در این گفتگو سید محمد حسینی از دستاوردهای دوران مسئولیتش، شکست انحصار مجوز خبرگزاری، برداشتن عکس مهاجرانی از وزارت ارشاد، علت ندادن نشان خدمت به وی، برگزار نشدن مراسم تودیع وزیر ارشاد دولت دهم، رابطه با احمدی نژاد و دانشگاهش، ماجراهای جوانفکر، اعلام داراییها، کرمانی های وزارت ارشاد و توصیه به علی جنتی وزیر جدید ارشاد سخن گفت.
حسینی البته پاسخی هم به یکی از مشکلات رسانه ای شده وزارت ارشاد و صندوق حمایت از هنرمندان داد، آنجا که با اشاره به تهدید تامین اجتماعی در قطع بیمه هنرمندان، اعلام کرد که به دستور رییس جمهور وقت قرار بوده بدهی صندوق به تامین اجتماعی از طرف دولت پرداخت شود اما اکنون چون هماهنگی نکرده اند، تامین اجتماعی تهدید به قطع بیمه هنرمندان کرده است.
مشروح این گفتگو به شرح زیر است:
آقای حسینی! اکنون دستگاههای فرهنگی زیادی در کشور داریم ولی وضع فرهنگ ما این است و همه ناراضیاند. هیچ کس راضی نیست. البته ارشاد هم یکی از این دستگاههاست. بالاخره علت چیست که همه ناراضی هستند و وضعیت فرهنگی مطلوب نیست؟
تنوع دستگاههای فرهنگی اگر موجب همافزایی نشود یکی از آفتهاست. هماهنگی و انسجام بین دستگاههای فرهنگی یک ضرورت است. باید تقسیم کار داشته باشیم نه اینکه موازی کاری و پراکنده کاری شود. میخواهم مطلبی بالاتر از این بگویم.همیشه این طور نیست که کارهای فرهنگی روی آدم ها اثر داشته باشد، بعضی وقت ها رفتارهای مسؤولان و شخصیت ها تاثیرات بیشتری دارد. مشکلات اجتماعی و اقتصادی اینها همه تاثیر گذار هستند.عوامل متعددی بر فرهنگ عمومی اثرگذارند.
نباید قسمتهای دیگر را نادیده بگیریم و بگوییم فقط باید کار فرهنگی شود. همان طور که گفتید کار فرهنگی هم فقط متعلق به وزارت فرهنگ نیست. از مهد کودک باید کار فرهنگی آغاز شود. اگر در مهدکودکهای ما رقص و آواز باشد کار فرهنگی خارج از آن اثری ندارد. لذا این موضوع در عین اینکه سهل به نظر میرسد ممتنع هم هست. مسأله پیچیدهای است. تغییر افکار و اندیشه ها خیلی کار سختی است. روایات هم داریم که اگر گفتند یک کوهی جابجا شده است بپذیر اما اینکه اندیشه فردی تغییر کرده پذیرشش چندان ساده نیست. همه چیز را نباید بگذاریم به حساب ضعف فرهنگی. مثلا اعتبار کافی برای فرهنگ در بودجه سالانه در نظر گرفته نمی شود. این هم تاثیر می گذارد. مجلس و دولت، همه نقش دارند.مسئول فرهنگی میخواهد اقدامات مفید انجام دهد اما به موقع اعتبار نمیرسد و توفیق حاصل نمیشود. البته دستگاههای فرهنگی هم ضعفهایی دارند و نیاز هست که انسجام داشته باشند.عوامل دیگری هم مؤثرند که فرصت پرداختن به آنها نیست. بالاخره ما جامعه بستهای نداریم. صدها شبکه ماهواره سعی میکنند که تأثیرگذار باشند. این همه مسافرت خارجی که انجام میشود. افراد میروند و میآیند و تحت تأثیر قرار می گیرند.
نمی شود انتظار داشت که یک دستگاه اجرایی بتواند همه مشکلات را از سر راه بردارد. مشکلات اقتصادی و اجتماعی هم دخیل هستند. البته نباید فرافکنی بکنیم و هر کسی سهم خودش را باید در نظر بگیرد و ببیند چقدر میتواند کمک بکند تا شاهد شرایط بهتری در کشور باشیم.
اگر بخواهید از افتخارات دوره مسؤولیتتان در ارشاد بگویید چه مواردی را مطرح می کنید؟
یکی از کارهایی که قابل قیاس با گذشته نیست همین حضور در شهرستانها و بهایی بود که به نیروهای مستعد شهرستانی داده شد و حمایت هایی بود که صورت گرفت. تمرکززدایی به معنای واقعی، توزیع وقت و امکانات بین ستاد و صف در استانها و شهرستانها. در فعالیت های سخت افزاری و نرم افزاری شاهد رشد و توسعه قابل توجهی بودیم. از کارهایی که انجام شد میتوان به شکل گیری معاونت قرآنی اشاره کرد. این کار ماندگاری خواهد بود. در کانون فرهنگی و هنری مساجد توسعه فراگیری را شاهد بودید. بالغ بر ده هزار کانون فرهنگی هنری در این دوره راه اندازی شد. در حالی که از سال 71 تا 88 این تعداد شش هزار کانون بود.
جشنواره رضوی برگزار می شد اما فقط یک دبیرخانه در اداره کل ارشاد خراسان رضوی مسؤول اجرای آن بود. ما آن را مستقل کردیم و بنیاد بین المللی امام رضا(ع) را تشکیل دادیم.با مصوبه دولت دارای ساختمان و امکانات شد بنیادی شد که سالانه این جشنواره را در ایران و در دیگر کشورها برگزار کند.امسال در 75 کشور دنیا همزمان این جشنواره برگزار شد. یا جشنواره خلیج فارس در این دوره راه اندازی شد و سه سال مداوم برنامه داشتیم.
توجهی که به شعر و ادب در این دوره شد قابل مقایسه با گذشته نیست.در دولت نهم جشنواره شعر فجر راه اندازی شد و ما هم هر سال برگزار کردیم.
تکریم از شاعران، علما، مشاهیر و مفاخر هم از جمله فعالیت ها بود. بیش از صد مورد بنده توفیق حضور و سخنرانی در این مراسمها داشتم. از سلمان فارسی که در کازرون برایش برنامه بین المللی گرفتیم تا شخصیت هایی که در قید حیات هستند نظیر حمید سبزواری، علی موسوی گرماروردی و آخرینش مشفق کاشانی بود که در تالار وحدت برگزار شد. از حافظ و سعدی و مولانا بگیرید تا طالب آملی در آمل. یا قیصر امین پور در شهر گتوند در زادگاه و آرامگاهش. این نحو تکریم مفاخر، معرفی و چاپ آثارشان سابقه نداشت. اگر مراسمی برای شخصیتی می گرفتیم سعی می کردیم آثارش هم احیا شود.
در حوزه رسانه چطور؟
به بیش از دو هزار نشریه مجوز داده شد. 25 مجوز خبرگزاری دادیم در حالی که محدودیتی ایجاد کرده بودند که برخی می خواستند مجوز خبرگزاری را به قیمت دو میلیارد تومان خریداری کنند که گفتیم بیایید مجوز می دهیم. به گونه ای انحصاری شده بود و مجوز نمی دادند. برگزاری جشنواره فصلی، راه اندازی سرای روزنامه نگاران،یکی از مواردی که مطرح می شد این بود که استان ها روزنامه ندارند و کاری کردیم که به همه استان ها مجوز روزنامه داده شود و اینکه صف طولانی شش هفت ساله برای اخذ مجوز نشریه را شکستیم و به روز رساندیم. برخی بعد از سال ها مجوز دریافت می کردند در حالی که دیگر انگیزه اولیه را نداشتند. کار سختی بود و خوشبختانه هیات نظارت هم همراهی کرد و این اقدام انجام شد. در مورد مؤسسات فرهنگی هم همین طور. در حوزه کتاب که به بحث ممیزی ایراد می گرفتند، سالی بالغ بر 65 هزار عنوان کتاب را مجوز می دادیم حالا ممکن است ۲۰ یا ۵۰ مورد معطلی هم وجود داشته باشد. معطلی هم برای این بود که اصلاحاتی باید انجام می شد و ناشر یا مؤلف اقدام نمیکردند که گفتیم با خود نویسنده تماس بگیرید و خودشان کارشان را پیگیری کنند. برخی کارشان اشکالات جدی داشت. مثلا کتابی بود که به مقدسات و ائمه معصومین(ع) در آن توهین شده بود و حرفهای رکیک در آن نوشته شده بود، برخی کتابهایی بود که اختلافات مذهبی را دامن میزد. ما به هیچ وجه به این موارد اجازه انتشار نمی دادیم. آنها آدرس غلط میدادند. به دروغ می گفتند که خمسه نظامی را ممیزی کردند. دو هفته پیش نوشتند که مولانا ممیزی شد. در همین روزنامه های مدعی اصلاح طلبی به دروغ چنین مطلبی نوشتند و چنان فضاسازی کردند که انگار مشکل اصلی فرهنگ این کشور ممیزی کتاب است. بعد با این فضاسازیها آن کارهای مؤثر و سازنده نادیده گرفته میشد.
تعداد اعضای صندوق حمایت از هنرمندان دو برابر شد. یعنی صد در صد افزایش. چه کسانی عضو شدند؟ کسانی که تا پیش از آن دسترسی نداشتند، خیلی از خبرنگاران، خبرنگاران سایت ها در استانها و شهرستان ها. شرایط صندوق را به گونه ای نوشته بودند که یک هنرمند شهرستانی غالبا نمی توانست عضو شود. مدیرعامل صندوق را بردیم به استانها گفتیم اشکالات را برطرف و مقررات را تسهیل کند تا هنرمندان و فعالان فرهنگی در نقاط مختلف کشور بتوانند عضو شوند. بدون هیچ وقفه ای هم خدمات دادیم.حالا در این دوره جدید گفتند صندوق به تامین اجتماعی بدهکار است و تامین اجتماعی هم تهدید کرده است که خدمات رسانی متوقف میشود. مگر این بدهی از این دوره شروع شده و قبل از ما نبوده است؟ یا مگر فقط صندوق حمایت از هنرمندان به سازمان تامین اجتماعی بدهی داشته است؟ خیلی از دستگاهها بدهکار هستند. ما مسأله را به دولت بردیم و خود رئیس جمهور دستور داد که دولت بدهی صندوق را بپردازد، حالا چون هماهنگی وجود نداشته است رئیس سازمان تأمین اجتماعی اعلام کرده که بیمه را قطع میکند! به هر حال بیشترین خدمات رفاهی برای اهالی فرهنگ و هنر در دوره دولت دهم انجام شده است. از دادن وام، ودیعه مسکن، رسیدگی به مشکلات آنان و دیگر اقدامات از جمله اینکه مؤسسه هنرمندان پیشکسوت برای هنرمندان شاخص کشور تأسیس شد. این موجب دلگرمی هنرمندان شد. مواردی داشتیم که هنرمند معروفی در بیمارستان مرحوم شده بود و به خاطر بدهی به بیمارستان اجازه ترخیص نمی دادند. برخی از آنان هزینه کفن و دفن نداشتند و اینگونه موارد را دوستان ما پیگری کرده و مشکلاتشان را برطرف میکردند. اینها را کمتر کسی دیده و بنا نداشتیم آن را اطلاعرسانی یا تبلیغ کنیم. در مقابل گاهی اما یک فرد انتقادی را به درست یا نادرست بیان میکرد،توسط رسانهها موضوع برجسته میشد چون خبرهای منفی جاذبه بیشتری دارد و همه چیز را تحت الشعاع خود قرار می دهد و همه زحمات همکاران عزیز نادیده گرفته میشد.
