صراط: نشریات فعال در فتنه روز گذشته با عکسهای بزرگ و تیترهایی نظیر «جای خالی حبیب» و «تنها اصولگرا، اصولگرای تنها» (شرق)، «وداع با سیاستمدار حبیب» (آرمان)، «پدر و پیر موتلفه»، «شفافیت تحسینبرانگیز»، «وصیت سیاسی یک مسلمان» و «مردی با روحیه عدالتطلبی» (اعتماد)، «مرد انصاف درگذشت» و «تقوای سیاسی عسگراولادی» (آفتاب یزد)، کوشیدند با مدد گرفتن از کسانی چون کرباسچی، رضا خاتمی، مرعشی، جوادی حصار، حضرتی، شکوریراد، هاشم صباغیان و... شخصیتی تحریف شده از این مجاهد باسابقه ترسیم و او را حامی برخی فعالان جا بزنند و این در حالی است که آن مرحوم اصل فتنه را آمریکایی و انگلیسی و اسرائیلی میدانست و مکررا از اصلاحطلبان خواست با این حرکت ضدانقلابی مرزبندی کنند؛ توقعی که هرگز برآورده نشد و بر قلم و ادبیات اعتراضآمیز مرحوم عسگراولادی جاری گشت.
برخلاف این تحرکات مذبوحانه نشریات زنجیرهای، مرور آخرین مواضع مرحوم عسگراولادی طی یک سال اخیر، پرده از نفاق مدعیان اصلاحطلبی و فعالان فتنه برمیدارد. آن مرحوم 10 آذر 1391 در چهارمین مجمع عمومی جبهه پیروان خط امام و رهبری اعلام کرد: «متاسفانه برخی گرفتار فتنه شدهاند... شیطنت بینالمللی منتظر است تا ببیند، هاشمی، موسوی خوئینیها و مشایی چه میگویند تا آنها را با درست کردن خطوههای شیطانی به سمت خود بکشاند و عدهای ناآگاه یا ضعیفالایمان را با خود همراه کند».
وی 29 دیماه 1391 به نامه جمعی از اصلاحطلبان که مدعی تشکر از وی بودند، پاسخ روشنگرانهای داد. عسگراولادی در پاسخ نامه اصغرزاده، حضرتی، حقشناس، لیلاز، سلطانیفر، نوروززاده و اسماعیل دوستی نوشت: برخی دوستان در فتنه 88 تابع گام به گام آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی شدند.
پیش از این مکاتبه عسگراولادی در اظهاراتی موسوی و کروبی را گرفتاران فتنه خوانده و گفته بود سران فتنه آمریکا و انگلیس و رژیم اسرائیل هستند و این دو خود گرفتار فتنه شدند. این موضع با استقبال گسترده برخی محافل داخلی و خارجی مواجه شد و جمعی از اصلاحطلبان نیز با انتشار نامهای خطاب به وی از این موضع او استقبال و تشکر کردند. اما عسگراولادی در پاسخ نوشت: «بنده در دوران دولت اصلاحات باب گفتگویی را با ارگان دولت و نیز با دبیرکل محترم حزب حاکم باز کردم اما متاسفانه آن باب را بستند. کار به جایی رسید که در انتخابات سال 88 باب اردوکشی خیابانی و زندهباد و مرده باد باز شد. این باب را گشوده و مفتوح باید بدانیم و براساس خردجمعی مردمسالاری دینی را نهادینه کنیم.»
در ادامه این پاسخ آمده بود؛ «امام(ره) فرمودند؛ «پشتیبان ولایتفقیه باشید تا گرفتار استبداد نشوید» ما این آموزه الهی را رها کردیم و در فتنه سال 88 برخی از دوستان به جای پشتیبانی از ولایتفقیه تابع گام به گام آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی شدند که بزرگترین تبهکاری سیاسی در کشور رقم خورد.»
