بدون تردید قاضی مرتضوی نمیتوانسته نداند که کهریزک چگونه جایی است. وی به عنوان دادستان تهران، نمیتوانسته نداند که چه افرادی در کهریزک نگهداری میشدهاند یا نمیتوانسته نداند که افرادی که دستگیر شده بودند افرادی عادی بودهاند نه سارق، قمهکش و زورگیر. بهرغم همه اطلاعات حسب آنچه سردار احمدیمقدم گفته، مرتضوی اصرار داشته که بازداشتشوندگان به کهریزک منتقل شوند. احمدیمقدم که بهتزده شده بود از او میخواهد که کتبا بنویسد بازداشتشدگان به کهریزک منتقل شوند.
البته از خود احمدیمقدم هم میتوان پرسید که سردار به عنوان رئیس پلیس، شما که هم شرایط کهریزک را میدانستید بعد از آنکه دستگیرشدگان به کهریزک اعزام شدند، چرا حاضر نشدید آن شب یا فردایش یک توک پا به کهریزک بروید و ببینید اوضاع از چه قرار است. اما مخاطب اصلی در آن اتفاق، جناب قاضی مرتضوی است. همه به یاد میآوریم که وقتی چندتن از بازداشتشدگان کهریزک بهدلیل شرایط نگهداری کهریزک و مورد ضرب و شتم قرار گرفتن فوت شدند، مرتضوی اعلام کرد که فوت آنها بهدلیل بیماری بوده. ایشان گفتند که آنها (یعنی کشتهشدگان) قبل از آنکه به کهریزک آورده شوند، مبتلا به بیماری مننژیت بودند و بهدلیل تب بالا فوت شده بودند. در عین حال هیچ گزارش پزشکی در آن مقطع حرف قاضی مرتضوی را تائید نکرد.
بعد از آنکه مشخص شد چند تن از بازداشتشدگان نه آنگونه که قاضی مرتضوی مدعی بود به واسطه ابتلا به مننژیت بلکه به واسطه مسائل دیگر در حین بازداشت و انتقال به کهریزک یا جراحاتی که در خود کهریزک برمیدارند و بالاخره و از همه مهمتر شرایط نگهداری آنان در کهریزک فوت شدهاند، رسیدگی به پرونده کهریزک آغاز شد. در اینجا قاضی مرتضوی روایت «بیماری مننژیت مغزی» را رها کرد و بالمره از خودش در قبال حوادث کهریزک سلب مسئولیت نمود. او گفت که در آن مقطع در مرخصی به سر میبرده و سرگرم کار روی رساله دکترایش بوده. البته این روایت کاملا قابل فهم بود.
سوال اساسی اما آن است که در این سرگذشت تلخ و دردناک که چند جوان که جرمی اثباتشده نداشتند فوت میشوند، مقصر اصلی کیست؟ به گمانم مقصر اصلی و واقعی در این ماجرا نه قاضی مرتضوی بوده، نه رئیس پلیس تهران و نه هیچ یک از مقامات مسئول نیروی انتظامی. البته قوهقضاییه در این زمینه ورود به موقع داشت. در پرتو نبود نظارت بهنگام است که این افراد عملا براساس دیدگاه خود که تصور میکنند دقیق است هر تصمیمی میگیرند اما چون حساب شده نیست تبعاتی به دنبال میآورد که باقی ارکان را نیز تحتالشعاع رفتارهای خود قرار میدهد.