صراط: کیهان در ویژه های خود نوشت:
فارین پالیسی:اوباما لاف میزندامپراتوری آمریکا مرده است
برخی رسانههای آمریکایی معتقدند اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل از سر ضعف سخنرانی کرد.فارین پالیسی در این زمینه طی تحلیلی با عنوان « امپراتوری آمریکا مرده است» نوشت: اوباما برای سران جهان در سازمان ملل سخنرانی کرد و آمریکا را به عنوان یک ابرقدرت بی اراده تصویر کرد ابر قدرتی که آماده مقابله با ایران و کشتن دشمنان خود با هواپیمای بدون سرنشین است ولی کمترین آمادگی برای اقدام نظامی علیه سوریه یا دیگر کشورهای مسئلهدار ندارد.واشنگتن پست نیز معتقد است: سخنان اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل یک نطق ضعیف بود و اشکالات بسیاری در آن دیده میشد از جمله اینکه رئیس جمهور آمریکا بیانات قدیمی و غلط خود در مورد اینکه به یک دهه جنگ پایان داده را تکرار کرد. هنوز هم یک جنگ داخلی خونبار در سوریه جریان دارد که وی به هر دلیلی تصمیم گرفته درگیر آن نشود. به ماجرای سوریه، حوادث شمال آفریقا، درگیریها در عراق و سرکوب خونین در مصر را اضافه کنید تا مشخص شود منظور اوباما پایان دادن به دورهای است که آمریکا دیگر چیزی که ارزش جنگیدن داشته باشد، پیدا نمیکند.
از سوی دیگر روزنامه والاستریت ژورنال در تحلیلی تأکید کرد: اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل به چیزی بیش از مترجمان نیاز داشت. هیچ جای تعجب ندارد اگر با قرار گرفتن رئیس جمهوری آمریکا پشت تریبون سازمان ملل، یک سؤال ناخوشایند همچنان بدون جواب ماند مبنی بر اینکه دیگر کشورها چه سهمی در سیاست خارجی اوباما دارند؟ بنرودز، مشاور معاون امنیت ملی آمریکا پیشتر با اشاره به اینکه «آمریکا برای دههها نقش زیربنایی را در معماری امنیت جهانی و اعمال هنجاریهای بینالمللی داشته» هشدار داد «ما به هیچ وجه نمیخواهیم ارسال کننده این پیام باشیم که آمریکا از این کار دست میکشد. اما صبر کنید. آیا عقبنشینی آمریکا از به دوش کشیدن بار رهبری جهان، پیامی نیست که دولت اوباما از همان آغاز اعلام کرده بود؟
عصبانیت فتنهگران و ضد انقلاب از مواضع اصولگرایانه روحانی در نیویورک
مواضع خوب رئیسجمهور در سخنرانی مجمع عمومی سازمان ملل و امتناع از دست دادن با اوباما، عصبانیت محافل ضد انقلاب و فتنهگر را موجب شد.در این زمینه شبکه صهیونیستی بالاترین به قلم یکی از عناصر ضد انقلاب نوشت: «روحانی نه احمدی نژاد هست و نه خاتمی بلکه دقیقاً کپی شده [آیتالله] خامنهای است. سخنان حسن روحانی در جاهای مختلف را که میشنوم تنها یاد یک شخصیت میافتم. آن شخصیت نه احمدینژاد نه خاتمی بلکه شخص [آیتالله] سیدعلی خامنهای است. شما میتوانید نقطه نظرات مختلف روحانی را بررسی کنید. از نقطه نظر در مورد کهریزک تا نقطه نظر در مورد فتنه (جنبش سبز ملت ایران). از نقطه نظر در مورد رفع شبهه در انتخابات تا نقطه نظر در مورد سپاه پاسداران حتی در مورد توبه کردن موسوی و کروبی و امثالهم هم نظرات خامنهای را دقیقاً تکرار میکند.»
