صراط: از حوالی
سال 90 به روشنی و با دلایل بسیار زیادی میشد به این تحلیل رسید که
آمریکا و دشمنان قسم خورده ما، پس از حوادث سال 88 و فهم این معنا که عناصر
ظاهراً متعلق به طبقه متوسط و بالای ایران توانایی براندازی ندارند؛ به
دنبال بهانههای جدیدتری غیر از سیاست بازی! در جهت تلاش همیشگی برای
براندازی نظام ایران دست خواهند زد و البته در این راه، نگاهشان را نیز
معطوف به طبقات پایین تر از متوسط جامعه اسلامی ایران خواهند کرد.
عامل مقوم این تفرّس نیز آن بود که در سایر فرآیندهای تحلیلی، این مسئله قابل کشف بود که دشمنان ما در حال حاضر و در مواجهه با ما، چاره ای غیر از تلاش برای "براندازی داخلی" ندارند و مقولاتی مثل تهدید نظامی و تحریم نه تنها سبب انقیاد ایران اسلامی نخواهد شد بلکه کارایی لازم را بعنوان عامل اصلی ایجاد براندازی نیز ندارد.
روزها گذشت و سویدای اقدامات ناآرام ساز حلقه انحرافی در عرصه اقتصاد تا آنجا پیش رفت که به نیمه مهرماه سال 91 رسیدیم.
استعداد حلقه انحراف به روایت اخبار محرمانه، چند صد نفر بیشتر نبود که منحرفین توانستند آنها را در میدان امام و خیابان فردوسی تهران و به بهانه گرانی نرخ ارز (بخوانید گرانی!) که خودشان عاملش بودند، به خیابانها بکشانند.
غائله ای که با کارسازی نیروهای امنیتی و بسیج در کمتر از نصف روز رفع شد.
با اینهمه اما من هرگز به این نتیجه نرسیدم که تمام چرک این زخم خارج شده است و یا "فتنه اقتصادی" و "فتنه یقه آبی ها" که رسانه های آمریکایی از یکسال قبل پیرامون آن حرفهایی را مطرح کرده بودند؛ با گسسته شدن چنبره حلقه انحرافی بر ارکانی از دولت تمام شد و رفت!!!
و گذشت تا به دولت یازدهم رسیدیم و ترس ناگهانی عده ای از تحریمهای 35 ساله! و حرفهای کسانی مثل آقای حجاریان مبنی بر اینکه باید به قشرهای پایین جامعه هم توجه کرد! و روشنفکران نباید در مقابل تحریمها سکوت کنند! و غیره، در مقابل چشمهای ما آشکار شد.
و بوی رخدادهای شوم بیشتر و نزدیکتر به مشام رسید.
پازل ناآرام سازی یقه آبی ها یا همان مردم طبقات پایینتر از متوسط به آرامی و بهانه تحریمها، سطح معیشت و ارتباط با فرآیند جهانی سازی متأسفانه در حال تکمیل شدن است و منهای اینکه اساساً بتواند بروز پیدا کند یا خیر اما خزندگی چسبناکی را به سمت مراحل بلوغ خود طی می کند.
تحریمهایی که روزگاری هیچکس به آنها وقعی نمی گذاشت؛ به یکباره ظرف دو سال اخیر و با اینکه هنوز هم فقط اثری 25 یا 30 درصدی بر اقتصاد ایران دارند، تبدیل به موضوع اول برخی چهره ها و رسانه های اصلاح طلب شده اند.
و در عین حال نیز راه شفای آنها از سوی عده اشاره شده، الّا و لابد در مذاکره با غرب و آمریکا خلاصه می شود.
وانگهی، وعده لغو "تمام تحریمها"!!! نیز از سوی عده بالا به مردم داده می شود و کسانی از همین جماعت و یا سمپاتهای آنها، تنها چند ساعت پس از توافق ژنو بود که بلافاصله فعالان اقتصادی را به صحنه فراخواندند که بشتابید که وقت حماسه اقتصادی فرا رسید و اینک هیچ مشکلی در کار نیست. و اگر مشکلی هم باشد ظرف شش ماه آینده! حل خواهد شد.
از مقولات ریزتر به دلیل اطاله کلام می گذریم.
