صراط: سخنان رهبر معظم انقلاب یک روز مانده به
۱۳ آبان، بسیار معنادار بود. نکاتی که ایشان مطرح کردند، برای دولت و همه
گروههای سیاسی فعال، قابل استناد و استفاده بود. اما آنچه این بیانات را
از سخنرانیهای دیگر رهبری متمایز میکرد، ادبیات سهمگینانه و در عین حال
دقیق آن بود به گونهای که شاید طی ماههای اخیر، کمتر سخنرانی ایشان به
اندازه این بیانات با تکبیرهای شورانگیر و متعدد مخاطبان مواجه شد. اما چرا
این ادبیات تا این حد سهمگین بود؟
وقتی «رئیس جمهور» آمریکا ایران را تهدید اتمی کرد
باراک حسین اوباما که در اوایل دوران ریاست جمهوری خود تلاش داشت خود را در لباس صلح و صفا و تنشزدایی نشان دهد، رسما در ۱۸ فرودین ۸۹ ایران را تهدید به حمله اتمی کرد. او در مصاحبه با روزنامه نیویورک تایمز گفت که طبق راهبرد جدید هستهای آمریکا، واشنگتن متعهد میشود حتی در صورت حمله بیولوژیکی به وی از سلاح هستهای استفاده نکند؛ اما امنیت کشورهای به زعم او منزوی چون کره شمالی و ایران را تضمین نمیکند.(۱) این جملات به معنای این بود که امکان حمله اتمی به ایران وجود دارد.
این تهدید در ایران واکنشهای زیادی را برانگیخت. اما احمدینژاد رئیس جمهور وقت، پاسخ دندان شکنی به اوباما داد: «شما تازه از راه رسیدهاید یک مقدار صبر کنید تا سرد و گرم را بچشید؛ دلیلی ندارد که هر حرفی به شما گفتند آن را تکرار کنید و بدان گندهتر و گردن کلفتتر از تو نیز نتوانستند هیچ غلطی بکنند.»(۲) این پاسخ قاطعانه اما هر چقدر که توانست در صحنه بینالملل انعکاس اقتدارآمیزی از وجهه ایران را به نمایش بگذارد، در داخل برخی گروههایی که اکنون نیز بعضا به دستگاه دیپلماسی کشور نزدیک هستند، آن را غیراصولی و دور از ادبیات دیپلماتیک متعارف دانستند!
اما نکته جالب اینکه رهبر معظم انقلاب در قبال این تهدید که در سطح خطرناک اتمی و از سوی عالیترین مقام ایالات متحده آمریکا مطرح شده بود، موضعی با ادبیات سهمگینانه آنگونه که ۱۲ آبان بیان شد، اتخاذ نکردند. ایشان در اول اردیبهشت در جمع پرستاران نمونه کشور فرمودند: «حالا بىعقلها ملت ایران را تهدید میکنند! رئیس جمهور آمریکا هفتهى گذشته به زبان تلویح و اشاره، تهدید اتمى کرد. این تهدیدها در ملت ایران کارگر نیست، اما این مایهى ننگى شد براى تاریخ سیاسى آمریکا؛ این نقطهى سیاهى شد در کارنامهى دولت آمریکا. تهدید اتمى؟! معلوم شد پشت صحنهى نمایش صلحدوستى و بشردوستى و پایبندى و اصرار بر معاهدات اتمى چیست. معلوم شد پشت صحنهى نمایش دستِ دوستى دراز کردن چیست. ادبیات روباهمنش تبدیل شد به ادبیات گرگمنش ... مجامع جهانى حق ندارند این تهدید رئیس جمهور آمریکا را رها کنند، حق ندارند این را به فراموشى بسپرند؛ باید دنبال کنند، باید گریبان او را بگیرند. چرا تهدید هستهاى میکنید؟ چرا دنیا را به ویرانه شدن تهدید میکنید؟ چرا جرأت میکنید چنین غلطى بکنید؟»(۳)
وقتی یک مسئول رده پائین آمریکا ایران را تهدید اتمی میکند
حالا و پس از حدود سه سال و نیم از آن تهدید، بار دیگر یکی از آمریکاییها باز هم دهان به تهدید اتمی ایران باز کرده است. اما این بار شخص تهدید کننده نه رئیس جمهور یا حتی یکی از وزرای فعلی و سابق این کشور که یکی از ردههای پائین آن بود. «شلدون آدلسون» که از او به عنوان یکی از وفاداران رژیم صهیونیستی که حامی مالی حزب جمهوریخواه است یاد میکنند، ۲۲ اکتبر در میزگردی در دانشگاه «یشیوا» پس از اینکه به ضرورت جدی بودن آمریکا در قبال پرونده هستهای ایران اشاره کرد، گفت: «شما گوشی تلفن را برداشته و با جایی در نبراسکا تماس گرفته و میگویید: «بسیار خوب، پرتاب کنید» و سلاحی اتمی توسط موشکهای بالستیک در میان صحرا اصابت کرده و به هیچ کس جز چند مار زنگی یا عقرب یا شبیه آن آسیبی نمیزنند.» (۴) اما سخنگوی او به خبرنگاران گفت که منظور او از این جملات، حمله اتمی به ایران نبوده بلکه با استفاده از اغراق خواسته بگوید که عمل مهمتر از حرف است!