همکار بالاترین میافزاید: اگر بخواهیم شخصیت رهبر را هم در نظر بگیریم او آن تندرویهای خاص را ندارد و بسیاری مواقع حد بین تندروها و اصلاحطلبها میشود. حال که روحانی به سازمان ملل رفت بسیاری انتظار داشتند که یک معجزه کند ولی چیزی که دیدیم و شنیدیم دقیقا سخنان رهبر بود که در آنجا بازتاب داده شد و دقیقا همان ژستها گرفته شد. مثلاً نرفتن به سر سفره شام [ناهار!] بانکیمون که مبادا با اوباما دیدار کند یا نرفتن به سخنرانی اوباما. خوب است سخنرانی [آیتالله] خامنهای در دهه 60 در سازمان ملل را هم ببینید.از سوی دیگر سایت فتنهگر جرس (ارگان حلقه لندن) از قول مرتضی- ک از اعضای متواری گروهک ملی مذهبی نوشت: روحانی در سازمان ملل تلاش کرد سخنگو و مجری همان «نرمش قهرمانانه»ای باشد که رهبر جمهوری اسلامی از آن میگوید: همه سخنان روحانی در یک «متن» متبلور میشد و صورت بندی؛ «اقتدار جمهوری اسلامی».
روحانی به وضوح تلاش میکرد سخنگو و مجری همان «نرمش قهرمانانه»ای باشد که رهبر جمهوری اسلامی از آن میگوید. این چنین، وی تمام ارتفاع صدا و بلاغت کلام و جدیت سیمای خود را به کار گرفت که به مخاطبان- و به خصوص غرب- یادآوری کند «جمهوری اسلامی ایران بر اعمال حقوق خود پافشاری میکند»؛ رعایت «احترام» جایگاه جمهوری اسلامی، ضروری است؛ و «پذیرش اعمال حق غنیسازی و سایر حقوق هستهای ایران» برای تهران اهمیت دارد و اینکه ایران «یک قدرت منطقهای» است که نه فقط در قبال «امنیت منطقه»، احساس مسئولیت میکند بلکه «امنیت جهان» را نیز در نظر دارد. روحانی البته چنان که مشتاقان تغییر منتظر بودند، قدرت فرصت عالی را ندانست.همچنین جمشید- ب در تحلیل بی بیسی با تخطئه مواضع دکتر روحانی مدعی شد «روحانی هیچ گام روشن و مشخصی برنداشت» و صدای آمریکا در گزارشی اعلام کرد «روحانی برای اینکه با اوباما مواجه نشود و دست ندهد به ضیافت بانکیمون نرفت. عدم حضور روحانی در این مهمانی نشانه تجربه وی و هماهنگی او با رهبری و سپاه پاسداران است.»
اما از جمله مضحکتر اظهارات «روحالله- ش» از اعضای فراری شاخه جوانان حزب مشارکت است که در وبلاگ خود مینویسد: «من اگر جای روحانی بودم سر میز ناهار و شراب مینشستم و از میزبان میخواستم سر میز من گوشت خوک و مشروبات الکلی نگذارد و... خود من اینجا در دانشگاه متوجه نشدهام اما آشپزها به من تذکر دادهاند که غذا از گوشت خوک درست شده (!).
دکتر روحانی به خاطر سرو مشروبات الکلی در مهمانی بانکیمون از حضور در آن امتناع کرد.
روایت نیویورک تایمزاز درایت و هوشمندی رهبر انقلاب
«شرکت قدرتمندانه رئیس جمهور ایران در نشست سازمان ملل منحصراً به پشتوانه حمایت کامل رهبر عالی ایران انجام شد».روزنامه نیویورک تایمز با انتشار این تحلیل نوشت: رهبر اسرارآمیز ایران از رویکرد گشایش استقبال میکند اما به عنوان کسی که میگوید انقلابی است نه دیپلمات، به رئیس جمهور و تیم او سفارش کرده هرگز طبیعت و ذات دشمنان را از یاد نبرند. او به صراحت از نرمش قهرمانانه در جایی که بتوان نرمش نشان داد اما هرگز اهداف را زیر پا ننهاد، سخن گفت.