کاری بود که بخواهید انجام بدهید ولی فرصتی باقی نماند تا اجرایش کنید؟
ما در تمام حوزه ها طرح و برنامه هایی داشتیم که محدودیت های اعتباری و نیروی انسانی مانع اجرای بعضی از این طرح ها شد. مثلا جشنواره خلیج فارس را راه اندازی کردیم و گفتیم جشنواره امام خمینی را هم استان مرکزی بانی راه اندازی آن شود که آن همکاری لازم صورت نگرفت.برای امام هر سال مراسم ارتحال داریم ولی ما می خواستیم در زمان ولادت امام هر سال جشنواره ای مانند جشنواره امام رضا(ع) برگزار کنیم. اما موانع بر سر راه باعث شد که این ایده عملیاتی نشود.
در حوزه مسائل عمرانی، هم اکنون تقریبا در همه شهرستان های کشور مجتمع فرهنگی و هنری داریم. قبلا اینگونه نبود و همت و عزم جدی در دولت نهم و دهم تا حدود زیادی کمبودها را برطرف کرد اما دوست داشتیم بیش از این کار شود. فضا و متراژ کتابخانه ها در همین سالهای اخیر دو برابر شده است اما باز کمبود داریم.در مراکز استان ها مجموعه تالارهایی را شروع کردیم که هشت تالار در مرحله نهایی است. می خواستیم در دوره خودمان افتتاح شود ولی آنقدر مسائل اعتباری و سایر مشکلات بر سر راه ایجاد شد که به افتتاح نرسید که امیدواریم در این دولت افتتاح بشود. این تالارها در مجتمع های فرهنگی هنری است که بین چهارده تا شانزده هزار متر مربع مساحت دارد. سالن های هشتصد، هزار و هزار و دویست نفره در هشت استان در حال پایان عملیات عمرانی است.
در بحث فعالیت های خارج از کشور، تلاش کردیم برنامه ها را گسترش بدهیم. هفته های فرهنگی خیلی اثربخش بود، حتی با کشورهایی که ما خیلی رابطه سیاسی گرمی در بعضی مقاطع نداشتیم، وقتی میرفتیم می توانست اثر داشته باشد که باز محدویت اعتباری داشتیم و آن طور که می خواستیم نتوانستیم گسترش بدهیم اگرچه در مقایسه با گذاشته تحرک مناسبی را شاهد بودیم. تعداد رایزنی های فرهنگی از 49 نمایندگی به 70 مورد رسید، یعنی 21 نمایندگی جدیداضافه شد. اعتقاد ما این بود که هر جا سفارت داریم باید در کنارش رایزنی فرهنگی باشد. مگر میشود ما کار سیاسی بکنیم و به فرهنگ توجه نکنیم. فرهنگ نقطه قوت ماست.
حدود چهارده هفته هنری در تهران برگزار شد. هنرمندان سایر استانها به تهران میآمدند و هنر خود را به نمایش میگذاشتند که علاقه داشتیم شاهد برپایی هفته هنری تمام استانها باشیم. یا در حوزه حمایتی علاقه مند بودیم به مؤسساتی که فعالیت هنری و فرهنگی و قرآنی دارند جواب منفی ندهیم و از کارهای خوب و اصولی حمایت کنیم ولی در مواردی دست ما بسته بود. خرید آثار هنری، خرید کتاب برای کتابخانه های کشور از دیگر کارها بود. رونق حوزه فضای مجازی، بازی های رایانه ای. جوانهایی بودند که در شرکت هایی که ایجاد کرده اند بازیهای رایانه ای تولید میکنند سعی کردیم حمایت بیشتری شود تا تولیدات افزایش بیشتری پیدا کند. قطعا حمایت انجام شده کافی نیست. بعضی فیلمهای سینمایی که شروع به ساخت کردیم یا میخواستیم شروع کنیم ولی کمبود اعتبارات کار را کند میکرد. مثلا فیلم شخصیت شیخ احمد قمی که در تایلند به عنوان یک قدیس او را میشناسند و مورد احترام است. کسی که از ایران به آنجا رفته است و نفر دوم کشور شده و اسلام را او به آنجا برده است. سوژه های مشترک با سایر کشورها. شخصیتی مثل میرسیدعلی همدانی در ایران، کشمیر و تاجیکستان مورد احترام است. این موضوعات جای کار داشت ولی از جهت مالی محدودیتهایی داشتیم. یا نیروهایی که انگیزه و توان کافی داشته باشند به اندازه کافی وجود نداشت، لذا برخی برنامهها قابلیت اجرا نیافت.
چند فیلم در مورد شهدای هسته ای ساختید؟
راجع به شهدای هسته ای چیزی در نظر ندارم، شاید کار مستند شده باشد اما در مورد سرداران شهید مثل شهید برونسی، شهید کاوه و شهید چمران آثار ارزنده و ماندگاری تولید شد. در مورد شهید رهبر، شهید بهنام محمدی و شهید علی هاشمی هم ادارهکل ارشاد خوزستان فیلمهایی را تولید کرد و...
کارفرمای فیلم "چ" وزارت ارشاد بود؟
بله. بنیاد فارابی بود ولی خب سازمان سینمایی نمی توانست حمایت جدی بکند ما از منابع دیگر مستقیم وارد شدیم و کمک کردیم که این فیلم ساخته شود. اگر موردی را تشخیص میدادیم جای کار دارد هر طور شده منابع مالیاش را تأمین میکردیم. مثلا فیلم سی و سه روز لبنان فیلم خوبی بود که در این دوره ساخته شد. بنای ما بر این بود که برای شهدایی که زندگی آنها میتواند الگو باشد کار کنیم.
با توجه به اینکه یک نگاه لیبرالی در حوزه فرهنگ در میان سران دولت وجود داشت و معمولا انتقادات زیادی به ویژه از جانب علما میشد، مهمترین اختلاف شما با احمدی نژاد سر چه بود؟
درباره نقد علما و مراجع به دولت مواردی مطرح میشد ازجمله اینکه رئیس جمهور برای اولین بار وزیر زن انتخاب کرده بود که برخی آقایان مخالف بودند و لذا رابطه خوبی با دولت نداشتند. مسایل این چنینی وجود داشت وگرنه نسبت به بنده بحثی نداشتند. بین بنده و علما جدایی نبود ارتباط خوبی با علما و مراجع داشتیم. حتی در سفر به نجف با چهار مرجع بزرگوار از جمله آیتالله سیستانی گفتگوهای خوبی داشتیم.
از دیگر اقدامات برنامهای بود که تحت عنوان «تکریم دست اندرکاران نشریه مکتب اسلام» برگزار شد. پیش از انقلاب "مکتب اسلام" تنها نشریه دینی، مستمر و تأثیرگذاری بود که در سراسر کشور پخش می شد. به طور مثال حضرت آیت الله نوری همدانی، شهید بهشتی، شهید باهنر و خیلی از شخصیت ها در آن مقاله می نوشتند.در این مراسم حضرت آیت الله سبحانی شرکت کردند، خدمت حضرت آیت الله مکارم شیرازی هم رفتیم و از ایشان به عنوان بانی و مسئول این نشریه تقدیر کردیم. ارتباط ما با علما ارتباط خوبی بود ولی خب آنان در کل انتقاداتی به رییس جمهوری و اطرافیانش داشتند. گاهی هم که از حوزه فرهنگ انتقاد میکردند منظورشان همان نگاه رئیس جمهور و اطرافیان وی بود.
اختلاف نظر با آقای احمدی نژاد هم بر این اساس بود که ما فکر میکردیم باید ارتباط و تعامل با مراجع، علما و نیروهای متدین و بسیجی در کشور وسیعتر باشد. گاهی اوقات آن گونه که ما دوست داشتیم همراهی و همکاری لازم را نداشتند و دیدیم به تدریج فاصله ها زیادتر می شد. من این روحیه را داشتم که اگر در شهرستانها میرفتم اگر میشد در نماز جمعه هم سخنرانی می کردم و دائم سعی میکردم با نیروهای متدین، مجموعههای قرآنی و فعالان مساجد ارتباط داشته باشیم ولی خوب این ویژگی در برخی از اطرافیان احمدی نژاد نبود و موجب میشد عکس العملهایی هم بهوجود آید. در سال 91 اعتباری بالغ بر 270 میلیارد تومان برای مساجد، مصلاها و امامزادهها در اختیار گرفتیم که این در طول تاریخ بی سابقه بود. سعی کردیم آن را در کل کشور بین مساجد برای ساخت و ساز توزیع کنیم.این طور هم نبود که فقط تهران یا کلان شهرها را در نظر بگیریم بلکه در همه استانها توزیع شد.خیلی هم زحمت داشت ولی انجام دادیم. ما با اشتیاق تمام در اقداماتی که جنبههای دینی و مذهبی داشت کار میکردیم اما شاید این روحیه در دیگران نبود.
یکی از وزرا گفته بود که اصلا منع وجود داشت که ما با مراجع ارتباط بگیریم.
من به این صورت نمیگویم. چون ما میرفتیم و تعامل داشتیم اما به خاطر مسائلی که به وجود آمده بود مانند دوره اول احمدی نژاد این تعامل در این اواخر وجود نداشت ولی ما سعی کردیم ارتباطاتمان را داشته باشیم. برویم و از نزدیک گزارش بدهیم و پاسخگوی سؤالات باشیم و نظرات صائب را پذیرا باشیم.
شده بود که احمدی نژاد از شما درخواستی داشته باشد و شما انجام ندهید؟
اختلاف نظر امری طبیعی است. سعی می کردیم ایشان را قانع کنیم و دلایلمان را ذکر کنیم و توضیح دهیم که به چه دلیل این کار انجام نمیشود یا کاری انجام میدادیم ممکن بود برای ایشان سؤال برانگیز باشد. بالاخره ایشان با ارتباطات گستردهای که داشت یا افرادی که به ایشان مراجعه میکردند و نامه هایی مینوشتند مثلا در مورد برخی از فعالیت های هنری در عرصه موسیقی یا در مورد برخی کتابها به ایشان مراجعه میکردند و ایشان به ما ارجاع می داد. معمولا اگر امکان پذیر بود و اشکالاتی داشت برطرف می کردیم و آنهایی که نمیشد به ایشان هم منتقل میکردیم میپذیرفتند و این طور نبود که مسأله ای وجود داشته باشد البته گاهی اوقات ممکن بود درباره رؤسای برخی از سازمان ها اختلاف نظر وجود داشته باشد. مثلا من در مورد روشی که جوانفکر در ایرنا و روزنامه ایران داشت انتقاد داشتم. معتقدم بودم که نباید این گونه حرکت بکنیم که اختلاف برانگیز باشد و به خاطر همین با رییس جمهور مطرح کردم و گفتم من در این باره مسوولیتی نمی پذیرم. با شیوه ای که در آنجا بود راضی نبودم و مسؤولیت به عهده خودشان بود.
جوانفکر هم از گزینه های تحمیلی بود؟
جوانفکر زمانی که این مسوولیت بر عهدهاش گذاشته شد به عنوان یک فعال رسانه ای مطرح بود که در ایرنا سابقه داشت و از بین گزینه هایی که مطرح بودند ایشان بر دیگران رجحان داشت،تصور من هم این بود که ایشان میتواند بهتر از دیگران خبرگزاری را اداره بکند ولی بعد ایشان روش خاصی را در پیش گرفت که با گذشته خودش هم متفاوت بود. ما به عنوان یک شخصیت مستقل ایشان را میشناختیم که میتواند آنجا کار کند اما در عمل راه دیگری را در پیش گرفت و مشکلاتی هم برایش ایجاد شد.
