صراط: فرهاد مجیدی در دقیقه 88 بازی استقلال - مس کرمان با نیکبخت واحدی تعویض شد و همان لحظه از فوتبال خداحافظی کرد.
فرهاد مجیدی شماره 7 استقلال بعد از تعویض دقیقه 88 با نیکبخت واحدی به ناگاه پیراهن از تن کند و بعد از بوسهای به صورت امیر قلعهنویی به سمت نقطه کرنر دوید و با کندن پیراهن و گذاشتن روی زمین و سپس بوسه به زدن به آن از فوتبال خداحافظی کرد.
مجیدی در مقابل چشمان بهتزده همبازیها و هواداران استقلال و در حالی که بازی در جریان بود تصمیم خود را عملی کرد و از فوتبال کنار کشید. مجیدی که یکی از شورانگیزترین بازیکنان استقلال در دو دهه گذشته بوده است از دیشب موضوع خداحافظی را مزمزه میکرد و برادرش فرزاد در روی فیسبوک و اینستاگرام خداحافظی او را تایید کرده بود اما باز مزدک میرزایی گزارشگر بازی بین دو نیمه اعلام کرد که مجیدی در تصمیمش تجدید نظر کرده است با این حال مجیدی در دقیقه 89 بازی، زمانی که تابلوی تعویض او با نیکبخت واحدی بالا رفت مجیدی بازوبند را به آندو تیموریان سپرد و سپس به سمت امیر قلعهنویی رفت و با بغل کردن او پیراهن آبی را از تن بیرون آورد و با بوسیدن چهار گوشه زمین در حالی که عکاسها مثل مدافعان وسط سختگیر سایه به سایهاش حرکت میکردند از فوتبال کنار کشید.
این تصمیم مجیدی فضای عجیبی در ورزشگاه بوجود آورد و بسیاری از هواداران با گریه و ناباورانه به این صحنه عجیب نگاه کردند. مجیدی که چندان هم به عکاسها توجه نمیکرد در نهایت از سمت روبهروی دو آتشههای استقلال از کمند آنها فرار کرد و به رختکن رفت. در حالی که شاید برای هیچ کس مهم نبود که استقلال 2 امتیاز حساس را در بازی مقابل مس از دست داده است. مسابقهای که اگر استقلال رحمتی را نداشت ممکن بود بازنده از آن بیرون بیاید.
به هر حال با خداحافظی مجیدی یکی از مهمترین بازیکنان فوتبال ایران و یکی از آخرین ستارههای نسل دهه 70 فوتبال ایران کفشها را آویخت.
در متن خداحافظی فرهاد مجیدی که در اختیار ایسنا قرار گرفته، آمده است: هیچ وقت دوست نداشتم زمان خداحافظی ام را از قبل مشخص کنم. مدتی پیش، به این تصمیم رسیدم که امروز روز خداحافظی از فوتبال است. از فردا همان جایی می ایستم که شما میایستادید. زیر برف، یخ، باران و آفتاب سوزان. اما این بار من باید به شما احترام بگذارم و تشکر کنم، درست همان کاری که شما برای من انجام دادید.
تمام خاطرهها، خوشیها و لحظههای تلخی که در طول سالیان حضور در استقلال داشتهام امروز جلوی چشمانم هستند. تلخ ترین خاطرهام "4خرداد 1390 " است که روی قلبم حک شده و به هیچ وجه پاک نخواهد شد. روزی که در مراسم تشییع جنازه ناصرخان شرکت کردم و در بهشت زهرا (س) برای همیشه از وی جدا شدم.
به من حق دهید که با دشواری از این پیراهن دل بکنم، هر کدام از ستارههای آن، مدالهایی بودند که همه ما به آن افتخار میکردیم. من به بیشتر آرزوهای فوتبالی خود رسیدهام و دوست داشتم با قهرمانی در آسیا از فوتبال خداحافظی کنم اما این امر میسر نشد. امیدوارم در آینده به تنها آرزوی دست نیافته ورزشی ام در کنار هواداران عزیز برسم.
هواداران عزیز و دوست داشتنی!
بازیکنان میروند ولی استقلال بزرگ باقی میماند. پیراهنی که سالها نام من بر آن نوشته میشد را دوست داشتهام و همواره دوست خواهم داشت. پیراهن "آبی" که بر تن بازیکنان بزرگی چون غلامحسین مظلومی و حسن روشن بوده یا همان بازوبندی که مدتها علی جباری، برادران بیانی، امیر قلعه نویی یا جواد زرینچه بر بازوان خود می بستند از جمله خاطرات ماندگارم هستند.
تقدیر این بود که در ایران پیراهنی جز پیراهن پرافتخار "آبی" بر تن نکرده و با استقلال از دوران قهرمانی خداحافظی کنم. ازهمه افرادی که این فرصت را برای من فراهم کرده و مرا حمایت نمودند خصوصا "امیر قلعه نویی" قدردانی می نمایم.