این روزنامه اضافه میکند: کارشناسان خارجی آیتالله خامنهای 74 ساله را فردی کاملاً اسرارآمیز و زیرک، باهوش و تنها کسی که به روحانی مسئولیت پیگیری تعامل با آمریکا را داده است خطاب میکنند و در عین حال این نکته را هم یادآور میشوند که رهبر ایران میتواند حمایتش را بردارد. رهبری در نظام سیاسی پیچیده ایران، حرف آخر (فصلالخطاب) و تمامکننده را میزند. اگر گفتوگوها منجر به کاهش یا لغو تحریمها شود، او اجازه ادامه راه را خواهد داد اما اگر بینتیجه بماند، این آزمونی برای محک زدن آمریکا خواهد بود. در هر دو صورت این امر کمک به امتیاز بیشتر رهبری نظام است. آیتالله خامنهای به امیال و سیاستهای آمریکا بدبین است و از سایر مسئولان میخواهد ماهیت دشمنی آمریکا را فراموش نکنند.
واشنگتنپست: کیهان آمریکا را شیطان بزرگ میداند
محافل سیاسی و رسانهای غرب معتقدند با وجود نرمشهای دیپلماتیک، آمریکا نمیتواند با ایران به توافق برسد چرا که تحت فشار صهیونیستهاست و توقعات غیرقانونی دارد.در این زمینه روزنامه فایننشال تایمز با اشاره به گرم شدن بحث بهبود روابط آمریکا و ایران و متن و حواشی نشست مجمع عمومی سازمان ملل نوشت: مذاکرات ایران و 5+1 از سر گرفته خواهد شد و وزیر خارجه ایران با کاترین اشتون دیدار کرده است ولی آیا زمانی که مذاکرات انجام شود، توافقی در عمل حاصل خواهد شد؟ خواستههای آمریکا برای رسیدن به توافق قابل تامل است. آمریکا میخواهد برنامه هستهای ایران به میزان قابل توجهی به عقب بازگردد.
آمریکا خواهان تعطیلی سایت غنیسازی فردو است. همچنین خواستار توقف غنیسازی با درجه خلوص بالاست از ایران خواسته شده که ذخیره فعلی اورانیوم با درجه خلوص بالا را نیز به خارج از کشور انتقال دهد. به همین دلیل خواستههای آمریکا و متحدان آن از حد نوعی تعدیل معقول فراتر میرود. در مقابل ایران توقع دارد تحریمها لغو شود و برنامه هستهای این کشور به رسمیت شناخته شود.از سوی دیگر رابرت بائر افسر سابق سازمان سیا به بیبیسی گفت: مهمترین مانع در بهبود روابط آمریکا و ایران، اسرائيل است که یک گوشه آرام نمینشیند. اسرائيل توانایی دارد روند حل مسئله را منحرف کند. آنها در واقع نفوذ بسیار زیادی در کنگره آمریکا دارند.وی به رسمیت شناختن سازمان تروریستی منافقین از سوی آمریکا را اشتباه دانست و گفت: آمریکا باید وقتی درباره ایران صحبت میکند، لحن خود را تغییر دهد.
مضمون سخنان بائر، عیناً در سخنان دانشاپیرو سفیر رژیم صهیونیستی در آمریکا مشهود است که در مصاحبه با رادیو اسرائيل گفت: آمریکا در هیچ شرایطی پیشرفت برنامه هستهای ایران را نخواهد پذیرفت.واشنگتنپست نیز در گزارشی تصریح کرد «لغو تحریمها کار دشواری است» و آسوشیتدپرس نوشت: «کاهش تحریمها، هدفی دشوار برای رئيس جمهور ایران است» در واقع هر دو رسانه اذعان میکنند که فراتر از لفاظی مقامات آمریکایی، در عمل اتفاق درخور توجهی رخ نخواهد داد و این تداعی همان ضرب المثل معروف است که «دو صد گفته چون نیم کردار نیست»
در همین حال روزنامه واشنگتنپست با اشاره به تحلیلها و پیشبینیهای کیهان نوشت: روزنامه کیهان اوباما را جنایتکار جنگی میداند.آسوشیتدپرس نیز نوشت: روزنامه کیهان اوباما را یک جنایتکار جنگی توصیف کرده و خاطرنشان کرده اوباما همان شیطانی است که مجازاتهای اقتصادی علیه ملت ایران را امضا کرد.
یواشتر!اوباما از خنده غش کرد!
