صراط: روزنامه کیهان امروز چهارشنبه 20/09/92 در ستون اخبار ویژه خود نوشت: یک روزنامه فرانسوی معتقد است اسرائیل جرأت درگیری نظامی با ایران را ندارد اما توافق ژنو برای آرام کردن این رژیم از سوی غرب صورت گرفت.
نوول ابزرواتور در تحلیلی نوشت: اسرائیل دیگر توان حمله به ایران را ندارد. این امر به منزله یک خودکشی است. اما بلافاصله پس از توافق ژنو، یک مقام عالیرتبه فرانسوی گفت، ما به مهمترین هدف مذاکرات رسیدیم. این کار قبل از هر چیز برای آرام کردن اسرائیل انجام شد که نگران از دست دادن انحصار هستهای خود در خاورمیانه است.
این روزنامه همچنین از قول یک مقام فرانسوی خواستار پرهیز از ملعبهپردازی شده و مینویسد: شاید ده سال پیش نیز، زمانی که ویلپن و فیشر، وزیر خارجه آلمان، مذاکرات را با تهران آغاز کرده بودند، میتوانستیم به چنین راهحلی دست یابیم. در آن زمان ایران هنوز سانتریفیوژهای خود را نصب نکرده بود. ولی دولت وقت آمریکا به ریاست جرج بوش مذاکرات را رد کرد و هیچ پیشرفتی حاصل نگردید. امروز وضعیت کاملا تغییر کرده، ایران 19 هزار سانتریفیوژ تولید و نصب کرده است.
در ادامه این تحلیل با اشاره به محدود شدن غنیسازی در ایران آمده است: البته این همه داستان نیست. فعلا تحریمهای اصلی که اقتصاد ایران را تحت فشار گذاشتهاند، کاهش نیافته یا لغو نشدهاند. تهران برای کاهش یا لغو این تحریمها باید در توافق نهایی بپذیرد که حاشیه مانور اتمی خود را تا حد قابل توجهی کاهش دهد. و در صورتی که رد کند؟ یک مسئول فرانسوی میگوید؛ «بلوایی که در این زمینه به راه میافتد، غیرقابل اجتناب خواهد بود» و اگر بپذیرد، همین منبع میگوید: «قدرتهای جهانی خواستار بازرسی سرزده از تمامی سایتهای هستهای و توقف کامل مرکز اراک یا تعطیلی مرکز فردو خواهند شد.»
ماندلا به کشور خود خیانت نکرد اما شما چی؟!
چند روزنامه زنجیرهای به همراه شماری از سرشکستگان فتنه سال 88، مرگ نلسون ماندلا را همزمان به بهانهای برای مردهخوری و احیای اموات سیاسی تبدیل کردند.
روزنامههای اجارهای - زنجیرهای اعتماد و شرق دیروز در اقدامی مشترک عکس خاتمی را در صفحه اول خود منتشر کردند که درگذشت ماندلا را بهانه کرده و به سفارت آفریقای جنوبی رفته بود تا دفتر یادبود مربوط را امضا کند. اعتماد علاوه بر اقدام مشترک با شرق، نامه برخی افراطیون مدعی اصلاحات (از جمله الیاس حضرتی، نعمت احمدی، سعید لیلاز، جواد حقشناس، فیاضزاده و...) را خطاب به روحانی منتشر کرد که با وجود سپری شدن مراسم تدفین ماندلا، میخواستند مقدمه سفر خاتمی به آفریقای جنوبی را فراهم کند. به بهانه همین موضوع تاریخ گذشته، نویسندگان نامه، فتنه سال 88 را «سوءتفاهم»خوانده و از روحانی خواسته بودند «به سوءتفاهم 88 پایان دهد». اعتماد این عبارت غلطانداز را تیتر اول خود کرد.
