صراط: امیرالمومنین زمانی که با اصحاب از مکانی عبور می کردند پیشبینی به وجود آمدن شهر حله و بزرگان آن را کرده و فرموده بود: « در اینجا شهرى به وجود مىآید که آن را «حله سیفیه» گویند و مردى از تیره بنى اسد آن را بنا خواهد کرد و از این شهر، مردان پاک سرشت و مطهر پدید مىآیند که در پیشگاه خداوند «مقرب» و «مستجاب الدعوة» مىشوند.»
علامه حلی هنوز به بلوغ و سن تکلیف نرسیده بود که از تحصیل علومی که برای اجتهاد لازم بود فراغت یافت و به مقام اجتهاد رسید. علامه حلی، فقه تسنن را نیز نزد علماى تسنن تحصیل کرد. علامه یکى از اعجوبههاى روزگار بود. در فقه، اصول، کلام و عقاید، منطق، فلسفه، رجال و … کتابهای بسیار مفید و ماندگار نوشته است. حدود صد کتاب از آثار خطى یا چاپى او شناخته شده و خیلیها شناخته نشده است. او در معقول و منقول، محضر اساتید بزرگواری را درک کرده است که از اساتید او می توان از خواجه نصیر الدین طوسی، کاتبی قزوینی، محقق حلی و سید احمد بن طاوس و برادرش سیدعلی بن طاوس نام برد.
علامه دارای حوزه وسیع و پربرکتی بوده است و شاگردان متعددی از مکتب فقه و اصول او فارغ التحصیل شده اند. خواجه نصیر الدین طوسی را که خود استاد معقول و ریاضیات علامع حلی بوده، از جمله شاگردان فقهی او به شمار آورده اند، که این نوع مبادله و تفاهم فرهنگی در جمع دانشمندان ما بی سابقه نبوده است.
علامه حلی در ۲۷ محرم ۷۲۶ هجری قمری دار فانی را وداع گفت و پیکر پاکش در جوار بارگاه مولای متقیان علی(ع) در حرم مطهر به خاک سپرده شد. از ایوان طلای امیر المومنین(ع) دری به رواق علوی گشوده است. پس از ورود به سمت راست، حجره ای کوچک دارای پنجره فولادی، مخصوص قبر شریف علامه حلی است. زائران بارگان علوی در مقابل این حجره توقفی کرده، مرقد علامه را زیارت می کنند و از روح بلندش مدد می جویند.
سپس با درایت و مدیریت علامه و به دستور سلطان محمد خدابنده در سرتاسر ایران، خطبهها به نام علی و حسنین (علیهم السلام) خوانده شد و سر در مساجد، مدارس و اماکن مذهبی و مشاهد مشرفه به اسامی ائمه اطهار مزین گردید. مکتب، فرهنگ و محبت اهل بیت در میان لشکریان و سرداران مغول رواج یافت و سکههایی که قبلا به نام خلفا رایج بود، جمع آوری و به جای آن سکه به نام امام علی (علیه السلام) و اهل بیت ضرب شد. بدین ترتیب مذهب تشیع اگرچه از زمان حکومت شیعی آل بویه در بخشی از مناطق ایران ریشه دوانده بود، ولی در دوران حاکمیت مغولان، به همت فقهای بزرگی چون علامه حلی روند رشد و شکوفایی آن شتاب گرفت و در بیشتر مناطق این سرزمین گسترش یافت.
«معروف است که علامه حلّى براى اولین بار در تاریخ فقه شیعه معتقد شد که این که مىگویند [اگر نجاستى در چاه بیفتد] چاه نجس مىشود، اگر مرغى بیفتد چند دلو آب باید کشید، اگر الاغى بیفتد چقدر و اگر انسانى در آن بمیرد چقدر کشیدن این آبها مستحب است، واجب نیست و حال آنکه تا عصر او تمام فقهاى شیعه اتفاق داشتند که اینها واجب است.
قضیه این بود که در خانه خودش این ابتلا پیدا شد. یک نجاستى در چاه افتاده بود و خواست نظر بدهد. آمد از نو مستقل روى این مساله فکر کند. کتاب ها و مدارک را جلوى خودش گذاشت که درباره این مسأله قضاوت کند، فتواى واقعى خودش را به دست بیاورد که واقعا این کار واجب است یا واجب نیست. مطالعه کرد، یک دفعه دید آن گوشه دلش تمایل به این است که فتوایش این باشد که واجب نیست چون الان منفعتش ایجاب مىکند که واجب نباشد.
ترسید که این منفعتطلبى، فکرش را بدزدد و بعد فتوایى بدهد که این فتوا زبان فقه و فکر و استدلال و زبان یک فکر بىطرف نباشد، زبان یک فکر طرفدار باشد. مىگویند دستور داد چاه را پر کردند. خودش را از این منفعت طلبى آزاد کرد، بعد نشست فکر کردن، دید الان هم عقیدهاش همین است، آن وقت فتوا داد.
«علامه حلى که به حق مىتوان او را همچون شیخ مفید از ارکان پاسداران امّت و مدافعین آن براساس تعقل و برهان از متکلمین و باحثین درجه اول مذهب به شمار آورد، کتاب «منهاج الکرامة» خود را به تقاضاى الجایتو (سلطان محمد خدابنده) که مرد سنى حنفى بود، و با مجلس و برهان علامه مذهب تشیع را برگزید نگاشت. و این کتاب پس از آن مجلس انتشار یافت، و الحق کتابى است نفیس و سزاوار است طلاب مبتدى در ضمن دروس کلامى خود، آن را نیز نزد استاد بخوانند.»
سید مصطفی تفرشی، صاحب کتاب «نقد الرجال »می گوید: «علامه آن قدر فضیلت و شان و اعتبار دارد که بهتر آن است که توصیف نشود، چون توصیف ها و تعریف های من چیزی بر شان او نمی افزاید. او بیش از ۷۰ جلد کتاب دارد که هر کدام نشانگر نوعی از فضیلت و نبوغ و علم و دانش اوست.»
محدث نوری(رحمة الله علیه) در کتاب مستدرک وسائل الشیعه در مورد می نویسد:
«علامه حلی شیخ بزرگوار و جلیل القدر اقیانوس علوم، و غواص فضائل و حکمت ها، حافظ ناموس هدایت و ارشاد و شکننده ناقوس ضلالت، پاسدار حریم دین، زائل کننده آثار فسادگران. او در جمع علماء و دانشمندان اسلام، همانند بدر(ماه شب چهارده) در میان ستارگان می درخشد و نسبت به دشمنان و بدخواهان سیاه دل، شدیدتر از عذاب زهرناک و برنده تر از شمشیر مسموم است. او دارنده مقامات فاخره و کرامات درخشان و سعادت های ظاهری است. او زبان گویای فقهاء و متکلمین، محدثین، مفسرین و ترجمان حکماء و عرفای سالکین متبحر است. او فردی است که لقب «آیة الله »تام و کامل، شایسته اوست. رحمت ها و عنایات خاص خدا شامل حال او باد.»
امام خمینی(رحمة الله علیه) در کتاب ولایت فقیه، درباره علامه حلی نوشته است:
منبع: صاحب