سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۶ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۲۱

ویژگی‌هایی برای مدیر سینما

علیرضا سربخش در یادداشت خود در قالب سخن با رئیس دولت یازدهم به ویژگی‌های مدیر سینمایی از منظر خود اشاره کرده است.
کد خبر : ۱۲۸۷۱۷
  صراط: علیرضا سربخش در یک یادداشت بلند مسائلی را درباره فرهنگ و سینما خطاب به رئیس دولت یازدهم و وزیر جدید ارشاد عنوان کرده است که بخش‌هایی از آن پیش از این منتشر شده بود و بخش پایانی آن را در ادامه می‌خوانید:

بحث پیرامون مدیریت سینما به آنجا رسید که چون سینما رسانه است و با افکار عمومی در ارتباط می‌باشد نمی‌توان آن را به اصحاب هنر واگذار کرد سینما تنها یک هنر نیست بلکه یک رسانه است سینما به این دلیل جهانی‌ترین شق هنر است که رسانه‌ای‌ترین هنر است و چون هر چیزی که رسانه است با افکار عمومی و جامعه سروکار دارد، قطعا نمی‌‌توان مقدورات و مقدرات آن را به اصحاب آن سپرد در هیچ کجا و در هیچ جامعه‌ای سینما در دست خود سینماگران قرار ندارد حتی در هالیوود و در کشورهای اروپایی نیز چنین عمل ‌نمی کنند سینما نیازمند مدیر است و قرار نیست مدیر آن از جنس تکنوکرات‌ها باشد سینما نیاز به یک مدیر رسانه دارد اگر شان رسانه‌ای سینما را از آن بگیریم چیزی از آن باقی نمی‌ماند سینما پس از رسانه بودن، فن‌آوری و صنعت و سپس تجارت و در آخر هنر است. اهل صنعت سینما، اهل هنر و اهل گیشه، شانیت مدیریت بر سینما را ندارند کسی می‌تواند سینما را اداره کند که مدیریت استراتژیک رسانه را بداند چنین کسی لیاقت مدیریت ارشد سینما را دارد.

در ارتباط با رابطه سلیقه و مدیریت باید گفت که اصولا قاعده مدیریت، سلیقه‌ای نیست کسی که تصور می‌کند مدیریت سینما سلیقه‌ای است مدیریت را نشناخته است مدیریت، اصولی دارد و وقتی پای سلیقه به میان می‌آید که یک تکنسین جای مدیر را بگیرد چون وی، دانش آن کار را ندارد نه تنها سلیقه‌ای بلکه حزبی، گروهی، صنفی و منفعت‌طلبانه نظر می‌دهد. اساسا در این میان بحث سلیقه نیست سینما و مدیریت آن از جنس مدیریت رسانه است و مدیریت رسانه نیز اصول و مبنا دارد چیزی به معنای سلیقه در اصول مدیریت رسانه وجود ندارد سلیقه به مخاطب تعلق دارد نه به مدیر.

مدیر اصول و مبنا دارد او فرمول‌های مدیریت فرهنگی و رسانه را می‌داند و بر اساس آن اصول و ضوابط عمل می‌کند. کسی که می‌گوید سلیقه‌ای است برای آن است که شناخت درستی از مدیریت رسانه ندارد و می‌خواهد چنین مدیریتی نباشد تا او بتواند سلیقه خود را اعمال کند.

