جریانی که با شاعرانی مانند شما در شعر ایجاد شده روی جلسات اهلبیت(ع) تاثیرگذار بوده، همچنین روند جلسات اهلبیت(ع)و اهمیت آنها گاهی روی برخی شاعران و شعرشان تاثیر گذاشته است؛ فارغ از ارزشگذاری درباره این اثرگذاریها، تعامل موجود میان شاعران و مداحان را در دوره کنونی چطور ارزیابی میکنید؟
ما قبلا ارتباطهای بسیار خوب و فعالی با دوستان مداح و حتی برخی ارگانها داشتیم، البته الان هم داریم و ارتباطمان را با بیرون قطع نکردهایم، اما در گذشته بیشتر پیش هم میرفتیم و خلاصه مراودات خوب و مفیدی با هم داشتیم. اما بعد از مدتی که برخوردهای از بالا به پائین و خط دادنها زیاد شد، خِرد جمعی ما شاعران به این نتیجه رسید که استقلال و شخصیت شاعر گاهی در این مراودات زیر سوال میرود و دچار خطگرفتن میشود؛ به همین خاطر بیشتر شاعران شعر هیئتی از آنجا که اعتقاداتشان برایشان خیلی مهم است و مراقبتهای ویژهای هم دارند، تلاش میکنند از هر شخص یا جریانی خط و مشی نگیرند. به همین دلیل دوستان تا حدی فاصله گرفتند و خود را جدا کردند؛ البته ارتباطات هنوز هم هست و همه با هم دوست هستند ولی خط گرفتن دیگر کمتر وجود دارد و خوشبختانه کنار گذاشته شده است. این خیلی خوب است و باید هم اتفاق میافتاد.
ببینید چون مداح - من خودم هم مداح هستم - نگاهش بیشتر به جلسات است. مثلا حاج محمود کریمی تیمی دارد که سبک میسازند و کارهای خوبی هم انجام میشود. ایشان گروهی کار میکنند و نوآوری هم دارند. ولی شعری که مثلا من میگویم که صرفا برای جلسه حاج محمود کریمی یا فلان مداح و جلسه که گفته نشده اس بلکه برای استفاده بسیاری از مخاطبان سروده شده است.
لزوم وجود فاصله بین شاعر و مداح
این فاصله گرفتن – البته به شکل محدود – برای خود من اتفاق خوبی بود تا از دیگران و نگاههای اشخاص دیگر خط نگیرم که شاید رویکرد من در سرودن شعر بود؛ یعنی من همواره سعی کردم همان شعری را که در هیئت میخوانم و مردم با آن گریه میکنند، همان شعر را در صدا و سیما هم میخوانم و باز همان شعر را در روزنامه هم چاپ میکنم و در دانشگاه برای دانشجویان هم میخوانم و اتفاقا استقبال هم میکنند و تحویل میگیرند. چنین رویکردی در سوردن و اجرای شعر باعث شد که از کسی خط نگیرم. حالا ممکن است شعری را که من گفتهام به مذاق فلان مداح یا خواننده خوش نیاید، این اشکالی ندارد. چون اساسا ذات هنر این است که عدهای از یک اثر هنری خوششان میآید و عدهای بر عکس، خوششان نمیآید. یعنی اثر هنری اگر مخالفی نداشته باشد، اساسا نمیتواند به معنای دقیق کلمه هنر تلقی شود؛ اثر هنری هم موافقانی دارد هم مخالفانی.
من معتقدم اگر اتفاقات خوبی در حوزه شعر مذهبی امروز افتاده، واقعا به خاطر تلاش شخصی همه این بچهها بوده که البته خیلیها هستند که این حرف به آنها برمیخورد؛ بویژه کسانی که در موسسات و ارگانها کار میکنند. اما باید بپذیریم که شاعران جوان امروز که با عنوان شاعران هیئتی شناخته میشوند، همه به طور شخصی و با همت خودشان کار کردند. همه این دوستان گوشه خانههایشان نشستند و کار کردند و همین حالا هم کار میکنند. بنده خدا علیاکبر لطیفبان الان رفته قم و کسی هم از او خبر ندارد، یا محمد سهرابی سرش به کار خودش است. قاسم صرافان و مهدی رحیمی و خیلیهای دیگر هم همینطور. همه دارند کار خودشان را انجام میدهند؛ نه به جایی وصل هستند و نه حمایتی از اینها میشود. البته مردم دنبال کارها و آثار اینها هستند، چون این شاعران توانستهاند در مردم تاثیربگذارند. همه اینها بیسروصدا و بدون حاشیه کار میکنند؛ باز نسبت به باقی دوستان من کمی رسانهای تر هستم، اما آنها زیاد سمت رسانهها نمیروند. اما من میروم و معتقدم برخی حرفها را واقعا باید گفت و به گوش اهلش رساند.
