"صراط" - دور جدید گفتوگوهای جمهوری اسلامی ایران با 1+5 پیرامون پرونده هستهای را باید یکی از حساسترین دورههای دیپلماسی ایران به حساب آورد. از یک طرف دستگاه دیپلماسی کشورمان در نظر دارد از رهگذر این گفت و گوها، منافع ملی و امنیت ملی را به صورت حداکثری تأمین و تضمین نماید و ار طرف دیگر، آمریکا نیز سعی دارد با همراه نگاه داشتن سه کشور اروپایی، ضمن رسیدن به یک برد در برابر جمهوری اسلامی ایران، ناکامیهای پی در پی سیاست خارجی ایالات متحده در سال 2013 را جبران نماید.
در این راستا اخیراً روزنامه واشنگتن پست در گزارشی نوشته است: «شکستهای سیاست خارجی دولت باراک اوباما در سال 2013 فاجعهای دیپلماتیک برای آمریکا است. مسئله سوریه، پناهندگی اسنودن (افشاگر جاسوسیهای آمریکا) به روسیه و اختلاف با این کشور و جاسوسی آمریکا از متحدانش از جمله این شکستهاست.»
بر این اساس، رصد دائمی گفت و گوها و همچنین آگاهی و هوشیاری نسبت به اهداف و برنامهریزی آمریکا و سه کشور اروپایی، موضوع بسیار مهمی است که نباید نسبت به آن غفلت نمود.
در این یادداشت علاوه بر رمزگشایی از راهبرد و اهداف راهبردی ایالات متحده آمریکا و سه کشور اروپایی در دور جدید مذاکرات، نقشه راه آنان در پیشبرد مذاکرات هستهای و تبعات آن مورد بررسی قرار میگیرد.
1) اهداف راهبردی آمریکا در دور جدید مذاکرات 1+5
اهداف راهبردی آمریکا در دور جدید مذاکرات 1+5 با ایران در سخنرانی وندی شرمن معاون سیاسی وزیر امور خارجه آمریکا در تاریخ 11 مهرماه 1392 در کمیته روابط خارجی سنای آمریکا قابل احصاء است. سه کلید واژه وندی شرمن تحت عنوان «معنا داری»، «شفافیت» و «قابل راستی آزمایی بودن» برنامه هستهای ایران موید هدف گذاریهای راهبردی آمریکا در 1+5 است به طور کلی در دور جدید مذاکرات هستهای، کاخ سفید سه هدف راهبردی را مورد نظر قرار داده است:
الف) مهار و متوقفسازی ایران در موضوع هستهای
ب) بازگشت به عقب و معکوس ساختن فناوری هستهای ایران
ج) بر چیده شدن برنامه هستهای ایران
در این ارتباط رصد و بررسی مواضع و اظهارات مقامات کاخ سفید از این سه هدف راهبردی رمزگشایی مینماید.
وندی شرمن، نماینده آمریکا در گفت و گوهای 1+5 با ایران، در گفت و گو با روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارنوت صراحتاً اذعان کرد: «دستور العمل بسیار روشن اوباما و جان کری این بوده که ما در گام اول توافق با ایران، باید مطمئن شویم که پیشرفت برنامه هستهای این کشور متوقف میشود.»
مقامات آمریکایی با این ادراک که تحریمها، ایران را به پای میز مذاکره کشانده است در دور جدید مذاکرات 1+5 با جمهوری اسلامی ایران سعی دارند در خطوط قرمز خود پیشروی نموده و با عنوان ممانعت ایران از فرار هستهای، خط قرمز مورد نظرشان را یک گام به جلو بکشانند. از این رو هدف راهبردی اول (معنادار سازی برنامه هستهای ایران) اکنون از اولویت بیشتری نسبت به مسئله شفافیت برخوردار شده است.
جالب است که «رابرت آینهورن» از مذاکره کنندگان اصلی پیشین هیأت آمریکایی، به صراحت اعلام کرده که محدودیت برنامه هستهای ایران مهمتر از شفافیت آن است.
واشنگتن در هدف راهبردی اول میکوشد جمهوری اسلامی ایران با متوقفسازی، عملاً مزیتهای رقابتی و ابزارهای چانه زنی خود را از دست بدهد تا بتواند در ادامه، فرآیند مذاکرات را به هدف راهبردی دوم منتقل نماید.
به عقب بازگرداندن برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران دومین هدف راهبردی کاخ سفید در دور جدید مذاکرات 1+5 با ایران است.
هدف راهبردی دوم عملا برنامه هستهای ایران را از قابلیت و توانمندی بالفعل خارج ساخته و آن را نمادین میسازد. شرمن، طی سخنانی با عنوان «معکوس ساختن برنامه هستهای ایران» در کمیته روابط خارجی سنا، تصریح میکند «ما میخواهیم برنامه ایران را با سرعت هر چه بیشتر محدود کنیم و حتی به عقب برانیم.»
در این گام، مقامات آمریکایی کوشش خواهند کرد تحت عنوان «شفافیت برنامه هستهای ایران» تدریجاً فرآیند بازگشت به عقب و معکوس ساختن فناوری هستهای ایران را تبدیل به برنامه نمایند.
سومین هدف راهبردی و در واقع هدف نهایی آمریکا در دور جدید مذاکرات 1+5 با ایران تلاش برای برچیده شدن برنامه هستهای ایران است که سردمداران کاخ سفید حتی از علنی گفتن آن نیز ابایی ندارند.
