چگونه زنها از تعادل خارج مي شوند
زنها براي حفظ مناسبات زناشويي خود مرتب، در مقام تعديل و مصالحه هستند. آنها در رفتار خود تجديد نظر مي كنند تا از بروز درگيري و اختلافات جلوگيري كرده باشند. زن درسطح هوشيار خود در مقام تغيير خويش بر مي آيد اما پس از مدتي وقتي تجديد نظردر رفتار و كردار خود ادامه دار مي شود. زن رنجش به دل مي گيرد و از اينكه شوهرش رفتار مشابه او را به نمايش نمي گذارد ناراحت مي گردد.
حالا زن درصدد بر مي آيد كه شوهرش را تغيير بدهد در اين مقطع ارتباط ميان زن و شوهر حالت سلطه جويانه پيدا مي كند و مرد از اين حيث ناراحت مي شود و به ناچار در مقام رد كردن نظرات خود بر مي آيد يا علم مخالفت بلند مي كند. اما زن وقتي نمي تواند به خواسته هاي خود برسد رفتار سلطه جويانه در پيش مي گيرد. زنها براي برخورد متناسب با استرس بايد خود را محور قرار دهند اگر زن مدتي طولاني در شرايط رنجش به سر برد به ناچار سلطه جو و كنترل كننده مي شود.
چگونه زنها دربرخورد با استرس مي توانند تغيير كنند
زنها در برخورد با استرس به طور طبيعي مي توانند خود را تغيير دهند به مفهومي زن به واقع تغيير نمي كند، بلكه بيشتر به آنچه و آنكه هست تبديل مي شود. زن كه به طور طبيعي ذهني است مي تواند با در ميان گذاشتن احساسات، افكار و خواسته هاي خود تغيير كند براي رسيدن به اين مهم زنها احتياج دارند كه حرف بزنند و گوش شنوايي به حرفهايشان توجه كند. در مواقع استرس، زني كه از حرمت نفس اندك برخوردار است مي تواند رفتار و گفتارش را در ارتباط با ديگران تعديل كند و ممكن است ظاهريك زن محبت آميز را از دست بدهد، امادر اعماق وجود خود احساسي از رنجش و بي اعتمادي و نارضايتي را انباشته مي كند اين احساسات منفي روابط زناشويي او را مختل مي كند.
چگونه مردها از تعادل خارج مي شوند
مرد در روابط زناشويي خود ابتدا عيني است و بعد ذهني مي شود. اين بدان معناست كه در شروع يك رابطه زناشويي، مرد سعي مي كند وقتي همسرش را ناخشنود مي بيند با خشنود ساختنش شرايط را بهبود بخشد، اما اگر مرد احساس كند كه نمي تواند تغييري ايجاد كند از تعادل خارج مي شود بيشتر حالت ذهني به خود مي گيرد و طرز تلقي اش تغيير مي كند. ممكن است حق به جانب دلخور بي گذشت و عيب جو ظاهر شوددر نتيجه ضعيف،دمدمي مزاج بدون امنيت عاطفي و انفعالي مي گردد و اعتماد به نفس خود را از دست مي دهد.
چگونه مرد تغيير مي كند
مرد كه به طور طبيعي عيني است، با تغيير دادن شرايط و احوال بيرون از خود و حل مشكلات بيروني خود را تغيير مي دهد. مثلا اگر مرد بداند كه چگونه تحت تاثير رفتار او ديگران دلخور مي شوند و رنجش به دل مي گيرند مي تواند رفتار محبت آميزي را به نمايش بگذارد و با ميل به تغيير دادن رفتار خود به انسان بهتري تبديل مي شود مرد با حل مسائل موجود خود به خودتغيير مي كند.
چيزي كه مرد نياز دارد
در شرايط استرس آميز مرد به فرصتي احتياج دارد كه افكار و احساساتش را سبك و سنگين كند تا اينكه بداند چه كرده و چه مي توانست كرده باشد بعد به راحتي مي تواند درباره اينكه چه اتفاقي افتاده و چرا اين اتفاق افتاده حرف بزند در اين شرايط مرد بيشتر جوابگوي اشتباهاتش مي شود و مي تواند بي آنكه طبيعت مردانه خود را سركوب كند خودش را تغيير بدهد. مرد زماني مي تواند به اشتباه خود اعتراف كند كه به اين نتيجه برسد اگر قبلا چيزي را كه حالا مي دانم مي دانستم،طور ديگري رفتار مي كردم.
آنچه زن به آن نياز دارد
وقتي زن ناراحت است به زماني احتياج دارد تا با حرف زدن و درددل گفتن احساسات خود را مرور كند تا بتواند در مقام زني مهر انگيز، قدر شناس، پذيرنده و اعتماد كننده ظاهر شود. وقتي زن نتواند احساسات خود را جستجو كند كلافه مي شود و واكنش بي تناسب از خود نشان مي دهد و بعد احساس خستگي و فرسودگي مي كند. در اين مواقع براي اينكه در مر كزيت خودش قرار گيرد به فرصت بيشتري احتياج دارد آنچه كه او بيشتر از هر چيز بدان نياز دارد توجه، علاقه و احترام به خواسته هاي خود و درك شدن از سوي همسر است.
وقتي زن ناراحت مي شود مردها اغلب در مقام داوري و سرزنش بر مي آيند و اين در حالي است كه زنها بيش از هر چيز به حمايت همسر خود احتياج دارند و كمتر مي خواهند كه احساس آنها اصلاح شود و كسي برايشان تعيين تكليف كند. مرد بايد آگاهانه در برابر ميل به توصيه كردن خود مقاومت كند وقتي مردها به درستي بدانند و درك كنند كه آنها چگونه ناخواسته همسان خود را مي رنجانند، ملاحظه كارتر مي شوند و رفتار خوشايندتري را به نمايش مي گذارند.