شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۳ آذر ۱۳۹۲ - ۰۲:۱۰

سیاستمدارانی برخاسته از بازار+تصاویر

اصناف و بازار همواره یکی از پایه‌های محکم و قابل محاسبه در سیاست ایران بوده است. در بسیاری از وقایع تاریخی سیاسی از سلسله قاجار، پهلوی و سال‌ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی نقش اصناف به چشم می‌خورد.
کد خبر : ۱۴۷۱۶۷
صراط: اصناف به دلیل استقلال مالی که از دولت ها داشته و قدرت مالی بالا همواره مورد توجه نیروهای سیاسی و کنترل حکومت ها بوده است و حرکات و سمت و سویش بدقت رصد می شده است. اصناف قبل از پیروزی انقلاب نیز یکی از پایگاه های مالی انقلابیون بود و مبارزاتش را علنی کرد که شهید طیب نمونه بارز این دوره است. سران بازار پس از پیروزی انقلاب نیز نقش موثر خود در سیاست ایران را حفظ کردند و بهترین پایگاه را اتاق بازرگانی تشخیص دادند. هسته اصلی و علنی سران سیاسی بازار با حکم امام(ره) ساماندهی امور اتاق را در اختیار گرفتند و این حضور تاکنون ادامه دارد. این گزارش نگاهی کوتاه و گذرا بر زندگی برخی بازاریان موثر و معروف در حوزه سیاست دارد.

**طیب حاج رضایی

نام طیب حاج رضایی با ماجرای 15 خرداد 42 و بازار میوه فروشان گره خورده است. طیب حاج رضایی، سال 1280 در محله صابون پزخانه تهران متولد شد. طیب که از جوانی به ورزش های باستانی علاقه داشت، بعد از خدمت سربازی به زورخانه های جنوب تهران رفت و آمد پیدا کرد و آرام آرام به چهره ای شناخته شده در میان باستانی کاران تبدیل شد. وی که همزمان در میدان میوه و تره بار تهران به خرید و فروش مشغول بود، در فاصله سال های 30 تا 42 همواره به عنوان یکی از پایه های اصلی این میدان شناخته می شد. طیب مثل بسیاری از هم سنخان خود اهل دعوا بود و به خاطر زور بازویش بد نمی دید با دیگران درگیر شود. او را به عنوان یکی از جاهلان یا همان لوطی های جنوب تهران می شناختند؛ چهره ای که در کنار شعبان جعفری از جمله افرادی بود که وقتی نوچه هایش در کنارش قرار می گرفتند، تصویری رعب آور برای هر عابر ناآشنایی داشت.



موعد 28 مرداد 1332 رسید. آنچنان که گفته می شود نقش طیب در جریان کودتا از چهره ای چون شعبان جعفری بیشتر اگر نباشد، یقینا کمتر نیست. او سال 1332 از کودتاچیان 28 مرداد بود که بعد ها تاجبخش خوانده شدند. طیب به پاس خدماتش در وقایع 28 مرداد از جانب وزارت جنگ وقت یک قطعه مدال درجه 2 رستاخیز دریافت کرد.

اما از سال 36 بود که آرام آرام رویه طیب تغییر کرد. برخی این تحول را ناشی از اعتقادات مذهبی وی می دانند. محسن رفیقدوست درباره روحیات مذهبی طیب می گوید: «گرچه در زندگی خودش مساله داشت، ولی اهل هر فرقه ای هم که بود از ارادتمندان حضرت اباعبدالله الحسین بود و اگر در روزهای دیگر سال چاقوکشی یا گردن کلفتی یا هر کار دیگری می کرد، حداقل در ماه های محرم و صفر و رمضان این کار ها را کنار می گذاشت و به اصطلاح شسته و رفته می شد؛ بویژه در ماه محرم تکیه می بست و روضه خوانی ترتیب می داد و دسته عزاداری راه می انداخت. بعد از ماجرای 15 خرداد در تهران حکومت نظامی اعلام شد و ماموران طیب حاج رضایی، اسماعیل رضایی و حدود 400 نفر دیگر را به جرم بر هم زدن نظم عمومی بازداشت کردند. گفته می شود اکثر قریب به اتفاق بازداشت شدگان طی اعترافاتی طیب را مسبب اصلی ماجرا اعلام کردند.

