صراط: نگاه کردن به گذشته و تاریخ به خاطر خود گذشته یا تاریخ صورت
نمیگیرد، بازگشت به عقب و رصد تاریخ باید با هدف یافتن افقهای مطلوب پیش
رو صورت گیرد. روزهای جنگ تحمیلی برای بسیاری از ایرانیان احساسی یگانه را
رقم میزند؛ از سویی دشواری آن روزهای سالهای نخست انقلاب اسلامی که با
جنگ تشدید شده بود احساسی به همان اندازه ناخوشایند را القاء میکند. از
دست دادن هموطنان و جوانانی که پر کردن جای آنها برای تاریخ غیرممکن
مینماید چنان آغشته با درد بود که هیچ سوگواریای نمیتوانست حق مطلب را
ادا کند، اما این فقط یک وجه داستان بود.
از سوی دیگر چنانم شوری در ایران اسلامی موج میزد که نمونههای اندکی از آن در تاریخ دیده میشود. همه مردم از هر قشری خود را درگیر یک دفاع مقدس میدیدند و همگان تلاش داشتند خود را در این دفاع بیشتر درگیر کنند و گویی داستان نقل سبقت در خیرات بود. این نوعی از پیشروی معنوی بود که فرایندش با پیشروی در جبهه جنگ قدری تفاوت داشت، اگر یک جبهه جنگ آن را رقم زده بود. این پیشروی و رشد معنوی علیرغم ظهور و تبلورش در خطوط مقدم، به شهرها و روستاها نفوذ کرده بود و همه مردم در فضایی روحانی آنچه داشتند با خدا معامله میکردند؛ پشتیبانی جبهههای جنگ 8 ساله تحمیلی صورتی متفاوت با لجستیک در معنای متعارف آن داشت، دلها و اعتقادات مردمی بود که در پشت جبههها امور جنگ تحمیلی را پیش میبرد.
مهم نبود که هر کس چه میزان ایثار میکرد و چقدر به جبههها کمک میرساند، مهم فقط این بود که آن مقدار، ولو اندک، معامله خالصی با خدا بود و این برکت داشتههای جنگ را افزایش میداد. در این میان نقش جوانان و نوجوانان ایرانی بسیار چشمگیر بود. بخشی از خرج جنگ تحمیلی که باز هم اصلا مهم نیست چه مقدار بوده است، از قلکها و پولهای توجیبی نوجوانانی تامین شد که شاید خود آنها هم امروز خاطرات کمکهایشان به جبههها را فراموش کردهاند. به یاد آن روزها و یادبود روز بسیج دانشآموزی چند عکس از لجستیک معنوی نوجوانان ایرانی را میبینیم، شاید برای خوانش افق آینده به کار آید؛
از سوی دیگر چنانم شوری در ایران اسلامی موج میزد که نمونههای اندکی از آن در تاریخ دیده میشود. همه مردم از هر قشری خود را درگیر یک دفاع مقدس میدیدند و همگان تلاش داشتند خود را در این دفاع بیشتر درگیر کنند و گویی داستان نقل سبقت در خیرات بود. این نوعی از پیشروی معنوی بود که فرایندش با پیشروی در جبهه جنگ قدری تفاوت داشت، اگر یک جبهه جنگ آن را رقم زده بود. این پیشروی و رشد معنوی علیرغم ظهور و تبلورش در خطوط مقدم، به شهرها و روستاها نفوذ کرده بود و همه مردم در فضایی روحانی آنچه داشتند با خدا معامله میکردند؛ پشتیبانی جبهههای جنگ 8 ساله تحمیلی صورتی متفاوت با لجستیک در معنای متعارف آن داشت، دلها و اعتقادات مردمی بود که در پشت جبههها امور جنگ تحمیلی را پیش میبرد.
مهم نبود که هر کس چه میزان ایثار میکرد و چقدر به جبههها کمک میرساند، مهم فقط این بود که آن مقدار، ولو اندک، معامله خالصی با خدا بود و این برکت داشتههای جنگ را افزایش میداد. در این میان نقش جوانان و نوجوانان ایرانی بسیار چشمگیر بود. بخشی از خرج جنگ تحمیلی که باز هم اصلا مهم نیست چه مقدار بوده است، از قلکها و پولهای توجیبی نوجوانانی تامین شد که شاید خود آنها هم امروز خاطرات کمکهایشان به جبههها را فراموش کردهاند. به یاد آن روزها و یادبود روز بسیج دانشآموزی چند عکس از لجستیک معنوی نوجوانان ایرانی را میبینیم، شاید برای خوانش افق آینده به کار آید؛
این عکسها در کتاب «خط پشتیبان» منتشر شده توسط انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس موجود است. این اثر در 180 صفحه و قطع خشتی 21×21، با 158 تصویر از پشتیبانی مردم از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در سال 91 منتشر شد. در اینجا چند عکس از کمکها جوانان و نوجوانان به جبهه میآید؛
تهران
- خیابان انقلاب - زمستان 1367 - قلکهای پسانداز دانشآموزان برای اهدا و
کمک به جبهههای جنگ در روز اعزام کاروان تدارکانی حماسهسازان عاشورا -
عکاس: اباصلت بیات
تهران
- خیابان انقلاب - 30 فروردین 1364 - دانشآموزان مدارس راهنمایی قلکهای
پلاستیکی نارنجکگونه خود را برای اهدا به جبههها به محل برگزاری نماز
جمعه میبرند - عکاس: امیرعلی جوادیان
همدان
- خیایان اکباتان - روبروی مسجد جامع - بهار 1365 - جمعآ؛وری هدایای
مردمی برای کمک به جبههها توسط پایگاههای موقت کمیته امداد در مسیر
نمازگزاران نماز جمعه
همدان - میدان بعثت - نمازخانه ساختمان قدیمی جهاد سازندگی - 1363 - شمارش وجوه قلکهای اهدایی دانشآموزان به رزمندگان جبههها - عکاس: غلامرضا اپیکلو