صراط: نوآوریهای
او در شیوه مداحی هرچند به مذاق بسیاری از جوانان خوش میآمد اما باعث
اعتراض عده دیگری شده بود که اساسا با این روشهای جدید مشکل داشتند. با
این حال خیلی زود ثابت کرد که استفاده از روشهای جدید مداحی بهمعنای
نادیده گرفتن شیوههای سنتی نیست.او تلاش کرد هر دو شیوه را در نقطهای
بههم برساند. به همین دلیل کمکم فضای جامعه تلطیف شد و مخالفان نیز به
جمع موافقان پیوستند.
برنامههایی که او همراه محمود کریمی در مهدیه تهران اجرا میکرد هنوز که هنوز است در حافظه خیلیها مانده و صداوسیما به بهانههای مختلف آنها را پخش میکند. آن مداح جوان حالا یکی از پیشکسوتان و صاحبنظران عرصه ستایشگری اهل بیت شده و امروز که محاسنش رو به سفیدی رفته، با کولهباری از تجربه حرفهای شنیدنی زیادی درباره مداحی، مجالس اهل بیت و نقش هیاتها در شکلگیری سبک زندگی دارد. اتفاقا امروز پسر بزرگ او نیز به جمع مداحان جوان پیوسته و نکتههای شنیدنی بسیاری درباره مداحی و فضای خانوادگی مداحان دارد.
محمدرضا طاهری امروز یکی از مداحان تاثیرگذار کشور است. از کجا شروع کردید که امروز به این جایگاه رسیدید؟
البته اینطور که میگویید نیست. گاهی مردم فکر میکنند یک نفر وضع مالی بسیار خوبی دارد و او را بهعنوان سرمایهدار حساب میکنند ولی وقتی حساب جاریاش را چک میکنید، میبینید یک میلیون هم ندارد! ما هم در اصل همینگونه هستیم. به خودم که نگاه میکنم میبینم چیزی ندارم وحساب جاریام خالی است. اگر چیزی هم داشته باشم بهخاطر دوران رویایی دفاع مقدس است که با بهترین بندگان خدا مراوده داشتم.
خیلی کمسن و سال بودید که به جبهه رفتید. درست است؟
13 ساله بودم که برای اولین بار اعزام شدم ولی همیشه گفتهام از برکت همنشینی با افرادی که واقعا مثل برادرانم بودند، درسهای زیادی گرفتهام.
از همان زمان مداحی را شروع کردید؟
تقریبا. البته پیش از جبهه هم مداحی میکردم ولی در جبهه پررنگ شد. آن زمان بیشتر در زمین صبحگاه پادگان دوکوهه و حسینیه حاج همت مداحی میکردم اما اولین اعزام من برای مداحی، پادگان ابوذر گیلانغرب بود. البته عدهای میخواستند این مداحی اول و آخر من باشد. به همین دلیل میخواستند من را از گردان اخراج کنند!
جرمتان چه بود؟
کارهای نو تا زمانی که جا بیفتند مخالفانی دارند. آن زمان حاج منصور ارضی دست به نوآوری زده بودند. من از ایشان یاد گرفته بودم که بچهها با ذکر «حسین جان» هروله کنند و سینه بزنند. خدا شهید بهمن نجفی را رحمت کند. فرمانده گردان ما بود، میگفت مگر اینجا رقاصخانه است؟ چرا اینقدر بالا و پایین میپرید؟البته آن موقع بهخاطر سن کمی که داشتم از حرف او ناراحت شدم که چرا نسبت به روضه امام حسین اینگونه سخن میگوید. شهید نجفی برای آنکه جلوی این کارها را بگیرد، با قاطعیت گفت هر کس میخواهد در گردان بماند باید تعهد بدهد از این کارها نکند! من هم از گردان انتقالی گرفتم و رفتم.اگر شهید نجفی شورهای امروز مجالس را میدیدید، حتما از کوره درمیرفت. شاید اگر شورهایی که بچههای این دوره میگیرند زمان جنگ وجود داشت حتما حکم تکفیر ما را میدادند. البته حق داشتند چراکه به این سبک مداحی اصلا آشنایی نداشتند. یادم هست یک دوره نوارهای حاج منصور قدغن شده بود تا اینکه کمکم جا افتاد.
