صراط: پرسش این نیست که آیا ایالات متحده
باید دست از جاسوسی از متحدان بکشد یا خیر، پرسش درست این است که اصلا
دولتی وجود دارد که جاسوسی نکند؟ پاسخ هر دو بیشک خیر است. رهبران کشورها
همه برای منافع سیاسی-اقتصادی جاسوسی میکنند که البته شدت و حوزه تجسس
قدرتهای جهانی یا منطقهای با کشورهای کوچک متفاوت است. آنچه مهم است
استانداردهای جاسوسی است!
به قول یکی از مقالهنویسان اکونومیست در نسخه چاپی که همین امروز-شنبه- منتشر شده، «نخستین قانون جاسوسی لو نرفتن است.» روزهای گذشته دولت آمریکا هدف انتقادهای تند بوده تنها از آنجا که لو رفته وگرنه همه متحدان اروپایی آمریکا میدانند که آمریکا هرگز دست از جاسوسی نخواهد کشید. بدتر این است که جاسوسی آمریکا در دو میدان لو رفته است: جاسوسی هم از دولتها و هم از شهروندان اروپایی. اما آیا استانداردهای دیگری وجود دارد؟ معیارهایی هست، پیش از آن ولی باید وقایعی را مرور کرد.درجنجالهای اخیر چند نکته وجود دارد. نخست آنکه اروپاییها برای منافع خود هم که شده هرگز نباید از آمریکا بخواهند از دامنه جاسوسیاش بکاهد. آنها تنها باید خواستار رعایت استانداردهای جاسوسی شوند چرا که جاسوسی آمریکا عمدتا علیه شهروندان غیراروپایی در جهت منافع اروپاست. دوم آنکه اروپاییها بخش عمدهای از مدارک اسنودن را که نشان دهنده جاسوسی دولتهای اروپایی است به کناری گذاشتهاند. همه قدرتهای اروپایی در حال سرک کشیدن در کار دولت و ملتهای دیگرند. سوم آنکه بیاطلاعی رهبران اروپایی از روند لو رفته هم نوعی ضعف است که کمتر از سوی فعالان اروپایی به آن حمله شده است. اروپا به جای سرزنش باید قدرت اطلاعاتی بیشتری برابر آمریکا بگیرد. چهارم آنکه اروپاییها هم تا حد توان از آمریکاییها جاسوسی کردهاند. آمریکا اگر از آنگلا مرکل و ۳۴ رهبر دیگرجهان جاسوسی میکرد، مادلین آلبرایت، وزیرخارجه اسبق آمریکا هم مثلا هدف جاسوسی اروپاییها بوده است. داشتن اطلاعات بیشتر همیشه در چانهزنی موثر است. اینها یعنی جاسوسی تا همیشه ادامه خواهد یافت. جنجال اما بر سر استانداردهاست.
استانداردهای متحدان باید معیارهایی باشد که نگهداشت امنیت را با آزار ندیدن مناسبات سیاسی-اقتصادی و دست آخر اخلاق سیاسی همراه کند. مهمترین نکته همان است که نباید لو رفت! دوم اینکه هزینه لو رفتن احتمالی باید کمتر از مزایای جاسوسی باشد. تا امروز آمریکا این را داشته اما باید بیشتر منتظر ماند. سوم کنار گذاشتن این تصور است که جاسوسی الکترونیک سادهتر از جاسوسی کلاسیک است. تا همین حالا هم اثبات شده که حتی بدون درزدهندگان اطلاعات هم هر فناوری پیشرفتهای «ضد» دارد. چهارم لزوم محدود کردن تجسس به حوزه امنیتی است. جاسوسی در حوزههای اقتصادی-فناوری همه توافقات کنونی و آینده را در خطر قرار میدهد. فعلا مهمترین نمونه قرارداد تجارت آزاد آمریکا با اروپاست. پنجم اینکه جاسوسی از شهروندان توسط غرب، بهانه دیگری دست دولتهایی مانند دولتهای روسیه و چین میدهد تا نظارت بر اینترنت را بیش از پیش تشدید کنند. این برابر با آسیب خوردن هواداران دموکراسی غربی در این کشورهاست. ششم آنکه جاسوسی از مقامات ارشد باید تحت نظارت مقامهای ارشد باشد که البته گویا درواقع هست. هفتم آنکه با توجه به این مورد آخر و موارد مشابه باید سازمانهای اطلاعاتی را با حذف عوامل سرخود احیا کرد.
