صراط: غلامحسین نوذری (وزیر نفت دوم دولت نهم و یکی از مدیران نفتی دوره اصلاحات) اخیرا در مصاحبه ای با سایت خبری وزارت نفت (شانا) ضمن اعلام حمایت از زنگنه برای تصدی وزارت نفت دولت یازدهم؛ اعلام کرد ،ممکن است به قرارداد صادرات گاز ایران به امارات (کرسنت) نقدهایی وارد شود اما نباید این قرارداد متوقف می شد.
وی تاکید کرد: نظرش درباره قرارداد کرسنت همان است که چند ماه قبل در گفتگو با نشریه عصر انرژی گفته است.
نوذری در مصاحبه با این نشریه که در فروردین 92 منتشر شد گفته بود: «شاید نقدهایی بر قرارداد کرسنت وارد باشد اما از آن زمانی که عدهای این قرارداد را نقد کردند و برای این قرارداد مشکلاتی به وجود آمد به طوری که اکنون هم به داوری ارجاع شده است، بیش از ٧ سال میگذرد و در این مدت سهم گاز ایران در میدان مشترک سلمان با امارات در حال سوختن است. اکنون برخی از تأسیساتی که برای آن مجموعه در نظر گرفته شده بود آسیب دیده اند و از سوی دیگر باید نگاهی هم به عدم النفع تصمیمی داشت که در آن زمان گرفته شد. امروز، سؤال نمیشود که چرا ما هفت سال گاز نفروختیم، فقط سؤال میشود که چرا آن قرارداد امضاء شد.
در آن قرارداد آمده بود که در خصوص هر گازی که به امارات در آن فاصله فروخته شد و یا حتی بعد از صادرات گاز به شارجه، قرارداد قابل مذاکره بوده و تغییر قیمت امکانپذیر باشد.»
نوذری در پایان این مصاحبه ضمن تاکید بر این موضوع که بهتر بود که این قرارداد اجرا می شد، بر این سوال تاکید کرده است: «تکلیف این٧ سالی که ٦٠٠ میلیون فوت مکعب در روز، گاز ما در میدان مشترک با امارات سوخته شد و اماراتیها گاز ترش همین میدان را بردند، چه میشود؟»
در ادامه؛ این اظهارات وزیر سابق نفت در دفاع از عملکرد بیژن زنگنه مورد نقد و بررسی قرار می گیرد:
1- منطق اصلی اظهارات وزیر سابق نفت بر پایه «هزینه فرصت» است و ایشان تلاش می کنند بر پایه این منطق؛ اقدام زنگنه در انعقاد قراردادی با قیمتی بسیار پایین تر از قیمت واقعی را توجیه کنند اما سوال اینجاست که آیا می توان به بهانه یک اشتباه؛ اشتباه دیگری را ندیده گرفته یا توجیه کرد؟
به عنوان مثال؛ آیا می توان به این بهانه که بخشی از نفت صادراتی ایران در بازارهای بین المللی به هر دلیلی خریداری ندارد؛ آنرا به قیمت بسیار پایین تری از قیمت واقعی به برخی از کشورهای همسایه فروخت؟ یا مثلا مجلس می تواند به این بهانه که دولت در موضوعی قانون را رعایت نکرده است؛ بدون رعایت قانون جلوی این اقدام دولت را بگیرد یا بدان اعتراض کند؟
البته لازم به ذکر است که نوذری در اظهاراتشان دقیقا مشخص نکرده اند که بالاخره اعتقاد دارند این قرارداد مشکلاتی داشته و خلاف منافع ملی کشور بسته شده بوده است یا نه؟
ولی به ایشان پیشنهاد می کنیم درباره این قرارداد به نظرات آقای رحمانی فضلی (رییس دیوان محاسبات کل کشور)؛ توجه کنند که در در 21 شهریور 1390 درباره قرارداد کرسنت گفته بود: «قرارداد کرسنت یک نمونه از قراردادهایی است که در بسته شدن آن قانون نادیده گرفته شده و نتیجه آن این شده است که هنوز هم پس از گذشت سالهای ما درباره این پرونده درگیری و مشکل داریم.»
البته آقای نوذری در دوان وزارتشان؛ درباره اشکالات موجود در قرارداد کرسنت تردیدی نداشتند و بیان کرده بودند: «مواضع ما بارها اعلام شده و تازمانی که قرارداد اصلاح نشود و قیمت منطقی نشود، گاز به کرسنت نخواهیم داد.»