وی در تمام طول پنج ماه زندان خود تحت فشار و شکنجه بود تا اعتراف کند از امام و عوامل خارجی پول دریافت کرده تا کشور را به آشوب بکشد؛ موضوعی که او زیر بارش نمی رود. راویان حتی به نقل از حاج رضایی آورده اند: «من در زندگی خلاف های زیادی کرده ام، ولی هرگز حاضر نیستم به خاطر چند صباحی بیشتر زیستن دامان مرجع تقلیدی را لکه دار سازم. من در 28 مرداد پول گرفتم و کودتا راه انداختم، نه در 15 خرداد.»

**علاءالدین میرمحمدصادقی

علاءالدین میرمحمدصادقی (متولد 1310 در اصفهان) معروف به حاج آقا علاء، میلیاردر ایرانی، فعال امور صنایع و معادن، از پشتیبانان مالی انقلاب اسلامی ایران، عضو هیات مدیره موسسه علوی و از چهره های برجسته مجمع فعالان توسعه اقتصادی ایران است. او اولین بار با حکم امام خمینی(ره) و به عنوان نماینده او به اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران راه یافت. میرمحمد صادقی از موسسان و اعضای هیات های موتلفه اسلامی و عضو حزب موتلفه اسلامی است. او همچنین بنیانگذار سازمان اقتصاد اسلامی، صندوق های قرض الحسنه و چند موسسه دیگر دینی، مذهبی، علمی، آموزشی، بهداشتی، درمانی، امدادی و حمایتی است. او موسس اولین صندوق قرض الحسنه در ایران بوده و اکنون رئیس هیات امنای سازمان اقتصاد اسلامی است.

با این حال نام این پیر اقتصاد و سیاست با بیمه کردن هواپیمایی که امام(ره) و همراهانش را به ایران آورد گره خورده است. وقتی بختیار تهدید کرد، فرودگاه ها را بسته و هر هواپیمایی را با موشک خواهد زد و ایرفرانس حاضر نشد هواپیمایی برای حضور امام به تهران اختصاص دهد، وی وارد دفتر ایرفرانس در پاریس شد و با یک چک در جا که می گویند دو میلیون دلار بوده، هواپیما و مسافرانش را یکجا بیمه کرد تا پرواز انقلاب انجام شود. علاء میرمحمد صادقی با وجود کهولت سن همچنان دراتاق ایران مشغول کار است.

**آن دو برادر

برادران عسکر اولادی از معروف ترین چهره های بازار و سیاست ایران هستند. حبیب الله و اسد الله هر دو کار خود را از بازار خشکبار شروع کردند. حبیب الله بیشتر راه مبارزه سیاسی و سپس مشاغل مختلف دولتی و حکومتی را پیش گرفت، اما اسدالله در بازار و تجارت خشکبار ماند تا شرکتش یکی از بازیگران بزرگ بازار خشکبار شود.



حبیب الله عسکراولادی در خانواده بازاری اصالتا دماوندی در تهران متولد شد. از نوجوانی وارد فعالیت سیاسی شد. از سال 1341 با امام خمینی(ره) آشنا شد و به نهضت او پیوست. سال 1342 با جمعی از همفکران خود هیات های موتلفه اسلامی را تاسیس کرد. موتلفه اسلامی اصلی ترین نیروی سیاسی در گسترش قیام و برپایی 15 خرداد محسوب می شود. او همچنین در ترور حسنعلی منصور، نخست وزیر وقت ایران نقش داشت و به همین دلیل به حبس ابد محکوم شد. وی از زندانیان سیاسی دوره محمدرضا پهلوی بود که پس از تحمل 13 سال حبس از محکومیت حبس ابد خود، از زندان آزاد شد.

وی یکی از نامزدهای دومین و چهارمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران و وزیر بازرگانی در دولت موقت مهدوی کنی و دولت اول میرحسین موسوی بوده است. وی از موسسان و اعضای حزب موتلفه اسلامی بود و در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران از محمود احمدی نژاد حمایت کرد. حبیب الله عسکراولادی چهاردهم آبان 1392 در هشتاد و یک سالگی بر اثر عارضه قلبی درگذشت. وی از شهریور 1392 در بیمارستان دی تهران بستری بود. بیش از 60 روز از عمل جراحی قلب باز حبیب الله عسکراولادی می گذشت که دچار ناراحتی ریه شد که سرانجام، فوت وی را رقم زد.




