به این ترتیب، در دورهاى که ارتشهای کشورهاى عربى در نگاه جهانیان و
حتى ملل خود شکستخورده جنگ سال 1967 به شمار مىآمدند و رهبران عرب از
چشم ملتهاى خود و ملل جهان افتاده بودند و در اوضاعى که رژیم صهیونیستی
در اوج قدرت نشان میداد و مدعی بود، یکى از قدرتمندترین ارتشهاى جهان را
در اختیار دارد، ارتشهاى سوریه و مصر توانستند، خطوط مستحکم این رژیم را
درهم بشکنند و با نابود کردن بخش عظیمى از نیروهاى دشمن، آنان را به
عقبنشینى وادارند.
این امر موجب شد که دیگر کشورهاى عربى نیز نیروهاى نظامى خود را به عرصه
نبرد اعزام کنند، اما در حالىکه نظامیان رژیم صهیونیستی در دو جبهه مصر و
سوریه پراکنده و زمینگیر شده بودند و بخشى از آنان در جبهههاى شمالى و
کرانهى باخترى کانال سوئز در محاصره قرار داشتند، «انور سادات»، رئیس
جمهوری اسبق مصر، به طور غیرمنتظره فرمان آتشبس را صادر کرد.
تاکتیکهای به کار گرفته شده در این جنگ
در نبرد اکتبر 1973 پیروزى بزرگى در سوریه و مصر به ثبت رسید و تاکتیکهاى
به کار گرفته شده توسط مصریها براى گذر از کانال سوئز و ورود به صحراى
سینا تعجبآور و بسیار جسورانه به نظر مىرسید.
پس از آنکه نظامیان رژیم صهیونیستی در ژوئن 1967 ظرف 6 روز توان نظامى
اعراب را درهم کوبیدند و نوار غزه، صحراى سینا، بلندیها جولان، بیت المقدس
و غرب اردن را اشغال کردند، اعراب مصمم شدند تا به هر طریق انتقام شکست
خود را بگیرند.
خوددارى رژیم صهیونیستی از عقب نشینى سبب شد تا در سپتامبر 1973 «حافظ
اسد»، رئیس جمهوری فقید سوریه و انور سادات به این نتیجه برسند که جنگ تنها
راه عقب راندن متجاوز است. در تمام طول ماه سپتامبر حداقل 5 رهبر دیگر عرب
نیز در جریان این عملیات بزرگ قرار گرفتند، «فیصل»، پادشاه وقت سعودیو
«شاه حسین»، پادشاه سابق اردن و «معمر قذافى»، دیکتاتور مقتول لیبی و «یاسر
عرفات»، رئیس سابق تشکیلات خودگردان فلسطینی و «شاه حسن»، پادشاده سابق
مغرب.
شکست سال 1967 اعتبار اعراب را در جهان از بین برده بود و لازم بود به
ویژه براى ملت بزرگ مصر که این شکست جبران شود. اعراب تمام تلاش خود را
براى مخفى کردن این عملیات بزرگ به کار بردند و باید اذعان کرد که در این
کار موفق بودند.
نبرد مرگ و زندگی در دست ژنرالی به نام شاذلى
ژنرال «سعید الدین شاذلى» را شاید بتوان طراح اصلى عبور از کانال سوئز
دانست. رژیم صهیونیستی پس از رسیدن به اهداف مورد نظر خود در جنگ 1967
صحراى سینا را مبدل به دژى تسخیرناپذیر کرد.
«بارلو»، مهندس صهیونیست طى 3 سال خطی دفاعى در کانال سوئز و صحراى سینا
ایجاد کرد که معروف به «دیوار دفاعى بارلو» شد. فکر عبور از این خط دفاعى
به مخیله هیچ ارتشی خطور نمیکرد، اما ژنرال شاذلی براى عبور از این خط
نقشه بزرگى داشت.
