با ورود رسانههای جدیدی مثل سینما و تلویزیون به عنوان
رسانههای فراگیر دیداری و شنیداری که رابطه مستقیم و نزدیکی با هنرهای
نمایشی دارند بسیاری از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی در قالب فیلم و سریال
فرصت بروز و ظهور در این رسانهها را پیدا کردند. پس از انقلاب نیز با توجه
به وجهه دینی حکومت جدید این انتظار وجود داشت که ابعاد مختلف وقایع
تاریخیِ مذهبی در فیلمها و سریالها به نمایش درآیند و از این رسانههای
جدید نیز برای انتقال پیامهای مذهبی استفاده شود.
سهم سینمای ایران از عاشورا و کربلا
اکنون
سی و پنج سال از پیروزی انقلاب و استقرار حکومت اسلامی گذشته است اما با
نگاهی کوتاه به عملکرد رسانههایی مانند سینما و تلویزیون میبینیم که
آنچنان که باید و شاید در این رسانهها به وقایعی مانند عاشورا پرداخته
نشده است. در یک دستهبندی کلی میتوان فیلمها و سریالهایی را که در خصوص
عاشورا و محرم ساخته شدهاند به دو دسته تقسیم کرد:
دسته اول،
فیلمهایی هستند که به روایت داستانهایی مربوط به دوره زمانی معاصر با
واقعه کربلا پرداختهاند که عدد آنها از تعداد انگشتان یک دست فراتر
نمیرود. اولین فیلم سینمایی که پس از انقلاب و در سال 1361 در خصوص واقعه
کربلا ساخته شد فیلم «سفیر» ساخته فریبرز صالح بود که به روایت زندگی «قیس
بن مسهر» میپرداخت. او از طرف امام حسین (ع) نامهای برای سلیمان بن صرد
خزاعی میبرد که در راه دستگیر شد. ابنزیاد از قیس خواست در مسجد سخنرانی
کند و به دروغ به مردم بگوید که امام قصد بیعت با یزید را دارد. قیس پذیرفت
اما در روز موعود علیه یزید سخنرانی کرد و ابنزیاد که به خشم آمده بود او
را از فراز ارک حکومتی به زیر انداخت و به شهادت رساند.
فیلم
مشهور و محبوب دیگری که در این خصوص ساخته شده «روز واقعه» شهرام اسدی است.
این فیلم در خصوص زندگی جوان تازه مسلمانی به نام عبدالله است که در جریان
عروسی خود با راحله ندایی میشنود که او را به یاری فرا میخواند. عبدالله
به دنبال این ندا بیابان به بیابان و واحه به واحه تا کربلا میتازد و
سرانجام عصر روز عاشورا که امام (ع) به شهادت رسیده است به کربلا میرسد.
دو
فیلم فوق، اشارهای به وقایع قبل و بعد از واقعه عاشورا داشتند و مستقیماً
به ماجرای روز عاشورا نمیپرداختند اما فیلم «روز رستاخیز» به کارگردانی
احمدرضا درویش که البته هنوز به اکران عمومی در نیامده است به روایت مقطعی
از تاریخ اسلام از زمان مرگ معاویه تا ظهر عاشورا میپردازد.
تلویزیون و سریالهایی که ماندگار نمیشوند
سهم
سینمای ایران از عاشورا و کربلا همین سه فیلم بود. اما تلویزیون هم با
سریالهای «معصومیت از دست رفته» و «مختارنامه» هر دو به کارگردانی داوود
میر باقری، راوی روایت کربلا شده است که مختارنامه علاوه بر امتیازهای
تکنیکی خود، به دلیل وجود سکانسهایی که وقایع روز عاشورا از قبیل داستان
زهیر بن قین و وهب نصرانی و شهادت آنها را به تصویر میکشد در سینما و
تلویزیون منحصربهفرد است.
دسته دوم، فیلمهایی هستند که داستان
آنها در روزگار معاصر میگذرد و زندگی روزمره مردم را به تصویر میکشند
اما با استفاده از مفاهیم و مضامین و همچنین نمادهای مرتبط با ماه محرم و
عاشورا به بازنمایی این واقعه در زندگی روزمره مردم امروز میپردازند و
پیامهای اخلاقی و مذهبی خود را منتقل میکنند. نمونه این آثار در سینما
فیلمهایی همچون «پرواز در شب» مرحوم رسول ملاقلی پور، «به خاطر هانیه»
کیومرث پوراحمد، «راه طی شده» عباس رافعی، «سینه سرخ» پرویز شیخ طادی، «سهم
گمشده» حسن نجفی، «شب دهم» جمال شورجه، «بالهای سفید» مهدی و ناصر هاشمی و
«عصر روز دهم» مجتبی راعی هستند.