اسدالله عسکراولادی (زاده 1312 در چهارراه سیروس تهران) نیزاز برجسته ترین بازرگانان ایرانی، معروف ترین صادرکننده خشکبار ایران، عضو اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران در تمام دوران پس از انقلاب، رئیس اتاق بازرگانی و صنایع ایران و چین است. صادرات پسته، زیره، میگو، میوه جات خشک و خاویار مهم ترین فعالیت اقتصادی اوست. او در اظهارنظرهایش همیشه خیلی از چیزهایی را که گوشه و کنار درباره ثروتش گفته می شود، رد می کند.

**30 سال ریاست خاموشی بر اتاق ایران

ورود علینقی خاموشی به اتاق بازرگانی با حضورش در «کمیته منتخب امام(ره) در اتاق بازرگانی» رقم خورد. این کمیته هشت نفره چند روز پس از پیروزی انقلاب در 22 بهمن با نامه ای به امضای امام خمینی(ره) به اتاق بازرگانی رفتند تا امور را سر و سامان بدهند اما سابقه تشکیل این کمیته به چهار ماه قبل از انقلاب برمی گردد. زمانی که امام(ره) تازه به پاریس رفته بودند، شبی سران انقلاب مانند مرحوم مهندس بازرگان، شهید بهشتی و باهنر و اکبر هاشمی رفسنجانی در منزل علاء میرمحمدصادقی جمع شدند و کمیته ای برای ساماندهی اعتصابات تشکیل دادند که به طور مداوم با کارخانجات و بازاریان در تماس بود تا علاوه بر حفظ و تداوم اعتصابات و اعتراضات مشکلی برای تامین مایحتاج مردم پیش نیاید. پس از انتخاب مهندس بازرگان به عنوان نخست وزیر و انتخاب وزرای دولت موقت و بیرون رفتن سران دیگر انقلاب بعد از پیروزی کمیته ساماندهی اعتصابات خالی شد و فقط چند عضو چون میرمحمدصادقی و لولاچی باقی ماندند. در این زمان بود که میرمحمدصادقی دست به کار شد و با کمک دوستانش چون شهید سیدکاظم موسوی در باره مشکلات واحدهای تولیدی، کسبه و بازرگانان نامه ای برای امام نوشت و آن گونه که خود می گوید از طریق پشت بام به مدرسه علوی رفت و از طریق شهید مطهری نامه را به امام رساند. امام با جمله «حضرات آقایان اقدام کنید» نامه را پاراف کردند . کمیته با حضور علاءالدین میرمحمدصادقی، میرمصطفی عالی نسب، سیدعلینقی خاموشی، اسدالله عسکراولادی، علی حاج طرخانی، حاج محمدعلی نوید، حاج ابوالفضل کرداحمدی و حاج علی اکبر پورشهامی شکل گرفت و جلسات خود را در اتاق بازرگانی ایران شروع کرد.

علینقی خاموشی پس از آن در اولین انتخابات اتاق های بازرگانی به عنوان رئیس اتاق بازرگانی تهران و ایران انتخاب شد و این دو اتاق بازرگانی که کاملا در هم ادغام و ممزوج شده بودند با هیات رئیسه ای که غالب اعضایش مشترک بودند، ادامه حیات دادند. خاموشی در دوره های دوم، سوم و چهارم نیز به عنوان ریاست اتاق تهران و ایران رای آورد و فعالیت هایش را در جهت تسهیل امور تجاری و بازرگانی و توسعه فعالیت های بخش خصوصی در صادرات غیرنفتی متمرکز کرد. دوران ریاست خاموشی بر اتاق بازرگانی تهران و ایران به دور از هر گونه هیاهو و البته خبر است؛ دورانی که با حضور چهره های قدرتمند و بانفوذ، تمام امور جاری در اتاق بازرگانی با لابی ها و مذاکره های بزرگان پیش می رفت. نه مطالبه ای علنی شد و نه اختلافی رسانه ای. سیدعلینقی خاموشی تا پنجمین دوره انتخابات هیات نمایندگان اتاق های بازرگانی در کسوت ریاست اتاق تهران باقی ماند تا این که در این انتخابات ـ که در اسفند 81 برگزار شد ـ گروهی موسوم به تحول خواهان در هیات رئیسه اتاق تهران اکثریت صندلی ها را در اختیار گرفتند تا خاموشی کهنه کار پس از 23 سال حضور در راس اتاق پایتخت، در چهار سال بعد از آن تنها ریاست اتاق بازرگانی ایران را در اختیار داشته باشد و انتخابات دور ششم نیز پایان بخش حضور بیست و هفت ساله اش بر ریاست اتاق بازرگانی ایران باشد.

