برنامهسازی برای کودک و نوجوان اگر نگوییم سختترین، بیتردید در شمار سختترین کارها در رسانه ملی است. البته بدیهی است درباره برنامهسازی استاندارد حرف میزنم، نه نشاندن عدهای بر و بچههای خردسال گاه با پدر و مادرهایشان و نمایش یک بقالی به جای برنامه دکانی که گاه در آن ماکارونی میفروشند و گاه بستنی و گاه .... و عدهای کودک و بزرگسال هم به طور حضوری در آنجا و هم در قالب میلیونها بیننده در سرتاسر مملکت، زنده این بازاریابی هنرمندانه! را میبینند. خوب! تا اینجا میرسد حرف از دخل خالی میشود و خرج عالی و درست هم میگویند. اما کلمات که دیگر خرجی ندارند. فراموش نکنید اگر همین برنامههای کودک در سه دهه گذشته درست ساخته و پرداخته شده بودند امروز ما با بسیاری از مشکلات اجتماعی موجود مواجه نبودیم. فراموش نکنید یکی از اصلیترین مربیان این نسل همین برنامهها بوده و برای نسلهای بعدی نیز خواهد بود. در برنامه فیتیله، مجری میخواهد تبلیغ یک مؤسسه خیریه را انجام دهد که گویا قرین به نام مولا علی (ع) است، با نام «گلستان حضرت علی (ع)». دهها بچه آنجا و میلیونها تن هم در سرتا سر مملکت چشمشان به دهان اوست. چند بار میگوید؛ این مؤسسه خیریه علی ... و با فاصلهای اندک اضافه میکند: علیه السلام و... توضیحاتی میدهد و یک بار هم در کمال حیرت میگوید؛ این گلستان علی مؤسسه ... حالا کودک و نوجوان مخاطب ایشان چه ذهنیتی از مولا علی (ع) برای خودش میسازد؟
شاید بسیاری از شما بگویید، این میتواند نشانه صمیمیت باشد و نباید سخت گرفت و... به خدا من هم همه اینها را قبول دارم. پس تربیت مذهبی و احترام به شعائر از کجا باید آغاز شود؟ فراموش نکنید این رسانه نماینده چه کشور و نظامی است و اهدافش چیست؟ باز در همان برنامه به تقلید از «پلاتوهای حقوق بشری» غربی، ناگهان کودکی پشت تریبون ظاهر میشود و فریاد میکشد: «صلح و آرامش حق بچههاست!» یا «نظر دادن حق بچههاست!» چه عیب دارد به جای این لوس بازیهای تقلیدی، به هر کدام از آن بچهها حدیثی از ائمه اطهار (ع) در ضرورت رعایت حق و حقوق فرزندان و کودکان آموزش داده شود تا هر بار حدیث یکی از معصومان (ع) را بخوانند و هم بچهها و هم بزرگترهای مخاطب برنامه را به نوعی با اخلاق اسلامی در این مقوله آشنا کنند؟ ببینید شما از یکسو ظاهر برنامه را که به ماکارونی و نرمافزار فروشی و .... مردمی. چنانچه لااقل با اجرای درست و کلمات مناسب و درک حساسیت مواجهه با کودک و نوجوان کار را پیش نبری که محتوای برنامهات نیز تسلیم ظاهر و قالب آن شده و بچه این وسط حیران میماند که چه چیز را باید بیاموزد. یا حداقلش آن است که با این همه آنتن زنده و برنامهسازی و کذا و کذا، جز آشنایی با همان کالایی که تبلیغش انجام میشود و ایجاد حرص برای خرید آن، اثری در مخاطب کودک و نوجوان خود نمیگذاریم. وقتی میگویم کلمات خرجی ندارد، چرا که لااقل از این راه میشود یک حداقلهایی را برای از هم نپاشیدن بیشتر چنین برنامههایی فراهم آورد. در عمده برنامههای کودک و نوجوان ما مشهود است که سازندگان دغدغهای ندارند تا ردپایی از دیانت و اخلاق اسلامی در آن باشد.
حال آنکه فصل و وقت ایجاد علاقه و توجه به این اصول همینجاست. در برنامه مشابه همین فیتیلهها که «عمو پورنگ» برای بچهها اجرا میکند، اگرچه آنجا هم کاستیهایی هست و بدیهی هم است، اما مثلاً اگر جمعه باشد، به مناسبت گاهی مجری با همان لحن مورد علاقه مخاطبش یادی از امام زمان (عج) میکند، در مناسبتهای دینی دیگر به همین ترتیب اغلب برنامه را با دعا تمام میکند، با همان زبان کودکانه گاهی از بچهها میخواهد صلوات بفرستند... شاید اگر به برخی از این آقایان در گذشته میگفتند میشود یک برنامه پرمخاطب کودک را با دعا توسط مجری آن و آمین گفتن بچههای حاضر به پایان برد، مسخرهات میکردند. اما دیدیم که شد. یعنی این به عهده آن برنامهریز و برنامهساز و هنر اوست که چگونه این مفاهیم را وارد برنامه کند، تا هم برنامه و هم آن ارزشها آسیب نبینند که هیچ بلکه سبب تقویت یکدیگر هم بشوند. اما با کمال تأسف یا بسیاری در آنجا به این مهم باور ندارند یا چنین هنر و دغدغهای در وجودشان نیست. چرا؟ میبینید که فقط درد درد بودجه نیست.