بسم الله الرحمن الرحیم
روسای محترم قوه مجریه و مجمع تشخیص مصلحت نظام
سلام علیکم
با انتشار اخباری در زمینه سازی ایدئولوژیک بر اساس خاطرات شخصی و دو نفره میان امام خمینی (ره) و آقای هاشمی رفسنجانی در باره مذاکره و رابطه با آمریکا و اندکی پس از آن گفتگوی تلفنی آقای دکتر حسن روحانی با باراک اوباما، رئیس جمهور امریکای جهانخوار، بر خود واجب دانستیم در راستای تبیین اندیشه های امام خمینی(ره) نکاتی را به شما یادآوری کنیم:
1.اساسا ما علاقه و نیازی به رابطه با امریکا نداریم و این امریکاییها
هستند که به چنین رابطهای نیازمند و محتاج هستند: «ما روابط با آمريكا
ميخواهيم چه بكنيم، روابط ما با آمريكا، روابط يك مظلوم با يك ظالم است.
روابط يك غارت شده با يك غارتگر است. ما مي خواهيم چه كنيم آنهاميل دارند،
كه باما روابط، آنها احتياج دارندكه با ما روابط داشته باشند، ما چه
احتياجي به آمريكا داريم، آمريكا آن طرف دنياست، آنها مي خواهند كه بازار
داشته باشند اينجا، آنها باز طمع دارند كه نفت ما را بخورند. ما كه، اسلام
كه بنا ندارد كه ظلم به ديگري بكند، مظلوم هم نخواهد شد.»
2.برقراری رابطه با امریکای جهانخوار برای هیچ دولتی در جمهوری اسلامی
ایران افتخار و شرافت محسوب نمیشود و ای بسا مایه ننگ نیز محسوب بشود:
«شرافتي نيست رابطه داشتن با امثال آمريكا، دولت آمريكا يك شرافت انساني مع
الاسف الآن ندارد كه ما بخواهيم به واسطه آن شرافت انساني اش با آن رابطه
داشته باشيم . دولت آمريكا اين است كه داريد مي بينيد كه مظلوم را- دارد-
در هر جا پيدا مي كند پوست مي كند، هر جا بتواند مي رود و بمب سرشان مي
ريزد، هر چه بتواند ذخایر ملّت ها را مي برد، ما بخواهيم روابط با اينها
داشته باشيم ؟ بهتر اين است كه ما با اينها روابط نداشته باشيم ، بهتر اين
است با آنهائي كه مي خواهند ما را بچاپند رابطه نداشته باشيم.»
3.این بهانه که به واسطه برخی مصالح و منافع به برقراری رابطه با امریکا
بپردازیم هم از نظر حضرت امام(ره) مردود و ناموجه است: «يك دسته اي نصيحت
كنند ما را كه شما بايد صلح بكنيد، اين مال ضعف است، آن اشخاص ضعيفي كه
هميشه در دام آمريكا بودند يا امثال اينها از اين مسايل ميگويند لكن ما
تازه خارج شديم از اين دام، دوباره حاضر نيستيم وارد بشويم، ملّت ما حاضر
نيست به اين كه دوباره در اين دام وارد بشود.»
4.ما برای مذاکره با امریکا پیش شرط های متعددی داریم و اساس همه این پیش
شرط ها بر شکستن هیمنه و توهم ابرقدرتی امریکا و حفظ استقلال و جایگاه رفیع
انقلاب اسلامی ایران در اذهان عمومی مستضعفان جهان استوار است: «ما تا آخر
ايستاده ايم و با آمريكا روابط ايجاد نخواهيم كرد، مگر اين كه آدم بشود و
از ظلم كردن دست بردارد و از آن طرف دنيا نيايد در لبنان و نخواهد دستش را
به طرف خليج فارس دراز كند. مادامي كه آمريكا اين طور است و آفريقاي جنوبي
آن طور عمل مي كند و اسرائيل هست ، ما با آنها نمي توانيم زندگي بكنيم. » و
«اگر پياده شد آقاي كارتر از آن عرشي كه دارد آمد روي زمين نشين ها تفاهم
كرد، ما هم با او تفاهم مي كنيم و به استثناي اينكه - بايد- آن ظلم هايي كه
به ما كرده است بايد جبران بكند... تفاهم كند با ما، اينطور نباشد كه من
در كاخ سفيد نشستم و شما در كوخ نشستيد و كاخ نشين با كوخ نشين بايد ارباب و
رعيت باشد- اين - اگر اين كلمه را بردارند و ما را همانطور كه هستيم ،
بفهمند، ادراك كنند ماها را، ما با آنها چرا رابطه اي نداشته باشيم؟ با
دولت آمريكا هم رابطه پيدا مي كنيم ، با همه جا و اما اگر وضع اينطور باشد،
ما مي خواهيم چه كنيم كه پيشقدم بشويم براي اينكه نوكري كنيم ؟! پيشقدم
بشويم براي اينكه هم نوكري كنيم هم همه چيزمان را تقديم كنيم ؟! آنوقت نوكر
كه مي گرفتند يك اجرتي به او مي دادند، اينها نوكر مي گيرند و همه چيزش را
هم مي گيرند، ما ميخواهيم چه كنيم با اينها رابطه داشته باشيم؟ هيچ لازم
نيست رابطه داشته باشيم.»
الف) باید همیشه در دل همه دست اندرکاران به خصوص شما که مسئولیت این فریب را بر عهده گرفته اید، بغض و کینه امریکا محفوظ باشد.(این مساله مهمی است) چرا که آنها و سایر ابرقدرت ها و قدرت ها به تنها چیزی که فکر میکنند نابودی اسلام و قرآن و انقلاب اسلامی است.
ج) به صورتی حرکت کنید که در هر لحظه که تصمیم داشتید توان بازگو کردن مساله را صادقانه برای مردم داشته باشید.
د) کسانی را که دنبال این گونه ماموریت ها می فرستید، دارای ظرفیت لازم باشند که خدای نکرده عکس آنچه را که می خواهید، حاصل نگردد.
با توجه به همین چهار شرط لازم است توضیح دهید که آیا نرمش شما، قهرمانانه
بوده و یا به سان یک لشکر فریب خورده وشکست خورده به میهن بازگشته اید؟
آیا همین که امریکایی ها مسئولیت برقراری رابطه تلفنی را بر عهده نمی گیرند
و آن را تقاضایی عاجزانه از سوی شما می دانند، نشانه ای بر فریب خوردن شما
نیست؟
6.نکته پایانی درباره برخی خاطرات و جملات غیر مستند در موضوعات اساسی انقلاب مانند رابطه با آمریکا آن که امام(ره) در آخرین بخش از وصیت نامه خود میفرمایند: « اکنون که من حاضرم، بعض نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت داده شده یا میشود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم. »