صراط: سال گذشته که در مراسم بهترین های آسیا فدراسیون ایران به عنوان بهترین فدراسیون سال انتخاب شد شاید کمتر کسی در ایران به خصوص در بین اهالی فوتبال و آنهایی که فوتبالدوست هستند انتظار چنین جایزه ای را داشتند.
رسانه ها نسبت به این انتخاب موضع داشته و معتقد بودند که فدراسیون ایران خیلی کمبودها برای انتخاب بهترین شدن دارد. ناکامی های مختلف در عرصه های گوناگون دلیل گارد اکثر اهالی فوتبال نسبت به این انتخاب بود. با این حال AFC این انتخاب را کرد تا خیلی ها بگویند واقعا ملاک کنفدراسیون فوتبال آسیا بابت انتخاب بهترین ها چیست؟!
هنوز فوتبالی ها درگیر پیدا کردن این جواب بودند که مراسم برگزاری انتخاب برترین آسیا دوباره از راه رسید.
امسال برخلاف سال گذشته خیلی ها انتظار داشتند در 6 بخشی که ایران نامزد دریافت جایزه است حداقل یکی از این جوایز را درو کند اما شب گذشته در حالی که همه ایرانی ها مشتاقانه و البته با توقع بالا چشم به انتخاب های AFC دوخته بودند شاهد درو کردن جوایز توسط چین و ژاپن و کره جنوبی و سایر کشورها بودیم.
شب تلخی بود. ایران در 6 بخش که حداقل می توانست در بخش بهترین تیم های ملی سهم عمده ای داشته باشد و یا کمترین آن انتخاب باشگاه گیتی پسند به عنوان بهترین باشگاه فوتسال باشد نه تنها همین ها را هم کسب نکرد بلکه حتی یک تقدیر خشک و خالی هم نصیب ایران نشد، اما در یک شب نه چندان خوب در کوالالامپور AFC ما را 6 تایی کرد تا با رئیس فدراسیون و کاپیتان تیم ملی با خاطرهای تلخ مالزی به مقصد تهران ترک کنند.
در شبی که شاید حتی فدراسیون ایران بابت موفقیت های یک سال گذشته اش می توانست مورد تقدیر و حتی لایق جایزه گرفتن باشد دست خالی تر از همیشه بازگشت.
درحالی که هنوز ایرانی ها نتوانسته اند پاسخ سوال سال گذشته خود را پیدا کنند این سوال برایشان به وجود آمده که معیار AFC آیا واقعا بر اساس حق و عدالت است؟
آیا براستی AFC که سال گذشته در حالی که شاید حقمان نبود لقب بهترین فدراسیون آسیا را بگیریم و خیلی هم از این انتخاب خوشحال نشدیم از نظرات کارشناسی برای انتخاب هایش استفاده می کند که پای مسائل دیگری در میان است.
ای کاش علی کفاشیان که سال گذشته از رسانه ها بابت مطالب به حقشان نسبت به انتخاب فدراسیون ناراحت شده بود در پنهان خود بیشتر به این مسئله فکر کند چرا باید در سالی که حق ایران بود صاحب جایزه شود حتی کمترین سهم را هم نداشت و دست خالی خالی به ایران بازگشت.
آیا انتخاب شب گذشته کنفدراسیون آسیا زهر چشمی به ایران نبود. آیا نباید به خود اجازه دهیم که فکر کنیم این انتخاب ها بوی لجبازی و شاید لابی را می داد.
لابی همه آسیا علیه ایران و یا لجبازی شیخ سلمان بابت اتفاقاتی که در جریان سفر سپ بلاتر به ایران به خصوص در روز دوم این سفر رخ داد.
همان روزی که خبرنگار یکی از رسانه ها با یک سوال شائبه دار - البته شاید هم سوالی که می توانست درست باشد اما آن لحظه و آن شرایط محلی از پرسش نداشت- باعث شد قیافه شیخ سلمان کاملا تغییر رنگ دهد و کسی که خود اعلام کرده بود می خواهد مقابل خبرنگاران ایرانی قرار گیرد به راحتی این نشست خبری را لغو کرد و علاوه بر بی احترامی به جامعه خبری ایران همانا جرقه انتقام را در ذهن خود زد.
باید همان روز زنگ خطر برای مسئولان ایرانی به صدا در می آمد. شاید جواد نکونام که با دنیایی از امید و آرزو به مالزی سفر کرده بود درست گفته باشد که فدراسیون فوتبال ایران باید لابی های خود را قوی تر کند.
این حرف حتی اگر از زبان نکونام زده نشده باشد جمله درستی است. مسئولان ایرانی به جای خوشحالی زاید الوصف از درو جایزه هایی که حقش نیست باید در بخش دیپلماسی قوی تر باشد تا در شبی که حق ایران بیش از آنچه بود که دیده شد، ضایع نشود.
انتخاب مسئله دار و البته توهین آمیز AFC در شب گذشته ما را یاد بن همام می اندازد. نه از این بابت که رئیس پیشین کنفدراسیون آسیا هم همین شیوه را داشت. او اگر هر چه بود خیلی از مواقع در ناامیدی امید ایران را زنده نگه می داشت و اولین بار لقب بهترین فدراسیون را او به ایرانی ها اهدا کرد.
انتخابات شب گذشته زنگ خطری قوی برای مسئولان ایرانی است. دیگر زمان تکرار جملات همیشگی نیست. اینکه بگوییم AFC در انتخاب هایش روابط را لحاظ نمی کند بدترین توجیه برای یک رئیس فدراسیون است. این خود گول زدن و فریب دادن مردمی است که خیلی خوب همه چیز از متوجه می شوند.
حرکت شیخ سلمان در روزی که نشست خبری خود را به بهانه یک میهمانی که معلوم نبود واقعی است یا خیر گویای همه چیز است و آنهایی که باید متوجه زنگ خطر می شدند، شدند.