صراط: هفدهم مرداد فرا رسید تا بار دیگر دستگاههای اجرایی که در طول سال مکرراً
در حال کشیدن خط و نشان برای خبرنگاران واقعی و منتقد و شکایت از رسانههای
مستقل هستند، به بهانه این روز عزیز هدیهای اندک تدارک ببینند و زمینه
منتگذاری لازم برای همراهی اهالی رسانه را با خود فراهم سازند اما آیا
خبرنگاران اینقدر گرسنه هستند؟
روز خبرنگار بار دیگر فرا رسید تا یک روز فرصت بازشماری دغدغههای جماعتی باشد که در بدترین شرایط مکلف به پوشش پیچیده ترین وقایع هستند و مردم درک کنند چرا خبرنگاری در کنار معدن جزو مشاغل سخت و زیانبار تلقی میشود و با 7300 روز سبقه خبرنگاری بازنشستگی حاصل میشود؛ هرچند این قانون نیز هیچگاه به طور کامل جنبه اجرایی نیافته و بسیاری از خبرنگاران علی رغم برخورداری از 20 سال سابقه بیمه، بازنشسته نشده اند.
شکایتهایی که خوشبختانه با تغییر قانون از مدیرمسئول تا خبرنگار نیز تسری مییابد و مسئولیت حقوقی یک مطلب کل یک رسانه را در بر میگیرد و حاشیه امنیتی برای هیچ یک از ارکان رسانه نگذاشته و فلسفه وجودی مدیر مسئول را به چالش کشیده، فشار کاری 24 ساعته و عدم تعطیلی تمامی ایام تعطیلی که عموم مردم از آن برخوردارند، مواجهه با کارگزارانی که خبرنگار را یک موجود اضافه و فضول تلقی میکنند که حداکثر کارشکنی و عدم همکاری را میبایست با وی داشته باشند و... بخشهای کوچکی از دشواریهای اهالی رسانه است.
با این حال چنین به نظر میرسد که برخی مسئولان در این روز تغییر رویه میدهند و صرفاً در هفدهم مردادماه هر سال، ترجیح میدهند در عوض تهدیدهای تلفنی و خط و نشانهای فراوان برای درج یا عدم درج یک خبر یا یادداشت یا هر موضوع دیگری، اقدام به تجلیل از خبرنگاران با حداقل بودجه ممکن کنند و حداکثر با یک سکه طلا، حکم بندگی روزنامه نگار را تا سال بعد و یا حداقل تا عید نوروز که موعد پراخت عیدی میرسد، صادر کنند!
جای تاسف دارد که در سالهای اخیر گروهی از خبرنگاران نیز دست نیاز به سمت این قبیل برنامهها دراز کرده و حتی بر سر همین ارقام اندک با هم به مجادله پرداختهاند تا روز اهل قلم به روز اهل نیاز تغییر وضعیت دهد و دیگر دستگاهها نیز برای آنکه از همتایانشان عقب نیافتند، بسته های کم ارزشی را در چنین روزی کف دست گروهی از خبرنگاران بگذارند و دلخوش باشند که تا سال آینده روابط شان با این جماعت اهل نیاز حسنه شده و اگر خللی نیز پیش بیاید، پیش از فرارسیدن روز خبرنگار سال آینده، میتوان با حضور خبرنگار مذکور این روز را جشن گرفت!
این وضعیت همچنان پابرجاست و سال به سال شکل بدتری به خود میگیرد و متاسفانه هنوز بانگی برنخواسته که خطاب به این جماعت بگوید: «خبرنگاران گرسنه نیستند، اشرفیهایتان را برای خودتان نگه دارید!» تا حداقل اگر قصد تقدیر از خبرنگار وجود دارد، کرامت انسانی و شرافت این صاحبین قلم حفظ شود و عده ای از خبرنگاران که پای ثابت قریب به اتفاق چنین مراسمهایی هستند، حرمت این جامعه بزرگ را نادیده نگیرند.
فراموش نکنیم همه خبرنگاران گرسنه نیستند و خبرنگاران حرفهای به قدر کفایت درآمد کسب میکنند و در میان آنان که عشق روزنامه نگاری را دارند و با عنوان خبرنگاری در پی تجارت نیستند، بسیاری از قشر با دیگر مشاغل هزینه هایشان را تامین میکنند. خبرنگاری که در چنین روزی و زیر گرمای سوزان، در حال شاتری نانوایی است و کمک هزینه زندگی اش از این راه تامین میشود و یا دیگری که چنین ایامی را به مسافرکشی مشغول است اما رشوه نمیگیرد، شرف روزنامه نگاری ایران هستند و این روز با یاد آنها، حرمت و اصالت مییابد.