این خبر در هیچ یک از رسانههای ایرانی بازتاب نداشت به گونهای که پس از اینکه رهبری در سخنرانی ۱۲ آبان خود به این مسئله اشاره کردند، عمده مطلعین و تحلیلگران سیاسی نیز به دنبال این بودند که بدانند ماجرا از چه قرار بوده است!
اما واکنش رهبر معظم انقلاب به این تهدید بسیار درس آموز است. در حالی که آدلسون مسئولیت برجسته و رسمیای در آمریکا ندارد و ادعای او بازتابی در ایران نداشته و حتی از این مهمتر سخنگوی او صریحا اعلام کرده که منظور آدلسون حمله اتمی به ایران نبوده است، رهبر انقلاب با ادبیاتی بسیار سخت، این مسئله را مطرح و به دولت آمریکا حمله کردند. ایشان گفتند: «یک سیاستمدار پولدار آمریکایى یک غلطى میکند که بله، ما بایستى در فلان صحراى ایران بمب اتم بزنیم و تهدید کنیم و فلان؛ باید بزنند دهن یک چنین آدمى را خُرد کنند. دولتى که خودش را به توهّم اینکه نسبت به مسائل جهان مسئولیّت دارد، مسئول میداند که با مسئلهى هستهاىِ فلان کشور و فلان کشور برخورد کند، دیگر غلط میکند که یک کشورى را در یک چنین وضعى، در یک چنین دور و زمانهاى تهدید هستهاى بکند. باید جلوى این یاوهها را بگیرند.»
رهبری قبل از این جملات نیز از مسئولین میخواهند که این «حرفها را ببینند»؛ «مسئولین ما توجّه داشته باشند، حرفها را ببینند؛ از آن طرف لبخند میزنند، اظهار علاقه میکنند، اظهار میل به مذاکره میکنند، از این طرف بلافاصله مىآیند میگویند: همهى گزینهها روى میز است! خب، که مثلاً چه؟ چه حرکتى، چه غلطى ممکن است نسبت به جمهورى اسلامى انجام بدهند؟» (۵)
نکته جالبتر اما اینکه دولت روحانی و شخص رئیس جمهور نه تنها به این اظهار نظر یک مسئول رده پائین آمریکا واکنش نشان نداند، که حتی در قبال ادعای اوباما در دیدار با نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در خصوص وجود همه گزینهها روی میز، هم جواب قاطعانهای نداند.
حساسیت بالای رهبری بر اقتدار ملی
در سال ۸۹ رهبر انقلاب از ادبیات بسیار سخت علیه تهدید «رئیس جمهور» آمریکا استفاده نکردند چون احمدینژاد با ادبیات هجومی، موضعی بسیار بسیار سخت در قبال اوباما گرفته بود. اما در سال ۹۲، رهبر انقلاب در واکنش به تهدید اتمی یک «مقام رده پائین» آمریکا که حرف و حدیثهایی در خصوص کیفیت تهدید او نیز وجود دارد، موضعی بسیار سخت گرفتند چرا که دولت، موضعی ملایم اتخاذ کرده بود. این مسئله نشان دهنده حساسیت بالای رهبری در حوزه اقتدار ملی است که به هیچ وجه نباید تحت تاثیر شیوههای مختلف در حوزه دیپلماسی قرار گیرد. توصیه مداوم ایشان بر این که به لبخندهای دشمن دل نبندید و مواضع و اظهارات دشمن را ببینید، نشان دهنده اوج این حساسیت است که در شرایط کنونی نه به دلیل وجود روحیه سازشکاری در تیم مذاکره کننده هستهای ایران بلکه به دلیل تاکتیک اتخاذ شده از سوی آنها، کمتر مورد توجه دقیق قرار میگیرد. این بیتوجهی میتواند بر اعتبار ایران در فرایند بازدارندگی اثر سوء داشته باشد.