به سخن دیگر اینکه دشمن به بهانه تحریم ها و با وعده غیر ممکن لغو تمام آنها و همچنین با رواج دادن تحلیل های غلطی نظیر اینکه عده ای پس از توافق ژنو گفتند اکنون دریافتهای ارزی کشور به میزان 50 تا 100 درصد!!! افزایش خواهد یافت؛ قصد دارد غائله های سوئی را در ایران برنامه ریزی کند.
غائله های سوئی که البته ان شاء الله رخ ندهند و یا در صورت رخداد هم نظام اسلامی مثل همیشه سر به سلامت از میان آنها عبور خواهد کرد اما با اِماره هایی تحلیلی و از باب بیان احتمال خطر، می شود اینطور نتیجه گرفت که این رخدادهای سوء قابل تفرّس، همان خواهرخوانده های حوادث سال 88 و 78 هستند.
در ادامه این فرایند اما دو اتفاق قابل تأمل نیز در دو کشور اوکراین و تایلند بروز یافته است که به نظر من مداقّه و تفکر در آنها می تواند به تکوین و تنقیح این تحلیل کمک شایانی داشته باشد.
اتفاقاتی که اولی به بهانه مشکلات اقتصادی شکل گرفته و دومی نیز به دلایلی که در ادامه شرح خواهم داد مورد استقبال گسترده رسانه های اصلاح طلب در ایران قرار گرفته است.
*اغتشاشات اوکراین؛ مشکلات اقتصادی و نبود ویزای شینگن!
ماجرا از این قرار است که تعدادی از گروه های سیاسی اوکراین با حمایت اپوزیسیون این کشور، به بهانه مشکلات اقتصادی و نیز امتناع مقامات دولت از امضای توافقنامه تجاری با اتحادیه اروپا، به کف خیابان ها آمده اند و ضمن زد و خورد با پلیس اوکراین خواهان استعفای دولت هستند.
مقامات آمریکا و اتحادیه اروپا نیز یکصدا از این اغتشاشات با عنوان "تظاهرات آزادی بیان"! نام می برند و طی روزهای اخیر، ضمن دیدار با سران اغتشاشگران، تأکید کرده اند که مطالبات مردم اوکراین باید عملی شود!(یعنی دولت مردمی اوکراین باید سرنگون شود)
مقامات دولت اوکراین هم البته ملاحظاتی برای امضای توافقنامه اشاره شده دارند.
آنها در وهله اول به صلاح نمی دانند که از متحد اصلی خود یعنی روسیه دست بکشند و در گام دوم هم پذیرش برخی شروط امضای توافقنامه مثل آزادی خانم یولیا تیموشنکو (بانوی انقلاب نارنجی) از زندان برای آنها تاکنون ناممکن تلقی شده است.
مقامات اوکراینی منهای اینکه در پایان این غائله به چه تصمیماتی تن در دهند اما تاکنون عنوان کرده اند که اگرچه امضای توافقنامه با اروپا و به تبع آن عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا برخی مثبتات اقتصادی و اجتماعی را برای کشور اوکراین به همراه دارد اما مضارّ آن بسیار تا بسیار بیشتر است.
شبکه صهیونیستی رسانه های جهانی نیز در این گیرودار، ضمن آتشباری بی وقفه بر روسیه به عنوان مدافع دولت اوکراین؛ مطالبات اصلی اغتشاشگران اوکراینی را مقولاتی مثل تلاش برای تحصیل در کالج های اروپا با شرایط بهتر، برخورداری از آپارتمان و معیشت بهتر و برخورداری از ویزای شینگن برای مسافرت راحت تر عنوان کرده اند.
همچنین باید برای انطباق بیشتر به این مسئله نیز توجه کنیم که اوکراین در سال 2004 شاهد انقلاب نارنجی به رهبری یوشچنکو و تیموشنکو بود.
انقلابی که نسخه سبز آن در سال 88 در ایران هم اجرا شد با این تفاوت که سبزها در ایران بر خلاف آقا و خانم نارنجی! موفق به ابطال انتخابات نشدند و دروغ بودن مدعای آنها نیز به اثبات رسید.
