سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۴ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۰:۰۸

نقدی بر اظهارات جدید علی مطهری

شما که احتمال در اختیار داشتن آقای هاشمی از اخبار و اسناد حمله شیمیایی دولت سوریه را می‌دهید، می‌شود بگویید اولا این اخبار و اسناد از کجا به دست ایشان رسیده و اساسا چرا چنین اسنادی را به ایشان تحویل می‌دهند؟
کد خبر : ۱۳۱۶۰۱
صراط: اظهارات متناقض رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در خصوص سوریه باعث شده، اغلب سیاسیون نسبت به پیامدهای این تناقض‌گویی اظهار نگرانی کنند.

اما علی مطهری که برخاسته از جایگاه اصولگرایی است، چند وقتی می‌شود که با اظهاراتی عجیب، سعی در قرائتی جدید از اصولگرایی خویش دارد. وی با تائید صحت سخنان آقای هاشمی، به نوعی سعی در دفاع از این اظهارات داشته است. در همین خصوص لازم دانستیم تا توصیه‌هایی صمیمانه را برای ایشان، آقای هاشمی و همه آنها که چنین نگاهی دارند، به رشته تحریر درآوریم:

جناب آقای مطهری؛

شما در پاسخ به سؤالی درباره اظهارات اخیر منتسب به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی درباره سوریه که از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام تکذیب شده است، گفتید: «من فیلم آن سخنرانی را دیدم و قاعدتا فیلمش نمی‌تواند ساختگی باشد البته هاشمی آن حرف‌ها را زده و نظر وی نیز همین است. شاید هاشمی به دنبال باز کردن راه‌های جدیدی است، شاید آقای هاشمی مصلحت کشور را در این می‌بیند اما در مجموع باید از وی توضیح بخواهیم تا نظرش را به صورت صریح اعلام کند.»

نکته اول آنکه آیت‌الله سیدیوسف طباطبایی‌نژاد امام جمعه اصفهان و نماینده این استان در مجلس خبرگان رهبری در گفت‌وگو با یکی از خبرگزاری‌ها، با اشاره به صوت منتشر شده منتسب به هاشمی رفسنجانی گفته: «وقتی از وی صحت و سقم این گفته‌هایش را پرسیدم دیدم خیلی ناراحت است. هاشمی رفسنجانی به من گفت: هیچ عاقلی قبول می‌کند که من چنین حرفی را زده باشم؟ من صدا را خودم دیدم. صدا را درست کرد‌ه‌اند و خواسته‌اند که مثل من حرف بزنند. اصلاً این حرف و موضع من نیست.»

اما متاسفانه اغلب افراد نظر جناب‌عالی را دارند و معتقدند این صدای خود آقای هاشمی است. و البته این تائید گفتار ایشان نافی عاقل بودن ما و شما نخواهد بود.

نکته دوم اینکه شما معتقدید نظر ایشان همین است. آیا آقای هاشمی یک شهروند عادی در جامعه ایران است؟ آیا سابقه گذشته و جایگاه فعلی ایشان از اذهان پاک شده که می‌تواند بدون درنظر گرفتن منافع ملی، یک اظهارنظر شخصی داشته باشد و بدون هیچگونه تبعاتی هم باشد؟

شما گفته‌اید «شاید هاشمی به دنبال باز کردن راه‌های جدیدی است، شاید آقای هاشمی مصلحت کشور را در این می‌بیند»، اما مگر مسئولیت راه‌سازی بر عهده ایشان است؟ مگر مصلحت کشور را تنها ایشان تشخیص می‌دهد. از نظر شما و آقای هاشمی جایگاه سایر نهادهای حکومتی کجاست؟ اصلا جایگاه رهبری را در روابط آقای هاشمی و ایشان در نظر نگیریم. آقای هاشمی در انتهای نامه پرحاشیه خرداد 88 که به نامه بدون سلام و والسلام شهره شد، نوشته بودند: «دوست، همراه، و هم سنگر دیروز، امروز و فردایتان ـ اکبر هاشمی رفسنجانی». حال به نظر شما تفاوت دیدگاه و اظهارات آقای هاشمی که خود را دوست، همراه و هم‌سنگر همیشگی رهبری می‌داند را چگونه می‌توان توجیه کرد؟ خوانش مجدد اظهارات رهبر معظم درخصوص مسائل سوریه برای شما، آقای هاشمی و همه ما ضروری به نظر می‌رسد. شاید آنوقت متوجه شویم که مصلحت کشور و منطقه در چگونه سخن گفتن است.