در این رابطه جان کری بلافاصله پس از مذکرات ژنو در گفت و گویی با شبکه ان.بی.سی تصریح کرد «هدف آمریکا در مذاکرات با ایران در گام نخست توقف برنامه هستهای این کشور و سپس بر چیدن کامل آن است.»
از منظر آمریکاییها کلید واژه «راستی آزمایی» یا توافق اعتمادساز ناظر بر اجرای قطعنامههای شورای امنیت توسط ایران بوده و این مهم در واقع به معنای نادیده گرفتن حق برخورداری جمهوری اسلامی ایران از فناوری هستهای است.
در همین راستا خانم شرمن در 22 مهر ماه 1392 (یک روز قبل از آغاز گفت و گوها در ژنو) دستور کار آمریکا در مذاکرات 1+5 با ایران را اینگونه برشماری میکند «ما به دنبال توافقی هستیم که نهایتاً همه نگرانیهای جامعه بینالملل از جمله تمکین ایران از قطعنامههای شورای امنیت و مسئولیتهای ایران طبق ان.پ.تی را رفع نماید.»
در این مرحله چنانچه آمریکا هدف راهبردی سوم را قابل دسترسی بداند، آنگاه نگرانیهای جامعه بینالملل را برای ایران فهرست خواهد کرد و توافق جامع را منوط به پذیرفتن آنان از سوی ایران خواهد کرد.
2)راهبرد جدید آمریکا در مذاکرات 1+5
تا قبل از دور جدید مذاکرات 1+5 با ایران، راهبرد آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران یک راهبرد یک سویه مبتنی بر فشار- مذاکره بود که در کنار آن از ظرفیت رژیم صهیونیستی به عنوان تهدید استفاده میشد. اما با تغییراتی که در ادراک مقامات کاخ سفید نسبت به اثر بخشی تحریمها پیش آمده است، راهبرد فشار- مذاکره با حفظ شاکلة خود تا حدودی تغییر یافته و به یک راهبرد دوسویه تبدیل شده که از آن به عنوان راهبرد دو مسیرة «تعامل و فشار» یاد میشود. در این رابطه شرمن در جلسه استماع کمیته روابط خارجی سنای آمریکا میگوید: «راهبردی که در دولت به منظور رفع نگرانیهای جامعه بینالمللی در مورد برنامة هستهای در پیش گرفتهایم و همچنان پیگیری میکنیم سیاست دو مسیرة تعامل و فشار است».
در چرایی اتخاذ راهبرد جدید توسط آمریکا میتوان به دلایل زیر اشاره نمود:
- ادراک اشتباه کارگزاران آمریکا از انتخابات 1392 و دولت جدید جمهوری اسلامی ایران
- ارزیابیهای غلط از شرایط و وضعیت اقتصادی و اجتماعی ایران
آمریکاییها با این انگاره که ایران ناچار است به خاطر تحریمها و تهدیدات، به هرگونه فشار و امتیازخواهی 1+5 پاسخ مثبت بدهد، خود را در آستانة رسیدن به یک بُرد خوب و معاملة تاریخی در قبال ایران میبینند.
بر همین اساس کنث.ام.پولاک (کارشناس مؤسسة بروکینگز) اظهار میدارد: «چنین معاملهای، موهبتی الهی برای آمریکا، اسرائیل، عربستان سعودی و سایر متحدان ما در منطقه و فراتر از منطقه خواهد بود. اگر ما توانایی رسیدن به چنین معاملهای را داشته باشیم، باید آن را دریابیم».
بنابراین آمریکا با اتخاذ راهبرد دو مسیرة «تعامل- فشار» از یکسو به دنبال تبدیل چالش به فرصت است(جبران ناکامیهای سیاست خارجی خود در سال 2013) و از سوی دیگر در آرزوی تغییر موازنة استراتژیک در برابر محور ایران میباشد تا به تعبیر ام پولاک، بزرگترین مشکل سیاست خارجی خود را طی سه دهه حل نماید.
3)نقشه راه آمریکا در دور جدید مذاکرات 1+5
ارزیابیهای موجود مؤید این نکته است که آمریکاییها برای رسیدن به اهداف راهبردی سهگانه در مذاکرات 1+5 جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر تعیین راهبرد دوسویة «تعامل- فشار»، نقشة راه جدیدی را نیز ترسیم نمودهاند و با قرار دادن آن در روی میز مذاکرات، عملیاتی شدن آن را انتظار میکشند.
نقشة راه جدید که از رصد و بررسی مواضع و اظهارات مقامات رسمی آمریکا احصاء گردیده موارد نهگانة زیرا را شامل میشود.
- کاهش ماشینهای سانتریفیوژ از سوی ایران
- تعلیق غنی سازی اورانیوم 20%
- تعیین سقف برای حجم اورانیوم غنی شده 5%
- تبدیل(اکسایش) انباشته 20% موجود
- توقف به کارگیری سانتریفیوژهای نسل 2(IR2)
- تعطیلی تأسیسات آب سنگین اراک و یا تبدیل آن به یک راکتور عادی
- تعطیلی سایت فردو
- پذیرش پروتکل الحاقی از سوی ایران
- تعطیلی چرخة تولید سوخت هستهای و فرآیند غنیسازی اورانیوم در ایران و یا نمادین سازی آن(در حد آزمایشگاهی)
4)تجزیه و تحلیل نقشه راه جدید آمریکا در 1+5
برای تجزیه و تحلیل درست از نقشه راه جدید آمریکا در 1+5 میبایست به دو موضوع توجه ویژه داشت. یکی؛ کلیه واژههای مورد استفادة وندی شرمن در جلسة استماع کمیتة روابط خارجی سنای آمریکا و دیگری اهداف راهبردی و سهگانة آمریکا در موضوع هستهای ایران.
