«این حکایت وکیلی است که مدرک حقوق خود را برای رسیدن به جاه و مقام به کار نگرفت، بلکه آن را برای پیروزی مردمش مورد استفاده قرار داد. این حکایت مردی است که وارد زندان شد تا نژادپرستی سفید پوستان را از بین ببرد. این حکایت مردی است که در زمان دستیابی به قدرت، درپی تملک آن نبود و به محض آنکه دوره اول ریاست جمهوریش به پایان رسید، امانت را به یارانش واگذار کرد».
این جملات بخشی از اظهارات «حسن م. یوسف»، نویسنده و محقق سوری بود که آنها را در توصیف مبارزی به نام «نلسون ماندلا» را آغاز کرد، کسی که در طول زندگیش با استعمار مبارزه کرد و بدون آنکه «إسرائیل» را به رسمیت بشناسد، همواره از آن تحت عنوان رژیم اشغالگر فلسطین یاد میکرد و سیستم نظامی اروپا را که برای غارت ثروت و فرهنگ سایر کشورها تلاش میکرد، نپذیرفت.
یوسف تاکید کرد که ماندلا در تاریخ قاره آفریقا پس از مرگ «جمال عبد الناصر»، رئیس جمهوری اسبق مصر و «پاتریس لوبومبا»، انقلابی استقلال طلب کنگو برترین مبارز به شمار میآمد.
وی اهمیت نلسون ماندلا را در این نکته نهفته میدید که او برخلاف جمال عبدالناصر که بدون محقق کردن ایدههایش در شرایط مبهم و سوال برانگیزی درگذشت، توانست ایدههای مورد نظرش را محقق کند و برای مردمش عدالت را به ارمغان آورد و رئیس جمهور کشورش شود و سپس در حالی که امکان بقا و استمرار در راس حکومت را داشت، با افکار حکیمانهاش قدرت را ترک و فضا را برای جوانان و سیاستمداران کشورش باز کرد تا فرصت مشارکت سازنده در رهبری و اداره کشورشان را داشته باشند.
یوسف میافزاید: کشورهای در حال توسعه نیازمند چنین مردانی هستند، همان طور که «مهاتیر محمد»، رئیس جمهوری وقت مالزی پس از دو دهه ریاست جمهوری توانست پا جای پای او بگذارد و طرحهای انقلابیش برای ایجاد اقتصادی قوی در کشورش را تکمیل کند.
این پژوهشگر سوری ادامه داد: محمد در سفر به دمشق سخن معروفی بر زبان آورد و گفت: «غرب مرا به دیکتاتوری متهم میکند، اما من میدانم چرا به این متهم میشوم، چون من مستقل شدهام پس از دید غرب دیکتاتور هستم». این گونه افراد کم هستند و ملل آسیایی و آفریقایی نیازمند چنین رهبرانی هستند.
یوسف معتقد است، مهم ترین مساله مربوط به تجربه ماندلا این است که او علی رغم اینکه تحت بدترین انواع شکنجه در زمان حبسش قرار گرفت، در دام انتقام جویی نیفتاد و زمانی که از زندان خارج شد، گفت: «اگر بیزاری و کینهات را با خود از زندان بیرون بیاوری .. هنوز از زندانت خارج نشدهای».
یوسف درباره شتاب کشورهای غربی و از جمله اسرائیل درباره ادای تسلیت بر مرگ ماندلا گفت: غرب و اسرائیل رفتارهای توام با نفاقشان را افزایش دادهاند، آنها اقدام به غارت، قتل و توطئه کرده و «جگر انسانها را میخورند»، سپس تظاهر میکنند که افرادی انسان دوست بوده و قلبشان برای آینده منطقه میتپد.
یوسف اسرائیل ژاندارم آمریکا در منطقه میداند که پذیرا و پایگاه جنگندههای آمریکایی و غربی است و هر زمان که نقشش به پایان برسد، آمریکا و غرب این رژیم به سرعت به حال خود رها خواهند کرد.
این پژوهشگر سوری تاکید میکند : پیام ماندلا به طور کامل به ما رسیده است، او میگوید: «ما ملل مظلوم بیسواد هستیم». او میافزاید: من فرصت خواندن خاطرات ماندلا را داشتم، ضروری است، این خاطرات در مدارس تدریس شود، چراکه حاوی حکمت بساری است.
وی میافزاید: همان طور که قبلا گفتم، ماندلا علی رغم تحمل رنجهای زیاد و سپری کردن دورههای طولانی زندان دارای روحیه انتقام جویی نبود و از زندان خارج شد تا مردمش را اصلاح کند و زمانی که یقین پیدا کرد، رسالتش به افراد شایسته منتقل شده، قدرت را ترک و با نوههایش زندگی کرد و عرصه را به جوانان و سایرین سپرد تا کشور را اداره کنند و این نشانه حکمت است. قدرت از نظر همواره او تکلیف و نه مایه افتخار بود.
یوسف در پایان سخنانش گفت: این مرد مبارز به دلیل دوستی با مردمش دارای کینه و نفرت نبود با دشمنانش سازش کرد و آنها را بخشید و از نظر من این نشانه قدرت است. بدون تردید افراد ضعیف در کمترین فرصت به دنبال انتقام جویی هستند، اما ماندلا پی برد که انتقام جویی کشورش را وارد هرج ومرج خواهد کرد و هر آنچه که برای شکیل گیریش تلاش نموده، را از بین خواهد برد.