شایان ذکر است خاتمی با وجود آن که در محافل خودمانی فتنهگران و اصلاحطلبان تصریح کرد تقلب در انتخابات را باور ندارد اما در عرصه علنی میدانی با سایر فتنهگران در 8 ماه پر از آشوب که دشمنان ملت ایران در حال صحنهگردانی بودند، همکاری و همراهی کرد و برگی دیگر بر سابقه جفاهای خود به کشور و نظام افزود. سرشکستگی در فتنه 88 موجب آن شد که خاتمی با وجود تظاهر اصلاحطلبان به تحریم انتخابات مجلس در سال 90، اقدام به دادن رأی در روستای وادان دماوند کند تا مرگ سیاسی و طرد خود را به تأخیر اندازد. او اکنون نیز با رفتن به سفارت آفریقای جنوبی و امضای دفتر یادبود ماندلا، سعی کرده خودی نشان دهد حال آن که ماندلا چوب رژیم آپارتاید وابسته به استعمارگران غربی را خورده بود و خاتمی در طول دهه اخیر تبدیل به مهره و آلتدست همان محافل غربی شده است. خاتمی پیش از این در جریان چند سفر خارجی به ملاقات با چهرههای بدنام و ضداسلام نظیر راسموسن دبیرکل ناتو (نخست وزیر سابق دانمارک که از کاریکاتورهای موهن علیه پیامبر اعظم صلیالله علیه و آله و سلم حمایت کرد) و جرج سوروس و ملک عبدالله در پنهان و آشکار ملاقات کرد. وی از جمله 23 اردیبهشت 88 - یک ماه قبل از آغاز فتنه - با ملک عبدالله در ریاض ملاقات کرد؛ بهانه این سفر شرکت در مجمع تعامل اسلام و مسیحیت بود.
نکته دیگر ادعای نویسندگان نامه کذایی مبنی بر سوءتفاهم خواندن فتنهانگیزی سال 88 است؛ به تعبیر رهبر انقلاب فتنهگران در این ماجرای خیانتبار کشور را تا لبه پرتگاه پیش بردند و ظلم بزرگ و فراموش نکردنی در حق کشور و ملت مرتکب شدند. حالا نیز حداقل توقع از فتنهگران - آن بخش که آلودگی به بیگانگان ندارند و دچار سوءتفاهم شدند این است که اعلام کنند مسائل را غلط فهمیده و به مردم دروغ گفتهاند؛ اگر نه امروز در کشور چه در سطح مردم و چه در سطح حاکمیت کمترین سوءتفاهمی نسبت به آن خیانت بزرگ وجود ندارد.
نپخته بود آقای وزیر!
«جناب ظریف حال که وزیر شدهاند بهتر است در قالب یک سیاستمدار باقی بمانند و مانند سیاستمداری پخته و سنجیدهگو سخن بگویند».
سایت عصر ایران که از سایتهای حامی دولت و نزدیک به اصلاحطلبان به شمار میرود، ضمن نقد اظهارات وزیر خارجه و تردید در پخته بودن وی نوشت: اینکه وزیر امور خارجه یک کشور، در مقام سخن گفتن از «دشمن»، بگوید دشمن ما «با یک بمبش میتواند تمام سیستمهای نظامی ما را از کار بیندازد»، هیچ معنایی ندارد جز اینکه، چنین وزیری هنوز سیاستمدار نشده است... کدام عاقلی است که با شنیدن این جمله، دچار تعجب نشود و آن وزیر را به ناپختگی و بیتدبیری متهم نکند؟
در ادامه این نقد آمده است: تدبیر به یک معنا، علم عاقبتشناسی است و نگریستن به آخرالامر. آقای ظریف به عنوان وزیر امور خارجه لابد بهتر از همه میداند که ایران، آمریکا را نه دوست بلکه دشمن میداند. بنابراین، بیان سخنانی که موجب تقویت روحیه «دشمن» و افزایش تنش در داخل کشور شود، ناشی از تدبیر و تأمل در عاقبت سخن نیست. حتی خواجه حافظ شیرازی هم میدانست کار ملک است آنکه تدبیر و تأمل بایدش!