ژنرال سعید الدین شاذلى را در آن زمان مصریها به خاطر هوش و نبوغ و
تواناییها و در عین حال ساده زیستیاش یک نابغه نظامى میدانستند. سادات
در مارس 1973 به شاذلى اطلاع داده بود که ارتش را براى نبرد «مرگ و زندگى »
آماده کند، چرا که راههاى دیپلماتیک با رژیم صهیونیستیهمه به بن بست
رسیده بودند.
از این تاریخ شاذلى طرحهاى نظامی خود برای جنگ اکتبر آغاز کرد. او با
استفاده از یک گردان نیروى کماندو قصد داشت، با تصرف نقاط استراتژیک در شرق
سوئز راه را براى ورود دیگر نیروها باز کند.
پس از آن وی باید راهى را براى ورود تانکها باز مىکرد و با عبور از دفاع
چندلایه بارلو رو در روى نظامیان رژیم صهیونیستی مستقر در صحراى سینا
قرار مىگرفت و برای اینکه از حمله جنگندههای این رژیم در امان بماند، به
موشک هاى «سام» روسیه روی آورد.
موشه دایان و آریل شارون
رژیم صهیونیستی هرگز تصور نمىکرد، کشورهایى که 6 سال قبل در برابر این
رژیم متحمل شکستی سنگین شده بودند، به خود جسارت حمله به رژیم صهیونیستی
را بدهند.
در مقابل ژنرال شاذلی در ارتش رژیم صهیونیستی نیز دو نابغه بزرگ نظامى
وجود داشتند که از اواخر سپتامبر دریافته بودند، طوفانی علیه رژیم آنها در
راه است و ایندو کسانی نبودند، جز ژنرال «موشه دایان»، طراح حملات جنگ 6
روزه و ژنرال «آریل شارون» که در خونخواری و وحشیگری نیازی به معرفی
نداشت.
این دو که بوی جنگ به مشاماشان خود را برای این جنگ کاملا آماده نگه
داشتند تا غافلگیر ارتش مصر و سوریه نشوند، غافل از اینکه مصریها و
سوریها تدارکات لازم را دیده بودند.
عید روز کیپور
عید «کیپور» یکی از اعیاد بزرگ مذهبی آیین یهودیت است و طی آن رژیم
صهیونیستی تعطیل است، نه خبری از ارتش است و نه رسانههای دیداری، شنیداری
و نوشتاری.
به همین منظور مصر این روز را بهترین زمان براى حمله به رژیم صهیونیستی
دانست. با شروع حمله، در ابتدا صدها غواص از عرض کانال سوئز گذشته و ضمن
خنثى کردن مینها خشى از دیوار بارلو را منفجر کردند. بلافاصله کماندوهاى
زمینى وارد عمل شده و سربازان غافلگیر شده رژیم صهیونیستی را از پیش رو
برداشتند.
به این ترتیب ظرف 6 ساعت 25 دژ از 33 دژ مستحکم بارلو سقوط کرد و پیش از
آنکه رژیم صهیونیستی بتواند نیروهاى ذخیره خود را به میدان بفرستد، ارتش
مصر با ایجاد 8 پل بزرگ هزاران سرباز و صدها تانک خود را در شرق سوئز پیاده
کرد.
دایان که نیروى هوایى را کاملا آماده نگاه داشته بود، حملات نیروی هوایی علیه 60 هزار مصرى را آغاز کرد.
مقابله با دایان با موشکهای سام
موشکهای سام در ویتنام قدرت خود را نشان داده بودند، اما خلبانان رژیم
صهیونیستی خلبان آمریکایى و تاکتیکهای آنها را را قبول نداشتند و تصور
نمىکردند، گرفتار پدافند هوایى مصر شوند، چون ارتش مصر با استفاده دقیق از
موشکهاى سام ضربه سنگینی را در روز اول جنگ به نیروى هوایى رژیم
صهیونیستی وارد کرد و در همان ساعات اول جنگ 11 فروند جنگنده رژیم
صهیونیستی را سرنگون کردند.