فرهاد مجیدی امروز به خط آخر سالهای بازی خود رسیده و وقت آن شده تا پیراهن شماره 7 که میراث بزرگانی چون «مجید نامجو مطلق » است را به بازیکنان تازه نفسی تقدیم کنم که قرار است آینده فوتبال کشور را رقم بزنند.
هواداران همیشگی!
از فردا دیگر بازیکن استقلال به شمار نمیآیم ولی همواره یکی از شما خواهم بود و برای قهرمانی استقلال دعا خواهم کرد. هر چه دارم از استقلال و هوادارانش است و هر کجا که باشم برای سربلندی استقلال تلاش خواهم کرد.
چقدر سخت است پایان بردن این نامه، همین طور نامها مقابل چشمانم رژه میرود، از تمام مربیانی که در این سالها برایم زحمت کشیدند، از مدیرعامل محترم باشگاه جناب آقای فتح ا...زاده و دیگر مدیران گذشته، کارشناسان، بازیکنان، کادر پزشکی، تدارکات، اهالی رسانه، دوستان، خانواده خصوصا پدر و مادر عزیزم و تک تک آن هوادارانی که در این سالها همراهیام کردند، کمال سپاسگزاری و قدردانی را دارم.
در پایان لازم است برای تیم ملی کشورم که با درایت جناب آقای علی کفاشیان، رییس فدراسیون فوتبال و مربی بزرگش کارلوس کی روش، تلاش بازیکنان و دعای خیر مردم عزیز به جام جهانی صعود کرد، آرزوی موفقیت نمایم.
خدای من شاهد است که در تمام این سالهای طولانی با تمام توانم بازی کردم و اگر قصوری از من سر زده از همه پوزش میطلبم.
مجیدیها میآیند و می روند، اما آنچه باقی میماند نام "استقلال" است که پشتش به شما هواداران، مثل همیشه گرم خواهد ماند. زنده باد ایران، زنده باد استقلال.
برادر کوچک شما
فرهاد مجیدی
فرهاد مجیدی شماره 7 استقلال بعد از تعویض دقیقه 88 با نیکبخت واحدی به ناگاه پیراهن از تن کند و بعد از بوسهای به صورت امیر قلعهنویی به سمت نقطه کرنر دوید و با کندن پیراهن و گذاشتن روی زمین و سپس بوسه به زدن به آن از فوتبال خداحافظی کرد.
مجیدی در مقابل چشمان بهتزده همبازیها و هواداران استقلال و در حالی که بازی در جریان بود تصمیم خود را عملی کرد و از فوتبال کنار کشید. مجیدی که یکی از شورانگیزترین بازیکنان استقلال در دو دهه گذشته بوده است از دیشب موضوع خداحافظی را مزمزه میکرد و برادرش فرزاد در روی فیسبوک و اینستاگرام خداحافظی او را تایید کرده بود اما باز مزدک میرزایی گزارشگر بازی بین دو نیمه اعلام کرد که مجیدی در تصمیمش تجدید نظر کرده است با این حال مجیدی در دقیقه 89 بازی، زمانی که تابلوی تعویض او با نیکبخت واحدی بالا رفت مجیدی بازوبند را به آندو تیموریان سپرد و سپس به سمت امیر قلعهنویی رفت و با بغل کردن او پیراهن آبی را از تن بیرون آورد و با بوسیدن چهار گوشه زمین در حالی که عکاسها مثل مدافعان وسط سختگیر سایه به سایهاش حرکت میکردند از فوتبال کنار کشید.
این تصمیم مجیدی فضای عجیبی در ورزشگاه بوجود آورد و بسیاری از هواداران با گریه و ناباورانه به این صحنه عجیب نگاه کردند. مجیدی که چندان هم به عکاسها توجه نمیکرد در نهایت از سمت روبهروی دو آتشههای استقلال از کمند آنها فرار کرد و به رختکن رفت. در حالی که شاید برای هیچ کس مهم نبود که استقلال 2 امتیاز حساس را در بازی مقابل مس از دست داده است. مسابقهای که اگر استقلال رحمتی را نداشت ممکن بود بازنده از آن بیرون بیاید.
به هر حال با خداحافظی مجیدی یکی از مهمترین بازیکنان فوتبال ایران و یکی از آخرین ستارههای نسل دهه 70 فوتبال ایران کفشها را آویخت.