آن مرحوم همچنین در دومین پاسخ خود به اصلاحطلبان که در تاریخ 13 بهمن 1391 منتشر شد، نوشت: «گفتهاید دغدغه بزرگ ما حرمت و میراث تشیع و ارزش عمومی جامعه و دولت دینی است. سوال من این است در این دولت دینی شما، جایگاه اصل ولایت فقیه کجاست. شما که دغدغه میراث تشیع و ارزش عمومی جامعه را دارید در روز عاشورای 88 عدهای آمدند و شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه دادند و حریم و حرمت شعائر عاشورا را رعایت نکردند. شما که دغدغه دولت دینی و حفظ میراث تشیع دارید قطعا باید جلوتر از همه ما سینه سپر میکردید و در برابر این حرمتشکنی میایستادید... سوال ما این است که رفتار شما با جماعت ضد اسلام و ضدانقلاب چیست؟ مگر همینها نبودند که در 18 تیر 78 علیه نظام و مردم لشکرکشی کردند؟ و مگر همینها سربازان و افسران ناآرامیهای پس از انتخابات سال 88 نبودند.
آن مرحوم در پاسخ به نامه سوم اصلاحطلبان (24 بهمن 1391) لحن جدیتر پیشه کرد و نوشت: سؤال بنده از شما این است که برفرض وارد بودن این گلهها مگر قرار بود سرنوشت انتخابات در اردوکشی خیابانی معلوم شود؟ پس رأی، انتخابات، صندوق رأی و جمهوریت نظام چه میشود؟ فرض میکنیم شما مجاز به اعتراض مدنی به نتایج انتخابات بودید اما حوادث روز قدس، روز 13 آبان، روز 16 آذر و بالاخره روز عاشورا ربطی به اعتراض به نتایج انتخابات دارد؟!
شما صورت مسئله را در پاسخهایتان طوری طراحی کردهاید که سهم آمریکا، رژیم صهیونیستی و انگلیس مکار در این «حادثه» به قول شما و در این «فتنه» به قول ما، نادیده گرفته شده است. بالاخره نمیتوان انبوهی از اخبار و اطلاعات در رادیو بیبیسی و رادیو آمریکا و رادیو رژیم صهیونیستی را برای سوزنبانی حوادث سال 88 نادیده گرفت. وقتی رژیم صهیونیستی میگوید؛ اصلاحطلبان به نمایندگی از ما در تهران مبارزه میکنند، با این گفته چه باید کرد؟ وقتی آمریکا و انگلیس همین الان هم تمام قد از قهر و غضب اصلاحطلبان با انقلاب دفاع میکنند با این چه باید کرد؟».
او خاطرنشان کرده بود: شما بهتر از ما میدانید که گردانندگان عملیات جنگ روانی آمریکا و رژیم صهیونیستی و انگلیس علیه انقلاب، مردم و رهبری توسط روزنامهنگاران ایرانی در رسانههای دشمن مدیریت میشود. این روزنامهنگاران زمانی در همین دوره اصلاحات در کشور در روزنامههای دوم خردادی قلم میزدند. چه کسی است که میتواند ادعا کند هم میتوان اصلاحطلب بود و هم برانداز! بنده از شما سؤال میکنم میتوانید تضمین دهید اینها که مورد تعقیب نهادهای امنیتی بودند چند صباح دیگر به دوستان خود در «بیبیسی» و «وی او ای» نپیوندند.
این پاسخ قاطع و روشنگر باعث شد سایت ضد انقلابی خودنویس (وابسته به همکاران فراری نشریات زنجیرهای) بنویسد: شادمانی اصلاحطلبان از سخنان عسگراولادی کم دوام بود و حبیب تعریفی عدو از آب درآمده... عسگر اولادی درباره ستایش مهاجرانی هم گفت که از ستایش گمراهی چون مهاجرانی مغرور نمیشود.
مرحوم عسگراولادی بهمن 1391 در پاسخ به تعریفهای شیادانه عطاءالله مهاجرانی نوشته بود: «شما در این مملکت الهی وزیر بودی، وکیل بودی و معاون رئیس جمهور بودی و با حقوق مکفی که داشتی با عزت و افتخار زندگی میکردی، این همه نعمت را گذاشتی و رفتی حقوق بگیر بیبیسی شدهای و یک جیرهای احتمالی هم از شاه عربستان میگیری. کلاه خودت را قاضی کن ببین چی به دست آوردهای و چی از دست دادهای! ولایت امام و رهبری را رها کردی و رفتی ولایت بیبیسی را پذیرفتی. اگر به خدا و قیامت اعتقاد داری که اینجانب خلاف آن را به شما نسبت نمیدهم یک پاسخی برای روز حساب مهیا کن. میدانم در این دنیا جوابی نمیتوانی داشته باشی لذا شما را به آن دنیا حواله میدهم.»