در دژ بارلو اگرچه 8 هزار نظامی صهیونیست با تمام قوا مىجنگیدند، اما
نشانههای شکست خیلی زود در آنها آشکار شد. در این میان پشتیبانى
جنگندههای «اسکاى هاوک» نیز نتوانست به داد نظامیان صهیونیست برسد و ظرف
چند ساعت 30 فروند از آنها سقوط کرد.
آغاز اشتباهات
در جنگ ششم اکتبر نیز مانند اکثر جنگهاى برق آسا، تکلیف جنگ در همان 72
ساعت اول مشخص شده بود. مصر مىدانست که جبهه اصلى نبرد غرب صحراى سینا و
خط بارلو است و جبهههاى اردن وجولان در جنوب سوریه) همه جبهههاى فرعى
بودند، بنابراین مصر باید از این فرصت طلایى استفاده میکرد و خود را به
جنوب سرزمینهای اشغالی میرساند تا کفه جنگ را به سود خود سنگین کند.
اما انور سادات، رئیس جمهوری اسبق مصر معتقد بود، باید ارتش مصر با نفوذ
به عمق 20 کیلومترى صحراى سینا موضع دفاعی اتخاذ کند و درخواستهاى ارتش
براى گشودن سه گذرگاه قفقفه، قیدى و متیلا که شاه کلید فتح صحرای سینا
بودند، رد شد و سه هزار کماندوى مصرى روز 8 اکتبر به جاى تصرف این مناطق
استراتژیک به استراحت رفتند.
این فرصت لازم به رژیم صهیونیستی برای جبران شکستهایش را داد و به این
ترتیب 9 اکتبر 2 واحد زرهى این رژیم حمله به ارتش مصر را آغاز کردند که به
دلیل برجای گذاشتن تلفات سنگین مجبور به عقب نشینی شدند. رژیم صهیونیستی در
روزهاى بعد نیز در چند نوبت حملاتی را عیله ارتش مصر ترتیب دادند.
در 14 اکتبر جنگ سختی بین 2500 تانک و زرهپوش از سوی دو طرف آغاز شد. در
14 اکتبر وقتى سرانجام قاهره با درخواست ژنرال شاذلى براى عبور از
گذرگاههاى استراتژیک متیلا و قفقفه موافقت کرد 800 تانک و 70 هزار نیروى
مصرى خود را در برابر 600 تانک و 150 هزار نظامی رژیم صهیونیستی دیدند.
آریل شارون در گذرگاه صعب العبور مذکور منتظر این اشتباه مصریها بود. در
حقیقت مصر 6 روز حیاتى را از دست داده بود و اکنون قواى مصر عرصه میدانی را
به سود رژیم صهیونیستی از دست داده بود. در این زمان بود که مصریها
دریافتند، آنها قادر به پیشروى نیستند.
نقش آریل شارون در جنگ اکتبر
هیچ گاه نمیتوان نقش آریل شارون در جنگ اکتبر را نادیده گرفت. در 15
اکتبر زمانى که جنگ در جبهه سینا به بن بست رسیده بود، وى در ستاد ارتش
رژیم صهیونیستی با رو کردن نقشه علامتگذارى شدهای اعلام کرد که مىتواند
تنها با 4 تیپ از بین 2 سپاه مصرى بگذرد و با عبور از کانال سوئز در جهت
عکس میدان جنگ، خود را به شمال مصر برساند و با تهدید اسکندریه، قاهره را
مجبور به قبول آتشبس کند.
دایان و سایر فرماندهان رژیم صهیونیستی که در آن زمان در اثر از بین رفتن
45 درصد توان زرهى و 100 جنگنده و هزاران نفر از بهترین نظامیان صهیونیست
امیدى به حمله متقابل با روشهاى کلاسیک نداشتند، به ناچار با طرح شارون
موافقت کردند.
در ساعت 5 صبح 15 اکتبر نظامیان ارتش رژیم صهیونیستی در اختفاى کامل سوار
بر تانکهاى روسى به غنیمت گرفته شده از نبرد قبلى شده و حتى در حالیکه در
تماسهای خود به زبان عربى صحبت میکردند، با عبور از کانال سوئز طى 40
ساعت با از بین بردن دهها پایگاه موشکى مصرى و با استفاده از آتش مؤثر
فانتومها ارتش مصر را شکست دادند.