وقتی «رئیس جمهور» آمریکا ایران را تهدید اتمی کرد
باراک حسین اوباما که در اوایل دوران ریاست جمهوری خود تلاش داشت خود را در لباس صلح و صفا و تنشزدایی نشان دهد، رسما در ۱۸ فرودین ۸۹ ایران را تهدید به حمله اتمی کرد. او در مصاحبه با روزنامه نیویورک تایمز گفت که طبق راهبرد جدید هستهای آمریکا، واشنگتن متعهد میشود حتی در صورت حمله بیولوژیکی به وی از سلاح هستهای استفاده نکند؛ اما امنیت کشورهای به زعم او منزوی چون کره شمالی و ایران را تضمین نمیکند.(۱) این جملات به معنای این بود که امکان حمله اتمی به ایران وجود دارد.
این تهدید در ایران واکنشهای زیادی را برانگیخت. اما احمدینژاد رئیس جمهور وقت، پاسخ دندان شکنی به اوباما داد: «شما تازه از راه رسیدهاید یک مقدار صبر کنید تا سرد و گرم را بچشید؛ دلیلی ندارد که هر حرفی به شما گفتند آن را تکرار کنید و بدان گندهتر و گردن کلفتتر از تو نیز نتوانستند هیچ غلطی بکنند.»(۲) این پاسخ قاطعانه اما هر چقدر که توانست در صحنه بینالملل انعکاس اقتدارآمیزی از وجهه ایران را به نمایش بگذارد، در داخل برخی گروههایی که اکنون نیز بعضا به دستگاه دیپلماسی کشور نزدیک هستند، آن را غیراصولی و دور از ادبیات دیپلماتیک متعارف دانستند!
اما نکته جالب اینکه رهبر معظم انقلاب در قبال این تهدید که در سطح خطرناک اتمی و از سوی عالیترین مقام ایالات متحده آمریکا مطرح شده بود، موضعی با ادبیات سهمگینانه آنگونه که ۱۲ آبان بیان شد، اتخاذ نکردند. ایشان در اول اردیبهشت در جمع پرستاران نمونه کشور فرمودند: «حالا بىعقلها ملت ایران را تهدید میکنند! رئیس جمهور آمریکا هفتهى گذشته به زبان تلویح و اشاره، تهدید اتمى کرد. این تهدیدها در ملت ایران کارگر نیست، اما این مایهى ننگى شد براى تاریخ سیاسى آمریکا؛ این نقطهى سیاهى شد در کارنامهى دولت آمریکا. تهدید اتمى؟! معلوم شد پشت صحنهى نمایش صلحدوستى و بشردوستى و پایبندى و اصرار بر معاهدات اتمى چیست. معلوم شد پشت صحنهى نمایش دستِ دوستى دراز کردن چیست. ادبیات روباهمنش تبدیل شد به ادبیات گرگمنش ... مجامع جهانى حق ندارند این تهدید رئیس جمهور آمریکا را رها کنند، حق ندارند این را به فراموشى بسپرند؛ باید دنبال کنند، باید گریبان او را بگیرند. چرا تهدید هستهاى میکنید؟ چرا دنیا را به ویرانه شدن تهدید میکنید؟ چرا جرأت میکنید چنین غلطى بکنید؟»(۳)
وقتی یک مسئول رده پائین آمریکا ایران را تهدید اتمی میکند
حالا و پس از حدود سه سال و نیم از آن تهدید، بار دیگر یکی از آمریکاییها باز هم دهان به تهدید اتمی ایران باز کرده است. اما این بار شخص تهدید کننده نه رئیس جمهور یا حتی یکی از وزرای فعلی و سابق این کشور که یکی از ردههای پائین آن بود. «شلدون آدلسون» که از او به عنوان یکی از وفاداران رژیم صهیونیستی که حامی مالی حزب جمهوریخواه است یاد میکنند، ۲۲ اکتبر در میزگردی در دانشگاه «یشیوا» پس از اینکه به ضرورت جدی بودن آمریکا در قبال پرونده هستهای ایران اشاره کرد، گفت: «شما گوشی تلفن را برداشته و با جایی در نبراسکا تماس گرفته و میگویید: «بسیار خوب، پرتاب کنید» و سلاحی اتمی توسط موشکهای بالستیک در میان صحرا اصابت کرده و به هیچ کس جز چند مار زنگی یا عقرب یا شبیه آن آسیبی نمیزنند.» (۴) اما سخنگوی او به خبرنگاران گفت که منظور او از این جملات، حمله اتمی به ایران نبوده بلکه با استفاده از اغراق خواسته بگوید که عمل مهمتر از حرف است!