از سوی دیگر 10 بهمن 1391 سعید حجاریان در مصاحبه با روزنامه اعتماد خاطرنشان کرد: آقای عسگراولادی در بیمارستان بالای سرمن آمد و گفت سعید جان توبه کن، انشاءالله خوب میشوی. او الان گفته سران معترض بعد از انتخابات سال 88 «فتان» نیستند بلکه «مفتون» بودهاند و چون مفتون بودهاند حالا باید توبه کنند. به نظر من صحبتهای ایشان درباره معترضان بعد از انتخابات گذشته شبیه همان اظهاراتی است که بالای سر من در بیمارستان سینا گفت. آنجا هم برای من دعا کرد و هم گفت توبه کن.
این مجاهد انقلابی و پیرو خط امام و رهبری سرانجام 12 مرداد 1392- چند روز پیش از بستری شدن در بیمارستان- در مصاحبه با روزنامه مردم سالاری، خون قربانیان آشوب سال 88 را به گردن اصلاحطلبان دانست و این گونه اتمام حجت کرد؛ «دهها نفر در خشونتهای سال 88 کشته شدند، حداقل 22 نفر حزباللهی شهید شدند. اگر بزرگان اصلاحطلب مصالح نظام را رعایت میکردند این اتفاقات رخ نمیداد. شما ملاحظه بفرمایید در همین انتخابات اخیر از دماغ کسی خون نیامد همه هم نتایج را پذیرفتند و به رئیس جمهور منتخب با آن که اختلاف رأی بسیار پایین بود تبریک گفتند اما چه شد که در سال 88، اختلاف بیش از 11 میلیون رأی فرد منتخب با رقیب اصلی انکار شد و فرمان شورش صادر شد؟ فرد مورد حمایت آقای خاتمی قبل از پایان رأیگیری و قبل از شمارش آرا خود را پیروز انتخابات نامید؛ در کجای دنیا یک چنین رفتار سیاسی مورد قبول است؟ آقای خاتمی باید مردانه در این معرکه حاضر میشد و از جمهوریت نظام دفاع میکرد. بنده با صراحت از آقای کروبی و موسوی به عنوان برادر یاد کردم اما آنها پاسخ مرا ندادند. بنده خواستم راه را برای بازگشت آنها به آغوش پرمهر انقلاب و نظام و رهبری باز کنم اما متأسفانه هنوز تغییری نشان نداده و در موضع خود ایستادهاند. یک رجل سیاسی اگر اشتباه کرد باید آنقدر شجاعت داشته باشد در برابر مردم ظاهر شود و بگوید اشتباه کردم و عذر تقصیر به پیشگاه خداوند متعال ببرد.»
برخلاف این تحرکات مذبوحانه نشریات زنجیرهای، مرور آخرین مواضع مرحوم عسگراولادی طی یک سال اخیر، پرده از نفاق مدعیان اصلاحطلبی و فعالان فتنه برمیدارد. آن مرحوم 10 آذر 1391 در چهارمین مجمع عمومی جبهه پیروان خط امام و رهبری اعلام کرد: «متاسفانه برخی گرفتار فتنه شدهاند... شیطنت بینالمللی منتظر است تا ببیند، هاشمی، موسوی خوئینیها و مشایی چه میگویند تا آنها را با درست کردن خطوههای شیطانی به سمت خود بکشاند و عدهای ناآگاه یا ضعیفالایمان را با خود همراه کند».
وی 29 دیماه 1391 به نامه جمعی از اصلاحطلبان که مدعی تشکر از وی بودند، پاسخ روشنگرانهای داد. عسگراولادی در پاسخ نامه اصغرزاده، حضرتی، حقشناس، لیلاز، سلطانیفر، نوروززاده و اسماعیل دوستی نوشت: برخی دوستان در فتنه 88 تابع گام به گام آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی شدند.