در نقشة راه جدید آمریکا، مراحل یکم تا پنجم از مراحل نهگانة مذکور، یعنی کاهش سانتریفیوژها، تعلیق 20درصد، محدودسازی غنیسازی 5 درصد، تبدیل (اکسایش) انباشتة 20درصد موجود و توقف به کارگیری سانتریفیوژهای نسل 2 در واقع ناظر بر کلید واژه و موضوع «معناداری» و هدف راهبردی اول(مهار و متوقف سازی برنامة هستهای ایران) جای میگیرد.
وندی شرمن در 11 مهر ماه 1392 در اظهاراتی که بیانگر مراحل یکم تا پنجم نقشة راه جدید آمریکا است اظهار میدارد: «ما به دنبال گامهای مشخصی از طرف ایران هستیم که به مسائل اصلی و محوری بپردازد از جمله؛ سرعت و دامنة برنامة غنیسازی این کشور، شفافیت کلی برنامة هستهای و ذخاطر اورانیوم غنیشده آن.»
براین اساس اظهارات خانم شرمن پیرامون سرعت و دامنة برنامه غنیسازی، ناظر بر محدود شدن تعداد سانتریفیوژها، نسل سانتریفیوژها، سطح غنیسازی، حجم غنیسازی و میزان ذخایر مواد غنی شده است.
همچنین مراحل ششم تا هشتم نقشة راه آمریکا، به عبارتی تعطیلی تأسیسات آب سنگین ارک، تعطیلی فردو و پذیرش پروتکل الحاقی، در چارچوب کلید واژة «شفافیت» و در راستای «هدف راهبردی دوم آمریکا» (بازگشت به عقب و معکوس ساختن فناوری هستهای ایران) تعریف میگردد.
در این ارتباط جان کری در 5 مهر ماه 1392 طی مصاحبهای با شبکة سی.بی.اس اظهار میدارد: «گشایش فوری تأسیسات فردو به روی بازرسان؛ تأسیساتی که سری و زیرزمینی و تقویت شده است و بدون تردید چیزی نیست که یک برنامة صلحآمیز آن را انجام دهد؛ امضای فوری پروتکل الحاقی دربارة بازرسیها؛ توقف داوطلبانة غنیسازی بیش از یک سطح و نگهداشتن آن در سطح پایین چون که سطح بالاتر برای یک برنامة صلحآمیز موردنیاز نیست.»
همچنین روزنامة صهیونیستیهاآرتص با اشاره به ملاقات وندی شرمن با مقامات ارشد رژیم جعلی اسرائیل نوشت: «شرمن در ملاقات با مقامات ارشد اسرائیل قول داد که آمریکا برای وادار کردن ایران به بستن راکتور آب سنگین اراک تلاش کند تا خواستة مهم نتانیاهو نیز برآورده گردد.»
تعطیلی چرخه تولید سوخت هستهای و فرآیند غنیسازی اورانیوم در ایران در واقع مرحلة نهم و نهایی از نقشه راه آمریکا است که هدف راهبردی سوم واشنگتن در موضوع هستهای ایران یعنی برچیده شدن آن را رقم میزند. این مرحله در چارچوب کلیدواژة قابل راستی آزمایی بودن برنامة هستهای ایران و لزوم اجرای قطعنامههای شورای امنیت توسط تهران معنابخشی میگردد.
اظهارات شرمن در کمیتة روابط خارجی سنا در برگیرنده مرحلة نهم و نهایی از نقشة راه جدید آمریکا در 1+5 است. وی در این جلسه اظهار میدارد: «ما در جلسة نیویورک (نشست 1+5 در حاشیة مجمع عمومی سازمان ملل در سال جاری) تصریح کردیم که در پی توافقی هستیم که حق مردم ایران برای دسترسی به انرژی هستهای صلحآمیز در آن رعایت شود... این کلمه بسیار بادقت انتخاب شده بود؛ دسترسی (به انرژی هستهای) و نه حق(غنیسازی)»
وی در ادامه تصریح میکند: «این همیشه موضع ما بوده است و من بارها به مخاطبین ایرانی خود گفتهام که ماده چهارم ان.پی.تی اصلاً دربارة حق غنیسازی صحبت نمیکند.... آن ماده فقط میگوید که شمار دارای حق تحقیق و توسعه هستید و بسیاری از کشورها از جمله ژاپن و آلمان آن را به عنوان حق(مفروض) گرفتهاند، اما ایالات متحده این موضع را ندارد.»
در نهایت خانم وندی شرمن با استناد به قطعنامههای سازمان ملل و لزوم اجرای آن توسط تهران، مرحله نهم نقشة راه آمریکا را معنابخشی میکند. وی با صراحت در جلسة مذکور میگوید: «قطعنامهها نگفتهاند که حق ایران را تعلیق میکنند، «بلکه غنیسازی آنها را تعلیق کرده است، لذا ما اعتقاد نداریم که هر کسی حق ذاتی برای غنی سازی دارد.»
5)تبعات اجرای نقشه راه جدید آمریکا در 1+5
پذیرش مراحل نهگانة نقشه راه آمریکا، تبعات جبران ناپذیری برای اهداف ملی، منافع ملی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در پی خواهد داشت. در زیر به اختصار تبعات اجرای نقشه راه جدید آمریکا در 1+5 بیان میگردد.