عصر ایران با طرح این موضوع که ظریف ظاهراً دنبال حرکت بر مدار محبوبیت در فضای مجازی و فیسبوکی است، مینویسد: انبوه لایکها و کامنتهای «محبان مجازی»، هر شخصیت مهجور ناگهان محبوب شدهای را میتواند از مسیر اصلی حرکتش خارج کند و به «بازی محبوبیت» بکشاند. آنچه بر خانم نعیمه اشراقی رفت، نمونهای گویاست. خانم اشراقی با ظاهر و گفتاری که- به درست یا غلط- سنخیت چندانی با تصور عمومی از «اهل بیت امام» نداشت، محبوبیتی ناگهانی کسب کرده بود و آشکارا از حرکت بر مدار این محبوبیت لذت میبرد. هم از این رو، حرفی زد که مشتاقان را خوشآید که ناگهان آن شد که شد!
نویسنده یادآور شد: علاوه بر اینها، اگر آقای ظریف واقعاً معتقدند «آنچه آمریکا از آن میهراسد، مقاومت مردم ایران است»، بد نیست در این نکته تأمل کنند که این «چهار تا تانک و موشک ما» از کجا حاصل شده است؟ آیا جز این است که بسیاری از جنگافزارهای نظامی ایران، تولید داخل است؟ یکی از مصادیق مقاومت مورد اشاره جناب ظریف، همین «توان و قدرت دفاعی و نیروهای بسیجی» است. یعنی عدهای از متخصصان ارتش و سپاه و بسیج، با تفکر و تکنیک به تولید این سلاحها رسیدهاند. اگر آمریکا از تولیدات ناشی از تفکر و تخصص «مردم ایران» نمیترسد، پس دیگر قرار است از چه چیز بترسد؟ اگر توان نظامی ایران در حد کویت بود، که تا الان صد بار به ایران حمله شده بود و بساط فعالیتهای هستهای ایران هم جمع شده بود. چرا اسرائیل به عراق حمله کرد و هنوز به ایران حمله نکرده است؟ برای اینکه تلآویو برآوردی از توان نظامی ایران دارد به همین دلیل از درگیری نظامی با ایران میهراسد.
احمد چلبی: ایران برنده جنگ نیابتی در مقابل آمریکاست
رئیس حزب کنگره ملی عراق میگوید ایران در جنگهای نیابتی با آمریکا پیروز شده و برگهای برنده را در اختیار دارد.
احمد چلبی در گفتوگو با روزنامه الحیات چاپ لندن، با اشاره به پیروزی دولت سوریه در برابر جریانهای مورد حمایت آمریکا گفت: اوضاع سوریه به شدت پیچیده است. حکومت سوریه مورد حمایت قرار دارد و وضعیت استراتژیک به گونهای است که به مصلحت نیست که حکومت تغییر کند. ایران به عنوان بزرگترین حامی آن ثابت کرد که توانایی اداره جنگهای نیابتی را دارد. و به نظر من این مسئله یکی از دلایل مهم موفقیت ایران بود. تهران تجربه بسیاری در این زمینه دارد. روسیه نیز به شکل بیسابقهای از در حمایت از حکومت بشار اسد برآمده است. بنابراین چگونه این حکومت میتواند سقوط کند؟
به گزارش دیپلماسی ایرانی، وی همچنین درباره مذاکرات هستهای گفته است: ایران میخواهد دستاوردهای خود چه نفوذ منطقهای و چه گرفتن تضمین برای برخورداری از حق غنیسازی را حفظ کند.
او درباره اینکه آیا آمریکا میتواند به ایران حمله کند میگوید آمریکا برای چنین کاری باید دو میلیون سرباز استخدام کند.
وی درباره حضور شرکتهای آمریکایی در عراق معتقد است چند سال پیش آمریکاییها شرکتهای خود را به عراق آوردند و پولهای عراق را نظارت میکردند. وقتی از آنها پرسیدم این شرکتها قبلا چه میکردهاند؟ مشخص شد که خبرگی آنها فراتر از کوزوو و تیمور شرقی نبوده است!
ادامه مذاکرات ژنو به پذیرش ایران هستهای نخواهد انجامید
مدیر تحقیقات در مرکز بلفر دانشگاه هاروارد سرنوشت توافق ژنو را نامعلوم توصیف کرد و احتمال داد به سرنوشت توافقهای هستهای قبلی دچار شود.