شاعر اهلبیتی(ع) باید فراجناحی عمل کند
خلاصه اینکه من خیلی به استقلال هنرمند اعتقاد دارم و فکر میکنم هنرمند نباید از کسی خط بگیرد. همچنین معتقدم که هنرمندان اهل بیتی(ع) بویژه و به طریق اولی باید استقلال خود را حفظ کنند. متاسفانه در دورههای اخیر دیده میشود که هنرمندان و شاعران ما دچار برخی جریانات جناحی شدند و این تمایلات جناحی هم روی شعر و وجههشان تاثیر گذاشت. به نظر من شاعر اهل بیت(ع) باید فقط با ولایت کار داشته باشد، اینکه در این حزب و آن گروه برود و با این دولت یا آن دولت کار جناحی انجام دهد ضربه میخورد. مثلا در انتخابات ریاست جمهوری اخیر عدهای طوماری نوشتند که شما شاعران اهل بیت هم بیایید امضا کنید یا از فلان کاندیدا اعلام حمایت کنید؛ من قبول نکردم چون اعتقاد دارم هیچ دولتی کامل نیست و ممکن است خطایی داشته باشند و آن را به پای من شاعر یا مداح بنویسند که به هر حال شاعر یا مداح اهل بیت هستیم و به نوعی به پای دستگاه اهلبیت نوشته میشود. به همین دلیل عمیقا باور دارم که شاعر اهل بیتی(ع) باید فراجناحی عمل کند.
مقاومت سوریه و حزبالله؛ دستاورد گفتمان انقلاب اسلامی
چون بحث به اینجا رسیده و با رویکرد خاصی که شما نسبت به انجام فعالیتهای جناحی دارید مایلم قدری در این بحث تامل کنیم، میدانم که شما هم اعتقاد دارید حرکت و قیام امام حسین(ع) اساسا یک حرکت سیاسی و اجتماعی بوده است و صرفا نمیتوان آن را امری تعبدی دانست. اگر هم به غلط آن را صرفا تعبدی بدانیم به هر حال باید بپذیریم که این قیام تاثیرات عمیق سیاسی و اجتماعی داشته است و اساسا همین تاثیرات است که قیام امام حسین(ع) را یگانه و تا این حد تاثیرگذار میسازد. با وجود این عدهای قصد دارند هیئت و عزاداری امام حسین را به کلی از فضای سیاست دور کنند و حتی به این بهانه از شهدای و آرمانهای انقلاب اسلامی هم هیچ حرفی نمیزنندو به نظر شما چه ارتباطی میان سیاست و هیئت وجود دارد؟ البته معتقدم عدهای هم از سوی دیگر بام میافتند هیئتها و جلسات اهلبیت(ع) را بیش از حد سیاسی میکنند. نظر شما چیست؟
من هم به سیاسی بودن قیام امام حسین(ع) معتقدم و به آرمانهای سیاست ناب عاشورایی و انقلابی خودمان هم تعلق دارم. ببینید الان سوریه را گفتمان انقلاب اسلامی نگه داشته و این یک حقیقت است.
شما در نظر بگیرید که در ایتالیا در دهههای 60 و 70 میلادی شاعران و نویسندگان و هنرمندان آن کشور که اتفاقا صرفا شاعر یا نویسنده نبودند یعنی هم شاعر و نویسنده بودند، هم فیلمساز و رونامهنگار و آهنگساز و ... بودند؛ اینها در آن دههها که اوج فعالیتهای اجتماعی سیاسی حزب کمونیسم بوده، این حزب را با گفتمان فرهنگی خاص خودشان نگه میداشتند. یعنی اینها با فعالیتشان کارایی اجتماعی و سیاسی زیادی داشتند و افکارشان در جامعه نفوذ داشته است. اما منِ شاعر اهلبیتی(ع) هم باید این اهتمام را داشته باشم و هم باید خیلی مراقب باشم. نگاه من یا هر شاعر اهلبیتی باید متوجه ولایت باشد، ولایتی که این انقلاب را ایجاد کرده و گفتمان آن در حال حاضر سوریه را نگاه داشته است؛ همین گفتمان انقلاب ما، توانسته حزب الله لبنان را نگه دارد که تقریبا با وجود 2 هزار نفر آدم رسمی توانسته یک اسرائیل و یک دنیای کفر را معطل کند.