چرا به شما نشان دولتی ندادند؟ تصور این است که اختلافتان با احمدینژاد خیلی زیاد بوده است. چند بار هم خبر برکناری شما مطرح شد.
این را باید از خودشان پرسید.در برخی جاها اختلاف نظر بود مثلا در مورد روزنامه شرق، ایشان علنی چندین بار اعلام کرد. اینها مطرح بود.روحیه ام این طور است که اهل مجامله و تعارف نیستم. بالاخره اشکالات و ایراداتی به ذهنم میرسید مطرح و انتقاد میکردم. شاید ایشان یک توقعات و انتظارات دیگری داشت، مثلا درباره خانه سینما ایشان (احمدی نژاد) این اواخر اصرار داشت.ما تأکیدمان بر این بود که روال قانونی طی بشود وگرنه ما با اشخاص بحث و اختلافی نداشتیم.در هر صورت اینکه ایشان در مدت این چهار سال این فرصت را فراهم کردند در خدمت مردم باشیم و بتوانیم کار بکنیم، از این جهت ممنون هستیم. ایشان هم ویژگیهای مثبت فراوانی دارد، دلسوزی، جسارت، تحرک، انگیزه و همت والایی که داشت کمنظیر بود ولی خب طبیعی است که همه نظراتشان مورد قبول نباشد و نقد شود. ما هم اگر مطلبی میگفتیم از روی دلسوزی بود. نتیجه را میدیدیم. مثلا در مورد عملکرد روزنامه ایران که علیه اصولگرایان می نوشت و من این را صلاح نمیدانستم. گاهی تمسخر می کردند و می نوشتند افولگرایان! من این چیزها را قبول نداشتم.
من دنبال منافع شخصی و باندی نبودم. از قبل از انقلاب با رژیم شاه مبارزه می کردم، قبل از انقلاب در حالی که سن و سالی نداشتم زندان رفتم و بعد از انقلاب هم در جهاد سازندگی در نقاط محروم فعالیت داشتم. در دوران دفاع مقدس هم بهعنوان یک بسیجی بودم لذا همواره خود را سرباز رهبری و نظام میدانستم. همین مقدار هم که در دولت امکان خدمت فراهم شد شاکر الطاف الهی هستم لذا پاداش و شأن را امیدوارم خداوند کریم عطا نماید.
گویا برای برخی از وزرای احمدی نژاد امکانات ویژه ای وجود داشت. گفته بودند به هریک از آنان صد میلیون تومان داده بودند. چه کسانی این مبلغ را گرفتند؟ چه کسانی مانند شما این مبالغ رادریافت نکردند؟
امکانات ویژهای نبوده است مثل دیگر دولتها به تعدادی از وزیران نشان دولتی دادند. برای من هیچ اهمیتی نداشت. مثلا نشان دولتی فرمی داشت که باید توسط کسی که میخواهد نشان را دریافت کند پر می شد و در کمیتهای بررسی میکردند. مسؤولش چندین بار مطرح کرد که فرم را پر کنم که اقدام نکردم. به همراه این نشان تعدادی سکه هم بود و در حقوق و رتبه افراد اثر داشت.امید که اعمال ما مصداق عمل صالح و مأجور من عندالله باشیم.
یکی از انتقاداتی که به شما وارد می شود این است که می گویند وزارت ارشاد در دوره شما کرمانی زیاد داشت. شما آنجا حلقه داشتید؟
هیچ عهد اخوتی با کسی نداشتیم، مثلا با یکی از دوستانی که بیش از 30 سال شناخت و رفاقت داشتم و در جبهه با هم بودیم، وقتی که او در جایگاه مسئولیت قرار گرفت و گزارشهایی آمد و شائبههایی وجود داشت که فرد آن طور که باید و شاید وظیفهشناس نیست، از مسئولیت برکنار شد. البته هیاهو نمیکردیم که ژست بگیریم و بهره برداری سیاسی بکنیم،مثل برخی که این اقدامات را رسانهای میکنند.مثلا گزارشهایی در مورد مدیران می رسید که شائبه سوء استفاده مالی و ضعف اخلاقی بود بدون هیچ اغماضی برخورد می کردیم. اینکه چند نفر کرمانی بودند، از همه استان ها داشتیم، از کرمان هم داشتیم. طبیعی بود که از برخی افراد شناخت بیشتری داشتیم و اینها در کنار ما بودند ولی مدیران کرمانی تعدادشان انگشت شمار بود.این مسأله در جاهای دیگر هم هست. مثلا وقتی در صدا و سیما بودم میدیدم که مازندرانیها زیاد هستند. یک بخشی از آن طبیعی است که بالاخره شناختی که مدیر از افراد داد در انتصاباتش تأثیر میگذارد.
ظاهرا شما نسبت فامیلی با آقایان هاشمی، خلخالی و پورمحمدی دارید.
تبارشناسی انجام میدهید؟ (با خنده) ما چهار تا برادر هستیم، دومی سید محمود است که الان عضو هیات علمی دانشگاه است و داماد مرحوم آیتالله خلخالی است.آیت الله خلخالی در رفسنجان تبعید بود یکی از دلایل آشنایی همین مسأله بود. اخوی بعدی سید حمید است. ایشان داماد مرحوم حاج شیخ محمد هاشمیان امام جمعه رفسنجان است که مرحوم هاشمیان پسرعمو و شوهرخواهر آیتالله هاشمی رفسنجانی است. یعنی آیت الله هاشمی رفسنجانی دایی همسر اخوی ماست.
خود بنده داماد حاج شیخ عباس پورمحمدی هستم که از یاران امام و مقام معظم رهبری است و آقا خیلی به ایشان علاقه دارند و همیشه احوالشان را میپرسند البته الان سنشان خیلی بالاست و دیگر فعالیت اجتماعی ندارند. ایشان اهل مبارزه بود و سابقه زندان و تبعید دارد. زمانی که حضرت آقا در ایرانشهر تبعید بودند ایشان هم ابتدا به سراوان و بعدها به زابل و بندر لنگه تبعید شدند.ایشان عموی حجتالاسلام مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری و پدر آقای اصغر پورمحمدی، مدیر سابق شبکه سوم سیما هستند.
ظاهرا تنها اصولگرای خانواده شما هستید؟
(با خنده) سید محمود گرایش به اصلاح طلبان دارد و با مجمع روحانیون و دوم خردادی ها هم فکر است. سیدحمید می توانیم بگوییم کارگزار است و با خانواده هاشمی وصلت کرده و کار اقتصادی می کند. بنده هم از مجلس پنجم که نماینده بودم به عنوان نیروی اصولگرا و ارزشی تلقی میشدم. یک برادر بزرگتر داریم که ایشان خیلی سیاسی نیست. جالب اینکه من وقتی برای مجلس پنجم از رفسنجان کاندیدا بودم، این دو اخوی ما از رقیب من حمایت می کردند.رقیب من آقای حاج شیخ حسین هاشمیان برادر حاج شیخ محمد و پسر عموی آقای هاشمی رفسنجانی بود و چند دوره هم نماینده بود. بالاخره این اختلاف نظر سیاسی در خانواده وجود دارد ولی ما با هم صمیمی و رفیق هستیم و هیچ مشکلی از نظر ارتباطی نداریم.
در خانواده هیچ بحثی اتفاقی نمی افتد؟
چرا، گاهی اوقات بحث های داغی هم انجام می شود ولی قدرت تحمل همدیگر را داریم. اختلاف نظر هم از اوایل انقلاب بوده نه اینکه الان باشد. حتی قبل از انقلاب گاهی اوقات در برخی مسایل اختلاف نظر داشتیم ولی خب همیشه اهل سعه صدر و بحث منطقی بودیم.
مراسم ترحیم ابوی که بود از اصولگرایان و اصلاح طلبان هر دو گروه آمده بودند. اوائل دولت دهم همیشه این سوال برای بعضی دوستان مطرح بود که عدهای می روند به رییس جمهور گزارش می دهند که این وزیر شما ارتباط دارد با فلانی و... تا بالاخره داستان داوود احمدی نژاد پیش آمد. ایشان که راهش را جدا کرد دیگر به این موضوع فکر هم نکردیم، گفتیم اگر ابهامی هم بهوجود آمد پاسخ میدهیم که برادر خود شما هم مسیر دیگری انتخاب کرده است، خیلی هم تند میرود، لااقل برادران من اهل منطق و اعتدال هستند. (با خنده)
از برادرتان سیدحمید در جایی مطلبی خواندم که در دوره وزارت ارشاد روی شما خیلی فشار سیاسی بوده است؟
بالاخره برداشت ایشان بوده. فرهنگ طوری است که همه در آن اظهار نظر می کنند. مثلا در دولت خیلی بحث ها مطرح می شد که کمتر کسی نظر میداد جز وزرایی که مربوط به حوزه آنها بود، اما در مسایل فرهنگی بسیاری خود را صاحب رأی می دانستند و راحت تر بحث میکردند. همه هم توقعات و انتظارات دارند و برآوردن نظرات متفاوت کار سخت و دشواری است.یادم هست همان اوایل طرح مسئله وزارت، بعضی از شخصیتهایی که با آنها مشورت میکردم میگفتند مسؤولیتتان به سه ماه نمیرسد و شما نمیتوانید ادامه بدهید. کار سختی است و امکان جمع بین نظرات وجود ندارد. ولی الحمد لله سعی کردیم این دوره را با کارنامه قابل قبول پشت سر بگذاریم. برخی هم ادعا میکنند که این دوره جنجالی بوده است در حالی که این ادعا واقعیت ندارد. وزارت ارشاد در همه دورهها مسأله برانگیز بوده است. شما ببینید! الان وزیر جدید مدتی بیش نیست که آمده ولی مجلس از او سؤال کرده است. بالاخره طبیعت کار به گونهای است که همیشه در معرض سؤال هست. ولی در این سالهای اخیر چون تنوع و تعداد رسانه ها بیشتر شده است و اطلاع رسانی بیشتری میشود، فکر میکنند که اتفاقات و اختلافات بیشتری در مقایسه با گذشته وجود داشته است.
متأسفانه در دوره اخیر اختلاف بین اصولگرایان زیاد بود لذا ما هم از طرف رسانههای اصلاح طلب در معرض هجمه بودیم هم از طرف دوستان اصولگرا. گاهی اوقات همه را با یک نگاه میدیدند و میگفتند اینها جریان خاصی هستند و قضاوتهای نادرستی میکردند و بالاخره ما را بینصیب نمیساختند. ضعف اطلاعرسانی هم مزید بر علت بود.
پیش آمده بود که رهبر معظم انقلاب درباره موضوعی از شما توضیح بخواهند؟
در ابتدای فعالیت خدمت ایشان رسیدم و از نظرات ارزنده معظمله بهرهمند شدم. در طول دوره هم گاهی اوقات مستقیم و گاهی با واسطه در جریان نظرات صائب رهبر فرزانه قرار میگرفتیم. برخی از تولیدات سینمایی و محصولات فرهنگی را ایشان تحسین و تقدیر کردند. مواردی هم بود که نظراتی داشتند که ما هم عمل کردیم.
