صراط: متن این یادداشت به این شرح است:
«قطعا سردار قاسم سلیمانی شخصیت کاملا متفاوتی نسبت به بسیاری از چهرههای سیاسی حاضر در کشور است. البته این اختلاف شخصیتی ایشان با دیگر همقطارانش مدیون سمت و جایگاه ایشان در سپاه قدس نیست چرا که دلیل مهم اینکه ایشان تبدیل به شخصیت قابل قبول و مورد احترام در میان جناحها و جریانهای سیاسی شدهاند را باید عمل به فرمایشات امام راحل دانست.
زیرا همانطور که بسیاری در خاطر دارند، امام در 24 اسفند 1360 یعنی در شرایطی که نهتنها در عرصه جریانات داخلی کشور، احزاب نیرومند اسلامی حضور فعال داشته بلکه هنوز جنایتهای سازمان منافقین در اوج بود و حزب توده و بسیاری از احزاب کمونیستی و ملیگرا رسما و علنا فعالیت میکردند، یعنی در شرایطی که اگر قرار بود سپاه و بسیج و قوای نظامی در مسائل سیاسی احزاب مداخله کنند، قطعا آن دوران مصداق بارز آن بوده است، با صراحت میفرمایند: «ورود سیاست در ارتش، شکست ارتش است. این را باید بدانید و شرعا جایز نیست.»
امام خمینی در همین سخنرانی و در فرازهایی دیگر ورود قوای نظامی و بسیج به عرصه مناقشات سیاسی حتی به نفع خالصترین جناحها و جریانهای صد در صد اسلامی را نیز صراحتا نهی کردند. امام میفرمایند: «من عرض میکنم به همه این قوا و به فرماندهان این قوا که این افراد در هیچ یک از احزاب سیاسی، در هیچ یک از گروهها وارد نشوند. اگر ارتش یا سپاه پاسداران یا سایر قوای مسلح در حزب وارد بشود، آن روز باید فاتحه آن ارتش را خواند. در حزب وارد نشوید، در گروهها وارد نشوید، اصلا. تکلیف الهی و شرعی همه شما این است که یا بروید حزب یا بیایید در ارتش باشید.»
سردار قاسم سلیمانی نماد فردی است که با اخلاص و تمام توان طی سالهای متمادی از دخالت در مسائل سیاسی خودداری کردند. البته این تنها دلیل برای مورد اعتماد بودن ایشان در میان جریانها و احزاب نیست چرا که در تمام سالهایی که نام سردار قاسم سلیمانی شنیده شده است، هیچگاه از ایشان موضعگیری تندی دیده نشده است. هیچکس به یاد نمیآورد که وی در وقایع مختلف موضعگیری انجام داده باشد یا اتهامی را متوجه شخصیتهای سیاسی کشور که قطعا از افراد مهم و تاثیرگذار در مسیر نیل به اهداف خود بوده است، کرده باشند.
دقیقا در همان دورانی که بازار توهین و اتهام در کشور داغ و سوزنده بود، ایشان لزومی بر دخالت خود در آن مسائل ندیدند. اینها همان دلایلی است که موجب میشود شخصیتها و جریانهای سیاسی خود را در غم سردار شریک بدانند. قطعا قاسم سلیمانی یک قهرمان جنگی و یک وطنپرست واقعی است که سالها بعد بسیاری او را درست خواهند شناخت. از آن جهت که وی مردی است که به دور از هر گونه حاشیه و جنجالی به وظایف خود عمل میکند. از آن جهت که در تمام این سالها چه دوران جنگ و چه پس از آن یک سرباز بیادعا بوده و انجام وظیفه کرده است. این مرز و بوم به امثال این مرد نیاز دارد. در نهایت قاسم سلیمانی نماد خضوع، فروتنی و انسانیت است که سبب قوت قلب برای دیگران میشود.»
«قطعا سردار قاسم سلیمانی شخصیت کاملا متفاوتی نسبت به بسیاری از چهرههای سیاسی حاضر در کشور است. البته این اختلاف شخصیتی ایشان با دیگر همقطارانش مدیون سمت و جایگاه ایشان در سپاه قدس نیست چرا که دلیل مهم اینکه ایشان تبدیل به شخصیت قابل قبول و مورد احترام در میان جناحها و جریانهای سیاسی شدهاند را باید عمل به فرمایشات امام راحل دانست.
زیرا همانطور که بسیاری در خاطر دارند، امام در 24 اسفند 1360 یعنی در شرایطی که نهتنها در عرصه جریانات داخلی کشور، احزاب نیرومند اسلامی حضور فعال داشته بلکه هنوز جنایتهای سازمان منافقین در اوج بود و حزب توده و بسیاری از احزاب کمونیستی و ملیگرا رسما و علنا فعالیت میکردند، یعنی در شرایطی که اگر قرار بود سپاه و بسیج و قوای نظامی در مسائل سیاسی احزاب مداخله کنند، قطعا آن دوران مصداق بارز آن بوده است، با صراحت میفرمایند: «ورود سیاست در ارتش، شکست ارتش است. این را باید بدانید و شرعا جایز نیست.»
امام خمینی در همین سخنرانی و در فرازهایی دیگر ورود قوای نظامی و بسیج به عرصه مناقشات سیاسی حتی به نفع خالصترین جناحها و جریانهای صد در صد اسلامی را نیز صراحتا نهی کردند. امام میفرمایند: «من عرض میکنم به همه این قوا و به فرماندهان این قوا که این افراد در هیچ یک از احزاب سیاسی، در هیچ یک از گروهها وارد نشوند. اگر ارتش یا سپاه پاسداران یا سایر قوای مسلح در حزب وارد بشود، آن روز باید فاتحه آن ارتش را خواند. در حزب وارد نشوید، در گروهها وارد نشوید، اصلا. تکلیف الهی و شرعی همه شما این است که یا بروید حزب یا بیایید در ارتش باشید.»
سردار قاسم سلیمانی نماد فردی است که با اخلاص و تمام توان طی سالهای متمادی از دخالت در مسائل سیاسی خودداری کردند. البته این تنها دلیل برای مورد اعتماد بودن ایشان در میان جریانها و احزاب نیست چرا که در تمام سالهایی که نام سردار قاسم سلیمانی شنیده شده است، هیچگاه از ایشان موضعگیری تندی دیده نشده است. هیچکس به یاد نمیآورد که وی در وقایع مختلف موضعگیری انجام داده باشد یا اتهامی را متوجه شخصیتهای سیاسی کشور که قطعا از افراد مهم و تاثیرگذار در مسیر نیل به اهداف خود بوده است، کرده باشند.
دقیقا در همان دورانی که بازار توهین و اتهام در کشور داغ و سوزنده بود، ایشان لزومی بر دخالت خود در آن مسائل ندیدند. اینها همان دلایلی است که موجب میشود شخصیتها و جریانهای سیاسی خود را در غم سردار شریک بدانند. قطعا قاسم سلیمانی یک قهرمان جنگی و یک وطنپرست واقعی است که سالها بعد بسیاری او را درست خواهند شناخت. از آن جهت که وی مردی است که به دور از هر گونه حاشیه و جنجالی به وظایف خود عمل میکند. از آن جهت که در تمام این سالها چه دوران جنگ و چه پس از آن یک سرباز بیادعا بوده و انجام وظیفه کرده است. این مرز و بوم به امثال این مرد نیاز دارد. در نهایت قاسم سلیمانی نماد خضوع، فروتنی و انسانیت است که سبب قوت قلب برای دیگران میشود.»