بنابراین وقتی به سیاست کلان نگاه میکنیم خیلی فراتر از دیدهای محدودی است که برخی دارند. عاشورا و انقلاب ما یک مکتب است و همه پای آن هستیم. اما به نظر من اگر شاعری وارد جناحبازیهای سیاسی میشود و به برخی حاشیهها تن میدهد بیشتر به خاطر این است که دغدغه معیشت دارد. شاعری به من میگفت من 500 هزار تومان اجاره خانه میدهم و الان عقب افتاده و نمیدانم چه کنم. اینها تاثیر میگذارد و به همین خاطر وارد برخی جریانات و بازیهای سیاستزدگی میشود. یا مثلا با همین سوداها وارد دار و دسته آن مداح و این مداح میشود؛ اینها مسائلی است که باید قبول کنید.
آمریکا با تولید 800 فیلم در سال، نیازی به لشکرکشی ندارد
مطالعه و تحقیق و تسلط بر موضوعات معرفتی و علمی برای شاعران و ذاکران اهلبیت(ع) اهمیت فوقالعاده دارد؛ شما جدای از شاعری پژوهشگر هم هستید. تا جایی که من میدانم در حوزه سینما و فیلمنامهنویسی هم فعالیت دارید. چرا به یک حوزه خاص اکتفا نمیکنید و دغدغه شما از پرداختن به موضوعات ارزشی در عرصههای مختلف چیست؟
همانطور که پیشتر گفتم خوب است که ما جوامع دیگر را هم رصد کنیم. برای خود من بواسطه مطالعاتم، دهه 60 و 70 ایتالیا خیلی آموزنده است. همیشه میگویم چطور میشود یک شاعر هم نویسنده باشد، هم فیلمساز باشد، هم روزنامهنگار و منتقد و ... باشد. شما ببینید با تحولات سیاسی و باز شدن برخی از فضاها، جدیدا چون عدهای شروع کردند به مقاله نویسی و دیدید که هم در روزنامه «بهار» و هم در مجله «چشمانداز» که به ملی مذهبیها گرایش دارد مقالاتی درباره غدیر خم و حضرت زهرا(س) نوشتند. مثلا درباره حضرت زهرا(س) نوشته بودند که «نگاه شیعه به حضرت یک نگاه منطقی نیست، بلکه احساسی است و وقتی شما اشعار مربوط به شهادت حضرت زهرا(س) را میخوانید بیشتر حس انتقام به شما دست میدهد». اینها دارند این حرفها را مینویسند چرا ما جواب ندهیم؟ آنها فیلم میسازند چرا ما فیلم نسازیم؟ در نظر بگیرید که همین شهید مطهری در مجله «زن روز» مطلب مینوشت؛ نشریهای که در آن زمان جزء مطبوعات غیراخلاقی بود اما ایشان با افتخار هم میگفت که در این مجله مطلب مینویسم چون ضرورت آن زمان این را ایجاب میکرد. من فکر میکنم ما به عنوان قشر مذهبی و مسلمان باید بتوانیم به این مسائل و شبهات جواب بدهیم، چون خدمت به دستگاه اهل بیت(ع) فقط شاعری نیست.
مثلا من در جلسات شعر میخوانم و چند نفری مینشینند این جلسه را گوش میدهند. چند نفر هم صوت یا تصویر آن را نگاه میکنند. یا در حوزه دیگر میرویم کتاب چاپ میکنیم و آن کتاب به زحمت میرسد به چاپ سوم، با این تیراژهای 2 یا 3 هزار نسخهای چند نفر میخواهند آن را بخوانند؟ اما وقتی یک فیلم خوب میسازید چند میلیون یا حتی میلیارد نفر در ایران و در جهان آن را میبیند؟ اصلا با هم قابل مقایسه نیست. بنابراین ضرورت دارد که بچه مسلمان و مذهبی به حوزههای مختلف ورود کند.