- ایجاد توقف و بازگشت از مسیر پیشرفت علمی و هستهای کشور
- زمینهسازی برای فزاینده شدن مطالبات و زیاده خواهی های آمریکا از جمهوری اسلامی ایران
- تغییر موازنة استراتژیک در منطقه به نفع آمریکا در برابر محور ایران
- مخدوش شدن الگو بودن جمهوری اسلامی و تضعیف قدرت نرم ایران
- تضعیف قدرت ملی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران به ویژه در موضوع پروتکل الحاقی
- وابستگی دائمی ایران در تولید رادیوایزوتوپ ها و رادیوداروها
- از همه مهمتر به هدر رفتن تمام هزینه هایی که ملت، نظام و دانشمندان ایرانی در راه پیشرفت کشور پرداختهاند.
6) ملاحظات راهبردی آمریکا در دور جدید مذاکرات 1+5 با ایران
خط مشی آمریکا در پیادهسازی نقشه راه ذکر شده بر اساس یک سری ملاحظه راهبردی بنیان نهاده شده است.
به نظر می رسد ملاحظات راهبردی آمریکا در دور جدید مذاکرات 1+5 موارد زیر را شامل میگردد:
- تعیین نقش و تقسیم کار در میان بازیگران متحد خود
- حفظ رژیم تحریم ها و فشارها علیه جمهوری اسلامی ایران
- حفظ فرصت تعامل با ایران
- حفظ اجماع علیه جمهوری اسلامی ایران
- عدم عجله برای رسیدن به توافق جامع با ایران
در ملاحظه راهبردی اول آمریکا به عنوان بازیگر اصلی نقش پلیس خوب را عهدهدار خواهد شد تا از این رهگذر با انگاره بیاعتمادی در ادراک و برداشت جامعه ایران مقابله نماید. همچنین نقش پلیس خوب به کاخ سفید این امکان را می بخشد تا از فرصت تعامل برای پیادهسازی نقشه راه خود، بیشترین استفاده را ببرد.
در این بین انگلیس عهده دار تنظیم مناسبات در پشت صحنه خواهد بود و فرانسه نیز در نقش پلیس بد، عهدهدار برهمزدن بازی جهت امتیازگیری میگردد.
در این راستا پاول شولت (رئیس پیشین کنترل تسلیحات انگلیس) در گفت و گو با تلویزیون بی.بی.سی پیرامون مذاکرات ژنو اظهار داشت: «اکنون فرانسه، نقش پلیس بد را بازی میکند تا بقیه نقش پلیس خوب را بازی کنند.»
در تعیین نقش و تقسیم کار از سوی آمریکا، رژیم صهیونیستی همزمان عهدهدار دو نقش است: یکی حفظ ظرفیت تهدید علیه ایران در کنار راهبرد دو سویه «تعامل و فشار» و دیگری ایفای نقش در عملیات فریب راهبردی و جنگ ادراکی در مخاطبان ایرانی. در این راستا میتوان به اظهارات نتانیاهو اشاره داشت که در چارچوب یک عملیات فریب و جنگ ادراکی در خلال مذاکرات اخیر اظهار داشت: «ایرانیان باید هم از مذاکرات راضی باشند، زیرا هر چه که میخواستند به دست آوردند و هیچ امتیازی ندادند.»
ذکر این نکته ضروری است که در عملیات فریب و جنگ ادراکی در مخاطبان ایرانی، برای عربستان سعودی، نقشی مکمل رژیم صهیونیستی تعریف گردیده تا ضمن تشدید شکافهای عربی- فارسی، فشار روانی ساختگی بر جامعه ایران از ناحیة خطر دستیابی جریانات سلفی به سلاح هستهای، موجب تردید در ملت ایران گردد.
اظهارات خانم شرمن در جلسه استماع کمیته روابط خارجی سنای آمریکا دیگر ملاحظات راهبردی آمریکا در مذاکرات 1+5 با ایران را نمایان میسازد. وی اظهار میدارد: «ما در تمامی مراحل این فرآیند باید کاری کنیم تا جامعه بینالمللی همچنان متحد باشد واجازه ندهد که تحریمها به طور زود هنگام از هم بپاشد. اجازه دهید به شما اطمینان دهم که همزمان با بررسی حل مسئله از طریق مذاکره، اعمال قاطعانه تحریمهای موجود را همچنان ادامه خواهیم داد و به ویژه مسئله دور زدن تحریمها و اقدامهای ایران برای کاهش این فشارها را مورد توجه خواهیم داشت.»
در باب مذاکرات، سخن بسیار است و اما از حوصله این نوشتار خارج است. این نوشتار را با سخنانی از رهبر معظم انقلاب اسلامی که روشنگر راه هدایت است، پایان می بریم: «این مذاکرهای که امروز دارد انجام میگیرد... فقط در مورد مسائل هستهای است و لاغیر... منتها گفتم من اعتماد ندارم، خوشبین نیستم. من فکر نمیکنم از این مذاکرات آن نتیجهای را که ملت ایران انتظار دارد، به دست بیاید. اما لازم است ملت بیدار باشد. ما از مسئولین خودمان که دارند در جبهه دیپلماسی فعالیت میکنند، کاری کنند، قرص و محکم حمایت میکنیم اما ملت باید بیدار باشد، بداند چه اتفاقی دارد میافتد {تا} بعضی از تبلیغاتچیهای مواجب بگیر دشمن و بعضی از تبلیغاتچیهای بیمزد و مواجب – از روی سادهلوحی- نتوانند افکار عمومی را گمراه کنند... مراقب باشید لبخند فریبگرانه شما را دچار اشتباه نکند.»(بیانات مقام معظم رهبری، 12/8/92)
در این راستا اخیراً روزنامه واشنگتن پست در گزارشی نوشته است: «شکستهای سیاست خارجی دولت باراک اوباما در سال 2013 فاجعهای دیپلماتیک برای آمریکا است. مسئله سوریه، پناهندگی اسنودن (افشاگر جاسوسیهای آمریکا) به روسیه و اختلاف با این کشور و جاسوسی آمریکا از متحدانش از جمله این شکستهاست.»