گری سیمور با تشبیه بیانیه ژنو به یک آتشبس موقت نوشت: اوباما به هنگام اعلام خبر توافقنامه موقت گفت؛ در توافقنامه نهایی، ایران باید محدودیتهای شدیدی را بر برنامه هستهای بپذیرد در واقع دولت آمریکا پیشاپیش پیام خود را ارسال کرد. به نوشته ایکناتیوس در واشنگتنپست ایران باید بخش مهمی از سانتریفیوژهای موجود و ذخایر اورانیوم با غنای پایین خود را برچیند، فردو و راکتور آب سنگین اراک را تعطیل، درباره مسائل و موضوعات تسلیحاتی شفافسازی و با بازرسیها و نظارتهای بیشتر موافقت کند.
سیمور در این مقاله که از سوی وبسایت اندیشکده انگلیسی موسسه مطالعات امنیتی منتشر شده خاطرنشان میکند: این اقدامات، ایران را از توان فیزیکی تولید مقادیر قابل توجه مواد غنیسازیشده قبل از شناسایی و امکان از بین بردن آنها، محروم میکند و باعث تقویت تدابیر راستآزمایی میشود اما، تنها شمار کمی از صاحبنظران و کارشناسان معتقدند که ایران با این شروط موافقت میکند. همانگونه که «حسن روحانی» رئیسجمهوری ایران گفت، این کشور هیچ یک از تاسیسات هستهای موجود خود را تعطیل نمیکند و بر توسعه تاسیسات غنیسازی در مقیاس صنعتی پافشاری میکند.
سیمور که تا چند ماه پیش هماهنگکننده کاخ سفید در امور کنترل تسلیحات جمعی بود، ادامه میدهد: پیشبینی نمیکنم که این مذاکرات شش ماهه در زمینه مسئله محوری که آیا ایران میتواند به کشوری در آستانه هستهای شدن تبدیل شود یا خیر، به توافقی برسد. از طرف دیگر، هیچ یک از طرفین نمیخواهند مذاکرات شکست بخورد. از این رو، نتیجهای که بیش از همه برای این مذاکرات شش ماهه قابل تصور است، یک توافقنامه موقت دیگر است که شاید شامل محدودیتهای هستهای دیگر در ازای کاهش تحریمهای دیگر خواهد بود.
وی مینویسد: این روند چرخشی توافقنامههای موقت ممکن است مدتی، شاید سالها، شاید در طول دوره باقی مانده از ریاست جمهوری اوباما طول بکشد و دو طرف در این فاصله درباره نحوه اجرای برنامه اقدام مشترک پر از ابهام، گفتوگو و بر سر شاکله تحریمها کشمکش میکنند. طبق اعلام کاخ سفید، طبق توافقنامه موقت، کاهش تحریمها شامل حدود 7 میلیارد دلار است و بیشتر تحریمهای نفتی و مالی همچنان به قوت خود باقی است.
مدیر تحقیقات در مرکز بلفر درباره سرنوشت تحریمها نوشت: اگر ایران به این نتیجه برسد که تحریمها ضعیف شدهاند، در توافقنامه نهایی اقدام به دادن امتیازات دشوار نمیکنند. چرا باید برای چیزی که میتوان از آن خلاصی یافت، هزینه پرداخت کرد. از طرف دیگر، اگر تحریمها همچنان قوی پابرجا باشند و تهدید قابل باور اعمال تحریمهای بیشتر وجود داشته باشد، احتمال دادن امتیازات هستهای از سوی ایران بیشتر است. یکی از دلایلی که باید قبل از دادن امتیازات بزرگ صبر کرد این است که هیچ کس واقعا نمیداند در طول این شش ماه یا یک سال چه بر سر شاکله تحریمها خواهد آمد.
سیمور نتیجه میگیرد: از این رو، باید گفت، برنامه اقدام مشترک، طرحی مفتوح است که احتمالا به درازا خواهد کشید و توأم با مذاکراتی دشوار با نتایج نامعلوم خواهد بود که من از پایان آن اطلاعی ندارم. آنان که نگاهی منفی دارند میگویند توافقنامه موقت 24 نوامبر نیز احتمالا به سرنوشت توافقنامههای موقت قبلی دچار خواهد شد. ایران در سال 2003 غنیسازی را متوقف کرد اما، دو سال بعد از مذاکرات یاسآور و مشاجره بر سر اجرا، و در حالی که ماشین نظامی آمریکا در عراق و افغانستان به گل نشسته بود، ایران تصمیم به از سرگیری غنیسازی گرفت.