2- همانطور که نوذری در این مصاحبه اشاره کرده اند و قبلا نیز توسط دیوان محاسبات اعلام شد؛ در بندی از قرارداد کرسنت آمده بود که بعد از 7 سال می توان در قیمت گاز صادراتی تجدید نظر کرد و قبل از آن امکان این موضوع نبود. با توجه به همین موضوع و براساس منطق «هزینه فرصت» وزیر سابق نفت؛ باید از ایشان پرسید که در صورتی که این قرارداد اجرایی می شد؛ چه کسی مسئولیت تخفیف صادراتی عظیمی که به این شرکت اماراتی در طول این 7 سال پرداخت شده بود را می پذیرفت؟
آیا واقعا امکان توجیه کردن این سود عظیمی که از جیب ملت نصیب این شرکت می شد، وجود داشت؟
سوال بعدی اینجاست که چقدر احتمال داشت که بعد از گذشت این 7 سال؛ این شرکت اماراتی که چندین برابر زیر قیمت واقعی از ایران گاز خریداری کرده بود؛ حاضر به تجدید نظر اساسی در قیمت و خرید آن به قیمت واقعی شود؟ آیا شرکت اماراتی نمی توانست با استفاده از همین اهرم فشار (ایران هیچ راه حلی به جز صادر کردن این 600 میلیون فوت مکعب گاز سلمان به امارات ندارد)؛ شرایط و قیمت مطلوب خود را بار دیگر به ایران تحمیل کند؟
3- باید از نوذری پرسید؛ شما به عنوان رئیس شرکت ملی نفت ایران و سپس وزیر نفت در دولت نهم؛ در آن دوران از خود نپرسیدید که «آیا وزیر نفت و مقامات ارشد این وزارتخانه؛ اصلی ترین افرادی نیستند که باید پاسخگویی این حجم گاز سلمان باشند که به جای صادرات؛ در حال سوختن است؟»
شاید مناسب باشد پاسخ این سوال از وزیری هامانه (وزیر نفت اول دولت نهم و یکی دیگر از مدیران ارشد وزارت نفت دولت اصلاحات و حامیان بازگشت دوباره زنگنه به این وزارتخانه) نیز پرسیده شود.
4- سوال دیگری که در اینجا مطرح است این موضوع است که واقعا در 7 سال اخیر؛ روزانه 600 میلیون فوت مکعب (معادل 17 میلیون متر مکعب در روز) در این میدان سوزانده شده است؟ پاسخ این سوال به دو دلیل ساده و مشخص «خیر» است.
اولا: قرار بود که با انجام فاز اول توسعه میدان سلمان توسط شرکت توسعه پترو ایران؛ میزان تولید گاز آن به 540 میلیون فوت مکعب در روز برسد و این موضوع هنوز محقق نشده است.
ثانیاً: با نگاهی به آمارهای رسمی اعلام شده توسط وزارت نفت درباره میزان گاز سوزانده شده در کشور در طول سال های 85 تا 90 و منابع آن؛ سوزانده شدن چنین حجم عظیمی از گاز در این میدان؛ امکان پذیر نمی باشد (میزان گاز سوزانده شده در کشور در سال های 1383 تا 1390 حدود 40 تا 50 میلیون متر مکعب در روز بوده است و افزایش آن نیز عمدتا بخاطر توسعه فازهای جدید پارس جنوبی بوده است).
برای همین این ادعای نوذری؛ خلاف واقع بوده و بیان آن توسط ایشان که طبیعتا به آمارهای مربوطه در دولت نهم دسترسی داشته اند؛ تاسف برانگیز است.
لازم به تذکر است که آمار دقیقی درباره میزان سوزاندن گاز در میدان سلمان در دسترس نیست ولی آخرین آمارهای غیررسمی منتشر شده در رسانه ها (سال 1387) حاکی از سوزانده شدن 150 میلیون فوت مکعب در روز در این میدان دارد.
5- چه کسانی مقصر سوزانده شدن گاز در این 7 سال به جای صادرات آن هستند؟
به نظر می رسد که مقصر اصلی این اتفاق همان افرادی باشند که با نادیده گرفتن قانون و عدم توجه کافی به منافع ملی در هنگام انعقاد این قرارداد؛ موجب شدند که اجرای این قرارداد با اعتراض نهادهای نظارتی (دیوان محاسبات کل کشور و سازمان بازرسی کل کشور) متوقف شود.