راستی شما که معتقدید ایشان باید نظرش را به صورت صریح بیان کند، چرا خودتان پیگیر نمی‌شوید. به هرحال شما طی ماه‌های اخیر تبدیل به یکی از نزدیکان ایشان شده‌اید. شما که هرازگاهی با ایشان دیدار دارید و در زمان انتخابات هم پس از عدم احراز صلاحیت ایشان در نقش وکیل مدافع به رهبری نامه نوشتید، می‌توانید مواضع صریح ایشان را جویا شوید.

آقای مطهری؛

شما گفته‌اید: «برخی گفته‌اند که سخنان آقای هاشمی نوعی همکاری با آمریکاست در حالی که اصلا اینگونه نیست زیرا آقای هاشمی آمریکا را محکوم می‌کند؛ شاید نظر آقای هاشمی این بوده که اگر دولت سوریه بمباران شیمیایی کرده باشد، ما این اقدامات را محکوم می‌کنیم اما دست از حمایت از سوریه برنخواهیم داشت.»

جسارتا بهانه حمله احتمالی آمریکا به سوریه چیست؟ آیا جز این است که به دولت بشار اسد اتهام بمباران شیمیایی را زده است؟

شما معتقدید «شاید نظر آقای هاشمی این بوده که اگر دولت سوریه بمباران شیمیایی کرده باشد ما این اقدامات را محکوم می‌کنیم اما دست از حمایت از سوریه برنخواهیم داشت» به نظر شما و آقای هاشمی، اقدامات تروریست‌های سوریه، کمک‌رسانی کشورهای عربی نظیر عربستان، قطر و... و کمک تسلیحاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی به دشمنان سوریه چه اندازه محکوم است؟ استفاده از سلاح‌های شیمیایی که غرب در اختیار تروریست‌ها قرار داده محکوم است یا نیست؟

ضرب‌المثلی قدیمی است که می‌گوید «شترسواری دولا دولا نمی‌شود» چگونه است ما انگ استفاده از سلاح‌های شیمیایی را به دولت بشار اسد می‌زنیم و به این وسیله بر ادعای آمریکایی‌ها مهر تائید می‌زنیم و اجازه حضور نظامی آنها را می‌دهیم، اما مدعی هستیم که دست از حمایت از سوریه برنخواهیم داشت؟

آقای مطهری، شما گفته اید: «باید آقای هاشمی درباره سخنانش توضیح دهد زیرا ممکن است وی اخبار و اسنادی در دست داشته باشد که به این نتیجه رسیده باشد که دولت سوریه حمله شیمیایی انجام داده است.»

شما که احتمال در اختیار داشتن آقای هاشمی از اخبار و اسناد حمله شیمیایی دولت سوریه را می‌دهید، می‌شود بگویید اولا این اخبار و اسناد از کجا به دست ایشان رسیده و اساسا چرا چنین اسنادی را به ایشان تحویل می‌دهند؟ سیستم امنیتی، اطلاعاتی و دیپلماسی کشور در چه جایگاهی قرار دارند که این اسناد باید به دست رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام برسد؟

آقای مطهری شما می‌گویید: «جمهوری اسلامی ایران از سوریه حمایت می‌کند اما اگر فرضا حمله شیمیایی صورت گرفته باشد آن را محکوم خواهیم کرد و قاعدتا موضع آقای هاشمی همین مسائل است.»