مدیر رسانه یا سینما (که از جنس مدیر رسانه است) می‌داند که هر پیام و یا هر پالس تصویری بر روح مخاطب چه تاثیری دارد او می‌داند ما به ازای تاثیر این پیام تصویری در ضمیر ناخودآگاه مخاطب فیلم چه تاثیری دارد کسی که مکانیزم این تاثیر و تاثر را بداند و دانش آن را داشته باشد به او مدیر رسانه می‌گویند مدیر می‌داند که پیام تصویری که نامش فیلم است در تعامل با روح مخاطب چه تاثیراتی به جای می‌گذارد کسی که چنین فرمولی را می‌داند می‌تواند شرایط اولیه مدیر رسانه را داشته باشد ضرورتا همیشه ظاهر هر تصویر، آنی نیست که تصور می‌کنیم تصویر می‌تواند تاثیرات متفاوتی بر روح مخاطب بر جای بگذارد مدیر کسی است که پیام لایه‌های پنهان را هم می‌داند و دانش این کار را دارد و در نهایت می‌داند که قدر مشترک این پیام‌های چند لایه فیلم با یک مخاطب چه خواهد کرد به عبارتی او مکانیزم تحلیل محتوای تصویری را می‌داند و چون دانش این کار را دارد بر این اساس عمل می‌کند او وظیفه ندارد که برای دیگران در خصوص عمل خود توضیح دهد همانطور که هیچ کارگردان و فیلم‌سازی برای عوام مردم در خصوص فلیمش توضیح نمی‌دهد که مثلا چرا برای نشان دادن حرکت بازیگرش از این نوع لنز و یا از این فیلتر و یا این شیوه تدوین و ... استفاده کرده است. مدیر فرهنگی نیز وظیفه ندارند مکانیزم‌های مدیریت فرهنگی خود را برای دیگرن توضیح دهد او وقتی احراز صلاحیتش را به دست آورد حق اعمال مدیریت را دارد حال اگر نتیجه کا او نادرست بود این نتیجه توسط مدیران دیگر فرهنگی یا صاحب نظران دیگر قابل نقد است آنها می‌توانند بر کار این مدیر خدشه وارد ساخته و اگر آن مدیر نتوانست از کار خود دفاع کند از این پست عوض می‌شود و مدیر دیگری جای او را می‌گیرد این اصلا اسمش سلیقه نیست بر اساس یک‌سری اصول، قواعد و ضوابط مدیریت انجام می‌گیرد همانطور که فیلم‌سازی اصول و قواعدی دارد که حسی نیست مدیر رسانه نیز آزموده و زبده این عرصه است و بر این اصول و ضوابط مسلط است.

نکته مهم دیگر این است که تخصص در این عرصه شرط لازم برای احراز این پست است اما کافی نیست وی باید تعهد به اعتقادات و باورهای جامعه نیز داشته باشد. به عبارتی تخصص به تنهایی کافی نیست مدیر باید تعهدی داشته باشد که نسبت به این حوزه بی‌طمع باشد او باید به حقوق مخاطب اشراف داشته باشد و در مقاب لحقوق سازندگان فیلم از آن پاسداری نماید. مدیر منافع صنفی را بر منافع مردم مقدم نمی‌دارد.

شرایط دیگری که مدیر سینما باید از آن برخوردار باشد به طور خلاصه از این قرار است که همه دانش او نباید تجربه تکنیکال وی باشد. او باید ضمن آنکه تئوری سینما را دقیق بداند، از این تئوری، پا را فراتر گذاشته و خود را نیز صاحب ایده و نظریه باشد او باید نظریه های رایج مدیریت‌های فرهنگی،‌ رسانه‌ای و سیمایی را بداند و فراتر از آن خود صاحب نظریه باشد.

ما ضمن اعلام حمایت از رئیس جمهور منتخب، اعلام آمادگی می‌نماییم که هر زمان که چنین مدیری با چنین شرایطی قرار شد منصوب شود نامزدهای خود را برای احراز این پست معرفی کنیم.

در پایان به حضور ریاست محترم جمهوری عرض می‌نمایم که سینمای ایران در طول این سال‌ها به قدر کافی به در و دیوار زده است اکنون وقت آشتی سینما با مردم رسیده است. سینمای ایران در حال حاضر به تدریج از جشنواره‌های خارجی پس زده می‌شود و بیگانگان در حال شکل‌دهی مدلی از سینمای در تبعید می‌‌باشند، سزاوار است سینما بار دیگر با مردم قهرمان و مسلمان ایران بیعت کرده و در مسیر احترام به اعتقادات مردم قرار گیرد.

انشاءالله

منبع: تسنیم