نیاز به توضیح نیست که پیگیری دوباره این قرارداد با توجه به مباحث حقوقی بوجود آمده و حساسیت ایجاد شده برای نهادهای نظارتی و رسانه ها؛ چقدر مشکل تر و پیچیده تر از امضای اولیه آن بوده است.
البته این موضوع مقصران دیگری هم دارد که به آنها اشاره خواهد شد.
6-سوال اصلی این است که چرا امکان استفاده از گاز تولید شده از میدان سلمان در داخل کشور نیز فراهم نشد و مقصر این اتفاق چه کسانی هستند؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید به دو خط لوله سلمان-سیری و سلمان-عسلویه اشاره کرد.
با توجه به مشکلاتی که در راه صادرات گاز به امارات با توجه به حواشی قرارداد کرسنت بوجود آمد؛ وزارت نفت در سال 1387 (دوران وزارت نوذری) تصمیم گرفت که با احداث خط لوله سلمان-عسلویه؛ گاز ترش برداشت شده از این میدان را به این منطقه منتقل کند تا در صورت عدم توافق نهایی با کرسنت؛ در پالایشگاه های عسلویه به عنوان خوراک مورد استفاده قرار گیرد. مراحل نصب این خط لوله به طول حدود 300 کیلومتر (بزرگترین خط لوله انتقال گاز ترش در خلیج فارس) و با ظرفیت انتقال 530 میلیون فوت مکعب در روز گاز از میدان گازی سلمان توسط شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی در طول این سالها انجام شده و اواخر سال 1391 اعلام شد که این طرح آماده راه اندازی است. اما قبل از احداث این خط لوله؛ خط لوله دیگری (خط لوله سلمان-سیری) برای استفاده از گاز سلمان و صادرات آن به امارات (قرارداد کرسنت) طراحی شده و وارد مراحل اجرایی گردید.
مراحل اجرایی این خط لوله در سال 1382 توسط شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی آغاز گردید و قرار بود گاز ترش سلمان به سیری منتقل شده و از آنجا به کشور امارات صادر گردد. اما این شرکت به شکل نامناسبی این خط لوله را طراحی کرده و با هزینه های به مراتب بالاتر از میزان قرارداد و تاخیر بسیار زیاد، آن را به شرکت توسعه پترو ایران تحویل داد. عملکرد ضعیف شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی در این پروژه به گونه ای بود که نهایتا اردیبهشت 1389 تزریق گاز به این خط لوله آغاز گردید و در مهرماه 1389؛ خبر نشت گاز از این خط لوله به خلیج فارس، رسانه ای شده و عملاً شرکت توسعه پترو ایران نتوانست از این خط لوله برای انتقال گاز به سیری از آن استفاده کند و در نتیجه گاز تولید شده در میدان سلمان در سالهای اخیر سوزانده شد.
با توجه به همین موضوع؛ به نظر می رسد مدیر عامل و مدیران وقت شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی از مقصران اصلی سوزانده شده گاز در این میدان می باشند و مرتبط کردن کل این قضیه (سوزاندن گاز در میدان سلمان) با توقف قرارداد کرسنت؛ چندان صحیح نباشد.
که این ادعا را می توان در مصاحبه مدیرعامل جدید شرکت پترو ایران، گزارش نشت گاز در خط لوله سلمان به سیری و گزارش ساخت خط انتقال گاز سلمان 10 ساله شد ملاحظه کرد.
7- در پایان جهت یادآوری نوذری که به منطق «هزینه فرصت» در قرارداد کرسنت توجه کرده و به درستی نگران سوزانده شدن حجم قابل توجه ای از گاز کشور در این میدان مشترک هستند، خاطر نشان می گردد که یکی از مهمترین انتقاداتی که به وزارت نفت در دوره اصلاحات؛ عدم توجه کافی این وزارتخانه به جمع آوری گازهای همراه و در نتیجه سوزانده شدن حجم عظیمی از این گازها در آن دوره هشت ساله بود. براساس آمارهای رسمی وزارت نفت؛ به طور متوسط ۳۴،۸ میلیون متر مکعب در روز (معادل ۱،۲۲ میلیارد فوت مکعب در روز) گاز در آن 8 سال سوزانده شده است.
*یادداشت از احسان کاشفی کارشناس ارشد اقتصاد انرژی