بر این اساس، رصد دائمی گفت و گوها و همچنین آگاهی و هوشیاری نسبت به اهداف و برنامهریزی آمریکا و سه کشور اروپایی، موضوع بسیار مهمی است که نباید نسبت به آن غفلت نمود.
در این یادداشت علاوه بر رمزگشایی از راهبرد و اهداف راهبردی ایالات متحده آمریکا و سه کشور اروپایی در دور جدید مذاکرات، نقشه راه آنان در پیشبرد مذاکرات هستهای و تبعات آن مورد بررسی قرار میگیرد.
1) اهداف راهبردی آمریکا در دور جدید مذاکرات 1+5
اهداف راهبردی آمریکا در دور جدید مذاکرات 1+5 با ایران در سخنرانی وندی شرمن معاون سیاسی وزیر امور خارجه آمریکا در تاریخ 11 مهرماه 1392 در کمیته روابط خارجی سنای آمریکا قابل احصاء است. سه کلید واژه وندی شرمن تحت عنوان «معنا داری»، «شفافیت» و «قابل راستی آزمایی بودن» برنامه هستهای ایران موید هدف گذاریهای راهبردی آمریکا در 1+5 است به طور کلی در دور جدید مذاکرات هستهای، کاخ سفید سه هدف راهبردی را مورد نظر قرار داده است:
الف) مهار و متوقفسازی ایران در موضوع هستهای
ب) بازگشت به عقب و معکوس ساختن فناوری هستهای ایران
ج) بر چیده شدن برنامه هستهای ایران
در این ارتباط رصد و بررسی مواضع و اظهارات مقامات کاخ سفید از این سه هدف راهبردی رمزگشایی مینماید.
وندی شرمن، نماینده آمریکا در گفت و گوهای 1+5 با ایران، در گفت و گو با روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارنوت صراحتاً اذعان کرد: «دستور العمل بسیار روشن اوباما و جان کری این بوده که ما در گام اول توافق با ایران، باید مطمئن شویم که پیشرفت برنامه هستهای این کشور متوقف میشود.»
مقامات آمریکایی با این ادراک که تحریمها، ایران را به پای میز مذاکره کشانده است در دور جدید مذاکرات 1+5 با جمهوری اسلامی ایران سعی دارند در خطوط قرمز خود پیشروی نموده و با عنوان ممانعت ایران از فرار هستهای، خط قرمز مورد نظرشان را یک گام به جلو بکشانند. از این رو هدف راهبردی اول (معنادار سازی برنامه هستهای ایران) اکنون از اولویت بیشتری نسبت به مسئله شفافیت برخوردار شده است.
جالب است که «رابرت آینهورن» از مذاکره کنندگان اصلی پیشین هیأت آمریکایی، به صراحت اعلام کرده که محدودیت برنامه هستهای ایران مهمتر از شفافیت آن است.
واشنگتن در هدف راهبردی اول میکوشد جمهوری اسلامی ایران با متوقفسازی، عملاً مزیتهای رقابتی و ابزارهای چانه زنی خود را از دست بدهد تا بتواند در ادامه، فرآیند مذاکرات را به هدف راهبردی دوم منتقل نماید.
به عقب بازگرداندن برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران دومین هدف راهبردی کاخ سفید در دور جدید مذاکرات 1+5 با ایران است.
هدف راهبردی دوم عملا برنامه هستهای ایران را از قابلیت و توانمندی بالفعل خارج ساخته و آن را نمادین میسازد. شرمن، طی سخنانی با عنوان «معکوس ساختن برنامه هستهای ایران» در کمیته روابط خارجی سنا، تصریح میکند «ما میخواهیم برنامه ایران را با سرعت هر چه بیشتر محدود کنیم و حتی به عقب برانیم.»
در این گام، مقامات آمریکایی کوشش خواهند کرد تحت عنوان «شفافیت برنامه هستهای ایران» تدریجاً فرآیند بازگشت به عقب و معکوس ساختن فناوری هستهای ایران را تبدیل به برنامه نمایند.
سومین هدف راهبردی و در واقع هدف نهایی آمریکا در دور جدید مذاکرات 1+5 با ایران تلاش برای برچیده شدن برنامه هستهای ایران است که سردمداران کاخ سفید حتی از علنی گفتن آن نیز ابایی ندارند.
در این رابطه جان کری بلافاصله پس از مذکرات ژنو در گفت و گویی با شبکه ان.بی.سی تصریح کرد «هدف آمریکا در مذاکرات با ایران در گام نخست توقف برنامه هستهای این کشور و سپس بر چیدن کامل آن است.»
