صراط: در طول جنگ جهانی دوم، نازیها از یک
ماشین رمزنگاری پیچیده مشهور برای ابلاغ دستورات نظامی استفاده میکردند،
با این تصور که هیچ فردی قادر به شکستن رمز خارقالعاده آن نخواهد بود.
سیستمی مانند Enigma شاهکار مهندسی مملو از دنده، چراغ، کلیدها و تخته سیمبندی بود.
با این حال، علیرغم طراحی هوشمندانه، رمز تولیدشده آن سرانجام توسط رایانهها شکسته میشد، زیرا این سیستم به رمزنگاری مکانیکی شبهتصادفی متکی بود و تعداد محدودی از الگوهای ممکن را در اختیار داشت.
در خاتمه جنگ، سرویسهای اطلاعاتی بریتانیا و امریکا پیغامهای نازیها را رمزگشایی میکردند، میخواندند و آن را تفسیر میکردند.
به گفته «ست لیود»، محقق حاضر در این پروژه، هنگامی که یک استراقسمعکننده در تلاش برای انجام فرایند اندازهگیری است که به وی کمک میکند رمز را بشکند، خود عمل اندازهگیری، آنچه را که وی به دنبال اندازهگرفتن آن است، مختل میکند، زیرا در مکانیک کوانتومی هنگامی که فردی در صدد اندازهگیری چیزی است، خود این عمل مانع از به سرانجامرسیدن تلاش وی میشود.
وی بر این باور است که فیزیک کوانتومی فوتونی را که در هر بار شلیک میشود، به یک قفل امنیتی تبدیل میکند.
لیود معتقد است اثر ناظر (observer effect) اعلام میکند که یک فوتون مشاهدهشده متفاوت از یک فوتون مشاهدهنشده عمل میکند و چنانچه کدی به الگویی از فوتونها متکی باشد، کلید شکستن آن غیرقابل مشاهده خواهد بود.
این امر از تمامی پیغام محافظت میکند و مانع از آن میشود که نفر سومی مکالمه را استراقسمع کند زیرا خود عمل استراقسمع، رمز را تغییر میدهد.
این فرایند «قفلکردن داده کوانتومی» نامیده میشود و در بطن ماشین معمایی کوانتوم نظری قرار دارد.
گیرنده مورد نظر پیغام قادر است مخابره را رمزگشایی کند زیرا از پیش دانش اولیهای در خصوص وضعیت کوانتومی پیغام در اختیار دارد.
با این حال، این شیوه یک نقطه ضعف دارد: در صورتی که نفر سوم تفسیرکننده پیغام، از پیش بخش جزئی رمزگشاییشده از آن را دریافت کرده باشد (و بنابراین چگونگی اندازهگیری پیغام ورودی را در اختیار دارد)، کلیدی که مابقی پیغام را ایمن نگه میدارد، میتواند شکسته شود و تمامی پیغام رمزگشایی شود.
سیستمی مانند Enigma شاهکار مهندسی مملو از دنده، چراغ، کلیدها و تخته سیمبندی بود.
با این حال، علیرغم طراحی هوشمندانه، رمز تولیدشده آن سرانجام توسط رایانهها شکسته میشد، زیرا این سیستم به رمزنگاری مکانیکی شبهتصادفی متکی بود و تعداد محدودی از الگوهای ممکن را در اختیار داشت.
در خاتمه جنگ، سرویسهای اطلاعاتی بریتانیا و امریکا پیغامهای نازیها را رمزگشایی میکردند، میخواندند و آن را تفسیر میکردند.
به گفته «ست لیود»، محقق حاضر در این پروژه، هنگامی که یک استراقسمعکننده در تلاش برای انجام فرایند اندازهگیری است که به وی کمک میکند رمز را بشکند، خود عمل اندازهگیری، آنچه را که وی به دنبال اندازهگرفتن آن است، مختل میکند، زیرا در مکانیک کوانتومی هنگامی که فردی در صدد اندازهگیری چیزی است، خود این عمل مانع از به سرانجامرسیدن تلاش وی میشود.
وی بر این باور است که فیزیک کوانتومی فوتونی را که در هر بار شلیک میشود، به یک قفل امنیتی تبدیل میکند.
لیود معتقد است اثر ناظر (observer effect) اعلام میکند که یک فوتون مشاهدهشده متفاوت از یک فوتون مشاهدهنشده عمل میکند و چنانچه کدی به الگویی از فوتونها متکی باشد، کلید شکستن آن غیرقابل مشاهده خواهد بود.
این امر از تمامی پیغام محافظت میکند و مانع از آن میشود که نفر سومی مکالمه را استراقسمع کند زیرا خود عمل استراقسمع، رمز را تغییر میدهد.
این فرایند «قفلکردن داده کوانتومی» نامیده میشود و در بطن ماشین معمایی کوانتوم نظری قرار دارد.
گیرنده مورد نظر پیغام قادر است مخابره را رمزگشایی کند زیرا از پیش دانش اولیهای در خصوص وضعیت کوانتومی پیغام در اختیار دارد.
با این حال، این شیوه یک نقطه ضعف دارد: در صورتی که نفر سوم تفسیرکننده پیغام، از پیش بخش جزئی رمزگشاییشده از آن را دریافت کرده باشد (و بنابراین چگونگی اندازهگیری پیغام ورودی را در اختیار دارد)، کلیدی که مابقی پیغام را ایمن نگه میدارد، میتواند شکسته شود و تمامی پیغام رمزگشایی شود.