یک تحلیلگر غربزده ادعا کرد آمریکاستیزی ملت ایران نوعی چپزدگی است. او همچنین ادعا کرده دشمنی آمریکا نوعی واکنش به دشمنی ایران است؛ ادعایی که حتی باراک اوباما هم جرئت نمیکند مطرح کند.صادق زیباکلام در مصاحبه با سایت فرارو گفته است: بنده معتقدم آمریکاییها دشمنی خاصی با ایران ندارند بلکه به دلیل یکسری مسائل ایدئولوژیک چند ماه پس از انقلاب یک جریان نیرومند آمریکاستیزی در کشور به راه افتاد.»وی افزود: «این جریان آمریکاستیزی چون معتقد بود آمریکا دشمن ایران و انقلاب اسلامی است سعی کرد با آمریکا مقابله کند که اولین مورد آن اشغال سفارت آمریکا بود و سپس در سال 58 تمام جریانهای معتدل و میانهرو را به عنوان آمریکایی بودن کنار زد.»
زیباکلام گفت: «علت راه افتادن این جریان آمریکاستیزی بسیار پیچیده است و دلایل بسیار زیادی دارد. یکی از مهمترین دلایل آن نقش و نفوذ جریان چپ در ایران در آن مقطع زمانی بود به طوری که بخش عمدهای از ادبیات انقلابیون مسلمان ملهم و متاثر از ادبیات مارکسیستی بود.»او همچنین گفت: «من معتقدم زمان آن فرا رسیده که در یک فضای غیرمغرضانه و غیرتعصبانه بنشینیم و یکبار دیگر این مسئله که علت دشمنی ایران و آمریکا با یکدیگر چیست را بررسی کنیم. ما نمیخواهیم بگوییم ایران با آمریکا دشمنی دارد اما لااقل میتوانیم این موضوع را بررسی کنیم که چرا آمریکاییها با ایران دشمنی میکنند که به نظر من دشمنی آمریکا نوعی واکنش به دشمنی ایران است.»زیباکلام روز گذشته نیز ضمن مقالهای در روزنامه غربگرای شرق مدعی شد اقشار تحصیلکرده دیگر باوری به دشمنی آمریکا ندارند(!)
زیباکلام توضیح نمیدهد که اولا آیا برای انزجار از تعدی و ظلم و زورگویی حتما باید چپ بود و آیا نوع ملتهای صاحب عزت و شخصیت زورگویی مستکبران را میپذیرند؟ ثانیا آیا دشمنی ایران و آمریکا واقعا از سال 1357 (انقلاب) آغاز شده و مثلا کودتای 28 مرداد 32 و 25 سال حمایت از رژیم فاسد، خودکامه و دستنشانده پهلوی را باید از اوراق تاریخ کند و دور انداخت؟ ثالثا آیا تسخیر سفارت آمریکا مسبوق به سابقه خیانتها و جنایتهای آمریکا نبود و اسناد کشف شده نیز ابعاد تکاندهنده این خوی استکباری را نشان نداد؟ رابعا آیا منطق «لاتظلمون و لاتظلمون» و «کونا للظالم خصما و للمظوم عونا» که منطق قرآنی و نبوی و علوی است، نعوذبالله از مارکسیسمی که عمر یک سدهای دارد و به گورستان تاریخ سپرده شده اخذ شده است؟!
اگر چنین است چرا با وجود نابودی مارکسیسم و بلوک قدرت آنها، منطق ضد استکباری ملت ایران امروز عالمگیر شده و ملتها در کشورهای مختلف از آمریکا ابراز انزجار میکنند.و بالاخره باید گفت اینگونه که آقای زیباکلام در آخرین فراز از سخنانش میگوید ظاهرا ملت ایران بوده که دشمنی را شروع کرده، 60 سال پیش علیه دولت آمریکا کودتا ترتیب داده، دیکتاتوری و اختناق را به آن کشور تحمیل کرده، اقدام به حمایت از تروریستها کرده، جنگ به راه انداخته و به مجازات و تحریم اقتصادی ملت آمریکا پرداخته است!! با این اوصاف باید پرسید این آقا اصالتا ایرانی است یا آمریکایی؟!