پیش از این مکاتبه عسگراولادی در اظهاراتی موسوی و کروبی را گرفتاران فتنه خوانده و گفته بود سران فتنه آمریکا و انگلیس و رژیم اسرائیل هستند و این دو خود گرفتار فتنه شدند. این موضع با استقبال گسترده برخی محافل داخلی و خارجی مواجه شد و جمعی از اصلاحطلبان نیز با انتشار نامهای خطاب به وی از این موضع او استقبال و تشکر کردند. اما عسگراولادی در پاسخ نوشت: «بنده در دوران دولت اصلاحات باب گفتگویی را با ارگان دولت و نیز با دبیرکل محترم حزب حاکم باز کردم اما متاسفانه آن باب را بستند. کار به جایی رسید که در انتخابات سال 88 باب اردوکشی خیابانی و زندهباد و مرده باد باز شد. این باب را گشوده و مفتوح باید بدانیم و براساس خردجمعی مردمسالاری دینی را نهادینه کنیم.»
در ادامه این پاسخ آمده بود؛ «امام(ره) فرمودند؛ «پشتیبان ولایتفقیه باشید تا گرفتار استبداد نشوید» ما این آموزه الهی را رها کردیم و در فتنه سال 88 برخی از دوستان به جای پشتیبانی از ولایتفقیه تابع گام به گام آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی شدند که بزرگترین تبهکاری سیاسی در کشور رقم خورد.»
آن مرحوم همچنین در دومین پاسخ خود به اصلاحطلبان که در تاریخ 13 بهمن 1391 منتشر شد، نوشت: «گفتهاید دغدغه بزرگ ما حرمت و میراث تشیع و ارزش عمومی جامعه و دولت دینی است. سوال من این است در این دولت دینی شما، جایگاه اصل ولایت فقیه کجاست. شما که دغدغه میراث تشیع و ارزش عمومی جامعه را دارید در روز عاشورای 88 عدهای آمدند و شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه دادند و حریم و حرمت شعائر عاشورا را رعایت نکردند. شما که دغدغه دولت دینی و حفظ میراث تشیع دارید قطعا باید جلوتر از همه ما سینه سپر میکردید و در برابر این حرمتشکنی میایستادید... سوال ما این است که رفتار شما با جماعت ضد اسلام و ضدانقلاب چیست؟ مگر همینها نبودند که در 18 تیر 78 علیه نظام و مردم لشکرکشی کردند؟ و مگر همینها سربازان و افسران ناآرامیهای پس از انتخابات سال 88 نبودند.
آن مرحوم در پاسخ به نامه سوم اصلاحطلبان (24 بهمن 1391) لحن جدیتر پیشه کرد و نوشت: سؤال بنده از شما این است که برفرض وارد بودن این گلهها مگر قرار بود سرنوشت انتخابات در اردوکشی خیابانی معلوم شود؟ پس رأی، انتخابات، صندوق رأی و جمهوریت نظام چه میشود؟ فرض میکنیم شما مجاز به اعتراض مدنی به نتایج انتخابات بودید اما حوادث روز قدس، روز 13 آبان، روز 16 آذر و بالاخره روز عاشورا ربطی به اعتراض به نتایج انتخابات دارد؟!
شما صورت مسئله را در پاسخهایتان طوری طراحی کردهاید که سهم آمریکا، رژیم صهیونیستی و انگلیس مکار در این «حادثه» به قول شما و در این «فتنه» به قول ما، نادیده گرفته شده است. بالاخره نمیتوان انبوهی از اخبار و اطلاعات در رادیو بیبیسی و رادیو آمریکا و رادیو رژیم صهیونیستی را برای سوزنبانی حوادث سال 88 نادیده گرفت. وقتی رژیم صهیونیستی میگوید؛ اصلاحطلبان به نمایندگی از ما در تهران مبارزه میکنند، با این گفته چه باید کرد؟ وقتی آمریکا و انگلیس همین الان هم تمام قد از قهر و غضب اصلاحطلبان با انقلاب دفاع میکنند با این چه باید کرد؟».
او خاطرنشان کرده بود: شما بهتر از ما میدانید که گردانندگان عملیات جنگ روانی آمریکا و رژیم صهیونیستی و انگلیس علیه انقلاب، مردم و رهبری توسط روزنامهنگاران ایرانی در رسانههای دشمن مدیریت میشود. این روزنامهنگاران زمانی در همین دوره اصلاحات در کشور در روزنامههای دوم خردادی قلم میزدند. چه کسی است که میتواند ادعا کند هم میتوان اصلاحطلب بود و هم برانداز! بنده از شما سؤال میکنم میتوانید تضمین دهید اینها که مورد تعقیب نهادهای امنیتی بودند چند صباح دیگر به دوستان خود در «بیبیسی» و «وی او ای» نپیوندند.
