رهبر معظم انقلاب برای چندمین بار متوالی فرمودند که به مذاکرات ایران و آمریکا خوشبین نیستند.
البته دلایل رهبر معظم انقلاب برای این عدم خوش بینی، واضح، روشن و کاملاً منطقی است؛ اولاً سابقه روابط ایران و آمریکا نشان میدهد که آنها به هیچ وجه قابل اعتماد نیستند؛ پرونده آمریکاییها در سالهای قبل و بعد از انقلاب همواره همراه با خیانت، جنایت و دشمنی در حق ملت ایران بوده است؛ ثانیاً آمریکا همین حالا و درست همزمان با ادعای مذاکره هم دست از دشمنی و تهدید ایران برنداشته است.
با این حال دولت تدبیر و امید ظاهراً هنوز امیدوار است که مذاکره به نتایج مطلوبی برسد؛ یعنی وقتی شعار و سیاست اصلی دولت، مذاکره و تعامل با دنیا مخصوصاً کشورهای غربی هست، پس باید به مذاکره خوش بین باشد وگرنه دلیلی ندارد که تمام وقت و انرژی خود را صرف مذاکرهای کند که به آن خوشبین نیست!
حال این سوال مطرح است که با وجود نظرات صریح رهبری درباره مذاکره پس چه اصراری به مذاکرات بیفایده؟ پاسخ این سوال کاملاً روشن است؛ سیاست دولت آقای روحانی از ابتدا همین بود؛ مسئولان فعلی تصور میکنند میشود با آمریکا وارد مذاکره شد و از آن نتیجه گرفت.
حتی تا آنجا پیش رفتند که در همان ابتدای کار، به ملاقات وزرای خارجه و تماس تلفنی روسای جمهور ایران و آمریکا رسیدند؛ در این مدت با تبلیغات رسانهای و استفاده از اهرمهایی مثل نظرسنجی، سعی کردند که مخالفان مذاکره را مقابل خواست مردم و در اقلیت نشان دهند!
این حرف من، ربطی به سازشکار نامیدن و یا متهم کردن دولت ندارد؛ آنهایی که قبل و بعد انتخابات، روحانی و تیم همراه او را سازشکار مینامیدند، اسم و رسمشان معلوم و مشخص است؛ حرف و انتقاد من از جنس دیگری است. آنها برعکس رهبر انقلاب، تصور میکنند مذاکره با آمریکا احتمالاً به نتیجه میرسد؛ حال این تصور و این نتیجه احتمالی، با توجه به تفاوت جهان بینی، ایدئولوژی، آرمانها، شعارها، منافع و اهداف کلان دو طرف چقدر به واقعیت نزدیک است، باید منتظر گذشت زمان باشیم.
این گذشت زمان البته باید با هوشیاری ما و مهار افراط و تندروی برخی افراد و گروههای سیاسی همراه باشد تا تیم دولت با آرامش خاطر به مذاکرات خود مشغول باشد، تا فردا و پس فردا در صورت شکست احتمالی مذاکرات، بهانهای نداشته باشند که نگذاشتند!
مجوز رهبری و حمایت ایشان از تیم مذاکره کننده (که البته با نصایح و هشدار و عدم خوش بینی ایشان همراه است) راه هرگونه بهانهای را در آینده میبندد و در نهایت مردم مخصوصاً بهانهگیران متوجه میشوند که حتی در صورت عقب نشینی ما هم، آمریکاییها دست از زورگویی، طلبکاری و خود برتر بینی بر نمیدارند؛ از این جهت، شاید تنها فایده و بزرگترین فایده مذاکره همین ارتقاء معرفت مردم باشد.