از منظر آمریکاییها کلید واژه «راستی آزمایی» یا توافق اعتمادساز ناظر بر اجرای قطعنامههای شورای امنیت توسط ایران بوده و این مهم در واقع به معنای نادیده گرفتن حق برخورداری جمهوری اسلامی ایران از فناوری هستهای است.
در همین راستا خانم شرمن در 22 مهر ماه 1392 (یک روز قبل از آغاز گفت و گوها در ژنو) دستور کار آمریکا در مذاکرات 1+5 با ایران را اینگونه برشماری میکند «ما به دنبال توافقی هستیم که نهایتاً همه نگرانیهای جامعه بینالملل از جمله تمکین ایران از قطعنامههای شورای امنیت و مسئولیتهای ایران طبق ان.پ.تی را رفع نماید.»
در این مرحله چنانچه آمریکا هدف راهبردی سوم را قابل دسترسی بداند، آنگاه نگرانیهای جامعه بینالملل را برای ایران فهرست خواهد کرد و توافق جامع را منوط به پذیرفتن آنان از سوی ایران خواهد کرد.
2)راهبرد جدید آمریکا در مذاکرات 1+5
تا قبل از دور جدید مذاکرات 1+5 با ایران، راهبرد آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران یک راهبرد یک سویه مبتنی بر فشار- مذاکره بود که در کنار آن از ظرفیت رژیم صهیونیستی به عنوان تهدید استفاده میشد. اما با تغییراتی که در ادراک مقامات کاخ سفید نسبت به اثر بخشی تحریمها پیش آمده است، راهبرد فشار- مذاکره با حفظ شاکلة خود تا حدودی تغییر یافته و به یک راهبرد دوسویه تبدیل شده که از آن به عنوان راهبرد دو مسیرة «تعامل و فشار» یاد میشود. در این رابطه شرمن در جلسه استماع کمیته روابط خارجی سنای آمریکا میگوید: «راهبردی که در دولت به منظور رفع نگرانیهای جامعه بینالمللی در مورد برنامة هستهای در پیش گرفتهایم و همچنان پیگیری میکنیم سیاست دو مسیرة تعامل و فشار است».
در چرایی اتخاذ راهبرد جدید توسط آمریکا میتوان به دلایل زیر اشاره نمود:
- ادراک اشتباه کارگزاران آمریکا از انتخابات 1392 و دولت جدید جمهوری اسلامی ایران
- ارزیابیهای غلط از شرایط و وضعیت اقتصادی و اجتماعی ایران
آمریکاییها با این انگاره که ایران ناچار است به خاطر تحریمها و تهدیدات، به هرگونه فشار و امتیازخواهی 1+5 پاسخ مثبت بدهد، خود را در آستانة رسیدن به یک بُرد خوب و معاملة تاریخی در قبال ایران میبینند.
بر همین اساس کنث.ام.پولاک (کارشناس مؤسسة بروکینگز) اظهار میدارد: «چنین معاملهای، موهبتی الهی برای آمریکا، اسرائیل، عربستان سعودی و سایر متحدان ما در منطقه و فراتر از منطقه خواهد بود. اگر ما توانایی رسیدن به چنین معاملهای را داشته باشیم، باید آن را دریابیم».
بنابراین آمریکا با اتخاذ راهبرد دو مسیرة «تعامل- فشار» از یکسو به دنبال تبدیل چالش به فرصت است(جبران ناکامیهای سیاست خارجی خود در سال 2013) و از سوی دیگر در آرزوی تغییر موازنة استراتژیک در برابر محور ایران میباشد تا به تعبیر ام پولاک، بزرگترین مشکل سیاست خارجی خود را طی سه دهه حل نماید.
3)نقشه راه آمریکا در دور جدید مذاکرات 1+5
ارزیابیهای موجود مؤید این نکته است که آمریکاییها برای رسیدن به اهداف راهبردی سهگانه در مذاکرات 1+5 جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر تعیین راهبرد دوسویة «تعامل- فشار»، نقشة راه جدیدی را نیز ترسیم نمودهاند و با قرار دادن آن در روی میز مذاکرات، عملیاتی شدن آن را انتظار میکشند.
نقشة راه جدید که از رصد و بررسی مواضع و اظهارات مقامات رسمی آمریکا احصاء گردیده موارد نهگانة زیرا را شامل میشود.
- کاهش ماشینهای سانتریفیوژ از سوی ایران
- تعلیق غنی سازی اورانیوم 20%
- تعیین سقف برای حجم اورانیوم غنی شده 5%
- تبدیل(اکسایش) انباشته 20% موجود
- توقف به کارگیری سانتریفیوژهای نسل 2(IR2)
- تعطیلی تأسیسات آب سنگین اراک و یا تبدیل آن به یک راکتور عادی
- تعطیلی سایت فردو
- پذیرش پروتکل الحاقی از سوی ایران
- تعطیلی چرخة تولید سوخت هستهای و فرآیند غنیسازی اورانیوم در ایران و یا نمادین سازی آن(در حد آزمایشگاهی)
4)تجزیه و تحلیل نقشه راه جدید آمریکا در 1+5
برای تجزیه و تحلیل درست از نقشه راه جدید آمریکا در 1+5 میبایست به دو موضوع توجه ویژه داشت. یکی؛ کلیه واژههای مورد استفادة وندی شرمن در جلسة استماع کمیتة روابط خارجی سنای آمریکا و دیگری اهداف راهبردی و سهگانة آمریکا در موضوع هستهای ایران.