یعنی آغازکننده این تحول حاج منصور بود؟
بله، نخستین کسی که شکل مداحی هیات و روضهها را تغییر داد حاج منصور بود. البته ایشان استادی بهنام مرحوم چمنی داشت که او در این تحول بسیار دخیل بود. بعد از آن هر یک از ما در این نوآوری دخالت داشتیم. معتقدم این نوآوریها باید همراه با سنت باشند. چون من در خانوادهای بزرگ شدم که پدربزرگ مرحومم، پدر مرحومم و مرحوم داییام همگی خادم امام حسینبودند. ما نسل به نسل ذاکر امام حسین بودیم. هم اکنون یکی از نوههای عمو و یکی از خواهرزادهام در این راهند. ما در همه این سالها میگفتیم نوآوری باید همراه با سنت باشد. بعدها متوجه شدم مقام معظم رهبری هم در یکی از برنامههای میلاد حضرت زهراh تاکید داشتند نوآوری باید همراه با سنت باشد. برای همین خدا را شکر کردم که در سالهای گذشته راه را درست رفتیم.
شما همه افتخارتان این است که محضر رزمندگان دوران دفاع مقدس را درک کردهاید ولی نسل جدید بهویژه مداحان نسل جدید چنین توفیقی نداشتهاند. تکلیف آنها چیست؟
نمیدانم این حدیث را شنیدهاید یا نه. یکبار وقتی پیامبر از جنگی برمیگشت فرمود میخواهیم با یک دشمن بزرگتر بجنگیم. همه با تعجب گفتند چه دشمن بزرگتری وجود دارد؟ حضرت فرمود باید با نفس اماره بجنگیم. جنگ در سال ۶۷ تمام شد اما مسیر فرقی نکرده. حتی اگر نسلها تغییر کنند باز مسیر عوض نمیشود. اکنون جوانان متدین زیادی داریم که در این سن و سال حسرت اخلاص آنها را میخوریم.آقا بارها فرمودهاند خیلی از جوانان و نوجوانان این نسل میتوانند بهتر از جوانان گذشته باشند، که البته هم هستند. من که مداحی میکنم میخواهم روز قیامت شرمنده شهدا نباشم و اگر آنها از من پرسیدند ما جانمان را برای دین خدا دادیم؛ تو چه کردی؟ حرفی برای گفتن داشته باشم. برای همین باارزشترین و مهمترین دقایق برای من زمانی است که برای امام حسین مداحی میکنم. اصلا یکی از دلایلی که این حرفه را بهعنوان شغل ادامه ندادم همین بود.
یعنی برای اینکه نگاه مادی به مداحی نداشته باشید، دوست نداشتید کار اصلیتان شود؟
بله، چندین بار به من گفتند این کار ایرادی ندارد. من هم قبول دارم ولی میگویم جوانان ما جانشان را در راه مملکت دادند. آن وقت من برای 10دقیقه مداحی مبلغ تعیین کنم؟! امام حسینg میتواند زندگی کسی که نوکریاش را میکند اداره کند. آقا زیر دین دشمنانش نمیماند، چه برسد به کسی که نوکریاش را میکند.
یعنی شما با مداحانی که از این راه امرار معاش میکنند مخالفید؟
مخالف نیستم ولی بهنظرم بهتر است خادمین امام حسین این کار را بهعنوان شغل نشناسند و حرفه دیگری داشته اشند تا چندان به پول جلسات متکی نباشند. البته ایرادی ندارد کسی حرفه و شغلش مداحی برای اهل بیت باشد اما وقتی بحث پول وسط میآید دیگر خیلی مسائل رنگ و بوی دنیوی پیدا میکند.جایگاه نوکری امام حسین آنقدر والاست که باید وزین عمل کنیم و خیلی از کارها را انجام ندهیم. در تشکیلات اباعبدالله«دلم میخواهد» معنا ندارد. امام حسین تمام هستیاش را خرج دین خدا کرد. اگر بخواهم حنجرهام را خرج دین خدا کنم نمیشود کنارش پول دربیارم.