به نظر شما که موضع آقای هاشمی را محکومیت حمله شیمیایی فرضی دولت سوریه می‌دانید، نظر ایشان درخصوص دخالت‌های دولت منحوس عربستان در سوریه و بحرین و کمک به کشتار مردم بی‌گناه را چه می‌دانید؟ به نظر شما و جناب هاشمی کمک عربستان به سرکوب مردم بحرین و از آن‌سو کمک به ارتش به اصطلاح آزاد سوریه، جایی جز در بامِ دوهوایی دارد؟ چگونه است که اتفاقات منطقه که کاملا واقعی و نه فرضی است، با محکومیت آیت‌ا... روبه‌رو نمی‌شود، اما می‌توان حدسیات و فرضیات را محکوم کرد؟

آقای مطهری؛

گفته‌اید که: «تا زمانی که اکثریت مردم سوریه از حکومت آنجا حمایت می‌کنند ما هم از آنها حمایت می‌کنیم؛ حمایت از سوریه برای ایران مهم است زیرا آنها محور مقاومت هستند و در صورت از بین رفتن آنها حزب‌الله نیز دیگر کارایی نخواهد داشت.»

آفرین بر شما. به نظر شما وقتی مردم سوریه با همه سختی‌ها پشت دولتشان ایستاده‌اند، ما اجازه داریم بر اساس فرضیاتمان بر علیه آنها و دولتشان سخن برانیم؟ این رسم حمایت از مردم سوریه است؟

وقتی شما می‌دانید که حمایت از سوریه برای ایران مهم است زیرا آنها محور مقاومت هستند و در صورت از بین رفتن آنها حزب‌الله نیز دیگر کارایی نخواهد داشت، چگونه است که آقای هاشمی با این همه سن و تجربه و سابقه مبارزاتی و مقاومتی، چنین حساسیتی را در نظر نمی‌گیرند و سخنانی بر زبان می‌رانند که با چنین دیدگاهی زاویه‌ای بسیار زیاد دارد؟

شما معتقدید: «دولت سوریه باید اصلاحات لازم را انجام دهد و اگر از همان ابتدا هم در واکنش به اعتراضات بخشی از مردم خشونت به خرج نمی‌داد ما به نقطه فعلی نمی‌رسیدیم اما در مجموع دولت بشار اسد را مورد قبول اکثریت مردم می‌دانیم لذا از آنها حمایت می‌کنیم.»

اما به راستی داستان بحران سوریه به همین سادگی است؟ آیا سناریوی اجرا شده در غرب چنین داستان یک‌خطی و به دور از پیچیدگی‌هاست؟

آیا واقعا کشورهایی نظیر آمریکا، عربستان، قطر و... و البته رژیم صهیونیستی به خاطر دفاع از مردم سوریه اینچنین دچار توحش شده‌اند و برای از بین بردن سوریه و بشار اسد دندان تیز کرده‌اند. اگر کشور سوریه نیاز به اصلاحات دارد (که قطعا دارد) و اگر دولت اسد نباید در مقابل اعتراضات بخشی از مردم، خشونت به خرج می‌داد (که این نظر هم درست است) تکلیف دولت‌های دیکتاتوری نظیر عربستان و بحرین چه می‌شود؟ تکلیف رژیم منحوس صهیونیستی که خشونت و خونریزی را از حد گذرانده چه می‌شود؟

نه آقای مطهری؛

نمی‌شود بر بامِ دوهوایی نشست و سخن راند.

ما نگران شماییم. نگران شما و البته آقای هاشمی. آقای هاشمی جزو سرمایه‌ها و ذخایر این انقلاب هستند و از دست دادن ایشان (به لحاظ تئوریک و ایدئولوژی) برای ما سخت و گران تمام می‌شود. نگران شما هم هستیم. چون فرزند علامه شهید هستید و از بیت عالمان روزگارید. نگرانیم که چنین ساده‌انگارانه با مسائلی از این دست و بزرگ‌تر از آن برخورد کنید و خدای ناکرده...

سخن کوتاه که امیدواریم نخبگان ما بیش از پیش و همیشه مراقب افکار و اذکارشان باشند.