ما خود را تابع رهبری میدانستیم و به این ویژگی افتخار میکنیم. در همین دوره جشنواره یادمان ولایت را در جیرفت چهار دوره برگزار کردیم. چون حضرت آقا بعد از ایرانشهر به جیرفت تبعید شدند که خیلیها نمیدانند. یک سال حاج آقای محمدی گلپایگانی را به این جشواره بردیم. جمعیت را که دید مبهوت شده بود. یا در ایرانشهر هر سال برنامههایی داشتیم که باعث وحدت و همگرایی بین شیعه و سنی بود. در این زمینه کار جدی نشده و بلکه کم کاری شده است لذا هم به عنوان عشق و علاقه و ارادت فراوانی که به رهبر معظم انقلاب داریم و هم اینکه از نظر استدلال و منطقی که ایشان دارند در کشور کسی را نداریم که اینقدر در کار فرهنگ و هنر خبره باشند. از سینما، شعر و بحث های قرآنی بگیرید تا سایر زمینه ها. مثلا ایشان یک جمله ای گاهی اوقات در نمایشگاه کتاب میگفتند که برای ما حجت بود و منشأ یکسری اقدامات میشد. اگر از دورههای قبل رهنمودهای ارزنده رهبری مدنظر و مبنای عمل مدیران فرهنگی و هنری قرار میگرفت شرایط فرهنگی کشور بسیار بهتر بود و در آینده نیز راهکاری جز این وجود ندارد.
خبرهایی بود که در دوره شما سوءاستفادههای مالی توسط بعضی مدیران صورت گرفته است.
خوشبختانه مدیران عمدتا افراد دلسوز و پاکدستی بودند. موارد جزیی در هر نهاد و دستگاهی ممکن است بهوجود آید که بنای ما بر پیشگیری و برخورد بود. مثلا مدیری تخلفاتی انجام داده بود که خود ما اولین بار متوجه شدیم و معرفیاش کردیم. یا متوجه شدیم که یک مورد مشکوکی هست. بلافاصله پیگیری کردیم. در مسایل مالی و اخلاقی با هیچ کسی شوخی نداشتیم.حتی کسی را که در مظان اتهام بود به کار نمی گرفتیم.چون میگفتیم مدیران فراوانی دارند شب و روز زحمت میکشند آن وقت یکی بیاید و سوء استفاده کند. برای چه؟ این دقت در کار صورت می گرفت. همیشه هم استقبال میکردیم که دستگاههای نظارتی حضور فعال داشته باشند. اینکه یک تخلف به عنوان اختلاس طرح شود درست نیست. بله مدیری بود که دادگاهی شد و با او برخورد کردند.
اموال شما قبل از وزارت و بعد از آن تغییری کرد؟
تغییر جزیی بود که به قوه قضاییه گزارش دادم. آن هم نه درآمدهایی که از دولت داشته باشم، بلکه از مرحوم ابوی میراثی تعلق گرفت که آن را به عنوان افزایش دارایی اعلام کردم.حتی کتاب هایی که در این دوره در اختیار گرفته ام و لوحهای تقدیری که گرفته ام را هم نوشته ام که همه چیز شفاف باشد.
پیشنهاد مسئولیتی در دولت جدید به شما نشد؟
بهطور جدی پیشنهادی صورت نگرفته است، بیشتر در حد تعارف بوده است. البته خود من ترجیح میدهم که مدتی درگیر کار اجرایی نباشیم و به کارهای علمی و فکری بپردازم. البته همه باید در هر موقعیتی به دولت جمهوری اسلامی کمک کنند. حتما نباید مسئولیت رسمی داشته باشند،بنابراین اگر کاری از دستم بربیاید به خصوص از نظر فکری و مشورتی مضایقه نمیکنم چه در قالب ارائه پیشنهاد و راهکار و چه در قالب نقد و بیان ضعف و اشکالات، که آن هم به نوعی حمایت است.
چرا در مراسم تودیع خود شرکت نکردید؟
از ابتدا بحث معارفه بود و به تودیع اشارهای نکرده بودند. نوشته بودند: «نشست صمیمی وزیر فرهنگ با اهالی فرهنگ و هنر» من حتی پرسیدم آیا در این مراسم شرکت کنیم یا نه؟ گفتند شما به عنوان یک مدعو میتوانید در مراسم شرکت کنید. سخنرانی برای شما در نظر گرفته نشده است. مراسم هم خارج از وقت اداری عصر پنجشنبه، ساعت شش در تالار وحدت بود. خب اگر مراسم تودیع و معارفه باشد، میبایست در خود وزارتخانه، در ساعت اداری و با حضور کارکنان و مدیران برگزار شود و اصلا ما میبایست برگزارکننده باشیم. کسی که تودیع میشود گزارش میدهد و آخر کار هم فرد جدید برنامههایش را به طور خلاصه میگوید. ولی از ابتدا برنامه را به گونه دیگری تدارک دیده بودند. کسانی را دعوت کرده بودند و سخنرانانی را در نظر گرفته بودند. یک روز مانده به برگزاری گفتند حالا شما بیایید و همین مراسم به تودیع و معارفه تبدیل بشود، که با مقدمات در نظر گرفته شده حتی مسئولان جدید هم به مصلحت نمیدانستند.
پس شما بدون تودیع از وزارتخانه رفتید؟
البته ما چون حدس می زدیم که چنین چیزی اتفاق بیافتد، یک هفته قبلش جلسه ای گرفتیم و از زحمات کارکنان تشکر و خداحافظی کردیم که اگر جلسه تودیع نبود حداقل حلالیتی طلبیده باشیم و از زحماتشان تشکر کنیم.به هر حال نیازی به تودیع نداشتیم. در ماه مبارک رمضان تقریبا با همه گروهها، از جمله هنرمندان، نویسندگان، ناشران و شاعران جلسه داشتیم و خداحافظی کردیم و عزیزان هم تقدیر و تشکر کردند که همین جا باید از همهشان سپاسگزاری کنم. خیلی از شخصیت ها و مقامات از جمله سردار فیروزآبادی قبل از روزهای پایانی قدردانی کردند و لوح تقدیر تقدیم کردند.
در جلساتی که احمدی نژاد با وزرای سابق خود دارد شما شرکت کردید؟
یکی دو جلسه اول شرکت کردم، که بحث همکاری با دانشگاه ایرانیان مطرح شد و گفته شد کسانی که مایلند اعلام کنند. من عضو هیأت علمی دانشگاه تهران هستم، و در ترم جدید (دانشگاه تهران) حضور فعالتری دارم.
پس به دانشگاه احمدی نژاد نرفتید.
آقای احمدی نژاد پیشنهاد دادند که در گروه الهیات کمک کنم ولی برایم میسر نبود. البته سعی میکنم ارتباط خود را با احمدی نژاد و بقیه اعضای دولت به خصوص با آنان که رفاقت بیشتری داشتم بهعنوان کسانی که چهار سال در کنار هم بودیم حفظ کنم.
توصیه ای به وزیر جدید فرهنگ و ارشاد ندارید؟
عرصه فرهنگ، عرصه سخت و دشواری است. همین که آدم بتواند اطراف قضیه را در نظر بگیرد و این طور نباشد که یک گروه خاص را مد نظر داشته باشد، این مساله مهمی است.انتظار داریم کارهای خوبی که در دولت دهم شروع شد و مفید بود، با قوت بیشتری ادامه داشته باشد.در حوزه فرهنگ هر مقدار بکوشیم که اعتبارات بیشتری جذب بشود زمینه کار وجود دارد.
من برای آقای جنتی که سابقه 20 ساله آشنایی ایشان دارم آرزوی توفیق دارم و به همه مدیران هم توصیه کردم تا زمانی که هستند و از مسؤولیت کنار نرفتهاند،کمک کنند که وقفهای در کارها ایجاد نشود. از نظر مشورتی هم اگر درخواستی باشد مضایقه نخواهم کرد.
زمانی که سالها قبل مدیرعامل انتشارات سروش شدید پس از مدتی انتقاداتی از شما صورت گرفت. گویا در دوره شما افرادی چون مرحوم قیصر امین پور و مصطفی رحماندوست از سروش رفتند. ماجرا چه بود؟
این اتفاقات در دوره من نبوده است. بعد از رفتن من،آقایان از سروش رفتند. مرحوم امین پور سردبیر سروش نوجوان بودند، خیلی هم صمیمی و دوست بودیم. دوستانه با هم تبادل نظر میکردیم و مشکلی نداشتیم. همه کسانی که مسؤولیت داشتند بودند و کارشان را انجام میدادند. مثلا آقای معزی که الان در ریاست جمهوری هستند آنجا بود. در دوره من تغییر و تحول خاصی صورت نگرفت مگر اینکه کسی خودش رفته باشد. مثلا آقای وحید وزیری هامانه گفت میخواهد ادامه تحصیل بدهد، من هم گفتم نمیخواهم مانع تحصیل شما باشم، که ایشان هم رفت. من مدت کوتاهی یعنی کمتر از یک سال در سروش بودم. برخی اتفاقات بعد از من رخ داد که ارتباطی با من نداشت، ولی عدهای دانسته یا ندانسته به دوره بنده نسبت دادند! در دوره وزارت هم برای تجلیل از مرحوم قیصر امینپور دو بار به شهر گتوند زادگاه و آرامگاه قیصر در استان خوزستان رفتم و با حضور پدر ارجمند ایشان مجموعه فرهنگی و هنری گتوند که در همین دوره احداث شد، افتتاح و به نام قیصر نامگذاری شد.
اینکه عدهای حرفهای بی اساسی را مطرح کنند امر تازهای نیست و متأسفانه برخی هم به آن استناد میکنند. البته ما هم تکذیب کردیم ولی گویا صدایمان به جایی نرسید چون عدهای دوست ندارند مردم در جریان درست امور قرار گیرند تا بتوانند برای دستیابی به اهداف خود و تخریب دیگران مستمسکی داشته باشند. مثل بعضی از مطالب نادرستی که مهاجرانی در نطق استیضاح یا دیگر اظهارات و نوشتهها مطرح کرد و نسبتهایی به دیگران داد که صحت نداشت ولی در اثر تکرار به شکل واقعیت جلوه کرده است!
ماجرای برداشتن عکس مهاجرانی در وزارت ارشاد چه بوده است؟
این عکس قبل از ما بود. بعد از فتنه 88، ایشان مرتبا در شبکه های ضد انقلاب موضع میگرفت و از فتنه حمایت میکرد. عکس ایشان هم در سالن جلسات وزیر بود. در نشستهایی که داشتیم از جمله در شورای فرهنگ عمومی چندبار بعضی دوستان اعتراض کردند که چرا عکس چنین فردی را گذاشتهاید. بعد هم یکی از این عزیزان عکس را برداشت و ما هم دیگر عکس دیگری جایگزین نساختیم. استدلال دوستان این بود که قطب زاده هم زمانی مسئول صدا و سیما بوده حالا باید عکسش هم روی دیوار باشد؟ یا بنی صدر هم زمانی رئیس جمهور بوده است باید عکسش را به دیوار بزنیم؟ بله اگر در جای دیگری باشد مثل دفتر وزیر که در معرض دید عموم نباشد کمتر اعتراض صورت میگرفت.
آقای جنتی که آمد همان روز اول عکس مهاجرانی را گذاشتند.