این پاسخ قاطع و روشنگر باعث شد سایت ضد انقلابی خودنویس (وابسته به همکاران فراری نشریات زنجیرهای) بنویسد: شادمانی اصلاحطلبان از سخنان عسگراولادی کم دوام بود و حبیب تعریفی عدو از آب درآمده... عسگر اولادی درباره ستایش مهاجرانی هم گفت که از ستایش گمراهی چون مهاجرانی مغرور نمیشود.
مرحوم عسگراولادی بهمن 1391 در پاسخ به تعریفهای شیادانه عطاءالله مهاجرانی نوشته بود: «شما در این مملکت الهی وزیر بودی، وکیل بودی و معاون رئیس جمهور بودی و با حقوق مکفی که داشتی با عزت و افتخار زندگی میکردی، این همه نعمت را گذاشتی و رفتی حقوق بگیر بیبیسی شدهای و یک جیرهای احتمالی هم از شاه عربستان میگیری. کلاه خودت را قاضی کن ببین چی به دست آوردهای و چی از دست دادهای! ولایت امام و رهبری را رها کردی و رفتی ولایت بیبیسی را پذیرفتی. اگر به خدا و قیامت اعتقاد داری که اینجانب خلاف آن را به شما نسبت نمیدهم یک پاسخی برای روز حساب مهیا کن. میدانم در این دنیا جوابی نمیتوانی داشته باشی لذا شما را به آن دنیا حواله میدهم.»
از سوی دیگر 10 بهمن 1391 سعید حجاریان در مصاحبه با روزنامه اعتماد خاطرنشان کرد: آقای عسگراولادی در بیمارستان بالای سرمن آمد و گفت سعید جان توبه کن، انشاءالله خوب میشوی. او الان گفته سران معترض بعد از انتخابات سال 88 «فتان» نیستند بلکه «مفتون» بودهاند و چون مفتون بودهاند حالا باید توبه کنند. به نظر من صحبتهای ایشان درباره معترضان بعد از انتخابات گذشته شبیه همان اظهاراتی است که بالای سر من در بیمارستان سینا گفت. آنجا هم برای من دعا کرد و هم گفت توبه کن.
این مجاهد انقلابی و پیرو خط امام و رهبری سرانجام 12 مرداد 1392- چند روز پیش از بستری شدن در بیمارستان- در مصاحبه با روزنامه مردم سالاری، خون قربانیان آشوب سال 88 را به گردن اصلاحطلبان دانست و این گونه اتمام حجت کرد؛ «دهها نفر در خشونتهای سال 88 کشته شدند، حداقل 22 نفر حزباللهی شهید شدند. اگر بزرگان اصلاحطلب مصالح نظام را رعایت میکردند این اتفاقات رخ نمیداد. شما ملاحظه بفرمایید در همین انتخابات اخیر از دماغ کسی خون نیامد همه هم نتایج را پذیرفتند و به رئیس جمهور منتخب با آن که اختلاف رأی بسیار پایین بود تبریک گفتند اما چه شد که در سال 88، اختلاف بیش از 11 میلیون رأی فرد منتخب با رقیب اصلی انکار شد و فرمان شورش صادر شد؟ فرد مورد حمایت آقای خاتمی قبل از پایان رأیگیری و قبل از شمارش آرا خود را پیروز انتخابات نامید؛ در کجای دنیا یک چنین رفتار سیاسی مورد قبول است؟ آقای خاتمی باید مردانه در این معرکه حاضر میشد و از جمهوریت نظام دفاع میکرد. بنده با صراحت از آقای کروبی و موسوی به عنوان برادر یاد کردم اما آنها پاسخ مرا ندادند. بنده خواستم راه را برای بازگشت آنها به آغوش پرمهر انقلاب و نظام و رهبری باز کنم اما متأسفانه هنوز تغییری نشان نداده و در موضع خود ایستادهاند. یک رجل سیاسی اگر اشتباه کرد باید آنقدر شجاعت داشته باشد در برابر مردم ظاهر شود و بگوید اشتباه کردم و عذر تقصیر به پیشگاه خداوند متعال ببرد.»