این خبر در هیچ یک از رسانههای ایرانی بازتاب نداشت به گونهای که پس از اینکه رهبری در سخنرانی ۱۲ آبان خود به این مسئله اشاره کردند، عمده مطلعین و تحلیلگران سیاسی نیز به دنبال این بودند که بدانند ماجرا از چه قرار بوده است!
اما واکنش رهبر معظم انقلاب به این تهدید بسیار درس آموز است. در حالی که آدلسون مسئولیت برجسته و رسمیای در آمریکا ندارد و ادعای او بازتابی در ایران نداشته و حتی از این مهمتر سخنگوی او صریحا اعلام کرده که منظور آدلسون حمله اتمی به ایران نبوده است، رهبر انقلاب با ادبیاتی بسیار سخت، این مسئله را مطرح و به دولت آمریکا حمله کردند. ایشان گفتند: «یک سیاستمدار پولدار آمریکایى یک غلطى میکند که بله، ما بایستى در فلان صحراى ایران بمب اتم بزنیم و تهدید کنیم و فلان؛ باید بزنند دهن یک چنین آدمى را خُرد کنند. دولتى که خودش را به توهّم اینکه نسبت به مسائل جهان مسئولیّت دارد، مسئول میداند که با مسئلهى هستهاىِ فلان کشور و فلان کشور برخورد کند، دیگر غلط میکند که یک کشورى را در یک چنین وضعى، در یک چنین دور و زمانهاى تهدید هستهاى بکند. باید جلوى این یاوهها را بگیرند.»
رهبری قبل از این جملات نیز از مسئولین میخواهند که این «حرفها را ببینند»؛ «مسئولین ما توجّه داشته باشند، حرفها را ببینند؛ از آن طرف لبخند میزنند، اظهار علاقه میکنند، اظهار میل به مذاکره میکنند، از این طرف بلافاصله مىآیند میگویند: همهى گزینهها روى میز است! خب، که مثلاً چه؟ چه حرکتى، چه غلطى ممکن است نسبت به جمهورى اسلامى انجام بدهند؟» (۵)
نکته جالبتر اما اینکه دولت روحانی و شخص رئیس جمهور نه تنها به این اظهار نظر یک مسئول رده پائین آمریکا واکنش نشان نداند، که حتی در قبال ادعای اوباما در دیدار با نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در خصوص وجود همه گزینهها روی میز، هم جواب قاطعانهای نداند.
حساسیت بالای رهبری بر اقتدار ملی
در سال ۸۹ رهبر انقلاب از ادبیات بسیار سخت علیه تهدید «رئیس جمهور» آمریکا استفاده نکردند چون احمدینژاد با ادبیات هجومی، موضعی بسیار بسیار سخت در قبال اوباما گرفته بود. اما در سال ۹۲، رهبر انقلاب در واکنش به تهدید اتمی یک «مقام رده پائین» آمریکا که حرف و حدیثهایی در خصوص کیفیت تهدید او نیز وجود دارد، موضعی بسیار سخت گرفتند چرا که دولت، موضعی ملایم اتخاذ کرده بود. این مسئله نشان دهنده حساسیت بالای رهبری در حوزه اقتدار ملی است که به هیچ وجه نباید تحت تاثیر شیوههای مختلف در حوزه دیپلماسی قرار گیرد. توصیه مداوم ایشان بر این که به لبخندهای دشمن دل نبندید و مواضع و اظهارات دشمن را ببینید، نشان دهنده اوج این حساسیت است که در شرایط کنونی نه به دلیل وجود روحیه سازشکاری در تیم مذاکره کننده هستهای ایران بلکه به دلیل تاکتیک اتخاذ شده از سوی آنها، کمتر مورد توجه دقیق قرار میگیرد. این بیتوجهی میتواند بر اعتبار ایران در فرایند بازدارندگی اثر سوء داشته باشد.