پس شما معتقدید مداحان باید سبک زندگی خاصی داشته باشند؟
بله، وظیفه یک مداح در این خصوص بسیار سنگین است. من به دوستانم گفتهام نباید بگذاریم اختلاف طبقاتی بین ما و مستمع ایجاد شود. حالا اگر وضع مالیام هم خوب شد، باید زندگی و وسایل رفاهیام طوری باشد که اختلاف طبقاتی بین من و مستمع ایجاد نشود یا در حد متعارف باشد. مردم نباید ما را در ماشین 3۰۰، 4۰۰ میلیونی ببینند. چون نوع نگاهشان به ما تغییر میکند. در صورتی که پول درآوردن و خرج کردن خلاف شرع نیست ولی سبک زندگی مداح باید با توجه به همین نکتههای ظریف شکل بگیرد.
قبول دارید که این طرز فکر برای مداحان جدید، مثلا حسین آقای خودتان کمی سخت باشد؟
گاهی به حسین میگویم اگر موضوعی را زیاد متذکر میشوم برای این است که تو دو جایگاه داری: یکی جایگاه خودت بهعنوان یک جوان است و دیگری جایگاهت به عنوان یک مداح. این جایگاه سنگینی است. برای خودت زیاد نگران نیستم. چون میدانم جوانی و اگر این دوران بگذرد حواست جمع میشود اما زمانی که میکروفون دستت میگیری، آنقدر این میکروفون سنگین است که باید پای سنگین بودنش بایستی.برای همین دیگر نمیتوانی هر کاری را انجام دهی. باید سبک زندگیات را اصلاح کنی. با خدمت به اهل بیت و امام حسین جور درنمیآید که بگویی میخواهم مثل بیشتر جوانان امروزی تیپ و قیافه خاصی داشته باشم. کسی به جوانان شناخته نشده ایرادی نمیگیرد ولی تو را به عنوان نوکر امام حسین میشناسند. باید مراقب باشی کاری نکنی که به دستگاه سیدالشهدا ضربه بخورد.
اتفاقا مجلس شما همیشه پر از جوانانی بوده که شاید در ظاهر چندان مذهبی نباشند.
خدا را شکر. البته من از اول قصدم این بوده که جوانان خوشپوشتر را جذب کنم. در گذشته با بعضی از رفقا که به پوشش بعضی از این بچهها ایراد میگرفتند برخورد میکردم. میگفتم ما حقی نداریم دخالت کنیم. فقط باید کارمان را انجام دهیم. انشاءالله خودشان در مسیر درست قرار میگیرند اما به پسر خودم بهخاطر جایگاهی که دارد و هر روز وظیفهاش سنگینتر میشود ایراد میگیرم و گاهی سختگیری میکنم.
حساسیت و دقت نظرتان فقط برای حسینآقاست یا این نگاه پدرانه را به همه مداحان جوان هم دارید؟
جواب شما مصداق حدیثی از امام جواداست که میفرماید: «انسان ابتدا باید واعظ درونش زنده باشد تا اگر حرف و سخنی به کسی گفت آن را بپذیرد». اگر واعظ درونیات خواب باشد یا خدای نکرده از بین رفته باشد اصلا فایده ندارد. ما به کسانی که پذیرش دارند گوشزد میکنیم اما با کسانی که حرف گوش نمیدهند کاری نداریم و سعی میکنیم فقط نظارهگر باشیم ولی به پسرم گوشزد میکنم اگر با بعضیها حشر و نشر نداشته باشد برایش بهتر است. بههر حال آرزوی قلبی ماست که همه جوانان موفقتر و جلوتر از نسل قبل باشند. انتظار ما این است که نسل جدید کارهایی را که ما نتوانستیم انجام دهیم انجام دهند.
سبک زندگی خانوادگی یک مداح باید چگونه باشد؟
در سبک زندگی یک مداح نباید افراط و تفریط باشد. کسی که وارد تشکیلات امام حسین شد حق ندارد زندگی شاهانه داشته باشد. البته نباید به زن و فرزندانش سخت بگیرد چراکه طبق سفارش ائمه باید رفاه زندگی خانوادهاش را فراهم کند. نخستین دستوری که رسیده این است که باید یک رفاه معمولی و ایدهآل را برای زن و فرزندانمان ایجاد کنیم ولی نمیشود هم در تشکیلات امام حسین خدمت کرد و هم زندگی شاهانه داشت.اصلا با هم نمیخوانند. کسانی که ما را به نوکری امام حسین میشناسند انتظار دارند در راهی قدم برداریم که انتهای آن به سیدالشهدا ختم شود. بعضی از آقایان میگویند مگر ائمه زندگی بدی داشتند. امام حسن وضع مالی خوبی داشت. باید به آنها بگوییم هر وقت مثل آن حضرت توانستیم سه بار همه زندگیمان را به مستمندان ببخشیم و دوباره از صفر شروع کنیم آن وقت میتوانیم چنین ادعایی داشته باشیم. درست است. ائمه پول داشتند ولی پولشان را در راه خدا خرج میکردند.