در تلویزیون نیز سریالها و
فیلمهای تلویزیونی زیادی در این رابطه ساخته شده که اکثریت قریب به اتفاق
آنها آثاری هستند که ظرفیتهای محتوایی و فرمی لازم را برای اثرگذاری و
همچنین خاطرهانگیز شدن ندارند که البته میتوان سریالهایی مانند «شب دهم»
ساخته حسن فتحی و «سفر سبز» به کارگردانی محمدحسین لطیفی را از این قاعده
مستثنی دانست.
کربلا؛ منبعی غنی از قصه
وقایع
دراماتیک زیادی در واقعه عاشورا، قبل و پس از آن وجود دارند که پتانسیل
آنها برای تبدیل شدن به فیلمنامه بسیار بالاست. ماجرای کربلا منبعی غنی از
قصههای مختلف است که میتوان این قصهها را در ژانرهای متنوعی مانند
ژانرهای تراژیک، حماسی، ملودرام، حادثهای و ... روایت کرد، اما متأسفانه
تاکنون آنچنان که باید و شاید این قصهها به نمایش در نیامدهاند.
مشکلاتی که سر راه تولید آثار نمایشی خوب وجود دارد
دلایل
این امر را میتوان در عملکرد مسئولان سینمایی، هنرمندان و همچنین
حساسیتهای موجود در این عرصه جستجو کرد. سالیان سال است که هنرمندان در
پاسخ به این سوال که چرا در خصوص مناسبتهای تاریخی مانند عاشورا فیلمی
ساخته نمیشود یا فیلمها بسیار ضعیف هستند توپ را به زمین مسئولان
میاندازند و معتقدند انجام این پروژههای سنگین نیازمند تأمین بودجه مناسب
و حمایتهای مالی و معنوی مسئولان سینمایی است که معمولا این اتفاق
نمیافتد و اگر هنرمندی هم دغدغه کار روی این پروژهها را داشته باشد پس از
دوندگیهای زیاد و به نتیجه نرسیدن عطای کار را به لقایش میبخشد.
بخشی
از این مساله به راههای تأمین بودجه برمیگردد اما مساله مهمتر،
حساسیتهایی است که از سوی مردم، مسئولان، علما و روحانیون پیرامون این
کارها وجود دارد که انتخاب فرد مناسب برای سپردن کار به او، قصه و کستینگ
مناسب را سخت میکند. همچنین ترس از قضاوتهایی که ممکن است راجع به اثر
ساخته شده صورت گیرد موجب میشود مسئولان سری را که درد نمیکند دستمال
نبندند و عملاً فیلمی در این خصوص ساخته نشود.
از سوی دیگر،
بسیاری از هنرمندان نیز رغبت چندانی برای انجام پروژههای این چنینی
ندارند، زیرا برخی از آنها اصولا دغدغهای در رابطه با این موضوعات ندارند و
حساب آنها را میتوان جدا دانست. برخی از هنرمندان نیز انگیزه و دغدغه
لازم را دارند اما به دلیل وجود مشکلاتی مانند جلب حمایتهای مالی و معنوی
مسئولان، بالا بودن حساسیتهای سیاسی، اجتماعی و مذهبی در این خصوص، نگرانی
از ایجاد سوء تفاهمات، ترس از خوب در نیامدن کار و عدم تناسب کیفیت کار با
قصه کمتر به سمت چنین موضوعاتی برای ساخت فیلم میروند.
به نظر
میرسد برای رفع مشکلات موجود در راه ساختن آثار فاخر مرتبط با حادثه کربلا
نیاز به عزمی ملی وجود دارد. هنرمندان، مسئولان، علما و روحانیون باید
ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر داشته باشند و محدودیتها و چالشهای مورد نظر
خود را با یکدیگر در میان بگذارند تا از طریق همفکری و تعامل بتوانند به
الگویی برسند که اهداف موردنظر آنها را تأمین کند.