علینقی خاموشی در انتخابات مجلس هشتم در حالی که از ریاست در اتاق های بازرگانی فارغ شده بود، برای حضور در مجلس شورای اسلامی نیز ثبت نام کرد تا در اردوگاه اصولگرایان در انتخابات حضور داشته باشد، اما در نهایت در فهرست سی نفره جای نگرفت و به نفع بقیه کناره گیری کرد. خاموشی حضور موثری در بسیاری از شرکت ها و واحدهای تولیدی بخش خصوصی داشته و دارد که شاید شرکت بازرگانی پتروشیمی ایران و کارخانجات ریسندگی و بافندگی جامعه از شاخص ترین آنها باشند. خاموشی با وجود آن که در آخرین انتخابات اتاق های بازرگانی موفق به کسب رای شد، اما در انتخابات هیات رئیسه اتاق رای نیاورد و برای دومین بار از محمد نهاوندیان شکست خورد. او اکنون حضوری کمرنگ در اتاق های ایران و تهران دارد.

**میرمصطفی عالی نسب

میرمصطفی عالی نسب (1296 در تبریز ) سال 1384 در تهران اقتصاددان و صنعتگر ایرانی بود. او سکاندار سیاست های اقتصادی جمهوری اسلامی در دولت های رجایی و موسوی و تأثیرگذارترین عضو شورای اقتصاد در دهه اول پس از انقلاب بود. عالی نسب عضو هیأت پانزده نفری مشاوران اقتصادی دولت محمد مصدق، اولین تولیدکننده سماور، چراغ خوراک پزی و بخاری دستی در ایران، مشاور اقتصادی رئیس جمهور و نخست وزیر در دولت های رجایی، مهدوی کنی، باهنر و موسوی، عضو شورای اقتصاد، شورای پول و اعتبار، اولین رئیس شورای عالی صادرات غیر نفتی، مسئول راه اندازی مجتمع مس سرچشمه و مجتمع فولاد اهواز و اولین مدیر عامل شرکت ایران ناسیونال (ایران خودروی کنونی) پس از انقلاب 1357 بود. او که ابتدا فروشنده چراغ والور ساخت انگلیس بود، سال 1329 به درخواست محمد مصدق برای استفاده از فرآورده های نفتی در داخل کشور و کاهش وابستگی به صادرات نفت خام، شرکت «صنایع نفت و گازسوز عالی نسب» را تأسیس کرد. اولین سماورها، چراغ های خوراک پزی و بخاری های نفتی از جمله بخاری معروف «علاءالدین» در این دوران ساخته شد. او همچنین رابطه نزدیکی با برخی مراجع تقلید شیعه همچون آیت الله بروجردی و میلانی داشت.

با وقوع انقلاب وی دوباره به ساختار قدرت نزدیک شد و پست های مهمی را به عهده گرفت. عالی نسب نقش بسیار مهمی در تعیین سیاست های اقتصادی دولت دوران دفاع مقدس داشت. مسعود روغنی زنجانی، وزیر برنامه و بودجه وقت که از منتقدان عالی نسب بود در این باره می گوید: «در جلسه های دولت وقتی آقای عالی نسب حرف می زد، محور راه حل ها روی نظرات وی می چرخید.... و در نهایت حرف ایشان بود که سرنوشت اظهارنظرهای کارشناسی را رقم می زد.» عالی نسب پس از پایان کار دولت وقت و آغاز ریاست جمهوری هاشمی و سیاست های تعدیل اقتصادی از قدرت کناره گرفت.

منبع: تسنیم