جالب آنکه آمریکا و اروپا هم اکنون نیز دولت اوکراین را تهدید کرده اند که در صورت عدم آزادسازی خانم تیموشنکو، تحریمهای جدیدی را علیه اوکراین اعمال می کنند! (بروز این مدل برای ایران هم قابل فرض است)
در حال حاضر نگاهی به رسانه های جهان به وضوح بیان می کند که دشمنان مردم و دولت اوکراین چگونه با وعده و وعید مشغول دمیدن بر آتش مطالبات اقتصادی حق و ناحق مردم این کشور هستند و از سوی دیگر با رامشگری های فراوانی مثل با اهمیت جلوه دادن مسئله ویزای شینگن!!! و یا تحصیل در کالج های اروپا؛ در حال طرح آنها به عنوان مطالبه اصلی مردم اوکراین هستند.
وقایع اوکراین انطباق فراوانی دارد با فرض من مبنی بر اینکه عده ای در حال تلاش برای فرآیند ناآرام سازی اقتصادی در ایران هستند. انطباقی تا آن اندازه که به نظر من تدبّر در چگونگی آغاز اغتشاش اقتصادی در اوکراین، فرآیند آن، موضع آمریکا و اروپا در قبال آن و همچنین فرجام این ماجرا، می تواند حقایق بیشتری را پیرامون فتنه احتمالی آینده و خطراتی که ایران اسلامی را تهدید می کند در مقابل چشمان ما به تصویر بکشد.
در اینجا باید به این نکته هم اشاره کرد که نحوه انعکاس وقایع اوکراین در برخی رسانه های اصلاح طلب داخلی و تکرار برخی خواسته های اغتشاشگران اوکراینی در کلام عددی از عناصر داخلی نیز تا آن اندازه قابل تأمل هست که فرض این تحلیل مبنی بر الگوگیری عمدی کسانی از حوادث اوکراین را قوی تر می سازد.
آنجا که یکی از همین رسانه ها این تیتر را برای حوادث اوکراین برگزید که: "معترضان دولت اوکراین را به عقب راندند"!
و آنجا که یکی از چهره های نزدیک به اصلاح طلبان، دائماً از ضرورت برخورداری مردم ایران از ویزای شینگن! سخن می راند و برخورداری آنرا دلیلی بر احترام غربیها به ایران تلقّی می کند!
*اغتشاش به روش تایلندی
آنچه در تایلند نیز گذشت و هم اینک نیز به سردی گراییده، به دلیل روش خاصّ پوشش اخبار و همچنین حقایق نهفته در وقایع تایلند حائز اهمیت است.
اهمیتی که البته دو چندان می شود وقتی متوجه شویم برخی رسانه های اصلاح طلب داخلی تا آن اندازه به روزهای آخر حوادث تایلند توجه نشان دادند که حتی از آن با عنوان "تجمع معترضان تایلندی در دفتر نخست وزیری"! یاد کردند و یا تصاویری از این رخداد وارونه را نیز برگزیده و منتشر کردند.
به راستی چرا اصلاح طلبان به یکباره و تا این اندازه وافر به روش برخورد دولت خانم شیناواترا با معترضان تایلندی که به غلط به روش مسالمت جویانه! مشهور شد علاقه نشان دادند؟!
حوادث تایلند که به نوعی، اعتراضاتی دوره ای محسوب می شود در روزهای آخر خود تحت تأثیر این حرکت قرار گرفت که نخست وزیر به معترضان اجازه داد در ساختمان های دولتی حضور یابند و پلیس تایلند نیز از برخورد با آنها منع شد.
همین یک مسئله بود که به ناگاه به کانون توجه برخی رسانه های اصلاح طلب بدل گشت و آنها بدون بیان حقایقی مثل انقیاد معترضین از فرامین پادشاه تایلند مبنی بر اتمام اعتراضات، مواضع همسوی سران معترضین با حکومت تایلند و همچنین کشته و زخمی شدن ده ها معترض تایلندی توسط پلیس در روند چند روزه اعتراضات؛ تنها و تنها به تصاویر و اخبار مربوط به رد و بدل شدن "گل"! بین عددی از معترضین و پلیس تایلند توجهی کنایه آمیز و جهت دار نشان دادند.
