لذا بدون تمرکززدایی و دعوت از تمام ظرفیتهای مدنی که حرفی در آن عرصه دارند نمیتوان به عقل جمعی معطوف به اعتدالگرایی رسید. مسائل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی پیچیدگیهایی دارد که الزاما قابل تقلیل به مسائل فردی نیست و اگر فکر کنیم که با مشی اعتدال، خودکامگی و سلیقهگرایی و گروهگرایی را میتوان دنبال کرد و تفکری کاریزما را تحمیل کرد باید بدانیم که بیراهه رفتهایم.
لذا برای نمود اعتدال در حوزه اجتماعی باید حتما جمعی بودنش حس شود و حس شدن جمعی بودن آن نیز به بستر و ظرف مناسب نیاز دارد که در بستر فعلی کشور که حاکی از یک نوع تمرکزگرایی با اتکا به اقتصاد نفتی است، محقق نمیشود. یکی از مشکلات اکثر دولتهای ما این بوده که فکر میکردند این فرصت دیگر به دست نخواهد آمد و اسمشان هم باید در تاریخ بماند و همواره دولتها در واکنش به دولتهای قبلی این سیاست را دنبال کردهاند.
ممکن است خود اعتدال بهرغم اسم زیبای آن در حد واکنشی نسبت به سیاستهای حاکم بماند.با این اوصاف آقای روحانی با توجه به شعارهایی که در انتخابات مطرح کرده و درست نیز است باید در مسیر اعتدال حرکت کند.اما این اعتدال در حوزههای گوناگون شکلهای مختلفی دارد.
نکته در این است که باید دقت کنیم اعتدالگرایی با محافظهکاری خلط نشود. یعنی فکر نکنیم اگر کسی بحث تحول و اصلاحات و گفتمان انقلاب اسلامی را مطرح کرد خلاف اعتدالگرایی عمل کرده است. اعتدالگرایی میتواند با تفکر انقلابی رابطه داشته باشد و از این رو مهم مشی وروش و مبانی و قواعدی است که قرار است به اعتدال سامان دهد.نکته دیگری که وجود دارد این است که باید به نسبت اعتدال و انقلاب توجه کرد؛ آیا وقتی میگوییم خرد جمعی، آن را رها از گفتمان انقلاب مطرح میکنیم یا در ذیل آن؟
مسلم است که ما اعتدال را در ذیل گفتمان انقلاب اسلامی مطرح میکنیم چرا که این گفتمان بسیار جامع است. انقلاب اسلامی برخلاف انقلابهایی که در سده بیستم اتفاق افتاد یک بعدی نبود و صرفا روی آزادی یا عدالت تاکید نداشت. بلکه به صورت توأمان بر عدالت، آزادی و اخلاق و معنویت تاکید داشت.
از لحاظ تئوریک شما نمیتوانید آزادی را با عدالت جمع کنید مگر اینکه عنصر دیگری وجود داشته باشد که آنها را پیوند دهد که آن اخلاق و معنویت است و انقلاب اسلامی این سه را با هم مطرح کرد.یکی دیگر از ملاحظاتی که در این راه باید مد نظر قرار گیرد این است که حقوق شهروندی را در معنای جامعش دنبال کنیم و آن را بهحقوق فردی، گروهی یا جامعهای صرف تقلیل ندهیم.
مصیبت ما در این سالها این بوده است که حقوق شهروندی را یا بهحق فردی تقلیل دادهاند که میتوان در این زمینه به دوران توسعه سیاسی اشاره کرد یا بهحق جمعی تقلیل دادهاند که آن هم با تفسیری خاص مربوط به همین دوره جدید است.ما باید نگاه جامعی بهحقوق شهروندی داشته باشیم و از این رو دولت روحانی اگر میخواهد یک مشی متعادلی را در حوزههای اجتماعی دنبال کند باید بداند که بین این نگاه با حقوق جامع شهروندی نسبتی وجود دارد.
آنها باید درک روشنی از حق داشته باشند و از نسبت حق با هستی فردی و هستی اجتماعی و متعلقات این حقوق آگاه باشند، تهدیدهای این حقوق را بشناسند و سیاستها و راهکارهای پیشنهادی روشنی داشته باشند.اگر یک نفر مدعی شود که از عهده همه این کارها به تنهایی بر میآید باید به او شک کرد، از این رو باید ابتدا بستری هرچند زمانبر فراهم شود.