در متن خداحافظی فرهاد مجیدی که در اختیار ایسنا قرار گرفته، آمده است: هیچ وقت دوست نداشتم زمان خداحافظی ام را از قبل مشخص کنم. مدتی پیش، به این تصمیم رسیدم که امروز روز خداحافظی از فوتبال است. از فردا همان جایی می ایستم که شما میایستادید. زیر برف، یخ، باران و آفتاب سوزان. اما این بار من باید به شما احترام بگذارم و تشکر کنم، درست همان کاری که شما برای من انجام دادید.
تمام خاطرهها، خوشیها و لحظههای تلخی که در طول سالیان حضور در استقلال داشتهام امروز جلوی چشمانم هستند. تلخ ترین خاطرهام "4خرداد 1390 " است که روی قلبم حک شده و به هیچ وجه پاک نخواهد شد. روزی که در مراسم تشییع جنازه ناصرخان شرکت کردم و در بهشت زهرا (س) برای همیشه از وی جدا شدم.
به من حق دهید که با دشواری از این پیراهن دل بکنم، هر کدام از ستارههای آن، مدالهایی بودند که همه ما به آن افتخار میکردیم. من به بیشتر آرزوهای فوتبالی خود رسیدهام و دوست داشتم با قهرمانی در آسیا از فوتبال خداحافظی کنم اما این امر میسر نشد. امیدوارم در آینده به تنها آرزوی دست نیافته ورزشی ام در کنار هواداران عزیز برسم.
هواداران عزیز و دوست داشتنی!
بازیکنان میروند ولی استقلال بزرگ باقی میماند. پیراهنی که سالها نام من بر آن نوشته میشد را دوست داشتهام و همواره دوست خواهم داشت. پیراهن "آبی" که بر تن بازیکنان بزرگی چون غلامحسین مظلومی و حسن روشن بوده یا همان بازوبندی که مدتها علی جباری، برادران بیانی، امیر قلعه نویی یا جواد زرینچه بر بازوان خود می بستند از جمله خاطرات ماندگارم هستند.
تقدیر این بود که در ایران پیراهنی جز پیراهن پرافتخار "آبی" بر تن نکرده و با استقلال از دوران قهرمانی خداحافظی کنم. ازهمه افرادی که این فرصت را برای من فراهم کرده و مرا حمایت نمودند خصوصا "امیر قلعه نویی" قدردانی می نمایم.
فرهاد مجیدی امروز به خط آخر سالهای بازی خود رسیده و وقت آن شده تا پیراهن شماره 7 که میراث بزرگانی چون «مجید نامجو مطلق » است را به بازیکنان تازه نفسی تقدیم کنم که قرار است آینده فوتبال کشور را رقم بزنند.
هواداران همیشگی!
از فردا دیگر بازیکن استقلال به شمار نمیآیم ولی همواره یکی از شما خواهم بود و برای قهرمانی استقلال دعا خواهم کرد. هر چه دارم از استقلال و هوادارانش است و هر کجا که باشم برای سربلندی استقلال تلاش خواهم کرد.
چقدر سخت است پایان بردن این نامه، همین طور نامها مقابل چشمانم رژه میرود، از تمام مربیانی که در این سالها برایم زحمت کشیدند، از مدیرعامل محترم باشگاه جناب آقای فتح ا...زاده و دیگر مدیران گذشته، کارشناسان، بازیکنان، کادر پزشکی، تدارکات، اهالی رسانه، دوستان، خانواده خصوصا پدر و مادر عزیزم و تک تک آن هوادارانی که در این سالها همراهیام کردند، کمال سپاسگزاری و قدردانی را دارم.
در پایان لازم است برای تیم ملی کشورم که با درایت جناب آقای علی کفاشیان، رییس فدراسیون فوتبال و مربی بزرگش کارلوس کی روش، تلاش بازیکنان و دعای خیر مردم عزیز به جام جهانی صعود کرد، آرزوی موفقیت نمایم.
خدای من شاهد است که در تمام این سالهای طولانی با تمام توانم بازی کردم و اگر قصوری از من سر زده از همه پوزش میطلبم.
مجیدیها میآیند و می روند، اما آنچه باقی میماند نام "استقلال" است که پشتش به شما هواداران، مثل همیشه گرم خواهد ماند. زنده باد ایران، زنده باد استقلال.
برادر کوچک شما
فرهاد مجیدی
سلام و خدا قوت
هميشه ايراني بمان و براي دفاع از حيثيت اين دين و خاك لحظه اي از پا نيفت.
مردم شريف ايران هرگز خوبها و نيكان را از ياد نخواهند برد . يا علي
برای فرهاد مجیدی همه گزینه آبی یعنی مثبت را بزنید
اشکهایم بی اختیار سرازیراست امیدوارم همیشه در کنار استقلال بمانی حضورت قوت قلب برای همه آبیهاست.
اما یک سوال چرا خداحافظی وسط فصل؟
دلیلش هاشمیان که گفته نیم فصل دوم تست خونی هم میگیریم نیست؟