دانشجو باید سیاستگر و داراى قدرت تحلیل سیاسى باشد، نه سیاستباز و سیاستزده
«دانشگاه و دانشجو باید سیاسى باشند»
بنده یکوقت عرض کردم دانشگاهها باید سیاسى باشند و دانشجو باید سیاسى
باشد. معناى این حرف آن است که دانشجو باید قدرت تحلیل سیاسى داشته باشد تا
جبههبندىهاى دنیا را بشناسد، تا بفهمد امروز دشمن کجا است و از کجا و با
چه ابزارى حمله مىکند. این، براى شما لازم است. اگر شما تلاش سیاسى، کار
سیاسى، مطالعه و مباحثه سیاسى نداشته باشید، این توانایى را پیدا نمىکنید.
البته توجّه داشته باشید که دشمن از همین امر استفاده نکند.(1)
پیامد فقدان درک و تحلیل سیاسى
دانشجویى که اصلاً نفهمد در دنیا چه مىگذرد، این دانشجو، دانشجوى زمان
خودش نیست؛ مرد زمان خودش نیست. دانشجو باید احساس سیاسى داشته باشد، درک
سیاسى داشته باشد، تحلیل سیاسى داشته باشد. بنده در قضایاى تاریخ اسلام،
این مطلب را مکرّراً گفتهام که چیزى که امام حسن مجتبى علیهالسّلام را
شکست داد، نبودن تحلیل سیاسى در مردم بود. مردم، تحلیل سیاسى نداشتند. چیزى
که فتنه خوارج را بهوجود آورد و امیر المؤمنین علیهالسّلام را آنطور
زیر فشار قرار داد و قدرتمندترین آدم تاریخ را آنگونه مظلوم کرد، نبودن
تحلیل سیاسى در مردم بود و الّا همه مردم که بىدین نبودند؛ تحلیل سیاسى
نداشتند. یک شایعه دشمن مىانداخت؛ فوراً این شایعه همه جا پخش مىشد و همه
آنرا قبول مىکردند!(2)
تحرک سیاسى دانشجویان چیز مثبتى است
حرکت سیاسى دانشجویان و کار سیاسى در دانشگاهها چیز مثبتى است. من سالها
پیش، جملهاى (را) گفتم که آنوقت، بعضى از مسؤولان هم گلهمند شدند. آن
جمله راجع به تحرک سیاسى دانشجویان در دانشگاهها بود، این لازم است، نه فقط
براى اینکه دانشجو تخلیه بشود. بعضى خیال مىکنند که تحرک سیاسى
دانشجویان در دانشگاهها، فقط فایدهاش این است که این جوان یک خرده تخلیه
بشود، نه، این جوان را ما براى فرداى اداره کشور لازم داریم. این باید
سیاست را بفهمد، مغزش در زمینه سیاست، مغزِ پخته و کارآمدى باشد و الا
فریبش مىدهند و زمینش مىزنند. این لازم است، منتها آنچه لازم است، قدرت
تحلیل و فهم سیاسى است، آنچیزى که متأسفانه جریانهاى سیاسى بیرون از
دانشگاه - که دائم براى پیشبرد مقاصد سیاسى خودشان به دانشگاهها دستاندازى
کردند - مطلقا به این توجه نکردند. همان استثمارى که ما مدتهاى طولانى در
زمینه اقتصاد و فرهنگ و سیاست و ... دچارش بودیم، متأسفانه جریانهاى سیاسى،
بهخصوص در این چند سال اخیر، اینرا نسبت به دانشجو در دانشگاه اعمال
کردند. این، غلط است.(3)
البته سیاستگر و داراى تحلیل سیاسى، نه سیاستباز
(چیزى که) من همیشه در مواجهه با دانشجویان، روى آن تکیه مىکنم،
«پیداکردن قدرت تحلیل مسایل و جریانهاى مهم کشور» است. سیاست در دانشگاهها -
که بنده همیشه روى آن تأکید کردهام - به این معنا است.