به نظر می رسد این تعریف و تقدیس های نیشدار از یک تاکتیک خاموش سازی معترضین در یک کشور خارجی، با این هدف صورت می گیرد که تئوریسین هایی که در سال 88 کلمه "مقاومت" را در تیتر اول یکی از رسانه های خود و با هدف ترغیب اغتشاشگران به ادامه خرابکاری ها چاپ کردند؛ باز هم هدفی دیگر را در دسترس خود قرار دهند و با تلاش برای عملیات فریب، اینطور اِلقا کنند که تظاهرات های خیابانی بدون مجوز لزوماً منظور خرابکاری ندارند و در ادامه چهره ها و نهادهایی هم که با برگزاری این اقدامات اغتشاش برانگیز مخالفت می کنند جملگی فهم درستی از معنای اعتراض به روش مدنی ندارند!!!
*جمع بندی
کسان زیادی در ایران به مردم این وعده را داده اند که فقط با توافقنامه ژنو، سطح معیشت افزایش می یابد.
کسان دیگری هم دائم در حال بیان این مطلب هستند که طی 6 ماه آینده تمام تحریم ها را لغو خواهیم کرد.
دشمن نیز با استفاده از تحلیلهای غلط بدفهمان و دیرفهمان داخلی، مکرراً در حال کوبش بر طبل اغراق گویی پیرامون آثار تحریم ها در ایران است.
برخی از گروه های سیاسی و رسانه های داخلی نیز تعمداً از بیان اینکه اثر واقعی تحریم ها بر اقتصاد ایران چقدر است خودداری می کنند.
از سوی دیگر، مردم و فضای عمومی کشور تحت بمبارانی قرار گرفته که می گوید اوضاع اقتصادی ایران به دلیل تحریمها مشوّش شده است.
همه این گزاره ها به غلط در حال تلاش برای بیان کلی این مطلب هستند که شرایط بد اقتصادی امروز نه به دلیل مدیریت داخلی که بدلیل تحریم ها هستند و یگانه راه خلاصی از اینهمه نقمت معیشتی! نیز لغو تمام تحریم ها خواهد بود.
این در حالی است که معنای اشاره شده و طرح کنندگان آن همگی به خوبی می دانند که این لغو تمام تحریم ها به هزار دلیل که یکی از واضح ترین آنها ذات آمریکا و تقابل آن با ایران اسلامی است؛ هرگز ممکن نخواهد بود اما اینکه چرا همچنان بر آن الحاح می کنند تنها یک دلیل می تواند داشته باشد!
دلیلی که می گوید آنها دانسته یا نادانسته در حال جرقه زنی برای بروز دادن ناآرامی اقتصادی به منظور هدفی هستند که در سال های 78 و 88 به آن دست نیافتند.
ناآرامی و اغتشاشی که نمونه واضح و عینی آن را امروز در اوکراین مشاهده میکنیم.
عامل مقوم این تفرّس نیز آن بود که در سایر فرآیندهای تحلیلی، این مسئله قابل کشف بود که دشمنان ما در حال حاضر و در مواجهه با ما، چاره ای غیر از تلاش برای "براندازی داخلی" ندارند و مقولاتی مثل تهدید نظامی و تحریم نه تنها سبب انقیاد ایران اسلامی نخواهد شد بلکه کارایی لازم را بعنوان عامل اصلی ایجاد براندازی نیز ندارد.
روزها گذشت و سویدای اقدامات ناآرام ساز حلقه انحرافی در عرصه اقتصاد تا آنجا پیش رفت که به نیمه مهرماه سال 91 رسیدیم.
استعداد حلقه انحراف به روایت اخبار محرمانه، چند صد نفر بیشتر نبود که منحرفین توانستند آنها را در میدان امام و خیابان فردوسی تهران و به بهانه گرانی نرخ ارز (بخوانید گرانی!) که خودشان عاملش بودند، به خیابانها بکشانند.
غائله ای که با کارسازی نیروهای امنیتی و بسیج در کمتر از نصف روز رفع شد.
با اینهمه اما من هرگز به این نتیجه نرسیدم که تمام چرک این زخم خارج شده است و یا "فتنه اقتصادی" و "فتنه یقه آبی ها" که رسانه های آمریکایی از یکسال قبل پیرامون آن حرفهایی را مطرح کرده بودند؛ با گسسته شدن چنبره حلقه انحرافی بر ارکانی از دولت تمام شد و رفت!!!
و گذشت تا به دولت یازدهم رسیدیم و ترس ناگهانی عده ای از تحریمهای 35 ساله! و حرفهای کسانی مثل آقای حجاریان مبنی بر اینکه باید به قشرهای پایین جامعه هم توجه کرد! و روشنفکران نباید در مقابل تحریمها سکوت کنند! و غیره، در مقابل چشمهای ما آشکار شد.