نوول ابزرواتور در تحلیلی نوشت: اسرائیل دیگر توان حمله به ایران را ندارد. این امر به منزله یک خودکشی است. اما بلافاصله پس از توافق ژنو، یک مقام عالیرتبه فرانسوی گفت، ما به مهمترین هدف مذاکرات رسیدیم. این کار قبل از هر چیز برای آرام کردن اسرائیل انجام شد که نگران از دست دادن انحصار هستهای خود در خاورمیانه است.
این روزنامه همچنین از قول یک مقام فرانسوی خواستار پرهیز از ملعبهپردازی شده و مینویسد: شاید ده سال پیش نیز، زمانی که ویلپن و فیشر، وزیر خارجه آلمان، مذاکرات را با تهران آغاز کرده بودند، میتوانستیم به چنین راهحلی دست یابیم. در آن زمان ایران هنوز سانتریفیوژهای خود را نصب نکرده بود. ولی دولت وقت آمریکا به ریاست جرج بوش مذاکرات را رد کرد و هیچ پیشرفتی حاصل نگردید. امروز وضعیت کاملا تغییر کرده، ایران 19 هزار سانتریفیوژ تولید و نصب کرده است.
در ادامه این تحلیل با اشاره به محدود شدن غنیسازی در ایران آمده است: البته این همه داستان نیست. فعلا تحریمهای اصلی که اقتصاد ایران را تحت فشار گذاشتهاند، کاهش نیافته یا لغو نشدهاند. تهران برای کاهش یا لغو این تحریمها باید در توافق نهایی بپذیرد که حاشیه مانور اتمی خود را تا حد قابل توجهی کاهش دهد. و در صورتی که رد کند؟ یک مسئول فرانسوی میگوید؛ «بلوایی که در این زمینه به راه میافتد، غیرقابل اجتناب خواهد بود» و اگر بپذیرد، همین منبع میگوید: «قدرتهای جهانی خواستار بازرسی سرزده از تمامی سایتهای هستهای و توقف کامل مرکز اراک یا تعطیلی مرکز فردو خواهند شد.»
ماندلا به کشور خود خیانت نکرد اما شما چی؟!
چند روزنامه زنجیرهای به همراه شماری از سرشکستگان فتنه سال 88، مرگ نلسون ماندلا را همزمان به بهانهای برای مردهخوری و احیای اموات سیاسی تبدیل کردند.
روزنامههای اجارهای - زنجیرهای اعتماد و شرق دیروز در اقدامی مشترک عکس خاتمی را در صفحه اول خود منتشر کردند که درگذشت ماندلا را بهانه کرده و به سفارت آفریقای جنوبی رفته بود تا دفتر یادبود مربوط را امضا کند. اعتماد علاوه بر اقدام مشترک با شرق، نامه برخی افراطیون مدعی اصلاحات (از جمله الیاس حضرتی، نعمت احمدی، سعید لیلاز، جواد حقشناس، فیاضزاده و...) را خطاب به روحانی منتشر کرد که با وجود سپری شدن مراسم تدفین ماندلا، میخواستند مقدمه سفر خاتمی به آفریقای جنوبی را فراهم کند. به بهانه همین موضوع تاریخ گذشته، نویسندگان نامه، فتنه سال 88 را «سوءتفاهم»خوانده و از روحانی خواسته بودند «به سوءتفاهم 88 پایان دهد». اعتماد این عبارت غلطانداز را تیتر اول خود کرد.