در نقشة راه جدید آمریکا، مراحل یکم تا پنجم از مراحل نهگانة مذکور، یعنی کاهش سانتریفیوژها، تعلیق 20درصد، محدودسازی غنیسازی 5 درصد، تبدیل (اکسایش) انباشتة 20درصد موجود و توقف به کارگیری سانتریفیوژهای نسل 2 در واقع ناظر بر کلید واژه و موضوع «معناداری» و هدف راهبردی اول(مهار و متوقف سازی برنامة هستهای ایران) جای میگیرد.
وندی شرمن در 11 مهر ماه 1392 در اظهاراتی که بیانگر مراحل یکم تا پنجم نقشة راه جدید آمریکا است اظهار میدارد: «ما به دنبال گامهای مشخصی از طرف ایران هستیم که به مسائل اصلی و محوری بپردازد از جمله؛ سرعت و دامنة برنامة غنیسازی این کشور، شفافیت کلی برنامة هستهای و ذخاطر اورانیوم غنیشده آن.»
براین اساس اظهارات خانم شرمن پیرامون سرعت و دامنة برنامه غنیسازی، ناظر بر محدود شدن تعداد سانتریفیوژها، نسل سانتریفیوژها، سطح غنیسازی، حجم غنیسازی و میزان ذخایر مواد غنی شده است.
همچنین مراحل ششم تا هشتم نقشة راه آمریکا، به عبارتی تعطیلی تأسیسات آب سنگین ارک، تعطیلی فردو و پذیرش پروتکل الحاقی، در چارچوب کلید واژة «شفافیت» و در راستای «هدف راهبردی دوم آمریکا» (بازگشت به عقب و معکوس ساختن فناوری هستهای ایران) تعریف میگردد.
در این ارتباط جان کری در 5 مهر ماه 1392 طی مصاحبهای با شبکة سی.بی.اس اظهار میدارد: «گشایش فوری تأسیسات فردو به روی بازرسان؛ تأسیساتی که سری و زیرزمینی و تقویت شده است و بدون تردید چیزی نیست که یک برنامة صلحآمیز آن را انجام دهد؛ امضای فوری پروتکل الحاقی دربارة بازرسیها؛ توقف داوطلبانة غنیسازی بیش از یک سطح و نگهداشتن آن در سطح پایین چون که سطح بالاتر برای یک برنامة صلحآمیز موردنیاز نیست.»
همچنین روزنامة صهیونیستیهاآرتص با اشاره به ملاقات وندی شرمن با مقامات ارشد رژیم جعلی اسرائیل نوشت: «شرمن در ملاقات با مقامات ارشد اسرائیل قول داد که آمریکا برای وادار کردن ایران به بستن راکتور آب سنگین اراک تلاش کند تا خواستة مهم نتانیاهو نیز برآورده گردد.»
تعطیلی چرخه تولید سوخت هستهای و فرآیند غنیسازی اورانیوم در ایران در واقع مرحلة نهم و نهایی از نقشه راه آمریکا است که هدف راهبردی سوم واشنگتن در موضوع هستهای ایران یعنی برچیده شدن آن را رقم میزند. این مرحله در چارچوب کلیدواژة قابل راستی آزمایی بودن برنامة هستهای ایران و لزوم اجرای قطعنامههای شورای امنیت توسط تهران معنابخشی میگردد.
اظهارات شرمن در کمیتة روابط خارجی سنا در برگیرنده مرحلة نهم و نهایی از نقشة راه جدید آمریکا در 1+5 است. وی در این جلسه اظهار میدارد: «ما در جلسة نیویورک (نشست 1+5 در حاشیة مجمع عمومی سازمان ملل در سال جاری) تصریح کردیم که در پی توافقی هستیم که حق مردم ایران برای دسترسی به انرژی هستهای صلحآمیز در آن رعایت شود... این کلمه بسیار بادقت انتخاب شده بود؛ دسترسی (به انرژی هستهای) و نه حق(غنیسازی)»
وی در ادامه تصریح میکند: «این همیشه موضع ما بوده است و من بارها به مخاطبین ایرانی خود گفتهام که ماده چهارم ان.پی.تی اصلاً دربارة حق غنیسازی صحبت نمیکند.... آن ماده فقط میگوید که شمار دارای حق تحقیق و توسعه هستید و بسیاری از کشورها از جمله ژاپن و آلمان آن را به عنوان حق(مفروض) گرفتهاند، اما ایالات متحده این موضع را ندارد.»
در نهایت خانم وندی شرمن با استناد به قطعنامههای سازمان ملل و لزوم اجرای آن توسط تهران، مرحله نهم نقشة راه آمریکا را معنابخشی میکند. وی با صراحت در جلسة مذکور میگوید: «قطعنامهها نگفتهاند که حق ایران را تعلیق میکنند، «بلکه غنیسازی آنها را تعلیق کرده است، لذا ما اعتقاد نداریم که هر کسی حق ذاتی برای غنی سازی دارد.»
5)تبعات اجرای نقشه راه جدید آمریکا در 1+5
پذیرش مراحل نهگانة نقشه راه آمریکا، تبعات جبران ناپذیری برای اهداف ملی، منافع ملی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در پی خواهد داشت. در زیر به اختصار تبعات اجرای نقشه راه جدید آمریکا در 1+5 بیان میگردد.
