روحانی به تلاش خود برای تغییر رویکردهای ایران اشاره کرده و این موضوع از سوی سید علی خامنهای رهبر انقلاب اسلامی نیز مورد حمایت قرار گرفته است، روحانی همچنین با تعامل مثبت غرب نیز در این راستا مواجه شده است، دولت آمریکا آمادگی خود را برای برگزاری نشست در سطح بالا با مقامات ایران در جریان مجمع عمومی سازمان ملل اعلام کرده و باراک اوباما نیز دیدار با همتای ایرانی خود را بعید ندانسته است، این دیدار در صورت انجام میتواند اولین دیدار رؤسای جمهور ایران و آمریکا از زمان سقوط شاه در 35 سال گذشته تاکنون باشد.
از سوی دیگر اتاقهای سازمان ملل متحد شاهد دیدار بین روحانی و همتای فرانسوی وی خواهد بود؛ علاوه بر این وزرای خارجه اتحادیه اروپا نیز قرار است با وزیر خارجه ایران دیدار کنند، اما روحانی برای این دیدارها نیاز به استقبال بیشتر برای مقابله با فشارهای افراط گراها در ایران است، وی همچنین نیاز دارد که تحریمهای مالی ایران که این کشور را از عرصه بانکداری جهانی دور کرده است، کاهش پیدا کند.
این همگرایی هوشیارانه بین ایران و غرب نگرانیهای طرف اسرائیلی را ایجاد کرده و کابینه اسرائیل بلافاصله نگرانی خود از این اتفاق و اتهامزنی ها علیه طرف ایرانی را آغاز کرده و تهران را متهم میکند که برای به دست آوردن زمان جهت غنی سازی اورانیوم و ادامه فعالیتهای اتمی خود به این اقدام دست زده است. اسرائیل همچنین مدعی شده که تهران تا شش ماه آینده قدرت تولید بمب هستهای را به دست خواهد آورد.
گفتمان گفتگویی که تهران از خود نشان داده، باعث نگرانی بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی شده و وی روحانی را گرگی در لباس میش خوانده است، به نظر میرسد وی نگران این است که غیر از وی هر فرد دیگری بخواهد بازی فریبکاری وی را در زمان حضور او در منصب نخستوزیری ادامه دهد، چرا که وی در طول نخستوزیری اش این بازی را به اجرا گذاشته و به این علت در جهان رسوا شده است. در همین راستا در برخی از درز اطلاعات رسانهای بویژه در ویکیلیکس مقامات کشورهای مختلف وی را دروغگو توصیف کردهاند.
نتانیاهو همچنین رویکرد تردید در انگیزههای هستهای ایران را مطرح کرده تا سقف مطالبات خود از آمریکا را در جریان دیدار با باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا که قرار است روز 30 سپتامبر در آمریکا برگزار شود، افزایش دهد؛ وی 4 محور در زمینه تعامل با برنامه هستهای ایران مطرح کرده که شامل توقف تمامی فعالیتهای غنی سازی و خارج کردن آن از ایران و از بین بردن تاسیسات هستهای قم و توقف تولید پلوتونیوم در ایران است؛ اما مهمتر از همه اینها نگرانی اسرائیل این است که میترسد اعتدالگرایی در این کشور آن را از بازی نقش قربانی بازدارد، چرا که مدت زمان طولانی است که اسرائیل از تهدیدات رهبران منطقهای بویژه محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق ایران در راستای ضرورت از بین بردن اسرائیل به عنوان ابزاری برای همدردی جهانی و تامین حمایتهای مادیع معنوی و نظامی از رژیم خود استفاده کرده است، این در حالی است که واقعیت این است که اسرائیل اراضی اشغالی را به تسلط درآورده است.
بنابراین با وجود گفتگوهای جدی در مورد برنامه هستهای ایران و تجربه سوریه در از بین بردن سلاحهای شیمایی حال سوال آینده این خواهد بود که توجیه اسرائیل برای رد پیوستن به معاهده منع اشاعه سلاحهای اتمی چه خواهد بود؟