فارین پالیسی:اوباما لاف میزندامپراتوری آمریکا مرده است
برخی رسانههای آمریکایی معتقدند اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل از سر ضعف سخنرانی کرد.فارین پالیسی در این زمینه طی تحلیلی با عنوان « امپراتوری آمریکا مرده است» نوشت: اوباما برای سران جهان در سازمان ملل سخنرانی کرد و آمریکا را به عنوان یک ابرقدرت بی اراده تصویر کرد ابر قدرتی که آماده مقابله با ایران و کشتن دشمنان خود با هواپیمای بدون سرنشین است ولی کمترین آمادگی برای اقدام نظامی علیه سوریه یا دیگر کشورهای مسئلهدار ندارد.واشنگتن پست نیز معتقد است: سخنان اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل یک نطق ضعیف بود و اشکالات بسیاری در آن دیده میشد از جمله اینکه رئیس جمهور آمریکا بیانات قدیمی و غلط خود در مورد اینکه به یک دهه جنگ پایان داده را تکرار کرد. هنوز هم یک جنگ داخلی خونبار در سوریه جریان دارد که وی به هر دلیلی تصمیم گرفته درگیر آن نشود. به ماجرای سوریه، حوادث شمال آفریقا، درگیریها در عراق و سرکوب خونین در مصر را اضافه کنید تا مشخص شود منظور اوباما پایان دادن به دورهای است که آمریکا دیگر چیزی که ارزش جنگیدن داشته باشد، پیدا نمیکند.
از سوی دیگر روزنامه والاستریت ژورنال در تحلیلی تأکید کرد: اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل به چیزی بیش از مترجمان نیاز داشت. هیچ جای تعجب ندارد اگر با قرار گرفتن رئیس جمهوری آمریکا پشت تریبون سازمان ملل، یک سؤال ناخوشایند همچنان بدون جواب ماند مبنی بر اینکه دیگر کشورها چه سهمی در سیاست خارجی اوباما دارند؟ بنرودز، مشاور معاون امنیت ملی آمریکا پیشتر با اشاره به اینکه «آمریکا برای دههها نقش زیربنایی را در معماری امنیت جهانی و اعمال هنجاریهای بینالمللی داشته» هشدار داد «ما به هیچ وجه نمیخواهیم ارسال کننده این پیام باشیم که آمریکا از این کار دست میکشد. اما صبر کنید. آیا عقبنشینی آمریکا از به دوش کشیدن بار رهبری جهان، پیامی نیست که دولت اوباما از همان آغاز اعلام کرده بود؟
عصبانیت فتنهگران و ضد انقلاب از مواضع اصولگرایانه روحانی در نیویورک
مواضع خوب رئیسجمهور در سخنرانی مجمع عمومی سازمان ملل و امتناع از دست دادن با اوباما، عصبانیت محافل ضد انقلاب و فتنهگر را موجب شد.در این زمینه شبکه صهیونیستی بالاترین به قلم یکی از عناصر ضد انقلاب نوشت: «روحانی نه احمدی نژاد هست و نه خاتمی بلکه دقیقاً کپی شده [آیتالله] خامنهای است. سخنان حسن روحانی در جاهای مختلف را که میشنوم تنها یاد یک شخصیت میافتم. آن شخصیت نه احمدینژاد نه خاتمی بلکه شخص [آیتالله] سیدعلی خامنهای است. شما میتوانید نقطه نظرات مختلف روحانی را بررسی کنید. از نقطه نظر در مورد کهریزک تا نقطه نظر در مورد فتنه (جنبش سبز ملت ایران). از نقطه نظر در مورد رفع شبهه در انتخابات تا نقطه نظر در مورد سپاه پاسداران حتی در مورد توبه کردن موسوی و کروبی و امثالهم هم نظرات خامنهای را دقیقاً تکرار میکند.»