ما دو کار سیاسى داریم؛ (یکى) سیاستزدگى و سیاستبازى است. اینرا من
بههیچوجه تأیید نمىکنم؛ نه در دانشگاه و نه در بیرون دانشگاه، بهخصوص
در دانشگاه. یکى هم سیاستگرى است، یعنى حقیقتاً فهم و قدرت تحلیل سیاسى
پیداکردن که یکى از وظایف تشکلهاى دانشجویى این است.(4)
یافتن قدرت تحلیل سیاسى
باید فکرى بکنید تا این جریانهاى سالم دانشجویى - چه انجمنها، چه بسیج، چه
تشکلهاى گوناگون دیگرى که بحمدالله امروز تشکلهاى دانشجویى خوبى در
دانشگاه هست - در کنار حرکت فکرى علمى، به سمت یافتن قدرت تحلیل سیاسى
کشانده شوند. قدرت تحلیل که نبود، انسان فریب تحلیل فریبگر بیگانه را
مىخورد. در دنیاى سیاست هیچ کسى صریحاً نمىآید بگوید که من مىخواهم به
تو ظلم کنم، نه به یک ملت، نه به یک شخص، اینطور که نمىگویند. مىآیند با
«مغالطههاى سیاسى» کارى مىکنند که بتوانند بر او تسلط پیدا کنند، درست
مثل مغالطههاى فلسفى، ذهن طرف را با یک چشمبندى علمى - در واقع یک تردستى
- منحرف مىکنند. ما باید کارى کنیم که این جوان ما بتواند مغالطه را
بشناسد، کما اینکه در فلسفه و منطق، شناخت مغالطه یکى از هنرها است. ما
بتوانیم جوان خودمان را آشنا کنیم به اینکه مغالطه چیست تا بتواند مچ
مغالطهکننده را بگیرد.(5)
تفاوت تشکلهاى دانشجویى با احزاب سیاسى
تشکلهاى دانشجویى - (تشکلهاى سیاسى اجتماعى دانشجویان) - نقشآفرینند،
بدون تردید. منتها باید توجه داشت که تشکل دانشجویى، حزب به این اصطلاحى که
امروز در دنیا هست و احزاب با آن اصطلاح شناخته مىشوند، نیست و با آن فرق
دارد، تشکل دانشجویى با حزب فرق دارد. احزاب و سازمانهاى سیاسى در وضع
رایج و متعارف عالم، تشکیلاتى هستند که براى رسیدن به قدرت بهوجود
آمدهاند. احزاب در دنیا اینجورند، یعنى مجموعههایى تشکیل مىشوند براى
اینکه قدرت سیاسى را در جامعه در دست بگیرند. این خاصیت حزب است. تشکلهاى
دانشجویى مطلقا براى این بهوجود نمىآیند و نمىخواهند قدرت را در دست
بگیرند. تشکلهاى دانشجویى براى رسیدن به آرمانها بهوجود مىآیند که فراتر
از مسأله به قدرت سیاسى رسیدن و حکومت را به دست گرفتن است. این - قدرت
سیاسى - برایشان مطرح نیست. البته احزاب بدشان نمىآید که از این
مجموعههاى دانشجویى براى رسیدن به قدرت استفاده کنند. به نظر ما این روا
نیست و خود دانشجوها باید به این توجه داشته باشند.(6)
تحمل و مداراى سیاسى در محیط دانشگاه
در محیط دانشگاه، تحمل و مداراى سیاسى لازم است. تشکلهاى دانشجویى نسبت به
هم مداراى سیاسى داشته باشند، تحمل سیاسى داشته باشند. درگیرکردن
مجموعههاى دانشجویى با هم، نقشه خطرناکى است که کشیده شده است، این نقشه
را کشیدهاند. باید مراقب باشید. مىخواهند تشکلهاى دانشجویى را به جان هم
بیندازند. راه مواجههاش هم همین است که مجموعههاى دانشجویى، افراد
دانشجویى و تشکلهاى دانشجویى، حالت مدارا و تحمل داشته باشند.(7)
لزوم برپایى کرسىهاى آزاداندیشى سیاسى
جنجال فکرى غیر از مباحثات صحیح است. بنده گفتم کرسى آزادفکرى را در
دانشگاهها بهوجود بیاورید. شما جوانها چرا بهوجود نیاوردید؟ شما کرسى
آزادفکرى سیاسى را، کرسى آزادفکرى معرفتى را (در) همین دانشگاه تهران، همین
دانشگاه شریف، همین دانشگاه امیرکبیر بهوجود بیاورید. چند نفر دانشجو
بروند، آنجا حرفشان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله
کنند. حق، آنجا خودش را نمایان خواهد کرد.
حق اینجورى نمایان نمىشود که کسى یک انتقادى را پرتاب بکند، اینجورى که
حق درست فهمیده نمىشود. ایجاد فضاى آشفته ذهنى با لفاظىها، هیچ کمکى به
پیشرفت کشور نمىکند.(8)
این کرسىهاى آزاداندیشى که ما عرض کردیم، پیشنهاد کردیم در دانشگاهها و
در حوزهها به راه بیفتد، مىتواند یک جریان سیال فکرىِ بسیار با ارزشى را
در جامعه به راه بیندازد.(9)
1) 10/8/1374
2) 12/8/1372
3) 23/5/1385
4) 25/7/1385
5) 23/5/1385
6) همان
7) 25/2/1386
8) 6/8/1388