- ایجاد توقف و بازگشت از مسیر پیشرفت علمی و هستهای کشور
- زمینهسازی برای فزاینده شدن مطالبات و زیاده خواهی های آمریکا از جمهوری اسلامی ایران
- تغییر موازنة استراتژیک در منطقه به نفع آمریکا در برابر محور ایران
- مخدوش شدن الگو بودن جمهوری اسلامی و تضعیف قدرت نرم ایران
- تضعیف قدرت ملی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران به ویژه در موضوع پروتکل الحاقی
- وابستگی دائمی ایران در تولید رادیوایزوتوپ ها و رادیوداروها
- از همه مهمتر به هدر رفتن تمام هزینه هایی که ملت، نظام و دانشمندان ایرانی در راه پیشرفت کشور پرداختهاند.
6) ملاحظات راهبردی آمریکا در دور جدید مذاکرات 1+5 با ایران
خط مشی آمریکا در پیادهسازی نقشه راه ذکر شده بر اساس یک سری ملاحظه راهبردی بنیان نهاده شده است.
به نظر می رسد ملاحظات راهبردی آمریکا در دور جدید مذاکرات 1+5 موارد زیر را شامل میگردد:
- تعیین نقش و تقسیم کار در میان بازیگران متحد خود
- حفظ رژیم تحریم ها و فشارها علیه جمهوری اسلامی ایران
- حفظ فرصت تعامل با ایران
- حفظ اجماع علیه جمهوری اسلامی ایران
- عدم عجله برای رسیدن به توافق جامع با ایران
در ملاحظه راهبردی اول آمریکا به عنوان بازیگر اصلی نقش پلیس خوب را عهدهدار خواهد شد تا از این رهگذر با انگاره بیاعتمادی در ادراک و برداشت جامعه ایران مقابله نماید. همچنین نقش پلیس خوب به کاخ سفید این امکان را می بخشد تا از فرصت تعامل برای پیادهسازی نقشه راه خود، بیشترین استفاده را ببرد.
در این بین انگلیس عهده دار تنظیم مناسبات در پشت صحنه خواهد بود و فرانسه نیز در نقش پلیس بد، عهدهدار برهمزدن بازی جهت امتیازگیری میگردد.
در این راستا پاول شولت (رئیس پیشین کنترل تسلیحات انگلیس) در گفت و گو با تلویزیون بی.بی.سی پیرامون مذاکرات ژنو اظهار داشت: «اکنون فرانسه، نقش پلیس بد را بازی میکند تا بقیه نقش پلیس خوب را بازی کنند.»
در تعیین نقش و تقسیم کار از سوی آمریکا، رژیم صهیونیستی همزمان عهدهدار دو نقش است: یکی حفظ ظرفیت تهدید علیه ایران در کنار راهبرد دو سویه «تعامل و فشار» و دیگری ایفای نقش در عملیات فریب راهبردی و جنگ ادراکی در مخاطبان ایرانی. در این راستا میتوان به اظهارات نتانیاهو اشاره داشت که در چارچوب یک عملیات فریب و جنگ ادراکی در خلال مذاکرات اخیر اظهار داشت: «ایرانیان باید هم از مذاکرات راضی باشند، زیرا هر چه که میخواستند به دست آوردند و هیچ امتیازی ندادند.»
ذکر این نکته ضروری است که در عملیات فریب و جنگ ادراکی در مخاطبان ایرانی، برای عربستان سعودی، نقشی مکمل رژیم صهیونیستی تعریف گردیده تا ضمن تشدید شکافهای عربی- فارسی، فشار روانی ساختگی بر جامعه ایران از ناحیة خطر دستیابی جریانات سلفی به سلاح هستهای، موجب تردید در ملت ایران گردد.
اظهارات خانم شرمن در جلسه استماع کمیته روابط خارجی سنای آمریکا دیگر ملاحظات راهبردی آمریکا در مذاکرات 1+5 با ایران را نمایان میسازد. وی اظهار میدارد: «ما در تمامی مراحل این فرآیند باید کاری کنیم تا جامعه بینالمللی همچنان متحد باشد واجازه ندهد که تحریمها به طور زود هنگام از هم بپاشد. اجازه دهید به شما اطمینان دهم که همزمان با بررسی حل مسئله از طریق مذاکره، اعمال قاطعانه تحریمهای موجود را همچنان ادامه خواهیم داد و به ویژه مسئله دور زدن تحریمها و اقدامهای ایران برای کاهش این فشارها را مورد توجه خواهیم داشت.»
در باب مذاکرات، سخن بسیار است و اما از حوصله این نوشتار خارج است. این نوشتار را با سخنانی از رهبر معظم انقلاب اسلامی که روشنگر راه هدایت است، پایان می بریم: «این مذاکرهای که امروز دارد انجام میگیرد... فقط در مورد مسائل هستهای است و لاغیر... منتها گفتم من اعتماد ندارم، خوشبین نیستم. من فکر نمیکنم از این مذاکرات آن نتیجهای را که ملت ایران انتظار دارد، به دست بیاید. اما لازم است ملت بیدار باشد. ما از مسئولین خودمان که دارند در جبهه دیپلماسی فعالیت میکنند، کاری کنند، قرص و محکم حمایت میکنیم اما ملت باید بیدار باشد، بداند چه اتفاقی دارد میافتد {تا} بعضی از تبلیغاتچیهای مواجب بگیر دشمن و بعضی از تبلیغاتچیهای بیمزد و مواجب – از روی سادهلوحی- نتوانند افکار عمومی را گمراه کنند... مراقب باشید لبخند فریبگرانه شما را دچار اشتباه نکند.»(بیانات مقام معظم رهبری، 12/8/92)