و بوی رخدادهای شوم بیشتر و نزدیکتر به مشام رسید.
پازل ناآرام سازی یقه آبی ها یا همان مردم طبقات پایینتر از متوسط به آرامی و بهانه تحریمها، سطح معیشت و ارتباط با فرآیند جهانی سازی متأسفانه در حال تکمیل شدن است و منهای اینکه اساساً بتواند بروز پیدا کند یا خیر اما خزندگی چسبناکی را به سمت مراحل بلوغ خود طی می کند.
تحریمهایی که روزگاری هیچکس به آنها وقعی نمی گذاشت؛ به یکباره ظرف دو سال اخیر و با اینکه هنوز هم فقط اثری 25 یا 30 درصدی بر اقتصاد ایران دارند، تبدیل به موضوع اول برخی چهره ها و رسانه های اصلاح طلب شده اند.
و در عین حال نیز راه شفای آنها از سوی عده اشاره شده، الّا و لابد در مذاکره با غرب و آمریکا خلاصه می شود.
وانگهی، وعده لغو "تمام تحریمها"!!! نیز از سوی عده بالا به مردم داده می شود و کسانی از همین جماعت و یا سمپاتهای آنها، تنها چند ساعت پس از توافق ژنو بود که بلافاصله فعالان اقتصادی را به صحنه فراخواندند که بشتابید که وقت حماسه اقتصادی فرا رسید و اینک هیچ مشکلی در کار نیست. و اگر مشکلی هم باشد ظرف شش ماه آینده! حل خواهد شد.
از مقولات ریزتر به دلیل اطاله کلام می گذریم.
به سخن دیگر اینکه دشمن به بهانه تحریم ها و با وعده غیر ممکن لغو تمام آنها و همچنین با رواج دادن تحلیل های غلطی نظیر اینکه عده ای پس از توافق ژنو گفتند اکنون دریافتهای ارزی کشور به میزان 50 تا 100 درصد!!! افزایش خواهد یافت؛ قصد دارد غائله های سوئی را در ایران برنامه ریزی کند.
غائله های سوئی که البته ان شاء الله رخ ندهند و یا در صورت رخداد هم نظام اسلامی مثل همیشه سر به سلامت از میان آنها عبور خواهد کرد اما با اِماره هایی تحلیلی و از باب بیان احتمال خطر، می شود اینطور نتیجه گرفت که این رخدادهای سوء قابل تفرّس، همان خواهرخوانده های حوادث سال 88 و 78 هستند.
در ادامه این فرایند اما دو اتفاق قابل تأمل نیز در دو کشور اوکراین و تایلند بروز یافته است که به نظر من مداقّه و تفکر در آنها می تواند به تکوین و تنقیح این تحلیل کمک شایانی داشته باشد.
اتفاقاتی که اولی به بهانه مشکلات اقتصادی شکل گرفته و دومی نیز به دلایلی که در ادامه شرح خواهم داد مورد استقبال گسترده رسانه های اصلاح طلب در ایران قرار گرفته است.
*اغتشاشات اوکراین؛ مشکلات اقتصادی و نبود ویزای شینگن!
ماجرا از این قرار است که تعدادی از گروه های سیاسی اوکراین با حمایت اپوزیسیون این کشور، به بهانه مشکلات اقتصادی و نیز امتناع مقامات دولت از امضای توافقنامه تجاری با اتحادیه اروپا، به کف خیابان ها آمده اند و ضمن زد و خورد با پلیس اوکراین خواهان استعفای دولت هستند.
مقامات آمریکا و اتحادیه اروپا نیز یکصدا از این اغتشاشات با عنوان "تظاهرات آزادی بیان"! نام می برند و طی روزهای اخیر، ضمن دیدار با سران اغتشاشگران، تأکید کرده اند که مطالبات مردم اوکراین باید عملی شود!(یعنی دولت مردمی اوکراین باید سرنگون شود)
مقامات دولت اوکراین هم البته ملاحظاتی برای امضای توافقنامه اشاره شده دارند.
آنها در وهله اول به صلاح نمی دانند که از متحد اصلی خود یعنی روسیه دست بکشند و در گام دوم هم پذیرش برخی شروط امضای توافقنامه مثل آزادی خانم یولیا تیموشنکو (بانوی انقلاب نارنجی) از زندان برای آنها تاکنون ناممکن تلقی شده است.