همکار بالاترین میافزاید: اگر بخواهیم شخصیت رهبر را هم در نظر بگیریم او آن تندرویهای خاص را ندارد و بسیاری مواقع حد بین تندروها و اصلاحطلبها میشود. حال که روحانی به سازمان ملل رفت بسیاری انتظار داشتند که یک معجزه کند ولی چیزی که دیدیم و شنیدیم دقیقا سخنان رهبر بود که در آنجا بازتاب داده شد و دقیقا همان ژستها گرفته شد. مثلاً نرفتن به سر سفره شام [ناهار!] بانکیمون که مبادا با اوباما دیدار کند یا نرفتن به سخنرانی اوباما. خوب است سخنرانی [آیتالله] خامنهای در دهه 60 در سازمان ملل را هم ببینید.از سوی دیگر سایت فتنهگر جرس (ارگان حلقه لندن) از قول مرتضی- ک از اعضای متواری گروهک ملی مذهبی نوشت: روحانی در سازمان ملل تلاش کرد سخنگو و مجری همان «نرمش قهرمانانه»ای باشد که رهبر جمهوری اسلامی از آن میگوید: همه سخنان روحانی در یک «متن» متبلور میشد و صورت بندی؛ «اقتدار جمهوری اسلامی».
روحانی به وضوح تلاش میکرد سخنگو و مجری همان «نرمش قهرمانانه»ای باشد که رهبر جمهوری اسلامی از آن میگوید. این چنین، وی تمام ارتفاع صدا و بلاغت کلام و جدیت سیمای خود را به کار گرفت که به مخاطبان- و به خصوص غرب- یادآوری کند «جمهوری اسلامی ایران بر اعمال حقوق خود پافشاری میکند»؛ رعایت «احترام» جایگاه جمهوری اسلامی، ضروری است؛ و «پذیرش اعمال حق غنیسازی و سایر حقوق هستهای ایران» برای تهران اهمیت دارد و اینکه ایران «یک قدرت منطقهای» است که نه فقط در قبال «امنیت منطقه»، احساس مسئولیت میکند بلکه «امنیت جهان» را نیز در نظر دارد. روحانی البته چنان که مشتاقان تغییر منتظر بودند، قدرت فرصت عالی را ندانست.همچنین جمشید- ب در تحلیل بی بیسی با تخطئه مواضع دکتر روحانی مدعی شد «روحانی هیچ گام روشن و مشخصی برنداشت» و صدای آمریکا در گزارشی اعلام کرد «روحانی برای اینکه با اوباما مواجه نشود و دست ندهد به ضیافت بانکیمون نرفت. عدم حضور روحانی در این مهمانی نشانه تجربه وی و هماهنگی او با رهبری و سپاه پاسداران است.»
اما از جمله مضحکتر اظهارات «روحالله- ش» از اعضای فراری شاخه جوانان حزب مشارکت است که در وبلاگ خود مینویسد: «من اگر جای روحانی بودم سر میز ناهار و شراب مینشستم و از میزبان میخواستم سر میز من گوشت خوک و مشروبات الکلی نگذارد و... خود من اینجا در دانشگاه متوجه نشدهام اما آشپزها به من تذکر دادهاند که غذا از گوشت خوک درست شده (!).
دکتر روحانی به خاطر سرو مشروبات الکلی در مهمانی بانکیمون از حضور در آن امتناع کرد.
روایت نیویورک تایمزاز درایت و هوشمندی رهبر انقلاب
«شرکت قدرتمندانه رئیس جمهور ایران در نشست سازمان ملل منحصراً به پشتوانه حمایت کامل رهبر عالی ایران انجام شد».روزنامه نیویورک تایمز با انتشار این تحلیل نوشت: رهبر اسرارآمیز ایران از رویکرد گشایش استقبال میکند اما به عنوان کسی که میگوید انقلابی است نه دیپلمات، به رئیس جمهور و تیم او سفارش کرده هرگز طبیعت و ذات دشمنان را از یاد نبرند. او به صراحت از نرمش قهرمانانه در جایی که بتوان نرمش نشان داد اما هرگز اهداف را زیر پا ننهاد، سخن گفت.
