صراط:ساعت 22:18 دقیقه بود که مگان سفید رنگ وزیر نفت جلوی ساختمان شیشهای صدا و
سیما ترمز کرد، یک نفر از تیم حفاظت صندلی جلو و وزیر نفت صندلی عقب
نشسته بود.
ظاهرا آقای وزیر با کت رابطه خیلی خوبی ندارند به همین خاطر سریع آن را در آورد و کت در دست وارد سالن پخش اخبار سیما شد، از آنجا که یک مقدار دیر شده بود، مستقیما برای گریم شدن راهنمایی شد.
هنگام گریم از آقای زنگنه پرسیدم که امروز اوضاع و احوال کاری از چه قرار بوده؟ پاسخ داد: امروز روز شلوغی را سپری کردم تا ظهر 2 جلسه سنگین داشتم، عصر هم همین شرایط را بود بطوریکه جلسه ساعت 16 را نرسیدم بروم و یکی از معاونها را فرستادم.
ظاهرا آقای وزیر با کت رابطه خیلی خوبی ندارند به همین خاطر سریع آن را در آورد و کت در دست وارد سالن پخش اخبار سیما شد، از آنجا که یک مقدار دیر شده بود، مستقیما برای گریم شدن راهنمایی شد.
هنگام گریم از آقای زنگنه پرسیدم که امروز اوضاع و احوال کاری از چه قرار بوده؟ پاسخ داد: امروز روز شلوغی را سپری کردم تا ظهر 2 جلسه سنگین داشتم، عصر هم همین شرایط را بود بطوریکه جلسه ساعت 16 را نرسیدم بروم و یکی از معاونها را فرستادم.
در ادامه راه از آقای وزیر در خصوص برنامههای فردایش (امروز) پرسیدم که گفت؟ البته همیشه برنامه کاری را حفظ نیستم اما اتفاقا فردا را میدانم، باید 7 صبح کمیسیون امنیت ملی مجلس باشم، 8 هم میروم نهاد ریاست جمهوری، 11:30 جلسه تدابیر ویژه، بعد از ظهر جلسات داخلی و عصر هم برای فوت یکی از آشنایان باید به مسجد بروم ضمن اینکه شب هم حتما به روضه خواهم رفت.
سوال کردم که هر شب دهه محرم به روضه میروید؟ مثلا اگر امشب نمیآمدید به برنامه گفتگوی ویژه خبری، باز هم به روضه میرفتید؟ جواب داد: نه هر شب نمیروم و امشب هم بنا نداشتم بروم اما فردا شب جزء برنامهام بود.
در همین حین بود که گریم آقای زنگنه به پایان رسید و راهی استودیو گفتگوی ویژه خبری شد اما در راه به آقای شمس مجری برنامه نکتهای را گفت : آنهم این بود که من میخواهم هنگام شروع برنامه حتما فوت آقای عسگر اولادی را تسلیت بگویم ایشان برای انقلاب زحمات زیادی را کشیدند.
ساعت 22:45 دقیقه بود که گفتگوی ویژه خبری به روی آنتن شبکه دوم رفت و 45 دقیقه برنامه با محوریت اجلاس اخیر کشور های صادر کننده گاز و کسب کرسی دبیر کلی توسط ایران آغاز شد.
ساعت 23:30 دقیقه مجری برنامه پایان این گفتگو را اعلام کرد آقای وزیر را تا نزدیک خودرو همراهی کرد، وی طبق انتظار کت را سریع از تن در آورد و به محافظ و راننده هم نداد.
اما در مسیر خبرنگار رادیو اقتصاد به سمت وی آمد و در خواست مصاحبه کرد که قرار شد در روزهای آتی هماهنگ بشود اما نکته جالب اینجا بود که زنگنه پیامکهایی که خبرنگار رادیو برای در خواست مصاحبه به تلفن همراه وی زده بود را دیده بود و حتی نام خبرنگار را هم حفظ بود