مقامات اوکراینی منهای اینکه در پایان این غائله به چه تصمیماتی تن در دهند اما تاکنون عنوان کرده اند که اگرچه امضای توافقنامه با اروپا و به تبع آن عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا برخی مثبتات اقتصادی و اجتماعی را برای کشور اوکراین به همراه دارد اما مضارّ آن بسیار تا بسیار بیشتر است.
شبکه صهیونیستی رسانه های جهانی نیز در این گیرودار، ضمن آتشباری بی وقفه بر روسیه به عنوان مدافع دولت اوکراین؛ مطالبات اصلی اغتشاشگران اوکراینی را مقولاتی مثل تلاش برای تحصیل در کالج های اروپا با شرایط بهتر، برخورداری از آپارتمان و معیشت بهتر و برخورداری از ویزای شینگن برای مسافرت راحت تر عنوان کرده اند.
همچنین باید برای انطباق بیشتر به این مسئله نیز توجه کنیم که اوکراین در سال 2004 شاهد انقلاب نارنجی به رهبری یوشچنکو و تیموشنکو بود.
انقلابی که نسخه سبز آن در سال 88 در ایران هم اجرا شد با این تفاوت که سبزها در ایران بر خلاف آقا و خانم نارنجی! موفق به ابطال انتخابات نشدند و دروغ بودن مدعای آنها نیز به اثبات رسید.
جالب آنکه آمریکا و اروپا هم اکنون نیز دولت اوکراین را تهدید کرده اند که در صورت عدم آزادسازی خانم تیموشنکو، تحریمهای جدیدی را علیه اوکراین اعمال می کنند! (بروز این مدل برای ایران هم قابل فرض است)
در حال حاضر نگاهی به رسانه های جهان به وضوح بیان می کند که دشمنان مردم و دولت اوکراین چگونه با وعده و وعید مشغول دمیدن بر آتش مطالبات اقتصادی حق و ناحق مردم این کشور هستند و از سوی دیگر با رامشگری های فراوانی مثل با اهمیت جلوه دادن مسئله ویزای شینگن!!! و یا تحصیل در کالج های اروپا؛ در حال طرح آنها به عنوان مطالبه اصلی مردم اوکراین هستند.
وقایع اوکراین انطباق فراوانی دارد با فرض من مبنی بر اینکه عده ای در حال تلاش برای فرآیند ناآرام سازی اقتصادی در ایران هستند. انطباقی تا آن اندازه که به نظر من تدبّر در چگونگی آغاز اغتشاش اقتصادی در اوکراین، فرآیند آن، موضع آمریکا و اروپا در قبال آن و همچنین فرجام این ماجرا، می تواند حقایق بیشتری را پیرامون فتنه احتمالی آینده و خطراتی که ایران اسلامی را تهدید می کند در مقابل چشمان ما به تصویر بکشد.
در اینجا باید به این نکته هم اشاره کرد که نحوه انعکاس وقایع اوکراین در برخی رسانه های اصلاح طلب داخلی و تکرار برخی خواسته های اغتشاشگران اوکراینی در کلام عددی از عناصر داخلی نیز تا آن اندازه قابل تأمل هست که فرض این تحلیل مبنی بر الگوگیری عمدی کسانی از حوادث اوکراین را قوی تر می سازد.
آنجا که یکی از همین رسانه ها این تیتر را برای حوادث اوکراین برگزید که: "معترضان دولت اوکراین را به عقب راندند"!
و آنجا که یکی از چهره های نزدیک به اصلاح طلبان، دائماً از ضرورت برخورداری مردم ایران از ویزای شینگن! سخن می راند و برخورداری آنرا دلیلی بر احترام غربیها به ایران تلقّی می کند!
*اغتشاش به روش تایلندی
آنچه در تایلند نیز گذشت و هم اینک نیز به سردی گراییده، به دلیل روش خاصّ پوشش اخبار و همچنین حقایق نهفته در وقایع تایلند حائز اهمیت است.
