صراط: چند سالی است که پناهگاه حیات وحش میانکاله منتظر حضور ببرهای روسی است و اکنون ناامید از این اتفاق، تنها به خواب ببر دلخوش کرده است.
ماجرای معاوضه یک جفت پلنگ ایرانی با یک جفت ببر روسی، یک اتفاق جوگیرانه سیاسی در حوزه محیط زیست بود که پس از سر وصداهای گوشخراش سالهای 87 تا 90، اکنون مسکوت مانده است.
در حالیکه یک جفت پلنگ سالم ایرانی در روسیه به خوبی و خوشی زندگی میکنند و حتی صاحب تولهپلنگ شدند اما سایت تکثیر و نگهداری ببر، در حسرت حضور ببرهای روسی مانده است.
از ماجرای مرگ ببر نرِ وارداتی و از قولی که روسها برای ارسال یکجفت توله ببر سالم به ایران دادهاند میگذریم و به میانکاله میرسیم، جایی که شاید بار دیگر پای ببرها به آنجا باز شود.
ناگفته نماند بیش از یکمیلیارد تومان از پول بیتالمال صرف ساخت سایت ببر در میانکاله شد اما حالا خبری از ببرها نیست.
آخرین قولی که رئیس سابق سازمان حفاظت محیط زیست کشور و به تبع آن مدیرکل سابق محیط زیست مازندران برای حضور ببرها در میانکاله داده بودند، مهر 89 بود،حالا وارد مهر 92 شدهایم و پای ببرها هنوز به ایران نرسیده چه برسد به میانکاله.
زمانی که ببر نر در یکی از باغوحشهای تهران نابود شد، عدهای با نادیده گرفتن بیماری مشمشه در این حیوان، علت مرگش را آماده نبودن سایت ببر در میانکاله عنوان کردند.
اما با حضور ماده ببر در همان مکان و بدقولی مسئولان روسی و شاید هم انصراف شفاهی طرف ایرانی در ارسال یک جفت ببرِ دیگر که نامشان را باید هدیههای اجباری گذاشت، معلوم شد ماجرا چیز دیگری است و عدهای نمیخواهند پای ببرهای روسی به ایران باز شود.
شاید حق با مخالفان این موضوع باشد، چرا که با وجود اینهمه مشکلات اقتصادی که خیلیها اخیراً حیوانات خود را در کوچه و خیابان رها میکنند، حالا چه کسی راضی میشود شکم ببرها را با گوشت الاغ و نظایر آن پر کند و از طرفی نسل الاغها که لااقل کمککار قابلی هم برای مردمان مناطقی از کشور هستند، رو به انقراض برود تا نسل ببرهای بیگانه روی کار بیاید، البته باید واردات الاغ را هم در گوشه و کنار برنامهها اضافه کرد.
از سویی دیگر باید چند فرصت شغلی در میانکاله از بین برود، عدهای دامدار و صیاد از سالها قبل در این پناهگاه امرار معاش میکنند، دامداری و شرکت صیادی دارند، هنوز پای ببرها به میانکاله باز نشده به عدهای از دامداران و صیادان گفتهاند که از محدوده سایت تکثیر و نگهداری ببر، دور شوند.
بهکارگیری کارشناس و محقق و پزشک و کارگر، در کنار نگهداری ببر، هزینه میخواهد.
با این اوصاف، آینده مبهمی برای حضور ببر به میانکاله متصور است.
حالا در قلب پناهگاه حیات وحش میانکاله، اسکلتهای آهنی برپا است خلیج میانکاله، چشمانتظار است و تالاب نگران، و شبهجزیره اما خواب ببر میبیند.
ماجرای معاوضه یک جفت پلنگ ایرانی با یک جفت ببر روسی، یک اتفاق جوگیرانه سیاسی در حوزه محیط زیست بود که پس از سر وصداهای گوشخراش سالهای 87 تا 90، اکنون مسکوت مانده است.
در حالیکه یک جفت پلنگ سالم ایرانی در روسیه به خوبی و خوشی زندگی میکنند و حتی صاحب تولهپلنگ شدند اما سایت تکثیر و نگهداری ببر، در حسرت حضور ببرهای روسی مانده است.
از ماجرای مرگ ببر نرِ وارداتی و از قولی که روسها برای ارسال یکجفت توله ببر سالم به ایران دادهاند میگذریم و به میانکاله میرسیم، جایی که شاید بار دیگر پای ببرها به آنجا باز شود.
ناگفته نماند بیش از یکمیلیارد تومان از پول بیتالمال صرف ساخت سایت ببر در میانکاله شد اما حالا خبری از ببرها نیست.
آخرین قولی که رئیس سابق سازمان حفاظت محیط زیست کشور و به تبع آن مدیرکل سابق محیط زیست مازندران برای حضور ببرها در میانکاله داده بودند، مهر 89 بود،حالا وارد مهر 92 شدهایم و پای ببرها هنوز به ایران نرسیده چه برسد به میانکاله.
زمانی که ببر نر در یکی از باغوحشهای تهران نابود شد، عدهای با نادیده گرفتن بیماری مشمشه در این حیوان، علت مرگش را آماده نبودن سایت ببر در میانکاله عنوان کردند.
اما با حضور ماده ببر در همان مکان و بدقولی مسئولان روسی و شاید هم انصراف شفاهی طرف ایرانی در ارسال یک جفت ببرِ دیگر که نامشان را باید هدیههای اجباری گذاشت، معلوم شد ماجرا چیز دیگری است و عدهای نمیخواهند پای ببرهای روسی به ایران باز شود.
شاید حق با مخالفان این موضوع باشد، چرا که با وجود اینهمه مشکلات اقتصادی که خیلیها اخیراً حیوانات خود را در کوچه و خیابان رها میکنند، حالا چه کسی راضی میشود شکم ببرها را با گوشت الاغ و نظایر آن پر کند و از طرفی نسل الاغها که لااقل کمککار قابلی هم برای مردمان مناطقی از کشور هستند، رو به انقراض برود تا نسل ببرهای بیگانه روی کار بیاید، البته باید واردات الاغ را هم در گوشه و کنار برنامهها اضافه کرد.
از سویی دیگر باید چند فرصت شغلی در میانکاله از بین برود، عدهای دامدار و صیاد از سالها قبل در این پناهگاه امرار معاش میکنند، دامداری و شرکت صیادی دارند، هنوز پای ببرها به میانکاله باز نشده به عدهای از دامداران و صیادان گفتهاند که از محدوده سایت تکثیر و نگهداری ببر، دور شوند.
بهکارگیری کارشناس و محقق و پزشک و کارگر، در کنار نگهداری ببر، هزینه میخواهد.
با این اوصاف، آینده مبهمی برای حضور ببر به میانکاله متصور است.
حالا در قلب پناهگاه حیات وحش میانکاله، اسکلتهای آهنی برپا است خلیج میانکاله، چشمانتظار است و تالاب نگران، و شبهجزیره اما خواب ببر میبیند.