صراط: جواد صالحیاصفهانی استاد اقتصاد دانشگاه فنی ویرجینیا و پژوهشگر مسائل اقتصادی خاورمیانه در این یادداشت به همزمانی تصادفی سفر آقای حسن روحانی به نیویورک و یکسالگی تحریمهای آمریکا علیه ایران و در پی آن سقوط ارزش ریال در ایران اشاره کرده و معتقد است که برخلاف تصادفی بودن زمان این دو رویداد، ارتباط میان آنها تصادفی نبوده و در حقیقت ارتباط مستقیمی میان تمایل ایران به مذاکره و تحریمها و پیامدهای منفی ناشی از آن برای اقتصاد ایران وجود دارد. نویسنده معتقد است که اکثر قریب به اتفاق تحلیلگران و کارشناسان با این نظریه موافقند، اختلاف نظر از آنجایی آغاز میشود که سؤال بر سر چگونگی واکنش در برابر ایران به وجود میآید: آیا غرب باید از شدت تحریمها بکاهد و یا با توجه به نظریه فوق بر شدت آن بیافزاید تا در این روند نتایج بهتری حاصل گردد؟ بر این اساس مهمترین محورهای این تحلیل عبارتند از:
1- تهران احساس نمیکند که در عرصههای سیاسی تحت فشار قرار گرفته است، چراکه معتقد است از موضع قدرت وارد دور جدید مذاکرات هستهای میشود. (اشاره به پیروزی دکتر حسن روحانی در انتخابات و در اختیار داشتن شاخه زیتون و نه پرچم سفید تسلیم و همچنین اشاره به مقاله ولی نصر در روزنامه نیویورک تایمز)
2- به باور نویسنده سناریوی "سقوط" اقتصادی ایران که موجب هیجانزدگی جناح تندرو در آمریکا و وارد آوردن فشار بر اباما جهت تشدید تحریمها شده، در حقیقت این اصل را نادیده گرفته است که برخلاف نظامهای سیاسی، نظام اقتصاد سقوط نمیکند، بلکه کوچک شده و انقباض مییابد.
3- نویسنده مقاله معتقد است حتی در صورت تشدید تحریمها، اقتصاد ایران برای یک تا دو سال در سراشیبی قرار گرفته، اما سرانجام تغییر جهت داده و روند معکوس را طی میکند.
4- گامهای مثبت برای بهبود وضعیت اقتصادی ایران که از ماههای پایانی ریاست جمهوری آقای احمدینژاد آغاز شده بود، همچنان ادامه دارد.
5- تیم جدید اقتصادی ایران از کفایت، تبحر و درایت بیشتری برخوردار است و در تلاش است تا با نگاه به بخش خصوصی ایران را از چنگال تحریمها برهاند.
6- به طور مثال در مورد نرخ بیکاری نویسنده بر این باور است که در حال حاضر این نرخ نزدیک به 20درصد است، اما از این حد فراتر نمیرود، چراکه به تعداد هر نفر که به سن بازنشستگی میرسد، 5 نفر به سن کار میرسند که در سالهای آتی این رقم به 3 نفر میرسد و از این رو از فشار بر بازار کار کاسته میشود. از سوی دیگر رشد اقتصادی موجب ایجاد مشاغل بیشتر شده و با افزایش تدریجی ارزش ریال تولید داخلی نیز رونق میگیرد. به این موارد میتوان رهایی بانکها از تحریمها را نیز افزود.
7- صالحیاصفهانی معتقد است که مذاکره کنندگان هستهای غرب باید عرصه و شرایط سیاسی را که دربردارنده پیشنهادات صلح از سوی ریاست جمهوری ایران است را به خاطر بسپرند. رسیدن به توافق با غرب برای آقای روحانی بسیار حائز اهمیت است، اما نه به اندازهای که حمایت رقبای محافظهکار خود را از دست بدهد، رقبایی که همچنان به این فرآیند مظنون و بدگمانند.