شایان ذکر است خاتمی با وجود آن که در محافل خودمانی فتنهگران و اصلاحطلبان تصریح کرد تقلب در انتخابات را باور ندارد اما در عرصه علنی میدانی با سایر فتنهگران در 8 ماه پر از آشوب که دشمنان ملت ایران در حال صحنهگردانی بودند، همکاری و همراهی کرد و برگی دیگر بر سابقه جفاهای خود به کشور و نظام افزود. سرشکستگی در فتنه 88 موجب آن شد که خاتمی با وجود تظاهر اصلاحطلبان به تحریم انتخابات مجلس در سال 90، اقدام به دادن رأی در روستای وادان دماوند کند تا مرگ سیاسی و طرد خود را به تأخیر اندازد. او اکنون نیز با رفتن به سفارت آفریقای جنوبی و امضای دفتر یادبود ماندلا، سعی کرده خودی نشان دهد حال آن که ماندلا چوب رژیم آپارتاید وابسته به استعمارگران غربی را خورده بود و خاتمی در طول دهه اخیر تبدیل به مهره و آلتدست همان محافل غربی شده است. خاتمی پیش از این در جریان چند سفر خارجی به ملاقات با چهرههای بدنام و ضداسلام نظیر راسموسن دبیرکل ناتو (نخست وزیر سابق دانمارک که از کاریکاتورهای موهن علیه پیامبر اعظم صلیالله علیه و آله و سلم حمایت کرد) و جرج سوروس و ملک عبدالله در پنهان و آشکار ملاقات کرد. وی از جمله 23 اردیبهشت 88 - یک ماه قبل از آغاز فتنه - با ملک عبدالله در ریاض ملاقات کرد؛ بهانه این سفر شرکت در مجمع تعامل اسلام و مسیحیت بود.
نکته دیگر ادعای نویسندگان نامه کذایی مبنی بر سوءتفاهم خواندن فتنهانگیزی سال 88 است؛ به تعبیر رهبر انقلاب فتنهگران در این ماجرای خیانتبار کشور را تا لبه پرتگاه پیش بردند و ظلم بزرگ و فراموش نکردنی در حق کشور و ملت مرتکب شدند. حالا نیز حداقل توقع از فتنهگران - آن بخش که آلودگی به بیگانگان ندارند و دچار سوءتفاهم شدند این است که اعلام کنند مسائل را غلط فهمیده و به مردم دروغ گفتهاند؛ اگر نه امروز در کشور چه در سطح مردم و چه در سطح حاکمیت کمترین سوءتفاهمی نسبت به آن خیانت بزرگ وجود ندارد.
نپخته بود آقای وزیر!
«جناب ظریف حال که وزیر شدهاند بهتر است در قالب یک سیاستمدار باقی بمانند و مانند سیاستمداری پخته و سنجیدهگو سخن بگویند».
سایت عصر ایران که از سایتهای حامی دولت و نزدیک به اصلاحطلبان به شمار میرود، ضمن نقد اظهارات وزیر خارجه و تردید در پخته بودن وی نوشت: اینکه وزیر امور خارجه یک کشور، در مقام سخن گفتن از «دشمن»، بگوید دشمن ما «با یک بمبش میتواند تمام سیستمهای نظامی ما را از کار بیندازد»، هیچ معنایی ندارد جز اینکه، چنین وزیری هنوز سیاستمدار نشده است... کدام عاقلی است که با شنیدن این جمله، دچار تعجب نشود و آن وزیر را به ناپختگی و بیتدبیری متهم نکند؟
در ادامه این نقد آمده است: تدبیر به یک معنا، علم عاقبتشناسی است و نگریستن به آخرالامر. آقای ظریف به عنوان وزیر امور خارجه لابد بهتر از همه میداند که ایران، آمریکا را نه دوست بلکه دشمن میداند. بنابراین، بیان سخنانی که موجب تقویت روحیه «دشمن» و افزایش تنش در داخل کشور شود، ناشی از تدبیر و تأمل در عاقبت سخن نیست. حتی خواجه حافظ شیرازی هم میدانست کار ملک است آنکه تدبیر و تأمل بایدش!
عصر ایران با طرح این موضوع که ظریف ظاهراً دنبال حرکت بر مدار محبوبیت در فضای مجازی و فیسبوکی است، مینویسد: انبوه لایکها و کامنتهای «محبان مجازی»، هر شخصیت مهجور ناگهان محبوب شدهای را میتواند از مسیر اصلی حرکتش خارج کند و به «بازی محبوبیت» بکشاند. آنچه بر خانم نعیمه اشراقی رفت، نمونهای گویاست. خانم اشراقی با ظاهر و گفتاری که- به درست یا غلط- سنخیت چندانی با تصور عمومی از «اهل بیت امام» نداشت، محبوبیتی ناگهانی کسب کرده بود و آشکارا از حرکت بر مدار این محبوبیت لذت میبرد. هم از این رو، حرفی زد که مشتاقان را خوشآید که ناگهان آن شد که شد!
