صراط: به نقل از روابط عمومی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، دفتر مطالعات سیاسی این مرکز با بیان این مطلب که سرنگونی دولت محمد مرسی رئیس جمهور مصر پس از یک سال حکومت به دلیل ناتوانی در مدیریت صحیح و تلاش برای اخوانی کردن حکومت از طرف او و دیگر همراهانش در جماعت اخوان المسلمین صورت گرفت، اعلام کرد: رفتار ارتش مصر در برکناری وی و معرفی دولت موقت برای یک دوره انتقالی، بیانگر عمق شکاف سیاسی موجود در جامعه مصر است که طرفهای خارجی به صورت گسترده بر آن تأثیر دارند و آنچه در مصر میگذرد، علاوه بر آنکه مسئلهای داخلی به شمار میرود، به شکل گسترده بر دیگر مسائل منطقهای مانند بحران سوریه، فلسطین ، روابط میان کشورهای عربی و سرنوشت نهایی اخوانالمسلمین هم تأثیرگذار خواهد بود.
با اشاره به اینکه حدود نیمی از مردم مصر زیر خط فقر زندگی میکنند و هنوز مشکلاتی مثل آب، نان، سوخت و غذا در این کشور به عنوان مشکلات اصلی و دغدغههای اجتماعی به شمار میروند، مسئلهای که ظرف این دو سال به مشکلات مصر اضافه شد، موضوع کم شدن میزان ورود گردشگران خارجی بود، به دلیل این نابسامانیهای سیاسی، گردشگری که بخش مهمی از درآمد ارزی مصر را تشکیل میداد، با افت قابل توجهی مواجه شده و این خود به کاهش درآمد و افزایش بیکاری در مصر منجر شده است.
دفتر مطالعات سیاسی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی همچنین مهمترین علل و عوامل سقوط مرسی را بدین شرح برشمرد:
- مشکل ساختار سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی مصر و طولانی نبودن عمر دولت مدنی در ساختار سیاسی مصر.
- محبوبیت نسبی ارتش در جامعه مصر به دلیل ماهیت فراجناحی و ملی آن و همچنین نقش پررنگ آن در ساختار حکومتی مصر.
- مشکلات اقتصادی بسیار در مصر مانند عدم تراز تجاری مثبت، دخالت ارتش در اقتصاد، وابستگی به کمکهای خارجی، بیکاری به دلیل تداوم نیافتن سرمایهگذاری خارجی و فرار توریستها، فقر نیمی از مردم مصر.
- عمل نکردن مرسی به وعدههای خود برای سرو سامان دادن به اوضاع داخلی و حل بحرانهای سوخت، بیکاری و مشکلات شهری ظرف مدت 100 روز.
- عدم توانایی مرسی در تشکیل دولتی معتدل با مشارکت همه جریانهای سیاسی مصری و اهمیت دادن به ترجیحات جناحی و حزبی به جای تشخیص منافع ملی و مطالبات واقعی و اولویتدار مردم و انحصارطلبی اخوانالمسلمین در حکومت.
- عدم صداقت اخوانالمسلمین در عملکرد خود پس از پیروزی انقلاب 25 ژانویه با معرفی نامزدهای انتخاباتی بیش از حد انتظار در مجلس ملی و به دست آوردن 70 درصد کرسیهای آن بر خلاف قانون انتخابات مصر مبنی بر لزوم مستقل بودن یک سوم نمایندگان پارلمان.
- عمل نکردن اخوانالمسلمین به وعدههای خود مبنی بر عدم شرکت در انتخابات ریاست جمهوری با معرفی کردن دو نامزد خیرت الشاطر و محمد مرسی و وعده ارائه مدل خاص حکومتی با رعایت اصل مشارکت در قدرت پس از به قدرت رسیدن مرسی.
- عملکرد مرسی و اخوان المسلمین در همراهی با افراطیون سلفی و وهابی و دامن زدن به اختلافات دینی مصر مورد حمله قراردادن قبطیها و بازگذاشتن دست سلفیها در خشونت اجتماعی به بهانه امر به معروف و نهی از منکر.
- واکنشهای خشونتآمیز به حرکت مخالفان.
- همراهی با سیاستهای رژیم صهیونیستی و استمرار رابطه با آن و تأیید همه معاهدات امضا شده با این رژیم به خصوص معاهده کمپ دیوید.
- اقدامات مخرب و گاه دور از انتظار مرسی از قبیل انتصاب نخست وزیری بیتجربه، تبعیت محض از دارالارشاد اخوانالمسلمین و دخالت آن در مسائل امنیتی.
- تشکیل مجلس مؤسسان قانون اساسی بدون حضور احزاب و جریانهای شناخته شده مصری.
- درخواست صلاحیتهای فراقانونی با صدور فرمان پنج مادهای.
- تلاش مرسی برای تسلط اخوانیها بر قوه قضائیه و انتخاب استانداران از میان اعضای اخوانالمسلمین.
- عدم پاسخگویی به مطالبات جوانان انقلابی 25 ژانویه و محدود کردن آنها و برخورد شدید امنیتی با آنها.
- تلاش برای کنترل رسانهها و سرکوب آنها.
شرایط امروز مصر نشان میدهد مردم که انتظار بهبود سریع اوضاع را داشتند، از عملکرد یک ساله دولت مرسی ناراضی هستند، البته مشکلات اقتصادی و اجتماعی یک شبه ایجاد نشدهاند و به سرعت هم برطرف نمیشوند و طبیعتا حل این مسائل به سالها برنامهریزی، بودجه و نیروی انسانی نیاز دارد تا زیرساختها به مرور اصلاح شود، اما عملکرد اخوانالمسلمین و به تبع آن محمد مرسی مجالی نداد تا مردم حتی اجازه این فرصت را به آنها بدهند.
در نتیجه خواست مردم مصر برای تغییر شرایط زندگی و بهبود اوضاع منجر به بروز و شیوع اعتراضات عمومی شد که نهایتا سرنگونی دولت محمد مرسی را در پی داشت.
ضمنا و در جمعبندی باید به این نکته هم اشاره کرد که همه تقصیرها و ناکارآمدیها را نباید بر گردن مرسی و دولت او انداخت.
جریانهای مخالف مرسی و بازماندگان رژیم سابق که مراکز قدرت و ثروت متعددی را همچنان در اختیار داشتند، از عوامل هم تنشاندازی در مسیر حرکت دولت مرسی به شمار میرفتند.
این جریانها مشکلات متعددی را برای دولت مرسی به وجود آوردند که جریان اخوانالمسلمین در حل و فصل آن ناتوان بوده و از این رو، مردم مصر همه مشکلات را از چشم آنها میدیدند.