نویسنده در پایان به مقامات غربی خاطر نشان میکند که اگرچه آقای روحانی به انتخاب خود به مثابه فرصتی تاریخی برای نزدیک کردن ایران به جامعهای کثرتگرا و میانهرو مینگرد، اما تحت فشار قرار دادن وی برای انتخاب میان دو گزینه صلح با غرب و پذیرش فشار در داخل (در نتیجه تشدید تحریمها) نتیجه بهتری برای ایران یا غرب به همراه نخواهد داشت.
پی نوشت:
1.این متن ترجمه و تلخیصی است از: Reading Rouhani, Djavad Salehi-Isfahani, 9October 2013
منبع: موسسه ابرار معاصر تهران
1- تهران احساس نمیکند که در عرصههای سیاسی تحت فشار قرار گرفته است، چراکه معتقد است از موضع قدرت وارد دور جدید مذاکرات هستهای میشود. (اشاره به پیروزی دکتر حسن روحانی در انتخابات و در اختیار داشتن شاخه زیتون و نه پرچم سفید تسلیم و همچنین اشاره به مقاله ولی نصر در روزنامه نیویورک تایمز)
2- به باور نویسنده سناریوی "سقوط" اقتصادی ایران که موجب هیجانزدگی جناح تندرو در آمریکا و وارد آوردن فشار بر اباما جهت تشدید تحریمها شده، در حقیقت این اصل را نادیده گرفته است که برخلاف نظامهای سیاسی، نظام اقتصاد سقوط نمیکند، بلکه کوچک شده و انقباض مییابد.
3- نویسنده مقاله معتقد است حتی در صورت تشدید تحریمها، اقتصاد ایران برای یک تا دو سال در سراشیبی قرار گرفته، اما سرانجام تغییر جهت داده و روند معکوس را طی میکند.
4- گامهای مثبت برای بهبود وضعیت اقتصادی ایران که از ماههای پایانی ریاست جمهوری آقای احمدینژاد آغاز شده بود، همچنان ادامه دارد.
5- تیم جدید اقتصادی ایران از کفایت، تبحر و درایت بیشتری برخوردار است و در تلاش است تا با نگاه به بخش خصوصی ایران را از چنگال تحریمها برهاند.
6- به طور مثال در مورد نرخ بیکاری نویسنده بر این باور است که در حال حاضر این نرخ نزدیک به 20درصد است، اما از این حد فراتر نمیرود، چراکه به تعداد هر نفر که به سن بازنشستگی میرسد، 5 نفر به سن کار میرسند که در سالهای آتی این رقم به 3 نفر میرسد و از این رو از فشار بر بازار کار کاسته میشود. از سوی دیگر رشد اقتصادی موجب ایجاد مشاغل بیشتر شده و با افزایش تدریجی ارزش ریال تولید داخلی نیز رونق میگیرد. به این موارد میتوان رهایی بانکها از تحریمها را نیز افزود.
7- صالحیاصفهانی معتقد است که مذاکره کنندگان هستهای غرب باید عرصه و شرایط سیاسی را که دربردارنده پیشنهادات صلح از سوی ریاست جمهوری ایران است را به خاطر بسپرند. رسیدن به توافق با غرب برای آقای روحانی بسیار حائز اهمیت است، اما نه به اندازهای که حمایت رقبای محافظهکار خود را از دست بدهد، رقبایی که همچنان به این فرآیند مظنون و بدگمانند.
نویسنده در پایان به مقامات غربی خاطر نشان میکند که اگرچه آقای روحانی به انتخاب خود به مثابه فرصتی تاریخی برای نزدیک کردن ایران به جامعهای کثرتگرا و میانهرو مینگرد، اما تحت فشار قرار دادن وی برای انتخاب میان دو گزینه صلح با غرب و پذیرش فشار در داخل (در نتیجه تشدید تحریمها) نتیجه بهتری برای ایران یا غرب به همراه نخواهد داشت.
پی نوشت:
1.این متن ترجمه و تلخیصی است از: Reading Rouhani, Djavad Salehi-Isfahani, 9October 2013
منبع: موسسه ابرار معاصر تهران