روز خبرنگار بار دیگر فرا رسید تا یک روز فرصت بازشماری دغدغههای جماعتی باشد که در بدترین شرایط مکلف به پوشش پیچیده ترین وقایع هستند و مردم درک کنند چرا خبرنگاری در کنار معدن جزو مشاغل سخت و زیانبار تلقی میشود و با 7300 روز سبقه خبرنگاری بازنشستگی حاصل میشود؛ هرچند این قانون نیز هیچگاه به طور کامل جنبه اجرایی نیافته و بسیاری از خبرنگاران علی رغم برخورداری از 20 سال سابقه بیمه، بازنشسته نشده اند.
شکایتهایی که خوشبختانه با تغییر قانون از مدیرمسئول تا خبرنگار نیز تسری مییابد و مسئولیت حقوقی یک مطلب کل یک رسانه را در بر میگیرد و حاشیه امنیتی برای هیچ یک از ارکان رسانه نگذاشته و فلسفه وجودی مدیر مسئول را به چالش کشیده، فشار کاری 24 ساعته و عدم تعطیلی تمامی ایام تعطیلی که عموم مردم از آن برخوردارند، مواجهه با کارگزارانی که خبرنگار را یک موجود اضافه و فضول تلقی میکنند که حداکثر کارشکنی و عدم همکاری را میبایست با وی داشته باشند و... بخشهای کوچکی از دشواریهای اهالی رسانه است.
با این حال چنین به نظر میرسد که برخی مسئولان در این روز تغییر رویه میدهند و صرفاً در هفدهم مردادماه هر سال، ترجیح میدهند در عوض تهدیدهای تلفنی و خط و نشانهای فراوان برای درج یا عدم درج یک خبر یا یادداشت یا هر موضوع دیگری، اقدام به تجلیل از خبرنگاران با حداقل بودجه ممکن کنند و حداکثر با یک سکه طلا، حکم بندگی روزنامه نگار را تا سال بعد و یا حداقل تا عید نوروز که موعد پراخت عیدی میرسد، صادر کنند!
جای تاسف دارد که در سالهای اخیر گروهی از خبرنگاران نیز دست نیاز به سمت این قبیل برنامهها دراز کرده و حتی بر سر همین ارقام اندک با هم به مجادله پرداختهاند تا روز اهل قلم به روز اهل نیاز تغییر وضعیت دهد و دیگر دستگاهها نیز برای آنکه از همتایانشان عقب نیافتند، بسته های کم ارزشی را در چنین روزی کف دست گروهی از خبرنگاران بگذارند و دلخوش باشند که تا سال آینده روابط شان با این جماعت اهل نیاز حسنه شده و اگر خللی نیز پیش بیاید، پیش از فرارسیدن روز خبرنگار سال آینده، میتوان با حضور خبرنگار مذکور این روز را جشن گرفت!
این وضعیت همچنان پابرجاست و سال به سال شکل بدتری به خود میگیرد و متاسفانه هنوز بانگی برنخواسته که خطاب به این جماعت بگوید: «خبرنگاران گرسنه نیستند، اشرفیهایتان را برای خودتان نگه دارید!» تا حداقل اگر قصد تقدیر از خبرنگار وجود دارد، کرامت انسانی و شرافت این صاحبین قلم حفظ شود و عده ای از خبرنگاران که پای ثابت قریب به اتفاق چنین مراسمهایی هستند، حرمت این جامعه بزرگ را نادیده نگیرند.
فراموش نکنیم همه خبرنگاران گرسنه نیستند و خبرنگاران حرفهای به قدر کفایت درآمد کسب میکنند و در میان آنان که عشق روزنامه نگاری را دارند و با عنوان خبرنگاری در پی تجارت نیستند، بسیاری از قشر با دیگر مشاغل هزینه هایشان را تامین میکنند. خبرنگاری که در چنین روزی و زیر گرمای سوزان، در حال شاتری نانوایی است و کمک هزینه زندگی اش از این راه تامین میشود و یا دیگری که چنین ایامی را به مسافرکشی مشغول است اما رشوه نمیگیرد، شرف روزنامه نگاری ایران هستند و این روز با یاد آنها، حرمت و اصالت مییابد.