نویسنده یادآور شد: علاوه بر اینها، اگر آقای ظریف واقعاً معتقدند «آنچه آمریکا از آن میهراسد، مقاومت مردم ایران است»، بد نیست در این نکته تأمل کنند که این «چهار تا تانک و موشک ما» از کجا حاصل شده است؟ آیا جز این است که بسیاری از جنگافزارهای نظامی ایران، تولید داخل است؟ یکی از مصادیق مقاومت مورد اشاره جناب ظریف، همین «توان و قدرت دفاعی و نیروهای بسیجی» است. یعنی عدهای از متخصصان ارتش و سپاه و بسیج، با تفکر و تکنیک به تولید این سلاحها رسیدهاند. اگر آمریکا از تولیدات ناشی از تفکر و تخصص «مردم ایران» نمیترسد، پس دیگر قرار است از چه چیز بترسد؟ اگر توان نظامی ایران در حد کویت بود، که تا الان صد بار به ایران حمله شده بود و بساط فعالیتهای هستهای ایران هم جمع شده بود. چرا اسرائیل به عراق حمله کرد و هنوز به ایران حمله نکرده است؟ برای اینکه تلآویو برآوردی از توان نظامی ایران دارد به همین دلیل از درگیری نظامی با ایران میهراسد.
احمد چلبی: ایران برنده جنگ نیابتی در مقابل آمریکاست
رئیس حزب کنگره ملی عراق میگوید ایران در جنگهای نیابتی با آمریکا پیروز شده و برگهای برنده را در اختیار دارد.
احمد چلبی در گفتوگو با روزنامه الحیات چاپ لندن، با اشاره به پیروزی دولت سوریه در برابر جریانهای مورد حمایت آمریکا گفت: اوضاع سوریه به شدت پیچیده است. حکومت سوریه مورد حمایت قرار دارد و وضعیت استراتژیک به گونهای است که به مصلحت نیست که حکومت تغییر کند. ایران به عنوان بزرگترین حامی آن ثابت کرد که توانایی اداره جنگهای نیابتی را دارد. و به نظر من این مسئله یکی از دلایل مهم موفقیت ایران بود. تهران تجربه بسیاری در این زمینه دارد. روسیه نیز به شکل بیسابقهای از در حمایت از حکومت بشار اسد برآمده است. بنابراین چگونه این حکومت میتواند سقوط کند؟
به گزارش دیپلماسی ایرانی، وی همچنین درباره مذاکرات هستهای گفته است: ایران میخواهد دستاوردهای خود چه نفوذ منطقهای و چه گرفتن تضمین برای برخورداری از حق غنیسازی را حفظ کند.
او درباره اینکه آیا آمریکا میتواند به ایران حمله کند میگوید آمریکا برای چنین کاری باید دو میلیون سرباز استخدام کند.
وی درباره حضور شرکتهای آمریکایی در عراق معتقد است چند سال پیش آمریکاییها شرکتهای خود را به عراق آوردند و پولهای عراق را نظارت میکردند. وقتی از آنها پرسیدم این شرکتها قبلا چه میکردهاند؟ مشخص شد که خبرگی آنها فراتر از کوزوو و تیمور شرقی نبوده است!
ادامه مذاکرات ژنو به پذیرش ایران هستهای نخواهد انجامید
مدیر تحقیقات در مرکز بلفر دانشگاه هاروارد سرنوشت توافق ژنو را نامعلوم توصیف کرد و احتمال داد به سرنوشت توافقهای هستهای قبلی دچار شود.
