مجتبی واحدی با بیان اینکه «ابقای قالیباف در مسند شهرداری تهران موجب برانگیختن دعوا میان گروهی از اصلاحطلبان شد که اغلب آنها تا چند ماه قبل از قالیباف حمایت میکردند و مجیزگویی او را میکردند»، نوشت: نزاع در داخل و خارج از شورا ظاهرا از زمانی آغاز شد که شادمانی زودهنگام اصلاحطلبان و ابراز اطمینان ایشان به انتخاب محسن هاشمی به عنوان شهردار پایتخت، با رای الهه راستگو و احمد دنیامالی به قالیباف، به خشم و ناامیدی گرائید. اما مشکل واقعی این طیف از اصلاحطلبان در واقع به زمانی باز میگشت که آنان با ناامیدی از بازگشت واقعی به حاکمیت، به دنبال یارگیری از میان کسانی بودند که هنوز شانس سهمگیری از قدرت را داشتند.
وی در وبسایت بیبیسی مینویسد: در واقع، این بخش از اصلاحطلبان با ارائه تعریفی خاص از «اصلاحطلبی حداقلی» گاه تا مرز حمایت از کاندیداتوری کسانی همچون قالیباف در برابر کاندیدای افراطی اصولگرایان پیش رفتند و گاه در تعیین نامزدهای خود برای تهیه لیستهای انتخاباتی با کنار گذاشتن برخی اصلاحطلبان تسلیمناپذیر، به سراغ کسانی رفتند که در اصالت اصلاحطلبی آنها، تردید اساسی وجود داشت. آنها دو عضو شورای شهر تهران را به خاطر نقض یک پیمان درون جناحی که قدمتی بیش از سه ماه ندارد محکوم میکنند اما برای مردم توضیح نمیدهند که معیار قرار گرفتن نام آن دو در لیست انتخاباتی اصلاحطلبان چه بوده است؟
واحدی میافزاید: جبهه اصلاحات فاقد استراتژی است. برخی از اصلاحطلبان تا حدود چهارماه قبل تنها به یافتن راهی برای عدم قطع کامل ارتباط خود با حاکمیت میاندیشیدند. دل بستن به اصلاحطلبان حداقلی و حتی تن دادن به همکاری با کسانی که تنها مزیت آنان «دشمنی کمتر با اصلاحطلبان» بود از همین اراده، سرچشمه میگرفت.
وی تصریح کرد: «همان کسانی که در ماههای منتهی به انتخابات به بهانه جلوگیری از تسلط افراطیون بر دولت، به کاندیداها و شعارهای حداقلی تن داده بودند به محض تسلط بر شورای شهر تهران، خواستهای حداکثری را مطرح کردند. آنها سپردن وزارت کشور به یکی از سیاسیون علیرغم سوابق ضد اصلاحات او را توجیهپذیر دانستند زیرا به ادعای ایشان، این تمکین، راه را برای همکاری با علی لاریجانی و اصولگرایان معتدلتر، هموار میساخت. اما آنگاه که نوبت به شهردار تهران رسید همه کسانی که تا چند ماه قبل از مدیریت قالیباف تمجید یا در برابر عملکرد او سکوت میکردند به ناگاه شمشیرهای خود را از رو بستند و روابط حسنه قالیباف با علی لاریجانی و بسیاری از اصولگرایان معتدل، را نادیده گرفتند. این دوگانگی آشکار، نشان داد بیش از آنکه استراتژی قابل دفاع، بر رفتار بخشی از اصلاحطلبان باشد کسب رضایت تعدادی از سران آن جبهه مدنظر ایشان قرار دارد.»
