صراط: بین ایران و بریتانیا مسائل و مشکلات ریشهداری وجود دارد که اقدامات سمبلیک نظیر رد و بدل کردن کاردار غیرمقیم قادر به از میان برداشتن آنها نیست.
سرانجام و پس از ماجرای تسخیر سفارت بریتانیا توسط تعدادی از دانشجویان، تهران و لندن تصمیم به رد و بدل کردن کاردار غیرمقیم گرفتهاند. البته رد و بدل شدن کاردار بین ایران و بریتانیا مساله عجیبی نیست و دو کشور در گذشته در برهههای مختلف با یکدیگر روابط دیپلماتیک داشتهاند. انتظار آن میرفت که سرانجام بحران دیپلماتیک فعلی نیز دستکم در حد رد و بدل کردن کاردار به پایان برسد اما مسائل ریشهداری بین دو کشور وجود دارد که شاید فراموش شدن آنها دههها بلکه قرنها بهطول خواهد انجامید.
به واقع روابط ایران و انگلستان دستکم در کوتاهمدت و میانمدت رابطهای از جنس عادی نخواهد بود. حافظه تاریخی ایرانیان نمیتواند به این زودیها مظالم بریتانیا را فراموش کند:
- ایرانیان از یاد نمیبرند که در جنگهای ایران و روس با خیانت انگلستان مواجه شدند و 17 شهر قفقاز را از دست دادند؛
- از یاد نمیبرند که در دو جنگ جهانی کشورشان توسط بریتانیا اشغال شد؛
- فراموش نمیکنند که در قحطی ناشی از اشغال جنگ اول جهانی میلیونها نفر از جمعیت خود را از دست دادند؛
- از خاطر نمیبرند که در قرارداد 1919 قرار بود کشورشان به یک مستعمره تبدیل شود؛
- از یاد نمیبرند که «دنسترویل» انگلیسی در شکست قیام جنگل نقش داشت؛
- فراموش نمیکنند که «آیرونساید» بریتانیایی بود که رضاخان را برای حکومت بر ایران برگزید؛
- از یاد نخواهند برد که ماجرای کشف اجباری حجاب در پایتختهای اروپایی از جمله در لندن طراحی شد؛
- یادشان نمیرود که در شهریور 1320 به قدرت رسیدن فرزند قزاق چکمهپوش از طریق عوامل بریتانیا نظیر فروغی محقق شد؛
- ایرانیان به تاراج رفتن نفت خود توسط انگلستان را فراموش نمی کنند تا آنجا که چرچیل گفت که کشورش جنگ اول جهانی را با نفت ایران برده است؛
- فراموش نخواهند کرد که چه تحریمهایی توسط بریتانیا بر دولت برآمده از نهضت ملی شدن نفت ایران تحمیل شد؛
- کودتای شکستخورده 25 مرداد و کودتای 28 مرداد از یاد ایرانیها نخواهد رفت؛
- ایرانیان نقش مخرب بریتانیا را در جریان انقلاب اسلامی ایران و همچنین جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از یاد نمیبرند؛
- یادشان نمیرود که تاچریسم چه فشارها که بر کشورشان نیاورد؛
- نقش بریتانیا را در جریان مناقشه هستهای فراموش نمیکنند و یادشان نمیرود که در جریان برخی مذاکرات هستهای ادبیات نماینده بریتانیا به مراتب بیادبانهتر از ادبیات نماینده ایالات متحده بود؛
- نقش لندن در تحریمهای ناعادلانهای که این روزها بر ملت ایران تحمیل شده را هیچگاه از یاد نخواهند برد؛
- و ...
با چنین سوابقی که از بریتانیا در خاطر مردم ایران مانده است، به نظر میرسد حضور کارداران غیرمقیم دو کشور در سفارتخانهها، بیش از آنکه واقعا بیانگر تغییر در روابط باشد، وجهه یک اقدام سمبلیک دیپلماتیک را دارد.
بریتانیا در طول دوران معاصر بارها فرصت آن را داشته است که در مسیر اصلاح حافظه تاریخی ایرانیان گام بردارد اما یا اصلا اقدامی در این خصوص نکرده یا اگر گامی برداشته آن را با گامهای منفی جبران کرده است! مرضیه افخم، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران نیز پس از اعلام خبر توافق وزرای خارجه دو کشور برای رد و بدل کردن سفیر، به این حافظه تاریخی اشاره کرد و گفت: «مسائل مربوط به ذهنیت تاریخی ملت ایران در زمینه نقش انگلیس در ایران و اختلافات دو کشور در زمینه های هستهای، خاورمیانه و حقوق بشر از جمله مسائلی است که جمهوری اسلامی ایران در گفتوگوهای آینده خود با انگلیس مورد گفتوگو قرار خواهد داد.»
این که چقدر میتوان به این گفتگوها در آینده امیدوار بود روشن نیست اما دستکم میتوان گفت که انگلستان و ایران دستکم در کوتاهمدت به رابطه از نوع عادی دست نخواهند یافت. اگرچه شاید تحرکات دیپلماتیک دولت یازدهم بازهم فرصتی را برای لندن در راستای بهبود روابط با تهران فراهم آورده باشد اما بعید است کسی معتقد باشد که بریتانیا از این فرصت بهره خواهد برد.
از سوی دیگر فراموش نباید کرد که قانون کاهش سطح روابط تهران و لندن، مصوب مجلس شورای اسلامی همچنان به قوت خود باقی است و تغییر آن نیاز به مقدماتی دارد که فراهم آمدن آن در کوتاهمدت ممکن نیست.