گری سیمور با تشبیه بیانیه ژنو به یک آتشبس موقت نوشت: اوباما به هنگام اعلام خبر توافقنامه موقت گفت؛ در توافقنامه نهایی، ایران باید محدودیتهای شدیدی را بر برنامه هستهای بپذیرد در واقع دولت آمریکا پیشاپیش پیام خود را ارسال کرد. به نوشته ایکناتیوس در واشنگتنپست ایران باید بخش مهمی از سانتریفیوژهای موجود و ذخایر اورانیوم با غنای پایین خود را برچیند، فردو و راکتور آب سنگین اراک را تعطیل، درباره مسائل و موضوعات تسلیحاتی شفافسازی و با بازرسیها و نظارتهای بیشتر موافقت کند.
سیمور در این مقاله که از سوی وبسایت اندیشکده انگلیسی موسسه مطالعات امنیتی منتشر شده خاطرنشان میکند: این اقدامات، ایران را از توان فیزیکی تولید مقادیر قابل توجه مواد غنیسازیشده قبل از شناسایی و امکان از بین بردن آنها، محروم میکند و باعث تقویت تدابیر راستآزمایی میشود اما، تنها شمار کمی از صاحبنظران و کارشناسان معتقدند که ایران با این شروط موافقت میکند. همانگونه که «حسن روحانی» رئیسجمهوری ایران گفت، این کشور هیچ یک از تاسیسات هستهای موجود خود را تعطیل نمیکند و بر توسعه تاسیسات غنیسازی در مقیاس صنعتی پافشاری میکند.
سیمور که تا چند ماه پیش هماهنگکننده کاخ سفید در امور کنترل تسلیحات جمعی بود، ادامه میدهد: پیشبینی نمیکنم که این مذاکرات شش ماهه در زمینه مسئله محوری که آیا ایران میتواند به کشوری در آستانه هستهای شدن تبدیل شود یا خیر، به توافقی برسد. از طرف دیگر، هیچ یک از طرفین نمیخواهند مذاکرات شکست بخورد. از این رو، نتیجهای که بیش از همه برای این مذاکرات شش ماهه قابل تصور است، یک توافقنامه موقت دیگر است که شاید شامل محدودیتهای هستهای دیگر در ازای کاهش تحریمهای دیگر خواهد بود.
وی مینویسد: این روند چرخشی توافقنامههای موقت ممکن است مدتی، شاید سالها، شاید در طول دوره باقی مانده از ریاست جمهوری اوباما طول بکشد و دو طرف در این فاصله درباره نحوه اجرای برنامه اقدام مشترک پر از ابهام، گفتوگو و بر سر شاکله تحریمها کشمکش میکنند. طبق اعلام کاخ سفید، طبق توافقنامه موقت، کاهش تحریمها شامل حدود 7 میلیارد دلار است و بیشتر تحریمهای نفتی و مالی همچنان به قوت خود باقی است.
مدیر تحقیقات در مرکز بلفر درباره سرنوشت تحریمها نوشت: اگر ایران به این نتیجه برسد که تحریمها ضعیف شدهاند، در توافقنامه نهایی اقدام به دادن امتیازات دشوار نمیکنند. چرا باید برای چیزی که میتوان از آن خلاصی یافت، هزینه پرداخت کرد. از طرف دیگر، اگر تحریمها همچنان قوی پابرجا باشند و تهدید قابل باور اعمال تحریمهای بیشتر وجود داشته باشد، احتمال دادن امتیازات هستهای از سوی ایران بیشتر است. یکی از دلایلی که باید قبل از دادن امتیازات بزرگ صبر کرد این است که هیچ کس واقعا نمیداند در طول این شش ماه یا یک سال چه بر سر شاکله تحریمها خواهد آمد.
سیمور نتیجه میگیرد: از این رو، باید گفت، برنامه اقدام مشترک، طرحی مفتوح است که احتمالا به درازا خواهد کشید و توأم با مذاکراتی دشوار با نتایج نامعلوم خواهد بود که من از پایان آن اطلاعی ندارم. آنان که نگاهی منفی دارند میگویند توافقنامه موقت 24 نوامبر نیز احتمالا به سرنوشت توافقنامههای موقت قبلی دچار خواهد شد. ایران در سال 2003 غنیسازی را متوقف کرد اما، دو سال بعد از مذاکرات یاسآور و مشاجره بر سر اجرا، و در حالی که ماشین نظامی آمریکا در عراق و افغانستان به گل نشسته بود، ایران تصمیم به از سرگیری غنیسازی گرفت.