هادیان این ایده خود را ابتکار یک جانبه نامیده و گفته است که هدف از این کار نه سازش برای تعامل خردگرایانه و نشان دادن حسن نیست به منظور ایجاد دست بالا برای ایران، هم در مذاکرات و هم در دیپلماسی عمومی است.
نخستین نکته ای که درباره این پیشنهاد می توان گفت این است که این پیشنهاد
به هیچ وجه جدید نیست. در واقع دیدگاه اصلی گروه 1+5 بویژه جناح رادیکال
آن یعنی انگلیس و فرانسه، در همه مذاکراتی که ظرف دو سال گذشته با ایران
انجام داده اند همین بوده است که ایران باید برای شروع مذاکرات یک گام
اعتماد ساز بردارد، بدون اینکه در مقابل آن مابه ازای ویژه ای طلب کند.
اساسا به همین دلیل بوده است که غربی ها نام گفت وگوهای خود با ایران را
Talk می گذارند و عقیده دارند این گفت وگوها تبدیل به مذاکره نخواهد شد مگر
آنکه ابتدا ایران بپذیرد که باید یک گام اعتماد ساز که متوقف کننده نگران
کننده ترین بخش های برنامه آن باشد (فردو- اراک) بردارد. طرف های غربی تا
به حال مکررا در مذاکرات این بحث را مطرح کرده اند که چون ایران نقض کننده
تعهداتش تحت معاهده عدم اشاعه بوده باید پیش قدم شود و گام اول را بردارد و
در ازای آن توقع هیچ پاداشی هم نداشته باشد. این هم جزو مواضع ثابت طرف
غربی بوده است که مذاکرات واقعی تازه آن وقتی آغاز می شود که ایران این
روند را پذیرفته و گام اعتماد ساز مد نظر غربی ها را همانطور که آنها می
خواهند برداشته باشد. بنابراین آقای هادیان به هیچ وجه ایده جدیدی روی میز
نگذاشته است. پیشنهاد ایشان همان درخواست سنتی و البته بسیار رادیکال غرب
در مذاکرات از ایران است که البته ایران هرگز آن را به دلایلی مهم نپذیرفته
است.
اولا به این دلیل که این امر به معنای اعتراف صریح ایران است به اینکه در جایگاه متهم قرار دارد.
ثانیا به این علت که ایران عقیده یک روند نتیجه بخش الزاما باید گام به
گام و مبتنی بر عمل متقابل باشد، والا اگر ایران زیر بار روندی از تعهدات
یک جانبه برود این روند بی پایان خواهد بود.
ثالثا به این دلیل که گام اولی که غرب از ایران می خواهد در واقع کل چیزی
است که ایران روی میز گذاشته و قصد مذاکره بر سر آن را دارد.
دومین مسئله این است که اگر غرب واقعا در پی آن است که دریابد ایران در
آنچه می گوید حسن نیت دارد یا نه، باید توجه کند گام های که ایران تا کنون
برداشته و در ازای آن هم هیچ نخواسته به مراتب عمیق تر از آن چیزی بوده است
که آقای هادیان پیشنهاد می کند. مهم ترین و آخرین نمونه تداوم روند تبدیل
UF6 20 درصد غنا، به اکسید اورانیوم (U3O8) است که عملا باعث شده ظرف یک
سال گذشته ذخیره اورانیوم 20 درصد ایران در حد ثابتی باقی بماند.
برای کشورهای غربی که دائما ایده اسراییلی «انباشت تا نقطه فرار» را به عنوان هدف برنامه غنی سازی 20 درصد ایران مطرح می کنند، چه نشانه ای بهتر از این می توانست وجود داشته باشد که ثابت کند هدف ایران تولید سوخت برای راکتورهایش است نه انباشت مواد بسیار غنی شده برای فرار به سوی سلاح در زمانی معنی در آینده. اما جالب است که ببنیم غربی ها به این ابتکار عمل ایران چگونه واکنش نشان دادند. تنها اتفاقی که افتاده این است که طرف های غربی بسیار ساده از کنار موضوع گذشته و اعلام کرده اند که این رفتار ایران محصول ترس از خط قرمزی است که اسراییل در مقابل آن ترسیم کرده است! به عبارت دیگر، گام اعتماد ساز ایران، صرفا اقدامی از موضع ضعف تفسیر شده به این دلیل که ذهنیت حاکم بر طرف مقابل اساسا موضوع هسته ای ایران را چیزی غیر از یک معامله وحشت –که در آن هیچ طرفی امتیاز نمی دهند مگر اینکه بترسد و فقط به میزانی امتیاز می دهد که ترسیده است- نمی داند و نمی بیند.
مهم تر از اینها، این است که بپرسیم فرضا اگر ایران به پیشنهاد آقای
هادیان عمل کند چه اتفاقی خواهد افتاد و آیا واقعا این کار قدرت چانه زنی
ایران در مذاکرات و قدرت انتقال پیام آن در دیپلماسی عمومی را افزایش می
دهد؟ تجربه 10 سال مذاکره درباره برنامه هسته ای ایران چنین چیزی به ما نمی
گوید. اگر فقط یک درس از این 10 سال بتوان گرفت آن درس این است که هرگونه
رفتار منعطف بدون مبنا از سوی ایران صرفا اشتباهات محاسباتی غرب درباره
اثرگذاری فشارها را تقویت کرده و به تشدید فشارها و افزایش درخواست ها منجر
شده است. خوب است آقای هادیان نگاهی به نوع رفتار امریکا و اروپا از 24
خرداد به این سو بکنند. به رغم همه پالس ها و آدرس های مثبت علنی و مخفی که
ارسال شده، واکنش امریکا چیزی جز تشدید تحریم ها، افزایش درخواست ها و
سرایت دادن بحث توقف از فردو به اراک و اخیرا هم نواختن شیپور جنگ علیه
متحد اسراتژیک ایران در منطقه یعنی سوریه نبوده است. آیا آقای هادیان می
تواند هیچ چیز امیدوار کننده ای در واکنش امریکا نسبت به پیروزی شیخ روحانی
به ما نشان بدهد که ما را متقاعد کند فضای مثبتی شکل گرفته و ارزش آن را
دارد که گام های جدیدتر و بزرگ تری از سوی ایران برداشته شود؟ مسلما هیچ
نشانه ای جود ندارد.
هم وضعیت فعلی و هم تجربه تاریخی به ما می گوید طرف غربی تنها در یک صورت
پیشنهادهایش را بهبود می بخشد و فشارهایش را کم می کند و آن هم زمانی است
که حس کند فشارها موثر نیست و زمان برای یک معامله برد برد در حال از دست
رفتن است. این همان روند استراتژیکی است که پیشنهاد 5 اوت 2005 را تبدیل به
پیشنهاد ژوئن 2008، پیشنهاد ژوئن 2008 را تبدیل به پیشنهاد بغداد و
پیشنهاد بغداد راهم تبدیل به پیشنهاد آلماتی کرد.