در 22 اکتبر تعداد نظامیان رژیم صهیونیستی در شمال مصر به 20 هزار نفر و
500 تانک و نفربر زرهى رسید، این درحالى بود که عمده قواى مصر در صحرا
مشغول جنگ بودند.
روز 23 اکتبر ارتش رژیم صهیونیستی با کنترل به محور سوئز - قاهره به 101
کیلومترى پایتخت مصر رسید. در حالىکه مصر آتشبس را قبول کرده بود.
به این ترتیب روز 24 اکتبر مصر خود را براى فرا خواندن لشگرهاى جدید آماده
کرد. این در حالى بود که آمریکا و شوروى دیگر موافق ادامه جنگ نبودند.
جنگ اکتبر نبردى استثنایى بود. این جنگ نتایج بسیار زیادى داشت، از جمله آنکه مشخص شد، در صورت وجود برنامه ریزى و همت، ارتش رژیم صهیونیستی «شکست پذیر است».
دوم آنکه بین کشورهاى عربى، مصر این قابلیت را دارد که رژیم صهیونیستی را شکست دهد. امروز مىتوان قضاوت کرد که اگر ترس و یا خیانت سادات نبود، رژیم صهیونیستی در اکتبر 1973 شکست مى خورد.
مردانى مانند ژنرال شاذلى تنها با 3 گردان کماندوى از جان گذشته به همراه چند واحد پدافند سام ستون فقرات ارتش رژیم صهیونیستی را شکستند.
هنگامى که چندى بعد سادات وى را مجبور کرد، تانکهایش را به ساحل غربى سوئز برگرداند، این ژنرال مصرى با چشمانى اشکبار از سادات خواست تا حداقل این درخواست رژیم صهیونیستی را نپذیرد، اما سادات قبلا قول این امر را به کیسینجر داده بود. رژیم صهیونیستی نیز به خوبى دریافت مصر حریفى متفاوت است. بنابراین باید حتما از صف مبارزان دیگر خارج شود.
بگین در 1977 از سادات در تلآویو به گرمى استقبال کرد و 2 سال بعد با قبول قرارداد کمپ دیوید خروج کامل از صحرا را پذیرفت.
نکته سوم ضعف عملکرد روسها در این 3 هفته بود. در حالىکه آمریکا از تمام اعتبار و توان خود براى سرپا نگاه داشتن رژیم صهیونیستی استفاده کرد، روسها تنها به رفقاى عرب خود تضمین دادند که دمشق و قاهره توسط رژیم صهیونیستی تصرف نمىشود! در نتیجه مصر را ظرف 7 سال کاملا به دامن غرب انداختند و ظرف 15 سال کاملا بازى را در خاورمیانه عربى واگذار کردند.
آخرین جنگ گسترده اعراب و رژیم صهیونیستی گرچه با موفقیت صد درصد اعراب به پایان نرسید، ولى بسیارى از نقاط ضعف رژیم صهیونیستی را نمایان کرد. اندکى پس از پایان جنگ یوم کیپور انور سادات پیمان آتشبس با رژیم صهیونیستی را امضا کرد و سفرى نیز به سرزمینهاى اشغالى کرد.
پیمان صلح کمپ دیوید که توسط سادات و بگین، با نظارت کارتر امضا شد، از اثرات این جنگ بود. پیمانى که بر طبق آن رژیم صهیونیستی تا سال 1982 از تمامى صحرا سینا عقبنشینى کرد و در مقابل مصر، رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت.
دو کشور براى همیشه ترک مخاصمه کردند. هرچند سادات نتوانست روزى را که سرزمین مصر خالى از سربازان اسرائیلى باشد، ببیند. او در ششم اکتبر 1981 در مراسم رژه اى که به مناسبت پیروزى در جنگ رمضان 1973 ترتیب داده شده بود، به دست سروان احمد شوقى خالد اسلامبولى ترور شد.