به هرحال ایشان دلایل خاص خود را دارند. ما که با عکس العمل جدی دوستان مواجه بودیم. برخی میگویند این مربوط به تاریخچه وزارت است. خوب کسی هم منکر تاریخ نشده است اما چون موقعیت عکس به گونه ای است که در معرض دید شرکتکنندگان در جلسات متعدد و میهمانان داخلی و خارجی و خبرنگاران است، برخی میگفتند که این به نوعی تبلیغ فرد است و حساسیت نشان میدادند.
حسینی البته پاسخی هم به یکی از مشکلات رسانه ای شده وزارت ارشاد و صندوق حمایت از هنرمندان داد، آنجا که با اشاره به تهدید تامین اجتماعی در قطع بیمه هنرمندان، اعلام کرد که به دستور رییس جمهور وقت قرار بوده بدهی صندوق به تامین اجتماعی از طرف دولت پرداخت شود اما اکنون چون هماهنگی نکرده اند، تامین اجتماعی تهدید به قطع بیمه هنرمندان کرده است.
مشروح این گفتگو به شرح زیر است:
آقای حسینی! اکنون دستگاههای فرهنگی زیادی در کشور داریم ولی وضع فرهنگ ما این است و همه ناراضیاند. هیچ کس راضی نیست. البته ارشاد هم یکی از این دستگاههاست. بالاخره علت چیست که همه ناراضی هستند و وضعیت فرهنگی مطلوب نیست؟
تنوع دستگاههای فرهنگی اگر موجب همافزایی نشود یکی از آفتهاست. هماهنگی و انسجام بین دستگاههای فرهنگی یک ضرورت است. باید تقسیم کار داشته باشیم نه اینکه موازی کاری و پراکنده کاری شود. میخواهم مطلبی بالاتر از این بگویم.همیشه این طور نیست که کارهای فرهنگی روی آدم ها اثر داشته باشد، بعضی وقت ها رفتارهای مسؤولان و شخصیت ها تاثیرات بیشتری دارد. مشکلات اجتماعی و اقتصادی اینها همه تاثیر گذار هستند.عوامل متعددی بر فرهنگ عمومی اثرگذارند.
نباید قسمتهای دیگر را نادیده بگیریم و بگوییم فقط باید کار فرهنگی شود. همان طور که گفتید کار فرهنگی هم فقط متعلق به وزارت فرهنگ نیست. از مهد کودک باید کار فرهنگی آغاز شود. اگر در مهدکودکهای ما رقص و آواز باشد کار فرهنگی خارج از آن اثری ندارد. لذا این موضوع در عین اینکه سهل به نظر میرسد ممتنع هم هست. مسأله پیچیدهای است. تغییر افکار و اندیشه ها خیلی کار سختی است. روایات هم داریم که اگر گفتند یک کوهی جابجا شده است بپذیر اما اینکه اندیشه فردی تغییر کرده پذیرشش چندان ساده نیست. همه چیز را نباید بگذاریم به حساب ضعف فرهنگی. مثلا اعتبار کافی برای فرهنگ در بودجه سالانه در نظر گرفته نمی شود. این هم تاثیر می گذارد. مجلس و دولت، همه نقش دارند.مسئول فرهنگی میخواهد اقدامات مفید انجام دهد اما به موقع اعتبار نمیرسد و توفیق حاصل نمیشود. البته دستگاههای فرهنگی هم ضعفهایی دارند و نیاز هست که انسجام داشته باشند.عوامل دیگری هم مؤثرند که فرصت پرداختن به آنها نیست. بالاخره ما جامعه بستهای نداریم. صدها شبکه ماهواره سعی میکنند که تأثیرگذار باشند. این همه مسافرت خارجی که انجام میشود. افراد میروند و میآیند و تحت تأثیر قرار می گیرند.
نمی شود انتظار داشت که یک دستگاه اجرایی بتواند همه مشکلات را از سر راه بردارد. مشکلات اقتصادی و اجتماعی هم دخیل هستند. البته نباید فرافکنی بکنیم و هر کسی سهم خودش را باید در نظر بگیرد و ببیند چقدر میتواند کمک بکند تا شاهد شرایط بهتری در کشور باشیم.
اگر بخواهید از افتخارات دوره مسؤولیتتان در ارشاد بگویید چه مواردی را مطرح می کنید؟
یکی از کارهایی که قابل قیاس با گذشته نیست همین حضور در شهرستانها و بهایی بود که به نیروهای مستعد شهرستانی داده شد و حمایت هایی بود که صورت گرفت. تمرکززدایی به معنای واقعی، توزیع وقت و امکانات بین ستاد و صف در استانها و شهرستانها. در فعالیت های سخت افزاری و نرم افزاری شاهد رشد و توسعه قابل توجهی بودیم. از کارهایی که انجام شد میتوان به شکل گیری معاونت قرآنی اشاره کرد. این کار ماندگاری خواهد بود. در کانون فرهنگی و هنری مساجد توسعه فراگیری را شاهد بودید. بالغ بر ده هزار کانون فرهنگی هنری در این دوره راه اندازی شد. در حالی که از سال 71 تا 88 این تعداد شش هزار کانون بود.
جشنواره رضوی برگزار می شد اما فقط یک دبیرخانه در اداره کل ارشاد خراسان رضوی مسؤول اجرای آن بود. ما آن را مستقل کردیم و بنیاد بین المللی امام رضا(ع) را تشکیل دادیم.با مصوبه دولت دارای ساختمان و امکانات شد بنیادی شد که سالانه این جشنواره را در ایران و در دیگر کشورها برگزار کند.امسال در 75 کشور دنیا همزمان این جشنواره برگزار شد. یا جشنواره خلیج فارس در این دوره راه اندازی شد و سه سال مداوم برنامه داشتیم.
توجهی که به شعر و ادب در این دوره شد قابل مقایسه با گذشته نیست.در دولت نهم جشنواره شعر فجر راه اندازی شد و ما هم هر سال برگزار کردیم.
تکریم از شاعران، علما، مشاهیر و مفاخر هم از جمله فعالیت ها بود. بیش از صد مورد بنده توفیق حضور و سخنرانی در این مراسمها داشتم. از سلمان فارسی که در کازرون برایش برنامه بین المللی گرفتیم تا شخصیت هایی که در قید حیات هستند نظیر حمید سبزواری، علی موسوی گرماروردی و آخرینش مشفق کاشانی بود که در تالار وحدت برگزار شد. از حافظ و سعدی و مولانا بگیرید تا طالب آملی در آمل. یا قیصر امین پور در شهر گتوند در زادگاه و آرامگاهش. این نحو تکریم مفاخر، معرفی و چاپ آثارشان سابقه نداشت. اگر مراسمی برای شخصیتی می گرفتیم سعی می کردیم آثارش هم احیا شود.
در حوزه رسانه چطور؟
به بیش از دو هزار نشریه مجوز داده شد. 25 مجوز خبرگزاری دادیم در حالی که محدودیتی ایجاد کرده بودند که برخی می خواستند مجوز خبرگزاری را به قیمت دو میلیارد تومان خریداری کنند که گفتیم بیایید مجوز می دهیم. به گونه ای انحصاری شده بود و مجوز نمی دادند. برگزاری جشنواره فصلی، راه اندازی سرای روزنامه نگاران،یکی از مواردی که مطرح می شد این بود که استان ها روزنامه ندارند و کاری کردیم که به همه استان ها مجوز روزنامه داده شود و اینکه صف طولانی شش هفت ساله برای اخذ مجوز نشریه را شکستیم و به روز رساندیم. برخی بعد از سال ها مجوز دریافت می کردند در حالی که دیگر انگیزه اولیه را نداشتند. کار سختی بود و خوشبختانه هیات نظارت هم همراهی کرد و این اقدام انجام شد. در مورد مؤسسات فرهنگی هم همین طور. در حوزه کتاب که به بحث ممیزی ایراد می گرفتند، سالی بالغ بر 65 هزار عنوان کتاب را مجوز می دادیم حالا ممکن است ۲۰ یا ۵۰ مورد معطلی هم وجود داشته باشد. معطلی هم برای این بود که اصلاحاتی باید انجام می شد و ناشر یا مؤلف اقدام نمیکردند که گفتیم با خود نویسنده تماس بگیرید و خودشان کارشان را پیگیری کنند. برخی کارشان اشکالات جدی داشت. مثلا کتابی بود که به مقدسات و ائمه معصومین(ع) در آن توهین شده بود و حرفهای رکیک در آن نوشته شده بود، برخی کتابهایی بود که اختلافات مذهبی را دامن میزد. ما به هیچ وجه به این موارد اجازه انتشار نمی دادیم. آنها آدرس غلط میدادند. به دروغ می گفتند که خمسه نظامی را ممیزی کردند. دو هفته پیش نوشتند که مولانا ممیزی شد. در همین روزنامه های مدعی اصلاح طلبی به دروغ چنین مطلبی نوشتند و چنان فضاسازی کردند که انگار مشکل اصلی فرهنگ این کشور ممیزی کتاب است. بعد با این فضاسازیها آن کارهای مؤثر و سازنده نادیده گرفته میشد.
تعداد اعضای صندوق حمایت از هنرمندان دو برابر شد. یعنی صد در صد افزایش. چه کسانی عضو شدند؟ کسانی که تا پیش از آن دسترسی نداشتند، خیلی از خبرنگاران، خبرنگاران سایت ها در استانها و شهرستان ها. شرایط صندوق را به گونه ای نوشته بودند که یک هنرمند شهرستانی غالبا نمی توانست عضو شود. مدیرعامل صندوق را بردیم به استانها گفتیم اشکالات را برطرف و مقررات را تسهیل کند تا هنرمندان و فعالان فرهنگی در نقاط مختلف کشور بتوانند عضو شوند. بدون هیچ وقفه ای هم خدمات دادیم.حالا در این دوره جدید گفتند صندوق به تامین اجتماعی بدهکار است و تامین اجتماعی هم تهدید کرده است که خدمات رسانی متوقف میشود. مگر این بدهی از این دوره شروع شده و قبل از ما نبوده است؟ یا مگر فقط صندوق حمایت از هنرمندان به سازمان تامین اجتماعی بدهی داشته است؟ خیلی از دستگاهها بدهکار هستند. ما مسأله را به دولت بردیم و خود رئیس جمهور دستور داد که دولت بدهی صندوق را بپردازد، حالا چون هماهنگی وجود نداشته است رئیس سازمان تأمین اجتماعی اعلام کرده که بیمه را قطع میکند! به هر حال بیشترین خدمات رفاهی برای اهالی فرهنگ و هنر در دوره دولت دهم انجام شده است. از دادن وام، ودیعه مسکن، رسیدگی به مشکلات آنان و دیگر اقدامات از جمله اینکه مؤسسه هنرمندان پیشکسوت برای هنرمندان شاخص کشور تأسیس شد. این موجب دلگرمی هنرمندان شد. مواردی داشتیم که هنرمند معروفی در بیمارستان مرحوم شده بود و به خاطر بدهی به بیمارستان اجازه ترخیص نمی دادند. برخی از آنان هزینه کفن و دفن نداشتند و اینگونه موارد را دوستان ما پیگری کرده و مشکلاتشان را برطرف میکردند. اینها را کمتر کسی دیده و بنا نداشتیم آن را اطلاعرسانی یا تبلیغ کنیم. در مقابل گاهی اما یک فرد انتقادی را به درست یا نادرست بیان میکرد،توسط رسانهها موضوع برجسته میشد چون خبرهای منفی جاذبه بیشتری دارد و همه چیز را تحت الشعاع خود قرار می دهد و همه زحمات همکاران عزیز نادیده گرفته میشد.
