صراط: سفر سلطان قابوس به ايران دردي از ما دوا نميكند.شاه عمان چه در زمان
پهلوي دوم و چه در زمان جمهوري اسلاميرابطه خوبي با ما داشته است.با تمام
اين بحثها بايد بگويم اگر رئيس جمهور فرانسه، نخست وزير انگليس يا صدر
اعظم آلمان به ايران ميآمدند و مذاكرات را در پيش ميگرفتند راه حلي براي
رفع مشكلات پيدا ميشد و روابط سياسي ايجاد ميشد ولي حضور سلطان قابوس كه
شاه كشوري كوچك در جنوب ايران است بحث زياد مهمينيست كه بخواهيم آنقدر به
آن بپردازيم.
در رابطه با گفتههايي كه به گوش ميرسد كه كشورعمان به رهبري سلطان قابوس بارها مشكلات و معضلات ميان ايران و غرب را با ميانجي گري حل كرده است نقش كوچكي داشته است و اينكه قصد داشته باشيم اين مسائل را بزرگ كنيم درست نيست.از سوي ديگر سلطان قابوس را كه نميتوانيم از لحاظ تاثير گذاري در امور منطقه اي با پادشاه عربستان مقايسه كنيم.
براي مثال عربستان نفت فراوان و قدرت اقتصادي چشمگيري دارد ولي عمان كشور كوچكي است و از اين لحاظها نيز با كشورهاي صاحب نقش در منطقه متفاوت است.با تمام اين تفاسير نميتوان گفت كه سفر شاه عمان به همراه هيات بلند پايه خود بي فايده است و هيچ نفعي را براي دو كشور ندارد ولي به اعتقاد بنده بايد منافعي كه سفر اين فرد به ايران دارد را با سفر بزرگان جهان و كشورهاي تاثير گذار منطقه اي مقايسه كرد و نقش حضور فردي مانند ديويد كامرون كه در جامه نخست وزيري بريتانيا به ايران بيايد و منافعي را كه حضور وي در ايران براي كشور دارد را نميتوان با حضور قابوس در ايران مقايسه كرد.
برخي گمانه زنيها نيز وجود دارد كه زمزمههاي آوردن پيام باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا را افزايش داده است و در اينباره نيز بايد بگويم به نظر شما فرد ديگر و نزديكتري به كاخ سفيد وجود نداشت كه اوباما نامه و پيام خود را به شاه عمان دهد تا به ايران بيايد و تقديم مسئولان جمهوري اسلاميكند؟البته شايد سلطان قابوس حامل پياميباشد ولي مهم اين است كه اين پيام از سمت كجا باشد!ولي در كل اگر اين فرد حامل پيامياز سمت آمريكا باشد حضورش مهم است ولي در غير اين صورت خير، براي اينكه اين فرد در مناسبات بين المللي،سياسي و اقتصادي جايگاه خاصي ندارد.
در رابطه با گفتههايي كه به گوش ميرسد كه كشورعمان به رهبري سلطان قابوس بارها مشكلات و معضلات ميان ايران و غرب را با ميانجي گري حل كرده است نقش كوچكي داشته است و اينكه قصد داشته باشيم اين مسائل را بزرگ كنيم درست نيست.از سوي ديگر سلطان قابوس را كه نميتوانيم از لحاظ تاثير گذاري در امور منطقه اي با پادشاه عربستان مقايسه كنيم.
براي مثال عربستان نفت فراوان و قدرت اقتصادي چشمگيري دارد ولي عمان كشور كوچكي است و از اين لحاظها نيز با كشورهاي صاحب نقش در منطقه متفاوت است.با تمام اين تفاسير نميتوان گفت كه سفر شاه عمان به همراه هيات بلند پايه خود بي فايده است و هيچ نفعي را براي دو كشور ندارد ولي به اعتقاد بنده بايد منافعي كه سفر اين فرد به ايران دارد را با سفر بزرگان جهان و كشورهاي تاثير گذار منطقه اي مقايسه كرد و نقش حضور فردي مانند ديويد كامرون كه در جامه نخست وزيري بريتانيا به ايران بيايد و منافعي را كه حضور وي در ايران براي كشور دارد را نميتوان با حضور قابوس در ايران مقايسه كرد.
برخي گمانه زنيها نيز وجود دارد كه زمزمههاي آوردن پيام باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا را افزايش داده است و در اينباره نيز بايد بگويم به نظر شما فرد ديگر و نزديكتري به كاخ سفيد وجود نداشت كه اوباما نامه و پيام خود را به شاه عمان دهد تا به ايران بيايد و تقديم مسئولان جمهوري اسلاميكند؟البته شايد سلطان قابوس حامل پياميباشد ولي مهم اين است كه اين پيام از سمت كجا باشد!ولي در كل اگر اين فرد حامل پيامياز سمت آمريكا باشد حضورش مهم است ولي در غير اين صورت خير، براي اينكه اين فرد در مناسبات بين المللي،سياسي و اقتصادي جايگاه خاصي ندارد.