الان آمریکا تنها 1 درصد از فعالیتهایش به حوزههای سیاست و امور نظامی اختصاص دارد و بیشترین فعالیتها و بودجهاش را به حوزه فرهنگ اختصاص داده؛ یک هالیوود دارد که سالی 800 فیلم میسازد. این 800 فیلم را اگر به روزهای سال تقسیم کنیم تقریبا میشود روزی 2 و نیم فیلم.این تعداد فیلم به طور متوسط روزی 5 ساعت از شبانهروز ما را پر میکند. در چنین شرایطی آمریکا اصلا نیازی به لشکرکشی ندارد. چرا ما نمیتوانیم چنین کارهایی را برای اهل بیت(ع) و فرهنگ اسلامی انجام دهیم؟ اینها خیلی برای من دغدغه شده است، تا حدی که نمیتوانید تصور کنید. چرا ما فیلم خوب و تاثیرگذار ارزشی نمیسازیم؟ ببینیند ما مختار را ساختیم و مردم هم خیلی خوب استقبال کردند. چرا فکر میکنیم موضوع مذهبی و دینی برای مردم جذاب نیست؟ اگر کار قوی و خوب ساخته شود در جهان هم مورد استقبال قرار میگیرد. اساسا اگر داستان و روایت تاریخ برای آدمی جذابیت نداشت، قرآن هیچگاه از قصص استفاده نمیکرد. داستان همواره کشش دارد و ما باید از این عنصر داستان استفاده کنیم.
گاهی اهلبیت(ع) گوش آدم را میگیرند!
این نگاه جالبی است که متاسفانه کمتر در قشر مذهبی ما وجود دارد. عموما مقابلههای ما با مسائلی که برای ضربه زدن به اسلام و ارزشهای فرهنگی ما طرح میشود، منفعلانه است. در حالی که ما باور داریم اسلام ظرفیت و ابعادی دارد که اگر خوب معرفی و بیان شود میتواند اثرگذار باشد و هجمههای طرف مقابل را حتی هضم کند. نگاه شما به این موضوع چگونه است؟
بارها شده که میروم به دانشگاهها برای شعرخوانی. میبینم که دخترخانم یا آقاپسری که شاید در ظاهر نشان دهد خیلی آدم معتقد و مذهبیای نیست و مبانی ما را هم نپذیرفته، ولی وقتی که شعرخوانی شروع میشود، میبینید انقلاب در درون او اتفاق افتاد، چرا با وجود چنین ظرفیتی باید صحنه را خالی کنیم؟
2 سال پیش مرا به یکی از محلههای بالاشهر به جلسهای مذهبی و شخصی دعوت کردند – بعضی وقتها اهلبیت گوش آدم را اینطور میگیرند – یادم هست که مراسم جشنی برای حضرت مولا(ع) بود؛ عید غدیر یا ولادت حضرت مولا(ع)، دقیقا یادم نیست. رفتم به این جلسه و تا فضا را دیدم خیلی تعجب کردم. مثلا برخی از آقایان اهل کروات بودند و خانمهایی حضور داشتند که با خانمهای مجالس اهلبیتی دیگر تفاوت داشتند؛ به کسی که من را دعوت کرده بود، نهیب زدم و گفتم آخر چرا من را اینجا دعوت کردی؟ گفت: چه فرقی میکند اینجا هم جلسه اهل بیت(ع) است. اهل بیت(ع) آنجا گوش من را گرفتند. آقا تا شروع کردم به خواندن، چنان تحویل گرمی گرفتند که من خودم خجالت کشیدم. آخر مجلس گفتم شما هر وقت بگویید من به جلسه شما میآیم و جالب اینجا است، با وجود اینکه تاکنون هر جا رفتهام عموما یک استمراری ایجاد شده، اما آنها دیگر هیچوقت مرا دعوت نکردند! این برای من درس شد و همه جا هم این موضوع را گفتهام. وقتی اهل بیت(ع) ما چنین ظرفیتی دارند و مردم ما هم اینگونه با اهلبیت(ع) ارتباط برقرار میکنند، چرا ما عقب بکشیم و منفعلانه برخورد کنیم؟
باید قبول کنیم که بعد از جریانات سال 88 اگر 9 دی اتفاق نمیافتاد، قضیه به این سادگیها جمع نمیشد و واقعا برای چه 9 دی اتفاق افتاد؟ به خاطر اهل بیت(ع) بود. بسیاری از اتفاقات تاریخ انقلاب اسلامی از جمله خود پیروزی انقلاب و حماسه دفاع مقدس تحت تاثیر فضای اهلبیتی(ع) اتفاق افتاده؛ خود من کارهای ادبیام برای دفاع مقدس تمام رنگ و بوی اهل بیت(ع) دارد، چون واقعا همین بوده است. مثلا رزمندگان پشت پیراهنشان مینوشتند «میروم تا انتقام سیلی زهرا(س) بگیرم» یا سربندهای مختلفی میبستند که نامهای مبارک اهل بیت(ع) را داشته، یا روی سربندشان نوشته شده بوده «مسافر کربلا». به نظر من ما اصلا نمیتوانیم اهل بیت(ع) را از زندگی این مردم جدا کنیم. زندگی امروز ما از اهلبیت(ع) جدایی ناپذیر است.