اهمیتی که البته دو چندان می شود وقتی متوجه شویم برخی رسانه های اصلاح طلب داخلی تا آن اندازه به روزهای آخر حوادث تایلند توجه نشان دادند که حتی از آن با عنوان "تجمع معترضان تایلندی در دفتر نخست وزیری"! یاد کردند و یا تصاویری از این رخداد وارونه را نیز برگزیده و منتشر کردند.
به راستی چرا اصلاح طلبان به یکباره و تا این اندازه وافر به روش برخورد دولت خانم شیناواترا با معترضان تایلندی که به غلط به روش مسالمت جویانه! مشهور شد علاقه نشان دادند؟!
حوادث تایلند که به نوعی، اعتراضاتی دوره ای محسوب می شود در روزهای آخر خود تحت تأثیر این حرکت قرار گرفت که نخست وزیر به معترضان اجازه داد در ساختمان های دولتی حضور یابند و پلیس تایلند نیز از برخورد با آنها منع شد.
همین یک مسئله بود که به ناگاه به کانون توجه برخی رسانه های اصلاح طلب بدل گشت و آنها بدون بیان حقایقی مثل انقیاد معترضین از فرامین پادشاه تایلند مبنی بر اتمام اعتراضات، مواضع همسوی سران معترضین با حکومت تایلند و همچنین کشته و زخمی شدن ده ها معترض تایلندی توسط پلیس در روند چند روزه اعتراضات؛ تنها و تنها به تصاویر و اخبار مربوط به رد و بدل شدن "گل"! بین عددی از معترضین و پلیس تایلند توجهی کنایه آمیز و جهت دار نشان دادند.
به نظر می رسد این تعریف و تقدیس های نیشدار از یک تاکتیک خاموش سازی معترضین در یک کشور خارجی، با این هدف صورت می گیرد که تئوریسین هایی که در سال 88 کلمه "مقاومت" را در تیتر اول یکی از رسانه های خود و با هدف ترغیب اغتشاشگران به ادامه خرابکاری ها چاپ کردند؛ باز هم هدفی دیگر را در دسترس خود قرار دهند و با تلاش برای عملیات فریب، اینطور اِلقا کنند که تظاهرات های خیابانی بدون مجوز لزوماً منظور خرابکاری ندارند و در ادامه چهره ها و نهادهایی هم که با برگزاری این اقدامات اغتشاش برانگیز مخالفت می کنند جملگی فهم درستی از معنای اعتراض به روش مدنی ندارند!!!
*جمع بندی
کسان زیادی در ایران به مردم این وعده را داده اند که فقط با توافقنامه ژنو، سطح معیشت افزایش می یابد.
کسان دیگری هم دائم در حال بیان این مطلب هستند که طی 6 ماه آینده تمام تحریم ها را لغو خواهیم کرد.
دشمن نیز با استفاده از تحلیلهای غلط بدفهمان و دیرفهمان داخلی، مکرراً در حال کوبش بر طبل اغراق گویی پیرامون آثار تحریم ها در ایران است.
برخی از گروه های سیاسی و رسانه های داخلی نیز تعمداً از بیان اینکه اثر واقعی تحریم ها بر اقتصاد ایران چقدر است خودداری می کنند.
از سوی دیگر، مردم و فضای عمومی کشور تحت بمبارانی قرار گرفته که می گوید اوضاع اقتصادی ایران به دلیل تحریمها مشوّش شده است.
همه این گزاره ها به غلط در حال تلاش برای بیان کلی این مطلب هستند که شرایط بد اقتصادی امروز نه به دلیل مدیریت داخلی که بدلیل تحریم ها هستند و یگانه راه خلاصی از اینهمه نقمت معیشتی! نیز لغو تمام تحریم ها خواهد بود.
این در حالی است که معنای اشاره شده و طرح کنندگان آن همگی به خوبی می دانند که این لغو تمام تحریم ها به هزار دلیل که یکی از واضح ترین آنها ذات آمریکا و تقابل آن با ایران اسلامی است؛ هرگز ممکن نخواهد بود اما اینکه چرا همچنان بر آن الحاح می کنند تنها یک دلیل می تواند داشته باشد!
دلیلی که می گوید آنها دانسته یا نادانسته در حال جرقه زنی برای بروز دادن ناآرامی اقتصادی به منظور هدفی هستند که در سال های 78 و 88 به آن دست نیافتند.
ناآرامی و اغتشاشی که نمونه واضح و عینی آن را امروز در اوکراین مشاهده میکنیم.