در سریال «مادرانه» کار سنجیده و درستی بوده است.
*** خیلی وقتها بدون حرفیم
جواد افشار با اعتقاد بر اینکه در سریال «مادرانه» لحظات بدون حرف زیاد داریم، میگوید: یک وقتهایی به خودمان ایراد میگیریم که چقدر در این سریال سکوت داریم و بدون حرفیم. در این راستا بارها بوده است که از سعید نعمتالله خواهش کردم و گفتهام که چرا خیلی کار را بدون دیالوگ پیش میبریم اما به هر حال در این سریال تا آنجایی که لازم بوده است آدمها حرف بزنند زدهاند. سعیدنعمتالله قصه را نوشته است و من هم طبق نوشته و آن نقشهای که در فیلمنامه آمده است سعی کردهام فضاسازی کنم.
*** اینطور نیست که بگوییم فیلمنامه قصه ندارد
به گزارش ایسنا، در ادامه این نشست محمدرضا شفیعی، تهیهکنندهی این سریال نیز وارد این بحث شد و توضیح داد: این طور نیست که بگوییم فیلمنامه «مادرانه» قصه ندارد اما پرداخت خوبی دارد. در یک قصه شخصیتپردازی، قصهپردازی و نوع پرداخت از جمله اجزای تشکیلدهندهی یک سریال هستند. در هرکاری هم این اجزا تقسیم میشوند. در یک بخشی بر روی شخصیتپردازی، یک بخش دیگری بر روی قصه و بخش دیگری را نیز بر روی پرداخت آن میگذارند. حتی در این سریال برخی جاها سعید نعمتالله معماهایی را خیلی سریع گفته است اما چیزهایی را در قصه نگه داشته است که مخاطب را به سمت خود بکشاند.
*** تهران قدیم یعنی لالهزار
سعیدنعمتالله در این نشست با پرسشی مبنی بر اینکه حال و هوای کارهای او مربوط به حال و هوای تهران قدیم است مواجه شد و در پاسخ گفت: نه اصلا اینطور نبوده است. بنده اصلا تهران قدیم را نمیشناسم. تهران قدیم تکلیفش معلوم است. تهران قدیم یعنی لالهزار و من نیز پیش از این قصههایم حال و هوای تهران قدیم نبوده است.
او در ادامه توضیح میدهد: یک قصه مثل یک رمان نیست که به عنوان مثال وقتی آن را میخوانید بگویید قصهی خوبی داشته است یا نه. به دلیل اینکه کتاب است و قرار نیست متریال دیگری به آن اضافه شود. در حالی که فیلمنامه زمانی که نوشته میشود باید عناصر دیگری آن را کامل کند و موضوع مستقلی نیست و نیاز به عناصر دیگری دارد. همچنین فیلمنامه در مقایسه با تاریخچهی شعرگویی به دلیل کم سن و سال بودن نمیشود نسبت به آن اظهار نظر کرد که فلان فیلمنامه اشتباه است یا خیر؛ اما در مورد شعر با توجه به اینکه تاریخچهاش به قرنها قبل برمیگردد میتوان اظهار نظر کرد در نتیجه اینجاست که سلیقه، اتفاق اصلی در هنرهای نمایشی ماست.
*** قصد رقابت نداشتیم
جواد افشار در بخش دیگری از این نشست با اعتقاد بر اینکه در مقایسه با سریالهای دیگر قصد رقابت نداشتیم، گفت: دوست داشتیم کار نمایشیای بسازیم که مخاطب آن را ببیند و با آن ارتباط برقرار کند. تمام چیزهایی که لازم بود را منتقل کردیم. حال ساعت پخش آن فرقی نمیکند و این مجموعه متکی به زمان پخش نیست و اگر در هر زمان دیگری هم پخش میشد مخاطب خودش را پیدا میکرد.
سعید نعتالله در ادامه این مبحث نیز با اشاره به اینکه امسال اصلا سال رقابتی برای سریالهای ماه رمضان نبود، گفت: تلویزیون امسال در شبکههای دیگر نیز کارهای خوبی پخش نکرد.
بابا یه ذره مغذتونو به کار بندازید
بابا یه سوزن به خودت بزن یه جوالدوز به مردم
سراطتو راست کن سراط جان