به قول یکی از مقالهنویسان اکونومیست در نسخه چاپی که همین امروز-شنبه- منتشر شده، «نخستین قانون جاسوسی لو نرفتن است.» روزهای گذشته دولت آمریکا هدف انتقادهای تند بوده تنها از آنجا که لو رفته وگرنه همه متحدان اروپایی آمریکا میدانند که آمریکا هرگز دست از جاسوسی نخواهد کشید. بدتر این است که جاسوسی آمریکا در دو میدان لو رفته است: جاسوسی هم از دولتها و هم از شهروندان اروپایی. اما آیا استانداردهای دیگری وجود دارد؟ معیارهایی هست، پیش از آن ولی باید وقایعی را مرور کرد.درجنجالهای اخیر چند نکته وجود دارد. نخست آنکه اروپاییها برای منافع خود هم که شده هرگز نباید از آمریکا بخواهند از دامنه جاسوسیاش بکاهد. آنها تنها باید خواستار رعایت استانداردهای جاسوسی شوند چرا که جاسوسی آمریکا عمدتا علیه شهروندان غیراروپایی در جهت منافع اروپاست. دوم آنکه اروپاییها بخش عمدهای از مدارک اسنودن را که نشان دهنده جاسوسی دولتهای اروپایی است به کناری گذاشتهاند. همه قدرتهای اروپایی در حال سرک کشیدن در کار دولت و ملتهای دیگرند. سوم آنکه بیاطلاعی رهبران اروپایی از روند لو رفته هم نوعی ضعف است که کمتر از سوی فعالان اروپایی به آن حمله شده است. اروپا به جای سرزنش باید قدرت اطلاعاتی بیشتری برابر آمریکا بگیرد. چهارم آنکه اروپاییها هم تا حد توان از آمریکاییها جاسوسی کردهاند. آمریکا اگر از آنگلا مرکل و ۳۴ رهبر دیگرجهان جاسوسی میکرد، مادلین آلبرایت، وزیرخارجه اسبق آمریکا هم مثلا هدف جاسوسی اروپاییها بوده است. داشتن اطلاعات بیشتر همیشه در چانهزنی موثر است. اینها یعنی جاسوسی تا همیشه ادامه خواهد یافت. جنجال اما بر سر استانداردهاست.
استانداردهای متحدان باید معیارهایی باشد که نگهداشت امنیت را با آزار ندیدن مناسبات سیاسی-اقتصادی و دست آخر اخلاق سیاسی همراه کند. مهمترین نکته همان است که نباید لو رفت! دوم اینکه هزینه لو رفتن احتمالی باید کمتر از مزایای جاسوسی باشد. تا امروز آمریکا این را داشته اما باید بیشتر منتظر ماند. سوم کنار گذاشتن این تصور است که جاسوسی الکترونیک سادهتر از جاسوسی کلاسیک است. تا همین حالا هم اثبات شده که حتی بدون درزدهندگان اطلاعات هم هر فناوری پیشرفتهای «ضد» دارد. چهارم لزوم محدود کردن تجسس به حوزه امنیتی است. جاسوسی در حوزههای اقتصادی-فناوری همه توافقات کنونی و آینده را در خطر قرار میدهد. فعلا مهمترین نمونه قرارداد تجارت آزاد آمریکا با اروپاست. پنجم اینکه جاسوسی از شهروندان توسط غرب، بهانه دیگری دست دولتهایی مانند دولتهای روسیه و چین میدهد تا نظارت بر اینترنت را بیش از پیش تشدید کنند. این برابر با آسیب خوردن هواداران دموکراسی غربی در این کشورهاست. ششم آنکه جاسوسی از مقامات ارشد باید تحت نظارت مقامهای ارشد باشد که البته گویا درواقع هست. هفتم آنکه با توجه به این مورد آخر و موارد مشابه باید سازمانهای اطلاعاتی را با حذف عوامل سرخود احیا کرد.