سرانجام و پس از ماجرای تسخیر سفارت بریتانیا توسط تعدادی از دانشجویان، تهران و لندن تصمیم به رد و بدل کردن کاردار غیرمقیم گرفتهاند. البته رد و بدل شدن کاردار بین ایران و بریتانیا مساله عجیبی نیست و دو کشور در گذشته در برهههای مختلف با یکدیگر روابط دیپلماتیک داشتهاند. انتظار آن میرفت که سرانجام بحران دیپلماتیک فعلی نیز دستکم در حد رد و بدل کردن کاردار به پایان برسد اما مسائل ریشهداری بین دو کشور وجود دارد که شاید فراموش شدن آنها دههها بلکه قرنها بهطول خواهد انجامید.
به واقع روابط ایران و انگلستان دستکم در کوتاهمدت و میانمدت رابطهای از جنس عادی نخواهد بود. حافظه تاریخی ایرانیان نمیتواند به این زودیها مظالم بریتانیا را فراموش کند:
- ایرانیان از یاد نمیبرند که در جنگهای ایران و روس با خیانت انگلستان مواجه شدند و 17 شهر قفقاز را از دست دادند؛
- از یاد نمیبرند که در دو جنگ جهانی کشورشان توسط بریتانیا اشغال شد؛
- فراموش نمیکنند که در قحطی ناشی از اشغال جنگ اول جهانی میلیونها نفر از جمعیت خود را از دست دادند؛
- از خاطر نمیبرند که در قرارداد 1919 قرار بود کشورشان به یک مستعمره تبدیل شود؛
- از یاد نمیبرند که «دنسترویل» انگلیسی در شکست قیام جنگل نقش داشت؛
- فراموش نمیکنند که «آیرونساید» بریتانیایی بود که رضاخان را برای حکومت بر ایران برگزید؛
- از یاد نخواهند برد که ماجرای کشف اجباری حجاب در پایتختهای اروپایی از جمله در لندن طراحی شد؛
- یادشان نمیرود که در شهریور 1320 به قدرت رسیدن فرزند قزاق چکمهپوش از طریق عوامل بریتانیا نظیر فروغی محقق شد؛
- ایرانیان به تاراج رفتن نفت خود توسط انگلستان را فراموش نمی کنند تا آنجا که چرچیل گفت که کشورش جنگ اول جهانی را با نفت ایران برده است؛
- فراموش نخواهند کرد که چه تحریمهایی توسط بریتانیا بر دولت برآمده از نهضت ملی شدن نفت ایران تحمیل شد؛
- کودتای شکستخورده 25 مرداد و کودتای 28 مرداد از یاد ایرانیها نخواهد رفت؛
- ایرانیان نقش مخرب بریتانیا را در جریان انقلاب اسلامی ایران و همچنین جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از یاد نمیبرند؛
- یادشان نمیرود که تاچریسم چه فشارها که بر کشورشان نیاورد؛
- نقش بریتانیا را در جریان مناقشه هستهای فراموش نمیکنند و یادشان نمیرود که در جریان برخی مذاکرات هستهای ادبیات نماینده بریتانیا به مراتب بیادبانهتر از ادبیات نماینده ایالات متحده بود؛
- نقش لندن در تحریمهای ناعادلانهای که این روزها بر ملت ایران تحمیل شده را هیچگاه از یاد نخواهند برد؛
- و ...
با چنین سوابقی که از بریتانیا در خاطر مردم ایران مانده است، به نظر میرسد حضور کارداران غیرمقیم دو کشور در سفارتخانهها، بیش از آنکه واقعا بیانگر تغییر در روابط باشد، وجهه یک اقدام سمبلیک دیپلماتیک را دارد.
بریتانیا در طول دوران معاصر بارها فرصت آن را داشته است که در مسیر اصلاح حافظه تاریخی ایرانیان گام بردارد اما یا اصلا اقدامی در این خصوص نکرده یا اگر گامی برداشته آن را با گامهای منفی جبران کرده است! مرضیه افخم، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران نیز پس از اعلام خبر توافق وزرای خارجه دو کشور برای رد و بدل کردن سفیر، به این حافظه تاریخی اشاره کرد و گفت: «مسائل مربوط به ذهنیت تاریخی ملت ایران در زمینه نقش انگلیس در ایران و اختلافات دو کشور در زمینه های هستهای، خاورمیانه و حقوق بشر از جمله مسائلی است که جمهوری اسلامی ایران در گفتوگوهای آینده خود با انگلیس مورد گفتوگو قرار خواهد داد.»
این که چقدر میتوان به این گفتگوها در آینده امیدوار بود روشن نیست اما دستکم میتوان گفت که انگلستان و ایران دستکم در کوتاهمدت به رابطه از نوع عادی دست نخواهند یافت. اگرچه شاید تحرکات دیپلماتیک دولت یازدهم بازهم فرصتی را برای لندن در راستای بهبود روابط با تهران فراهم آورده باشد اما بعید است کسی معتقد باشد که بریتانیا از این فرصت بهره خواهد برد.
از سوی دیگر فراموش نباید کرد که قانون کاهش سطح روابط تهران و لندن، مصوب مجلس شورای اسلامی همچنان به قوت خود باقی است و تغییر آن نیاز به مقدماتی دارد که فراهم آمدن آن در کوتاهمدت ممکن نیست.