حسینآقا چرا ساکتی! بگو این روزها چه کار میکنی؟
کار خاصی نمیکنم. فعلا در کنکور رشته انسانی شرکت کردهام و اگر خدا بخواهد میخواهم برای ادامه تحصیل وارد دانشگاه شوم.
فرزند ارشد خانواده هستی؟
خیر، من فرزند دوم هستم. یک خواهر بزرگتر و یک برادر ۷ ساله به نام علیرضا دارم.
نخستین بار کجا مداحی کردی؟ اگر اشتباه نکنم باید در مدرسه خودت باشد؟
دقیقا اولین بار یادم نیست ولی مداحی را بهصورت رسمی در مدرسه شروع کردم. اما از سال ۸۶ یا ۸۷ بود که بهصورت جدی مداحی را ادامه دادم. نخستین بار در چیذر کنار حاجمحمود «جام شراب نوشینت» را مداحی کردم. فیلمش هم در اینترنت هست. متن و سبک نوحه را حاجمحمود برای من ساخته بود.
از نقش بابا هم در مداح شدنت برایمان بگو.
نقش پدر که صددرصد است. یعنی اگر راهنمایی پدر و مادرم نبود به این اندازه موفق نمیشدم. شاید بهقول خودشان بعضی مواقع که به من میگویند کاری را انجام نده، دلیل آن را نفهمم ولی کمی که به حرفهایشان فکر میکنم متوجه کمک بزرگشان میشوم.
یعنی اگر پدرتان حاج محمدرضا طاهری نبود مداح نمیشدی؟
نمیدانم. شاید مداح میشدم ولی قطعا جایگاه امروز را نداشتم.
شاهکلید توصیههای پدرچیست؟
پدرم همیشه میگوید حرمت مداحی امام حسین را نگهدارم. همچنین میگوید تو میکروفون امام حسین را زمین بگذار، من دیگر کاری ندارم چه میکنی یا چه لباسی میپوشی. خیلی مواقع پیش آمده که من حرمت دستگاه امام حسین را نگهنداشتهام و پدر این مسئله را به من یادآوری کرده.
محمدرضا طاهری: حسین بسیاری از مسائل را رعایت میکند و انصافا چیزهایی را که از او خواستهام به لطف امام حسین انجام میدهد. معتقدم هیچ نقشی در تربیت اولادمان نمیتوانیم داشته باشیم الا اینکه به مرحمت اهل بیت توفیقی حاصل شود و بچهها مسیرشان مسیر امام حسین و اهل بیت باشد. همیشه از امام رضاخواستهام در پناه آن حضرت باقی بمانیم و بچههایم را به او سپردهام.حتی در بحث ازدواج دخترم در سفری که با حاج سعید حدادیان به عتبات داشتیم، از حرم امام جوادتا حرم امام حسین هر جا میرفتم میگفتم آقا! دخترم کنیز شماست؛ خودتان میدانید. اگر صلاح است این ازدواج سربگیرد و اگر صلاح نمیدانید سرنگیرد. واقعا این مسئله را به اهل بیت واگذار کردهام. پسرم حسین را به امام رضا واگذار کردهام. انشاءالله حضرت تا لحظه آخر در مسیری که صلاح میداند حفظش کند. در دعای ابوحمزه ثمالی میخوانیم: «ما در خلوت رعایت نکردیم و در جلوت هم مراقبه نداشتیم». بنابراین نوکران امام حسین حداقل مراقبه را باید داشته باشند. چون راه که میروند با انگشت نشانشان میدهند.