این روزنامه اضافه میکند: کارشناسان خارجی آیتالله خامنهای 74 ساله را فردی کاملاً اسرارآمیز و زیرک، باهوش و تنها کسی که به روحانی مسئولیت پیگیری تعامل با آمریکا را داده است خطاب میکنند و در عین حال این نکته را هم یادآور میشوند که رهبر ایران میتواند حمایتش را بردارد. رهبری در نظام سیاسی پیچیده ایران، حرف آخر (فصلالخطاب) و تمامکننده را میزند. اگر گفتوگوها منجر به کاهش یا لغو تحریمها شود، او اجازه ادامه راه را خواهد داد اما اگر بینتیجه بماند، این آزمونی برای محک زدن آمریکا خواهد بود. در هر دو صورت این امر کمک به امتیاز بیشتر رهبری نظام است. آیتالله خامنهای به امیال و سیاستهای آمریکا بدبین است و از سایر مسئولان میخواهد ماهیت دشمنی آمریکا را فراموش نکنند.
واشنگتنپست: کیهان آمریکا را شیطان بزرگ میداند
محافل سیاسی و رسانهای غرب معتقدند با وجود نرمشهای دیپلماتیک، آمریکا نمیتواند با ایران به توافق برسد چرا که تحت فشار صهیونیستهاست و توقعات غیرقانونی دارد.در این زمینه روزنامه فایننشال تایمز با اشاره به گرم شدن بحث بهبود روابط آمریکا و ایران و متن و حواشی نشست مجمع عمومی سازمان ملل نوشت: مذاکرات ایران و 5+1 از سر گرفته خواهد شد و وزیر خارجه ایران با کاترین اشتون دیدار کرده است ولی آیا زمانی که مذاکرات انجام شود، توافقی در عمل حاصل خواهد شد؟ خواستههای آمریکا برای رسیدن به توافق قابل تامل است. آمریکا میخواهد برنامه هستهای ایران به میزان قابل توجهی به عقب بازگردد.
آمریکا خواهان تعطیلی سایت غنیسازی فردو است. همچنین خواستار توقف غنیسازی با درجه خلوص بالاست از ایران خواسته شده که ذخیره فعلی اورانیوم با درجه خلوص بالا را نیز به خارج از کشور انتقال دهد. به همین دلیل خواستههای آمریکا و متحدان آن از حد نوعی تعدیل معقول فراتر میرود. در مقابل ایران توقع دارد تحریمها لغو شود و برنامه هستهای این کشور به رسمیت شناخته شود.از سوی دیگر رابرت بائر افسر سابق سازمان سیا به بیبیسی گفت: مهمترین مانع در بهبود روابط آمریکا و ایران، اسرائيل است که یک گوشه آرام نمینشیند. اسرائيل توانایی دارد روند حل مسئله را منحرف کند. آنها در واقع نفوذ بسیار زیادی در کنگره آمریکا دارند.وی به رسمیت شناختن سازمان تروریستی منافقین از سوی آمریکا را اشتباه دانست و گفت: آمریکا باید وقتی درباره ایران صحبت میکند، لحن خود را تغییر دهد.
مضمون سخنان بائر، عیناً در سخنان دانشاپیرو سفیر رژیم صهیونیستی در آمریکا مشهود است که در مصاحبه با رادیو اسرائيل گفت: آمریکا در هیچ شرایطی پیشرفت برنامه هستهای ایران را نخواهد پذیرفت.واشنگتنپست نیز در گزارشی تصریح کرد «لغو تحریمها کار دشواری است» و آسوشیتدپرس نوشت: «کاهش تحریمها، هدفی دشوار برای رئيس جمهور ایران است» در واقع هر دو رسانه اذعان میکنند که فراتر از لفاظی مقامات آمریکایی، در عمل اتفاق درخور توجهی رخ نخواهد داد و این تداعی همان ضرب المثل معروف است که «دو صد گفته چون نیم کردار نیست»
در همین حال روزنامه واشنگتنپست با اشاره به تحلیلها و پیشبینیهای کیهان نوشت: روزنامه کیهان اوباما را جنایتکار جنگی میداند.آسوشیتدپرس نیز نوشت: روزنامه کیهان اوباما را یک جنایتکار جنگی توصیف کرده و خاطرنشان کرده اوباما همان شیطانی است که مجازاتهای اقتصادی علیه ملت ایران را امضا کرد.
یواشتر!اوباما از خنده غش کرد!