کاری بود که بخواهید انجام بدهید ولی فرصتی باقی نماند تا اجرایش کنید؟
ما در تمام حوزه ها طرح و برنامه هایی داشتیم که محدودیت های اعتباری و نیروی انسانی مانع اجرای بعضی از این طرح ها شد. مثلا جشنواره خلیج فارس را راه اندازی کردیم و گفتیم جشنواره امام خمینی را هم استان مرکزی بانی راه اندازی آن شود که آن همکاری لازم صورت نگرفت.برای امام هر سال مراسم ارتحال داریم ولی ما می خواستیم در زمان ولادت امام هر سال جشنواره ای مانند جشنواره امام رضا(ع) برگزار کنیم. اما موانع بر سر راه باعث شد که این ایده عملیاتی نشود.
در حوزه مسائل عمرانی، هم اکنون تقریبا در همه شهرستان های کشور مجتمع فرهنگی و هنری داریم. قبلا اینگونه نبود و همت و عزم جدی در دولت نهم و دهم تا حدود زیادی کمبودها را برطرف کرد اما دوست داشتیم بیش از این کار شود. فضا و متراژ کتابخانه ها در همین سالهای اخیر دو برابر شده است اما باز کمبود داریم.در مراکز استان ها مجموعه تالارهایی را شروع کردیم که هشت تالار در مرحله نهایی است. می خواستیم در دوره خودمان افتتاح شود ولی آنقدر مسائل اعتباری و سایر مشکلات بر سر راه ایجاد شد که به افتتاح نرسید که امیدواریم در این دولت افتتاح بشود. این تالارها در مجتمع های فرهنگی هنری است که بین چهارده تا شانزده هزار متر مربع مساحت دارد. سالن های هشتصد، هزار و هزار و دویست نفره در هشت استان در حال پایان عملیات عمرانی است.
در بحث فعالیت های خارج از کشور، تلاش کردیم برنامه ها را گسترش بدهیم. هفته های فرهنگی خیلی اثربخش بود، حتی با کشورهایی که ما خیلی رابطه سیاسی گرمی در بعضی مقاطع نداشتیم، وقتی میرفتیم می توانست اثر داشته باشد که باز محدویت اعتباری داشتیم و آن طور که می خواستیم نتوانستیم گسترش بدهیم اگرچه در مقایسه با گذاشته تحرک مناسبی را شاهد بودیم. تعداد رایزنی های فرهنگی از 49 نمایندگی به 70 مورد رسید، یعنی 21 نمایندگی جدیداضافه شد. اعتقاد ما این بود که هر جا سفارت داریم باید در کنارش رایزنی فرهنگی باشد. مگر میشود ما کار سیاسی بکنیم و به فرهنگ توجه نکنیم. فرهنگ نقطه قوت ماست.
حدود چهارده هفته هنری در تهران برگزار شد. هنرمندان سایر استانها به تهران میآمدند و هنر خود را به نمایش میگذاشتند که علاقه داشتیم شاهد برپایی هفته هنری تمام استانها باشیم. یا در حوزه حمایتی علاقه مند بودیم به مؤسساتی که فعالیت هنری و فرهنگی و قرآنی دارند جواب منفی ندهیم و از کارهای خوب و اصولی حمایت کنیم ولی در مواردی دست ما بسته بود. خرید آثار هنری، خرید کتاب برای کتابخانه های کشور از دیگر کارها بود. رونق حوزه فضای مجازی، بازی های رایانه ای. جوانهایی بودند که در شرکت هایی که ایجاد کرده اند بازیهای رایانه ای تولید میکنند سعی کردیم حمایت بیشتری شود تا تولیدات افزایش بیشتری پیدا کند. قطعا حمایت انجام شده کافی نیست. بعضی فیلمهای سینمایی که شروع به ساخت کردیم یا میخواستیم شروع کنیم ولی کمبود اعتبارات کار را کند میکرد. مثلا فیلم شخصیت شیخ احمد قمی که در تایلند به عنوان یک قدیس او را میشناسند و مورد احترام است. کسی که از ایران به آنجا رفته است و نفر دوم کشور شده و اسلام را او به آنجا برده است. سوژه های مشترک با سایر کشورها. شخصیتی مثل میرسیدعلی همدانی در ایران، کشمیر و تاجیکستان مورد احترام است. این موضوعات جای کار داشت ولی از جهت مالی محدودیتهایی داشتیم. یا نیروهایی که انگیزه و توان کافی داشته باشند به اندازه کافی وجود نداشت، لذا برخی برنامهها قابلیت اجرا نیافت.
چند فیلم در مورد شهدای هسته ای ساختید؟
راجع به شهدای هسته ای چیزی در نظر ندارم، شاید کار مستند شده باشد اما در مورد سرداران شهید مثل شهید برونسی، شهید کاوه و شهید چمران آثار ارزنده و ماندگاری تولید شد. در مورد شهید رهبر، شهید بهنام محمدی و شهید علی هاشمی هم ادارهکل ارشاد خوزستان فیلمهایی را تولید کرد و...
کارفرمای فیلم "چ" وزارت ارشاد بود؟
بله. بنیاد فارابی بود ولی خب سازمان سینمایی نمی توانست حمایت جدی بکند ما از منابع دیگر مستقیم وارد شدیم و کمک کردیم که این فیلم ساخته شود. اگر موردی را تشخیص میدادیم جای کار دارد هر طور شده منابع مالیاش را تأمین میکردیم. مثلا فیلم سی و سه روز لبنان فیلم خوبی بود که در این دوره ساخته شد. بنای ما بر این بود که برای شهدایی که زندگی آنها میتواند الگو باشد کار کنیم.
با توجه به اینکه یک نگاه لیبرالی در حوزه فرهنگ در میان سران دولت وجود داشت و معمولا انتقادات زیادی به ویژه از جانب علما میشد، مهمترین اختلاف شما با احمدی نژاد سر چه بود؟
درباره نقد علما و مراجع به دولت مواردی مطرح میشد ازجمله اینکه رئیس جمهور برای اولین بار وزیر زن انتخاب کرده بود که برخی آقایان مخالف بودند و لذا رابطه خوبی با دولت نداشتند. مسایل این چنینی وجود داشت وگرنه نسبت به بنده بحثی نداشتند. بین بنده و علما جدایی نبود ارتباط خوبی با علما و مراجع داشتیم. حتی در سفر به نجف با چهار مرجع بزرگوار از جمله آیتالله سیستانی گفتگوهای خوبی داشتیم.
از دیگر اقدامات برنامهای بود که تحت عنوان «تکریم دست اندرکاران نشریه مکتب اسلام» برگزار شد. پیش از انقلاب "مکتب اسلام" تنها نشریه دینی، مستمر و تأثیرگذاری بود که در سراسر کشور پخش می شد. به طور مثال حضرت آیت الله نوری همدانی، شهید بهشتی، شهید باهنر و خیلی از شخصیت ها در آن مقاله می نوشتند.در این مراسم حضرت آیت الله سبحانی شرکت کردند، خدمت حضرت آیت الله مکارم شیرازی هم رفتیم و از ایشان به عنوان بانی و مسئول این نشریه تقدیر کردیم. ارتباط ما با علما ارتباط خوبی بود ولی خب آنان در کل انتقاداتی به رییس جمهوری و اطرافیانش داشتند. گاهی هم که از حوزه فرهنگ انتقاد میکردند منظورشان همان نگاه رئیس جمهور و اطرافیان وی بود.
اختلاف نظر با آقای احمدی نژاد هم بر این اساس بود که ما فکر میکردیم باید ارتباط و تعامل با مراجع، علما و نیروهای متدین و بسیجی در کشور وسیعتر باشد. گاهی اوقات آن گونه که ما دوست داشتیم همراهی و همکاری لازم را نداشتند و دیدیم به تدریج فاصله ها زیادتر می شد. من این روحیه را داشتم که اگر در شهرستانها میرفتم اگر میشد در نماز جمعه هم سخنرانی می کردم و دائم سعی میکردم با نیروهای متدین، مجموعههای قرآنی و فعالان مساجد ارتباط داشته باشیم ولی خوب این ویژگی در برخی از اطرافیان احمدی نژاد نبود و موجب میشد عکس العملهایی هم بهوجود آید. در سال 91 اعتباری بالغ بر 270 میلیارد تومان برای مساجد، مصلاها و امامزادهها در اختیار گرفتیم که این در طول تاریخ بی سابقه بود. سعی کردیم آن را در کل کشور بین مساجد برای ساخت و ساز توزیع کنیم.این طور هم نبود که فقط تهران یا کلان شهرها را در نظر بگیریم بلکه در همه استانها توزیع شد.خیلی هم زحمت داشت ولی انجام دادیم. ما با اشتیاق تمام در اقداماتی که جنبههای دینی و مذهبی داشت کار میکردیم اما شاید این روحیه در دیگران نبود.
یکی از وزرا گفته بود که اصلا منع وجود داشت که ما با مراجع ارتباط بگیریم.
من به این صورت نمیگویم. چون ما میرفتیم و تعامل داشتیم اما به خاطر مسائلی که به وجود آمده بود مانند دوره اول احمدی نژاد این تعامل در این اواخر وجود نداشت ولی ما سعی کردیم ارتباطاتمان را داشته باشیم. برویم و از نزدیک گزارش بدهیم و پاسخگوی سؤالات باشیم و نظرات صائب را پذیرا باشیم.
شده بود که احمدی نژاد از شما درخواستی داشته باشد و شما انجام ندهید؟
اختلاف نظر امری طبیعی است. سعی می کردیم ایشان را قانع کنیم و دلایلمان را ذکر کنیم و توضیح دهیم که به چه دلیل این کار انجام نمیشود یا کاری انجام میدادیم ممکن بود برای ایشان سؤال برانگیز باشد. بالاخره ایشان با ارتباطات گستردهای که داشت یا افرادی که به ایشان مراجعه میکردند و نامه هایی مینوشتند مثلا در مورد برخی از فعالیت های هنری در عرصه موسیقی یا در مورد برخی کتابها به ایشان مراجعه میکردند و ایشان به ما ارجاع می داد. معمولا اگر امکان پذیر بود و اشکالاتی داشت برطرف می کردیم و آنهایی که نمیشد به ایشان هم منتقل میکردیم میپذیرفتند و این طور نبود که مسأله ای وجود داشته باشد البته گاهی اوقات ممکن بود درباره رؤسای برخی از سازمان ها اختلاف نظر وجود داشته باشد. مثلا من در مورد روشی که جوانفکر در ایرنا و روزنامه ایران داشت انتقاد داشتم. معتقدم بودم که نباید این گونه حرکت بکنیم که اختلاف برانگیز باشد و به خاطر همین با رییس جمهور مطرح کردم و گفتم من در این باره مسوولیتی نمی پذیرم. با شیوه ای که در آنجا بود راضی نبودم و مسؤولیت به عهده خودشان بود.
جوانفکر هم از گزینه های تحمیلی بود؟
جوانفکر زمانی که این مسوولیت بر عهدهاش گذاشته شد به عنوان یک فعال رسانه ای مطرح بود که در ایرنا سابقه داشت و از بین گزینه هایی که مطرح بودند ایشان بر دیگران رجحان داشت،تصور من هم این بود که ایشان میتواند بهتر از دیگران خبرگزاری را اداره بکند ولی بعد ایشان روش خاصی را در پیش گرفت که با گذشته خودش هم متفاوت بود. ما به عنوان یک شخصیت مستقل ایشان را میشناختیم که میتواند آنجا کار کند اما در عمل راه دیگری را در پیش گرفت و مشکلاتی هم برایش ایجاد شد.
