سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۲ آذر ۱۳۸۸ - ۱۸:۲۹

پشت پرده مستند 150 هزار دلاری "مرگ در تهران"

کد خبر : ۱۴۳
افسانه پردازي درباره ندا آقا سلطان زن 26 ساله ايراني که در جريان آشوب هاي بعد از انتخابات در تهران به ضرب گلوله کشته شد با پخش مستندي انگليسي، در شبکه های بین المللی همچنان ادامه دارد .

به گزارش جهان ،شبكه پي بي اس فرونتلاين يكي از بزرگترين شبكه هاي راديو تلويزيوني در ايالات متحده آمريكا مستند " مرگ در تهران " را كه در مورد نحوه مرگ ندا آقا سلطان و تبديل شدن وي به نماد مقاومت سبزها و اتفاقات قبل و بعد از انتخابات در ايران است به نمايش در آورد.

این مستند درحالی تهیه و پخش شدکه رسانه ها خبر از پرداخت مبلغ 150 هزار دلار برای دریافت آلبوم عکس و فیلم ندا به خانواده آقا سلطان داده بودند .

شبکه فرونتلاين در اطلاعيه رسانه اي پیش از پخش مستند ادعا کرده است که به تصاوير ويدئويي جديدي دست پيدا کرده است که قاتل ندا را نشان مي دهد و فيلمي کوتاه را هم از مردي نشان مي دهد که مردم او را کتک مي زنند اما اين تصاوير احتمالا در مکان و زمان ديگري گرفته شده است چرا که در آن روزها چنين صحنه هايي به کرات در تهران نشان داده شد.

نشريه ميدل ايست انلاين در مطلبی به قلم خبرنگار ایرانی خود به نقد این مستند پرداخته و نوشت :در حالي که قتل ندا آقا سلطان در جريان آشوب هاي اخير بعد از انتخابات ايران ممکن است کار يکي از گروه هاي مسلح مخالف و يا حتي ماموران دولت هاي خارجي باشد که قصد داشته اند از اين قتل براي اهداف خود استفاده کنند، سرزنش مستقيم دولت ايران به خاطر اين مساله تنها پيشداوري رسانه اي و نادرست است.

مساله اي که درباره اين فيلم آزاردهنده تر است نبود تحليل از دکتر حجازي است که شهادت او از صحنه درباره مرگ ناگهاني ندا در دستان او با گفته هاي معلم موسيقي ندا و ديگراني که به سرعت او را به بيمارستان منتقل کردند و نيز مقاله "برزو درگاهي" خبرنگار لوس انجلس تايمز که چند روز بعد از مرگ ندا نوشته شده است، تناقض دارد.

اشکال اساسی این مستند پذيرش بي چون و چراي روايتي از رخدادهاي حول و حوش ندا بود که آرش حجازي آنرا ارائه داد، شخصي که به عنوان پزشکي معرفي شده است و تلاش کرد ندا را نجات دهد. اين پزشک که اکنون به قصه نويس تبديل شده در انگليس زندگي مي کند و با اصرار مدعي شده است که بسيجي را در نزديکي محل قتل ندا ديده است که مردم او را کتک مي زدند و بعد از اعتراف به جنايت نفرت انگيزش گريخته است.

سوال اينست که چرا حجازي بنا بر اخلاق پزشکي در زماني که ندا به داخل يک خودرو انتقال يافت و با عجله به بيمارستان رسانده شد به رسيدگي به ندا ادامه نداد؟ اين سوالي منطقي است که ميليونها مخاطب تماشاچي اين مستند چه در آمريکا و چه در اروپا و در ديگر نقاط دنيا بايد آنرا مي شنيدند همانطور که مونيکا گارنسي سازنده اين برنامه دو بار اين سوال را پرسيد .

متاسفانه سازندگان اين برنامه ترجيح دادند براي لطمه نخوردن به آبروي حجازي اين قسمت از مصاحبه را حذف کنند. اما همچنان براي برنامه اي که قرار بود تحقيقي را درباره زندگي و مرگ ندا ارائه دهد، از قلم افتادن اين سوالات از دکتر حجازي و حذف نظرات ديگر در يک کلمه بدان معنا است که هدف از فيلم "مرگي در تهران" نه کشف حقيقت بلکه ضربه زدن و ترساندن ايران بوده است.

ميدل ايست انلاين نوشت :سرزنش مستقيم دولت در اين زمينه در حالي که اين قتل ممکن است کار يکي از چندين گروه مخالف در ايران باشد، تنها پيشداوري رسانه اي وراي چيزي است که شبکه فرونتلاين به آن شناخته مي شود.

کاوه افراسيابي نويسنده مقاله مي نويسد که در بخش حذف شده مصاحبه اش با شبکه فرونتلاين گفته است که "اگر يک دکتر انگليسي در انجام وظيفه پزشکي خود چنين کوتاهي کرده بود و به جاي آن با عجله به سراغ ارسال فيلم مرگ ندا رفته بود تا - قهرماني - خود را تبليغ کند، به جاي آنکه آنچه در توان دارد براي زنده نگاه داشتن او در راه بيمارستان انجام دهد، مطمئنا روزنامه هاي لندن خون اين مرد را طلب مي کردند، پس چرا اين بزدل يک قهرمان جا زده مي شود در حالي که شواهد حاکي از آنست که او دروغ گفته است و آنچه مي توانسته براي نجات ندا انجام نداده است."

نشانه ديگر مبني بر سوءنيت سازندگان فيلم مرگي در تهران آنست که آنها در ابتدا به نويسنده اين مقاله گفتند هدفشان ساخت مستندي درباره تحولات سياسي بعد از انتخابات است و نه ماجراي ندا. بدين ترتيب براي نويسنده مقاله غافلگير کننده بود که يکي از اين فيلم سازان به نام ياسون آتاناسياديس در تعطيلات آخر هفته گذشته گفت بعد از ديدن برنامه از اين کار کناره گرفته است و کاملا متعجب و سرخورده شده است که به رغم توافق، سازندگان اجرايي بر قصه ندا تمرکز کرده بودند. اين مکالمه تلفني چند روز قبل از پخش اين فيلم در شبکه هاي پي بي اس و نيز بي بي سي در سه شنبه شب صورت گرفت و در جريان آن ياسون به نويسنده مقاله گفت که به عقيده او 60 درصد اين برنامه تبليغات است. اما بعد از تماشاي اين مستند تقلبي که از ابتدا تا انتها مملو از هواي مسموم شيطاني جلوه دادن رژيم ايران و تقدير در حد پرستش از حجازي و ديگر مخالفان است، به اين نتيجه رسيدم که ياسون بيش از اندازه سخاوتمند بوده چرا که فيلم مرگي در تهران دست کم 80 درصد تبليغاتي است که به جاي گزارش تحقيقاتي قالب شده است، با اين اميد که فضاي فکري مخاطبان را در سراسر جهان به ويژه در تهران عليه حاکمان تهران آلوده کند. اين کار در راستاي مساله اي صورت گرفت که ظاهرا عزم خاص دولت انگليس براي تغيير رژيم در ايران است تا بدين ترتيب مخاطبان آمريکايي را هم در راستاي منافع انگليس تحت تاثير قرار دهد