یک تحلیلگر غربزده ادعا کرد آمریکاستیزی ملت ایران نوعی چپزدگی است. او همچنین ادعا کرده دشمنی آمریکا نوعی واکنش به دشمنی ایران است؛ ادعایی که حتی باراک اوباما هم جرئت نمیکند مطرح کند.صادق زیباکلام در مصاحبه با سایت فرارو گفته است: بنده معتقدم آمریکاییها دشمنی خاصی با ایران ندارند بلکه به دلیل یکسری مسائل ایدئولوژیک چند ماه پس از انقلاب یک جریان نیرومند آمریکاستیزی در کشور به راه افتاد.»وی افزود: «این جریان آمریکاستیزی چون معتقد بود آمریکا دشمن ایران و انقلاب اسلامی است سعی کرد با آمریکا مقابله کند که اولین مورد آن اشغال سفارت آمریکا بود و سپس در سال 58 تمام جریانهای معتدل و میانهرو را به عنوان آمریکایی بودن کنار زد.»
زیباکلام گفت: «علت راه افتادن این جریان آمریکاستیزی بسیار پیچیده است و دلایل بسیار زیادی دارد. یکی از مهمترین دلایل آن نقش و نفوذ جریان چپ در ایران در آن مقطع زمانی بود به طوری که بخش عمدهای از ادبیات انقلابیون مسلمان ملهم و متاثر از ادبیات مارکسیستی بود.»او همچنین گفت: «من معتقدم زمان آن فرا رسیده که در یک فضای غیرمغرضانه و غیرتعصبانه بنشینیم و یکبار دیگر این مسئله که علت دشمنی ایران و آمریکا با یکدیگر چیست را بررسی کنیم. ما نمیخواهیم بگوییم ایران با آمریکا دشمنی دارد اما لااقل میتوانیم این موضوع را بررسی کنیم که چرا آمریکاییها با ایران دشمنی میکنند که به نظر من دشمنی آمریکا نوعی واکنش به دشمنی ایران است.»زیباکلام روز گذشته نیز ضمن مقالهای در روزنامه غربگرای شرق مدعی شد اقشار تحصیلکرده دیگر باوری به دشمنی آمریکا ندارند(!)
زیباکلام توضیح نمیدهد که اولا آیا برای انزجار از تعدی و ظلم و زورگویی حتما باید چپ بود و آیا نوع ملتهای صاحب عزت و شخصیت زورگویی مستکبران را میپذیرند؟ ثانیا آیا دشمنی ایران و آمریکا واقعا از سال 1357 (انقلاب) آغاز شده و مثلا کودتای 28 مرداد 32 و 25 سال حمایت از رژیم فاسد، خودکامه و دستنشانده پهلوی را باید از اوراق تاریخ کند و دور انداخت؟ ثالثا آیا تسخیر سفارت آمریکا مسبوق به سابقه خیانتها و جنایتهای آمریکا نبود و اسناد کشف شده نیز ابعاد تکاندهنده این خوی استکباری را نشان نداد؟ رابعا آیا منطق «لاتظلمون و لاتظلمون» و «کونا للظالم خصما و للمظوم عونا» که منطق قرآنی و نبوی و علوی است، نعوذبالله از مارکسیسمی که عمر یک سدهای دارد و به گورستان تاریخ سپرده شده اخذ شده است؟!
اگر چنین است چرا با وجود نابودی مارکسیسم و بلوک قدرت آنها، منطق ضد استکباری ملت ایران امروز عالمگیر شده و ملتها در کشورهای مختلف از آمریکا ابراز انزجار میکنند.و بالاخره باید گفت اینگونه که آقای زیباکلام در آخرین فراز از سخنانش میگوید ظاهرا ملت ایران بوده که دشمنی را شروع کرده، 60 سال پیش علیه دولت آمریکا کودتا ترتیب داده، دیکتاتوری و اختناق را به آن کشور تحمیل کرده، اقدام به حمایت از تروریستها کرده، جنگ به راه انداخته و به مجازات و تحریم اقتصادی ملت آمریکا پرداخته است!! با این اوصاف باید پرسید این آقا اصالتا ایرانی است یا آمریکایی؟!