چرا به شما نشان دولتی ندادند؟ تصور این است که اختلافتان با احمدینژاد خیلی زیاد بوده است. چند بار هم خبر برکناری شما مطرح شد.
این را باید از خودشان پرسید.در برخی جاها اختلاف نظر بود مثلا در مورد روزنامه شرق، ایشان علنی چندین بار اعلام کرد. اینها مطرح بود.روحیه ام این طور است که اهل مجامله و تعارف نیستم. بالاخره اشکالات و ایراداتی به ذهنم میرسید مطرح و انتقاد میکردم. شاید ایشان یک توقعات و انتظارات دیگری داشت، مثلا درباره خانه سینما ایشان (احمدی نژاد) این اواخر اصرار داشت.ما تأکیدمان بر این بود که روال قانونی طی بشود وگرنه ما با اشخاص بحث و اختلافی نداشتیم.در هر صورت اینکه ایشان در مدت این چهار سال این فرصت را فراهم کردند در خدمت مردم باشیم و بتوانیم کار بکنیم، از این جهت ممنون هستیم. ایشان هم ویژگیهای مثبت فراوانی دارد، دلسوزی، جسارت، تحرک، انگیزه و همت والایی که داشت کمنظیر بود ولی خب طبیعی است که همه نظراتشان مورد قبول نباشد و نقد شود. ما هم اگر مطلبی میگفتیم از روی دلسوزی بود. نتیجه را میدیدیم. مثلا در مورد عملکرد روزنامه ایران که علیه اصولگرایان می نوشت و من این را صلاح نمیدانستم. گاهی تمسخر می کردند و می نوشتند افولگرایان! من این چیزها را قبول نداشتم.
من دنبال منافع شخصی و باندی نبودم. از قبل از انقلاب با رژیم شاه مبارزه می کردم، قبل از انقلاب در حالی که سن و سالی نداشتم زندان رفتم و بعد از انقلاب هم در جهاد سازندگی در نقاط محروم فعالیت داشتم. در دوران دفاع مقدس هم بهعنوان یک بسیجی بودم لذا همواره خود را سرباز رهبری و نظام میدانستم. همین مقدار هم که در دولت امکان خدمت فراهم شد شاکر الطاف الهی هستم لذا پاداش و شأن را امیدوارم خداوند کریم عطا نماید.
گویا برای برخی از وزرای احمدی نژاد امکانات ویژه ای وجود داشت. گفته بودند به هریک از آنان صد میلیون تومان داده بودند. چه کسانی این مبلغ را گرفتند؟ چه کسانی مانند شما این مبالغ رادریافت نکردند؟
امکانات ویژهای نبوده است مثل دیگر دولتها به تعدادی از وزیران نشان دولتی دادند. برای من هیچ اهمیتی نداشت. مثلا نشان دولتی فرمی داشت که باید توسط کسی که میخواهد نشان را دریافت کند پر می شد و در کمیتهای بررسی میکردند. مسؤولش چندین بار مطرح کرد که فرم را پر کنم که اقدام نکردم. به همراه این نشان تعدادی سکه هم بود و در حقوق و رتبه افراد اثر داشت.امید که اعمال ما مصداق عمل صالح و مأجور من عندالله باشیم.
یکی از انتقاداتی که به شما وارد می شود این است که می گویند وزارت ارشاد در دوره شما کرمانی زیاد داشت. شما آنجا حلقه داشتید؟
هیچ عهد اخوتی با کسی نداشتیم، مثلا با یکی از دوستانی که بیش از 30 سال شناخت و رفاقت داشتم و در جبهه با هم بودیم، وقتی که او در جایگاه مسئولیت قرار گرفت و گزارشهایی آمد و شائبههایی وجود داشت که فرد آن طور که باید و شاید وظیفهشناس نیست، از مسئولیت برکنار شد. البته هیاهو نمیکردیم که ژست بگیریم و بهره برداری سیاسی بکنیم،مثل برخی که این اقدامات را رسانهای میکنند.مثلا گزارشهایی در مورد مدیران می رسید که شائبه سوء استفاده مالی و ضعف اخلاقی بود بدون هیچ اغماضی برخورد می کردیم. اینکه چند نفر کرمانی بودند، از همه استان ها داشتیم، از کرمان هم داشتیم. طبیعی بود که از برخی افراد شناخت بیشتری داشتیم و اینها در کنار ما بودند ولی مدیران کرمانی تعدادشان انگشت شمار بود.این مسأله در جاهای دیگر هم هست. مثلا وقتی در صدا و سیما بودم میدیدم که مازندرانیها زیاد هستند. یک بخشی از آن طبیعی است که بالاخره شناختی که مدیر از افراد داد در انتصاباتش تأثیر میگذارد.
ظاهرا شما نسبت فامیلی با آقایان هاشمی، خلخالی و پورمحمدی دارید.
تبارشناسی انجام میدهید؟ (با خنده) ما چهار تا برادر هستیم، دومی سید محمود است که الان عضو هیات علمی دانشگاه است و داماد مرحوم آیتالله خلخالی است.آیت الله خلخالی در رفسنجان تبعید بود یکی از دلایل آشنایی همین مسأله بود. اخوی بعدی سید حمید است. ایشان داماد مرحوم حاج شیخ محمد هاشمیان امام جمعه رفسنجان است که مرحوم هاشمیان پسرعمو و شوهرخواهر آیتالله هاشمی رفسنجانی است. یعنی آیت الله هاشمی رفسنجانی دایی همسر اخوی ماست.
خود بنده داماد حاج شیخ عباس پورمحمدی هستم که از یاران امام و مقام معظم رهبری است و آقا خیلی به ایشان علاقه دارند و همیشه احوالشان را میپرسند البته الان سنشان خیلی بالاست و دیگر فعالیت اجتماعی ندارند. ایشان اهل مبارزه بود و سابقه زندان و تبعید دارد. زمانی که حضرت آقا در ایرانشهر تبعید بودند ایشان هم ابتدا به سراوان و بعدها به زابل و بندر لنگه تبعید شدند.ایشان عموی حجتالاسلام مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری و پدر آقای اصغر پورمحمدی، مدیر سابق شبکه سوم سیما هستند.
ظاهرا تنها اصولگرای خانواده شما هستید؟
(با خنده) سید محمود گرایش به اصلاح طلبان دارد و با مجمع روحانیون و دوم خردادی ها هم فکر است. سیدحمید می توانیم بگوییم کارگزار است و با خانواده هاشمی وصلت کرده و کار اقتصادی می کند. بنده هم از مجلس پنجم که نماینده بودم به عنوان نیروی اصولگرا و ارزشی تلقی میشدم. یک برادر بزرگتر داریم که ایشان خیلی سیاسی نیست. جالب اینکه من وقتی برای مجلس پنجم از رفسنجان کاندیدا بودم، این دو اخوی ما از رقیب من حمایت می کردند.رقیب من آقای حاج شیخ حسین هاشمیان برادر حاج شیخ محمد و پسر عموی آقای هاشمی رفسنجانی بود و چند دوره هم نماینده بود. بالاخره این اختلاف نظر سیاسی در خانواده وجود دارد ولی ما با هم صمیمی و رفیق هستیم و هیچ مشکلی از نظر ارتباطی نداریم.
در خانواده هیچ بحثی اتفاقی نمی افتد؟
چرا، گاهی اوقات بحث های داغی هم انجام می شود ولی قدرت تحمل همدیگر را داریم. اختلاف نظر هم از اوایل انقلاب بوده نه اینکه الان باشد. حتی قبل از انقلاب گاهی اوقات در برخی مسایل اختلاف نظر داشتیم ولی خب همیشه اهل سعه صدر و بحث منطقی بودیم.
مراسم ترحیم ابوی که بود از اصولگرایان و اصلاح طلبان هر دو گروه آمده بودند. اوائل دولت دهم همیشه این سوال برای بعضی دوستان مطرح بود که عدهای می روند به رییس جمهور گزارش می دهند که این وزیر شما ارتباط دارد با فلانی و... تا بالاخره داستان داوود احمدی نژاد پیش آمد. ایشان که راهش را جدا کرد دیگر به این موضوع فکر هم نکردیم، گفتیم اگر ابهامی هم بهوجود آمد پاسخ میدهیم که برادر خود شما هم مسیر دیگری انتخاب کرده است، خیلی هم تند میرود، لااقل برادران من اهل منطق و اعتدال هستند. (با خنده)
از برادرتان سیدحمید در جایی مطلبی خواندم که در دوره وزارت ارشاد روی شما خیلی فشار سیاسی بوده است؟
بالاخره برداشت ایشان بوده. فرهنگ طوری است که همه در آن اظهار نظر می کنند. مثلا در دولت خیلی بحث ها مطرح می شد که کمتر کسی نظر میداد جز وزرایی که مربوط به حوزه آنها بود، اما در مسایل فرهنگی بسیاری خود را صاحب رأی می دانستند و راحت تر بحث میکردند. همه هم توقعات و انتظارات دارند و برآوردن نظرات متفاوت کار سخت و دشواری است.یادم هست همان اوایل طرح مسئله وزارت، بعضی از شخصیتهایی که با آنها مشورت میکردم میگفتند مسؤولیتتان به سه ماه نمیرسد و شما نمیتوانید ادامه بدهید. کار سختی است و امکان جمع بین نظرات وجود ندارد. ولی الحمد لله سعی کردیم این دوره را با کارنامه قابل قبول پشت سر بگذاریم. برخی هم ادعا میکنند که این دوره جنجالی بوده است در حالی که این ادعا واقعیت ندارد. وزارت ارشاد در همه دورهها مسأله برانگیز بوده است. شما ببینید! الان وزیر جدید مدتی بیش نیست که آمده ولی مجلس از او سؤال کرده است. بالاخره طبیعت کار به گونهای است که همیشه در معرض سؤال هست. ولی در این سالهای اخیر چون تنوع و تعداد رسانه ها بیشتر شده است و اطلاع رسانی بیشتری میشود، فکر میکنند که اتفاقات و اختلافات بیشتری در مقایسه با گذشته وجود داشته است.
متأسفانه در دوره اخیر اختلاف بین اصولگرایان زیاد بود لذا ما هم از طرف رسانههای اصلاح طلب در معرض هجمه بودیم هم از طرف دوستان اصولگرا. گاهی اوقات همه را با یک نگاه میدیدند و میگفتند اینها جریان خاصی هستند و قضاوتهای نادرستی میکردند و بالاخره ما را بینصیب نمیساختند. ضعف اطلاعرسانی هم مزید بر علت بود.
پیش آمده بود که رهبر معظم انقلاب درباره موضوعی از شما توضیح بخواهند؟
در ابتدای فعالیت خدمت ایشان رسیدم و از نظرات ارزنده معظمله بهرهمند شدم. در طول دوره هم گاهی اوقات مستقیم و گاهی با واسطه در جریان نظرات صائب رهبر فرزانه قرار میگرفتیم. برخی از تولیدات سینمایی و محصولات فرهنگی را ایشان تحسین و تقدیر کردند. مواردی هم بود که نظراتی داشتند که ما هم عمل کردیم.