رابطه پدر و پسری شما فارغ از بحث مداحی و مسائلی از این قبیل چگونه است؟
حسین: پدر صمیمیترین رفیق من است. اگر روزی اشتباه بزرگی کرده باشم به رفیقم نمیگویم ولی حتما به پدر میگویم. شاید کسی این حرفها را به پدرش نزند ولی صمیمیتی که بین ما هست باعث شده من با پدر راحت باشم. شاید بعضی وقتها ایشان حرفی بزنند و من ناراحت شوم اما وقتی با هم صحبت میکنیم مرا قانع میکنند. همین چند روز پیش بحثی بین ما بود که من اول بهظاهر قبول نکردم ولی در نهایت وقتی متوجه شدم پدرم دلشان با کاری که میخواهم انجام دهم نیست، کار را کنسل کردم. البته ربطی به مداحی نداشت؛ مربوط به کارم بود.
پس همیشه به پدر چشم میگویی؟
ماجرای چشم گفتن نیست. با هم صحبت میکنیم و به یک نقطه مشترک میرسیم. بهعنوان مثال قبل از ماه رمضان امسال پدر گفت میخواهد لامپهای مجلس را جمع کند تا هنگام مناجاتخوانی فقط یک لامپ سبز روشن باشد. بههر حال پدر دنبال این هستند که مردم مناجاتها را درک کنند و نور اذیتشان نکند. من مخالفت کردم و گفتم الان زمان این کار نیست. باید مناجاتهایی که خوانده میشوند روی سایت برود تا کسی که در آمریکاست هم بتواند از آنها استفاده کند. دیگر به رسم ادب چیزی نگفتم و تصمیم را به خودشان واگذار کردم. چند روز بعد فهمیدم پدر مثل همیشه برای حرف من ارزش قائل شدهاند.
اینکه کمکم در جامعه بهعنوان مداح شناخته شدهای و عکسها و فایلهای صوتیات بلوتوث میشوند نگرانت نمیکند که تبعات منفی شهرت بهسراغت بیاید؟
بهنظرم تبعات منفیای ندارد. امثال من باید معقولتر رفتار کنند و کارهایی که یک فرد عادی میتواند انجام دهد انجام ندهند؛ حالا هر سنی داشته باشند. بههر حال وقتی اسم ما در چند سایت و تلفن همراه پخش شود نباید هر جور دوست داشتیم بگردیم و خیلی از کارها را بکنیم و هر جور خواستیم حرف بزنیم. اگر مریض باشیم و سلام دیگران را سرد پاسخ بدهیم میگویند غرور سراپایش را گرفته و خودش را گم کرده. نمیدانند که مریض شدهایم. این مسئله سخت است. واقعا در این مواقع به خدا توکل میکنم. امتحان سختی است.
در نهایت دوست دارید در مسیری که وارد شدهاید به کجا برسید؟
راستش نمیدانم چه بگویم ولی دوست دارم مثل پدر بشوم. شاید الان پدر بگوید مثل من نشو ولی دوست دارم یکی مثل او بشوم.
بالاخره شما پشتوانه محکمی مثل پدر، پدربزرگ و عموهایتان دارید. این یک توفیق بسیار بزرگ است.
درست میگویید. البته حرفی از عمومهایم نزدم. آنها استاد خیلی از مداحانند. چند روز قبل صدای عمو مرتضی از تلویزیون پخش میشد. تحریرهایشان بسیار عالی بود. همان موقع به خودم گفتم باید بروم این تحریرها را از ایشان یاد بگیرم. شعرهایی که عمو مرتضی میخواند بسیار عالیاند.
حسینآقا! برای شرکت در جلسات چقدر در زمینه تاریخ اسلام و شعر مطالعه میکنید؟ فکر میکنید اینها چقدر میتوانند در موفقیت شما تاثیرگذار باشند؟
مسلما بسیار مهم است. روزی که مطالعه میکنم با زمانی که بدون مطالعه به هیات میروم فرق میکند؛ هم از نظر روضه و هم از نظر منبر. هر قدر بیشتر مطالعه داشته باشیم چنته ما پرتر است و مجلس بهتری خواهیم داشت. مدتی هست که کتاب «منتهیالآمال» را مطالعه میکنم. خواندن چنین کتابهایی برای مداحان بسیار لازم است.
حاجآقا تا حدود زیادی از شما راضیاند. مادرتان چه؟
در بحث مداحی بله ولی در انجام کارهای خانه تنبلم! چند وقت پیش با مادرم صحبت کردم و کمی دلم قرص شد که از من راضی است. یکی از دلایل رضایتش این بود که مثل پدر نوکر امام حسینهستم. خوشحالم که توانستهام دل مادرم را شاد کنم.