مشاور سابق کروبی معتقد است: پافشاری بر انتخاب محسن هاشمی علیرغم حساسیتی که نسبت به او وجود دارد ثابت کرد شعارهای سه ماه گذشته برای توجیه عقبنشینیهای غیرموجه، از مبنای استراتژیک برخوردار نیست. این دستور یک روز میتواند در قالب پذیرش افرادی همچون الهه راستگو در لیست اصلاحطلبان شورای شهر تهران باشد، یک روز سکوت در برابر انتخاب رحمانی فضلی و پورمحمدی به عنوان اعضای کابینه و روز دیگر تحریک بخش عمدهای از حاکمیت به قیمت پافشاری بر شهردار شدن کسی که حساسیت اصولگرایان نسبت به او غیرقابل تردید است.
وی در وبسایت بیبیسی مینویسد: در واقع، این بخش از اصلاحطلبان با ارائه تعریفی خاص از «اصلاحطلبی حداقلی» گاه تا مرز حمایت از کاندیداتوری کسانی همچون قالیباف در برابر کاندیدای افراطی اصولگرایان پیش رفتند و گاه در تعیین نامزدهای خود برای تهیه لیستهای انتخاباتی با کنار گذاشتن برخی اصلاحطلبان تسلیمناپذیر، به سراغ کسانی رفتند که در اصالت اصلاحطلبی آنها، تردید اساسی وجود داشت. آنها دو عضو شورای شهر تهران را به خاطر نقض یک پیمان درون جناحی که قدمتی بیش از سه ماه ندارد محکوم میکنند اما برای مردم توضیح نمیدهند که معیار قرار گرفتن نام آن دو در لیست انتخاباتی اصلاحطلبان چه بوده است؟
واحدی میافزاید: جبهه اصلاحات فاقد استراتژی است. برخی از اصلاحطلبان تا حدود چهارماه قبل تنها به یافتن راهی برای عدم قطع کامل ارتباط خود با حاکمیت میاندیشیدند. دل بستن به اصلاحطلبان حداقلی و حتی تن دادن به همکاری با کسانی که تنها مزیت آنان «دشمنی کمتر با اصلاحطلبان» بود از همین اراده، سرچشمه میگرفت.
وی تصریح کرد: «همان کسانی که در ماههای منتهی به انتخابات به بهانه جلوگیری از تسلط افراطیون بر دولت، به کاندیداها و شعارهای حداقلی تن داده بودند به محض تسلط بر شورای شهر تهران، خواستهای حداکثری را مطرح کردند. آنها سپردن وزارت کشور به یکی از سیاسیون علیرغم سوابق ضد اصلاحات او را توجیهپذیر دانستند زیرا به ادعای ایشان، این تمکین، راه را برای همکاری با علی لاریجانی و اصولگرایان معتدلتر، هموار میساخت. اما آنگاه که نوبت به شهردار تهران رسید همه کسانی که تا چند ماه قبل از مدیریت قالیباف تمجید یا در برابر عملکرد او سکوت میکردند به ناگاه شمشیرهای خود را از رو بستند و روابط حسنه قالیباف با علی لاریجانی و بسیاری از اصولگرایان معتدل، را نادیده گرفتند. این دوگانگی آشکار، نشان داد بیش از آنکه استراتژی قابل دفاع، بر رفتار بخشی از اصلاحطلبان باشد کسب رضایت تعدادی از سران آن جبهه مدنظر ایشان قرار دارد.»
مشاور سابق کروبی معتقد است: پافشاری بر انتخاب محسن هاشمی علیرغم حساسیتی که نسبت به او وجود دارد ثابت کرد شعارهای سه ماه گذشته برای توجیه عقبنشینیهای غیرموجه، از مبنای استراتژیک برخوردار نیست. این دستور یک روز میتواند در قالب پذیرش افرادی همچون الهه راستگو در لیست اصلاحطلبان شورای شهر تهران باشد، یک روز سکوت در برابر انتخاب رحمانی فضلی و پورمحمدی به عنوان اعضای کابینه و روز دیگر تحریک بخش عمدهای از حاکمیت به قیمت پافشاری بر شهردار شدن کسی که حساسیت اصولگرایان نسبت به او غیرقابل تردید است.