ما خود را تابع رهبری میدانستیم و به این ویژگی افتخار میکنیم. در همین دوره جشنواره یادمان ولایت را در جیرفت چهار دوره برگزار کردیم. چون حضرت آقا بعد از ایرانشهر به جیرفت تبعید شدند که خیلیها نمیدانند. یک سال حاج آقای محمدی گلپایگانی را به این جشواره بردیم. جمعیت را که دید مبهوت شده بود. یا در ایرانشهر هر سال برنامههایی داشتیم که باعث وحدت و همگرایی بین شیعه و سنی بود. در این زمینه کار جدی نشده و بلکه کم کاری شده است لذا هم به عنوان عشق و علاقه و ارادت فراوانی که به رهبر معظم انقلاب داریم و هم اینکه از نظر استدلال و منطقی که ایشان دارند در کشور کسی را نداریم که اینقدر در کار فرهنگ و هنر خبره باشند. از سینما، شعر و بحث های قرآنی بگیرید تا سایر زمینه ها. مثلا ایشان یک جمله ای گاهی اوقات در نمایشگاه کتاب میگفتند که برای ما حجت بود و منشأ یکسری اقدامات میشد. اگر از دورههای قبل رهنمودهای ارزنده رهبری مدنظر و مبنای عمل مدیران فرهنگی و هنری قرار میگرفت شرایط فرهنگی کشور بسیار بهتر بود و در آینده نیز راهکاری جز این وجود ندارد.
خبرهایی بود که در دوره شما سوءاستفادههای مالی توسط بعضی مدیران صورت گرفته است.
خوشبختانه مدیران عمدتا افراد دلسوز و پاکدستی بودند. موارد جزیی در هر نهاد و دستگاهی ممکن است بهوجود آید که بنای ما بر پیشگیری و برخورد بود. مثلا مدیری تخلفاتی انجام داده بود که خود ما اولین بار متوجه شدیم و معرفیاش کردیم. یا متوجه شدیم که یک مورد مشکوکی هست. بلافاصله پیگیری کردیم. در مسایل مالی و اخلاقی با هیچ کسی شوخی نداشتیم.حتی کسی را که در مظان اتهام بود به کار نمی گرفتیم.چون میگفتیم مدیران فراوانی دارند شب و روز زحمت میکشند آن وقت یکی بیاید و سوء استفاده کند. برای چه؟ این دقت در کار صورت می گرفت. همیشه هم استقبال میکردیم که دستگاههای نظارتی حضور فعال داشته باشند. اینکه یک تخلف به عنوان اختلاس طرح شود درست نیست. بله مدیری بود که دادگاهی شد و با او برخورد کردند.
اموال شما قبل از وزارت و بعد از آن تغییری کرد؟
تغییر جزیی بود که به قوه قضاییه گزارش دادم. آن هم نه درآمدهایی که از دولت داشته باشم، بلکه از مرحوم ابوی میراثی تعلق گرفت که آن را به عنوان افزایش دارایی اعلام کردم.حتی کتاب هایی که در این دوره در اختیار گرفته ام و لوحهای تقدیری که گرفته ام را هم نوشته ام که همه چیز شفاف باشد.
پیشنهاد مسئولیتی در دولت جدید به شما نشد؟
بهطور جدی پیشنهادی صورت نگرفته است، بیشتر در حد تعارف بوده است. البته خود من ترجیح میدهم که مدتی درگیر کار اجرایی نباشیم و به کارهای علمی و فکری بپردازم. البته همه باید در هر موقعیتی به دولت جمهوری اسلامی کمک کنند. حتما نباید مسئولیت رسمی داشته باشند،بنابراین اگر کاری از دستم بربیاید به خصوص از نظر فکری و مشورتی مضایقه نمیکنم چه در قالب ارائه پیشنهاد و راهکار و چه در قالب نقد و بیان ضعف و اشکالات، که آن هم به نوعی حمایت است.
چرا در مراسم تودیع خود شرکت نکردید؟
از ابتدا بحث معارفه بود و به تودیع اشارهای نکرده بودند. نوشته بودند: «نشست صمیمی وزیر فرهنگ با اهالی فرهنگ و هنر» من حتی پرسیدم آیا در این مراسم شرکت کنیم یا نه؟ گفتند شما به عنوان یک مدعو میتوانید در مراسم شرکت کنید. سخنرانی برای شما در نظر گرفته نشده است. مراسم هم خارج از وقت اداری عصر پنجشنبه، ساعت شش در تالار وحدت بود. خب اگر مراسم تودیع و معارفه باشد، میبایست در خود وزارتخانه، در ساعت اداری و با حضور کارکنان و مدیران برگزار شود و اصلا ما میبایست برگزارکننده باشیم. کسی که تودیع میشود گزارش میدهد و آخر کار هم فرد جدید برنامههایش را به طور خلاصه میگوید. ولی از ابتدا برنامه را به گونه دیگری تدارک دیده بودند. کسانی را دعوت کرده بودند و سخنرانانی را در نظر گرفته بودند. یک روز مانده به برگزاری گفتند حالا شما بیایید و همین مراسم به تودیع و معارفه تبدیل بشود، که با مقدمات در نظر گرفته شده حتی مسئولان جدید هم به مصلحت نمیدانستند.
پس شما بدون تودیع از وزارتخانه رفتید؟
البته ما چون حدس می زدیم که چنین چیزی اتفاق بیافتد، یک هفته قبلش جلسه ای گرفتیم و از زحمات کارکنان تشکر و خداحافظی کردیم که اگر جلسه تودیع نبود حداقل حلالیتی طلبیده باشیم و از زحماتشان تشکر کنیم.به هر حال نیازی به تودیع نداشتیم. در ماه مبارک رمضان تقریبا با همه گروهها، از جمله هنرمندان، نویسندگان، ناشران و شاعران جلسه داشتیم و خداحافظی کردیم و عزیزان هم تقدیر و تشکر کردند که همین جا باید از همهشان سپاسگزاری کنم. خیلی از شخصیت ها و مقامات از جمله سردار فیروزآبادی قبل از روزهای پایانی قدردانی کردند و لوح تقدیر تقدیم کردند.
در جلساتی که احمدی نژاد با وزرای سابق خود دارد شما شرکت کردید؟
یکی دو جلسه اول شرکت کردم، که بحث همکاری با دانشگاه ایرانیان مطرح شد و گفته شد کسانی که مایلند اعلام کنند. من عضو هیأت علمی دانشگاه تهران هستم، و در ترم جدید (دانشگاه تهران) حضور فعالتری دارم.
پس به دانشگاه احمدی نژاد نرفتید.
آقای احمدی نژاد پیشنهاد دادند که در گروه الهیات کمک کنم ولی برایم میسر نبود. البته سعی میکنم ارتباط خود را با احمدی نژاد و بقیه اعضای دولت به خصوص با آنان که رفاقت بیشتری داشتم بهعنوان کسانی که چهار سال در کنار هم بودیم حفظ کنم.
توصیه ای به وزیر جدید فرهنگ و ارشاد ندارید؟
عرصه فرهنگ، عرصه سخت و دشواری است. همین که آدم بتواند اطراف قضیه را در نظر بگیرد و این طور نباشد که یک گروه خاص را مد نظر داشته باشد، این مساله مهمی است.انتظار داریم کارهای خوبی که در دولت دهم شروع شد و مفید بود، با قوت بیشتری ادامه داشته باشد.در حوزه فرهنگ هر مقدار بکوشیم که اعتبارات بیشتری جذب بشود زمینه کار وجود دارد.
من برای آقای جنتی که سابقه 20 ساله آشنایی ایشان دارم آرزوی توفیق دارم و به همه مدیران هم توصیه کردم تا زمانی که هستند و از مسؤولیت کنار نرفتهاند،کمک کنند که وقفهای در کارها ایجاد نشود. از نظر مشورتی هم اگر درخواستی باشد مضایقه نخواهم کرد.
زمانی که سالها قبل مدیرعامل انتشارات سروش شدید پس از مدتی انتقاداتی از شما صورت گرفت. گویا در دوره شما افرادی چون مرحوم قیصر امین پور و مصطفی رحماندوست از سروش رفتند. ماجرا چه بود؟
این اتفاقات در دوره من نبوده است. بعد از رفتن من،آقایان از سروش رفتند. مرحوم امین پور سردبیر سروش نوجوان بودند، خیلی هم صمیمی و دوست بودیم. دوستانه با هم تبادل نظر میکردیم و مشکلی نداشتیم. همه کسانی که مسؤولیت داشتند بودند و کارشان را انجام میدادند. مثلا آقای معزی که الان در ریاست جمهوری هستند آنجا بود. در دوره من تغییر و تحول خاصی صورت نگرفت مگر اینکه کسی خودش رفته باشد. مثلا آقای وحید وزیری هامانه گفت میخواهد ادامه تحصیل بدهد، من هم گفتم نمیخواهم مانع تحصیل شما باشم، که ایشان هم رفت. من مدت کوتاهی یعنی کمتر از یک سال در سروش بودم. برخی اتفاقات بعد از من رخ داد که ارتباطی با من نداشت، ولی عدهای دانسته یا ندانسته به دوره بنده نسبت دادند! در دوره وزارت هم برای تجلیل از مرحوم قیصر امینپور دو بار به شهر گتوند زادگاه و آرامگاه قیصر در استان خوزستان رفتم و با حضور پدر ارجمند ایشان مجموعه فرهنگی و هنری گتوند که در همین دوره احداث شد، افتتاح و به نام قیصر نامگذاری شد.
اینکه عدهای حرفهای بی اساسی را مطرح کنند امر تازهای نیست و متأسفانه برخی هم به آن استناد میکنند. البته ما هم تکذیب کردیم ولی گویا صدایمان به جایی نرسید چون عدهای دوست ندارند مردم در جریان درست امور قرار گیرند تا بتوانند برای دستیابی به اهداف خود و تخریب دیگران مستمسکی داشته باشند. مثل بعضی از مطالب نادرستی که مهاجرانی در نطق استیضاح یا دیگر اظهارات و نوشتهها مطرح کرد و نسبتهایی به دیگران داد که صحت نداشت ولی در اثر تکرار به شکل واقعیت جلوه کرده است!
ماجرای برداشتن عکس مهاجرانی در وزارت ارشاد چه بوده است؟
این عکس قبل از ما بود. بعد از فتنه 88، ایشان مرتبا در شبکه های ضد انقلاب موضع میگرفت و از فتنه حمایت میکرد. عکس ایشان هم در سالن جلسات وزیر بود. در نشستهایی که داشتیم از جمله در شورای فرهنگ عمومی چندبار بعضی دوستان اعتراض کردند که چرا عکس چنین فردی را گذاشتهاید. بعد هم یکی از این عزیزان عکس را برداشت و ما هم دیگر عکس دیگری جایگزین نساختیم. استدلال دوستان این بود که قطب زاده هم زمانی مسئول صدا و سیما بوده حالا باید عکسش هم روی دیوار باشد؟ یا بنی صدر هم زمانی رئیس جمهور بوده است باید عکسش را به دیوار بزنیم؟ بله اگر در جای دیگری باشد مثل دفتر وزیر که در معرض دید عموم نباشد کمتر اعتراض صورت میگرفت.
آقای جنتی که آمد همان روز اول عکس مهاجرانی را گذاشتند.
به هرحال ایشان دلایل خاص خود را دارند. ما که با عکس العمل جدی دوستان مواجه بودیم. برخی میگویند این مربوط به تاریخچه وزارت است. خوب کسی هم منکر تاریخ نشده است اما چون موقعیت عکس به گونه ای است که در معرض دید شرکتکنندگان در جلسات متعدد و میهمانان داخلی و خارجی و خبرنگاران است، برخی میگفتند که این به نوعی تبلیغ فرد است و حساسیت نشان میدادند.